تاپیکی برای زندگی(مشاوره)

roya.b

عضو جدید
این قبول اما با این اوضاع انتخاب به عهده خودشه به نظرت؟!
اگه به استقلال تصمیم گیری نرسه شوهرشم خانواده انتخاب میکنن!


یه راه عملی میخوایم! کسی که تجربه این شرایط رو داشته باشه


خیلی بده اگه اوضاش اینجوری باشه. :cry::cry:
 

morta

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اگه جاي اون خانوم بودم يه واكنش شديد نشون ميدم
شايد اين شخصيت من باشه كه واكنش نشون ميدم ....؟!
 

morta

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب مثلآ چیکار کنه؟
ميتونه براي يه مدت بگذاره بره ( البته اگه ميدونه روي خانوادش موثر )
ديگه اينكه
اگه من بودم يه دعواي حسابي ميكرد :(
( البته نميدونم بستگي به فرد هم داره ، من پسرم و قاعدتا دعوايي تر :d)
 

roya.b

عضو جدید
ميتونه براي يه مدت بگذاره بره ( البته اگه ميدونه روي خانوادش موثر )
ديگه اينكه
اگه من بودم يه دعواي حسابي ميكرد :(
( البته نميدونم بستگي به فرد هم داره ، من پسرم و قاعدتا دعوايي تر :d)


خسته نباشی.استاد اینایی که گفتی شاید برا پسر مناسب باشه .........
خوبه گفته دختره.تازه خونواده قدیمی(برا یه مدت؟) فکر نمیکنی اینجوری قبر خودشو میکنه؟
:w37:
 

setiya

عضو جدید
کاربر ممتاز
ميتونه براي يه مدت بگذاره بره ( البته اگه ميدونه روي خانوادش موثر )
ديگه اينكه
اگه من بودم يه دعواي حسابي ميكرد :(
( البته نميدونم بستگي به فرد هم داره ، من پسرم و قاعدتا دعوايي تر :d)
واسه يه دختر تو شهر كوچيك با افكار قديمي اين بدترين انتخابه
 

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
درسته مشاوره بهتر راهه ...و البته اگه این خانواده ...خانواده مذهبی هم باشن (که فکر نمیکنم )...به دوستتون بگید که تشریف ببره پیش یه روحانی و ازش بخواد با پدرش صحبت کنه ...چون این رفتار در اسلام کاملا غلط و گناهه ...
 

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من بهترین کار صحبت دخترانه پدرانست ...
من همیشه وقتی به مشکلی بر میخورم که مثلا پدرم در اون مورد راضی نیست ...
اول یه جای خلوت پیدا میکنم بعد از ش میخوام با هم صحبت کنیم ..من دلایلم رو با احترام میگم ...
پدرم هم میگه که چرا راضی نیست ...و اخرش به نتیجه مطلوبی می رسیم ...
جدی امتحان کنه بدون دعوا و با احترام و کاملا منطقی صحبت کنه...من امتحان کردم خیلی خوب جواب میده :D
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مشکل این نوع فرزندها جوری است که از اول تو سری خور بار میان و اگه فرصت هم داشته باشند قادر نیستند ازش استفاده کنند. این نوع فرزندان از اول بچگی فرصت نمیکنند مهارتهای زندگی مستقل رو یاد بگیرند و وابسته بار میان به همین دلیل جرات ابراز وجود ندارند و مثل پرنده ای که تو قفس به دنیا میاد و تو قفس بزرگ میشه, اگه در قفس رو هم باز بذاری بازم یه چند سانتیمتر جلو تر میزه و بعد میترسه و برمیگرده تو قفس. مشکل این نوع انسانها با این راه حل ها حل شدنی نیست و جالب تر اینکه خودشونم با وجود نارضایتی از وضع موجودشون به همین شرایط عادت کرده اند و شرطی شده اند.
پیشنهاد من اینه که ایشون اگه تونستند ادامه تحصیل بدهند شاید از این راه یکم آزاد تر باشند و کم کم به خود باوری هم میرسند. اگه تحصیلات سطح بالا داشته باشند بزرگتراشون یکم کوتاه میان. در کل نمیشه این افراد رو از اون حصاری که به دورشون تنیده شده بیرون کشید. چون تو قفس بودن و پرواز نکرده اند در بیرون قفس هم نمیتونند بالا تر بپرند و اسیر صیاد میشن.
 

vergilangleos

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام...


این مسأله ادامه تحصیل رو خودش رفته بود سراغش اما کاری کردن که پشیمون شده...ضمن اینکه ادامه تحصیل تو همون شهر خوذش دردی رو دوا نمیکنه و باید خارج از اون محیط باشه که با وضعیت موجود نمیدونیم چطور باید اینکارو بکنه.
راستی یادم رفته بود بگم خونواده مذهبی هستن.
 

roya.b

عضو جدید
سلام...


این مسأله ادامه تحصیل رو خودش رفته بود سراغش اما کاری کردن که پشیمون شده...ضمن اینکه ادامه تحصیل تو همون شهر خوذش دردی رو دوا نمیکنه و باید خارج از اون محیط باشه که با وضعیت موجود نمیدونیم چطور باید اینکارو بکنه.
راستی یادم رفته بود بگم خونواده مذهبی هستن.


خب اينكه خيلي خوبه اكه رشته يي كه ميخونه تو شهرشون نباشه يه در بزركي براش بازه كافيه همت كته ---
البته خيلي از خونواده هاي مذهبی هستن كه به درس اهميت ميدن مثل خونواده ي من
اكه به بابام بكم شهر ديكه قبول شدم حتي ازاد با هزينه بالا از خداشه كه برم وبخونم-
ميدوني جي فكر ميكنم نكنه باباش اينا با فعاليتهاي با فعاليتهاي جانبي مشكل دارن

ما يه فاميلي داشتيم باباش هركاري ميكرد كه دختراش بتونن درس بخونن ولي اكه ميكفتن ميخوام برم مثلأ كلاس ورزشي يا موسيقي يا--- مخالفت ميكرد و اين باعث ميشد بجه هاش اونجور كه بايد خوب نخونن- تو دانشكاه با معدلاي 17يا18 بودن ولي خب شما فكر كنين اينا با علاقه ميخوندن جي ميشدن؟
 

roya.b

عضو جدید
تازه فكر ميكرد كه همه جي بايد روبرنامه خاصي كه خودش تدوين كرده بود اجرا شه بدون توجه به موقعيت ساير اعضا خانواده -اكه يكيشون كلاس فوق برنامه البته كه درسي ميرفت ومجبور ميش] ساعت10بياد خونه حتمأ جروبحث داشتن-حالا شما فكر كنين اون ديكه اعصابش ميكشيد بره سراغ جيزي كه داره براش ميجنكه؟
نميدونم شايد ميتونسته-------خلاااااااصه جون من راه كار مناسبي نداشتم ترجيح دادم اتفاقي رو كه برا يكي افتاده تعريف كنم شايد بشه از توش جيزي در اورد-
 

vergilangleos

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیدونم این وسط تقصیر اصلی گردن کیه...پسر که به خودش اجازه میده تو همه چی دخالت کنه و برا بقیه تعیین تکلیف کنه، اونم به هر شکلی(دعوا، زور وحتی گاهی تحقیر)....یا پدر که اجازه داده پسر بجاش تصمیم بگیره و فکر میکنه حرف حق رو اون میزنه.
 

Abolfazl_r

عضو جدید
کاربر ممتاز
اولا این دوست مجرد مونث با تو چه نسبتی داره؟ :mad:
دوما تا جایی که من میدونم راه حلش ازدواجه! ;)
ازدواج هم با شخصی که خودش در غیاب خانواده طبق معیارهای ظاهری خانواده انتخاب میکنه!
بعد از این که انتخابی رو کرد که تا حدودی مورد پذیرش خانواده هم هست ازش میخواد خیلی رسمی و طبق شرایط متعارف اون خانواده بره خواستگاری و تمام! :D
 

vergilangleos

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حتی در شرایط عادی هم ازدواج کاره سختیه چه برسه به این مورد که به قصد فراره و اینکه بخواد تنهایی دست به انتخاب بزنه...
 

shotgun

عضو جدید
این قبول اما با این اوضاع انتخاب به عهده خودشه به نظرت؟!
اگه به استقلال تصمیم گیری نرسه شوهرشم خانواده انتخاب میکنن!


یه راه عملی میخوایم! کسی که تجربه این شرایط رو داشته باشه


نميخواد زياد تو انتخاب سختگيري كنه. فقط بايد ازدواج كنه بره.
 

Similar threads

بالا