تاپیک ویژه معما

[jovhar]

كاملن اشتباه است،روي سوال رو خوب نخوندي.

زیرو روی سوال رواز من بپرس

جوابم درسته درسته ستاره سهیل کم پیدا

 

[starone312]

زیرو روی سوال رواز من بپرس

جوابم درسته درسته ستاره سهیل کم پیدا

یا علی

چاهکریم جوهر

برید کنار که خدای معما اومد

 

[jovhar]

یا علی

چاهکریم جوهر

برید کنار که خدای معما اومد

احسنت آورین خوشم میاد میدونی با کی طرفی
به اینا هم شیر فهم کن با کی طرفن

تشکرهم طلبت
تشکریافتم

 

[soutedelan]

چی شد معما دونتون خالی شد؟

 

[jovhar]

چی شد معما دونتون خالی شد؟

معمای پل و ورزشکار و کیسه های طلا حل نشده

 

[ستاره ي سهيل]

یه کلید رو میزننیم و بعد مدتی خاموش میکنیم و یه کلید دیگه رو میزنیم و میریم اتاق لامپها .
کلید تازه زده شده که لامپش روشنه
کلید اولی هم که لامپش گرمه .
..... . . .

دقيقن درسته،آفرين..
​

 

[jovhar]

دقيقن درسته،آفرين..
​

جواب منو نگرفتی به جواب بابک میگی درسته
یهنی باید برا مهندسا هم شمرده شمرده صحبت کنیم

 

[Sarp]

جواب منو نگرفتی به جواب بابک میگی درسته
یهنی باید برا مهندسا هم شمرده شمرده صحبت کنیم

باشه بابا جایزم مال تو
حالا نمیخواد مثل دخترا حسودیت گل کنه

 

[jovhar]

باشه بابا جایزم مال تو
حالا نمیخواد مثل دخترا حسودیت گل کنه

من از حقم دفاع می کنم
حسودی وقتی گل می کنه که کس دیگه ای گفته باشه ( من نگفته باشم) اونوقت من توقع داشته باشم

 

[گندم طلایی]

باشه بابا جایزم مال تو
حالا نمیخواد مثل دخترا حسودیت گل کنه

 

[shahin.20]

يكنفر اهل منطق به شهري وارد شد و تصميم گرفت نزد سلماني برود و سروصورتش را اصلاح كند. آن شهر دو سلماني بيشتر نداشت. وقتي مرد بسراغ نخستين سلماني رفت، او را با سر وصورتي آشفته و پرپشت و موهايي ژوليده و نامرتب و هنگامي كه به سراغ دومين سلماني رفت، او را با موهايي بسيار مرتب و ريشي تراشيده يافت. لذا تصميم گرفت نزد نخستين سلماني برود و سروصورتش را بپيرايد. چرا او چنين تصميمي گرفت؟

 

[shahin.20]

پس از آن كه شمعي روشن بود, سر ديگر آن را نيز روشن كرديم ويك سوم ساعت ديگر طول كشيد تا شمع سوخت . اگر شمع در آغاز از دو طرف روشن شده بود ويك سر آن تنها زماني كه يك سوم مياني آن باقي مانده بود , خاموش مي شد, سوختن شمع چه مدت طول مي كشيد؟

 

[foodtechnology]

يكنفر اهل منطق به شهري وارد شد و تصميم گرفت نزد سلماني برود و سروصورتش را اصلاح كند. آن شهر دو سلماني بيشتر نداشت. وقتي مرد بسراغ نخستين سلماني رفت، او را با سر وصورتي آشفته و پرپشت و موهايي ژوليده و نامرتب و هنگامي كه به سراغ دومين سلماني رفت، او را با موهايي بسيار مرتب و ريشي تراشيده يافت. لذا تصميم گرفت نزد نخستين سلماني برود و سروصورتش را بپيرايد. چرا او چنين تصميمي گرفت؟

خوب لابد فکر کرده اولی این قدره سرش شلوغه و کارش خوبه که وقت رسیدن به خودشو نداره..

 

[Sarp]

يكنفر اهل منطق به شهري وارد شد و تصميم گرفت نزد سلماني برود و سروصورتش را اصلاح كند. آن شهر دو سلماني بيشتر نداشت. وقتي مرد بسراغ نخستين سلماني رفت، او را با سر وصورتي آشفته و پرپشت و موهايي ژوليده و نامرتب و هنگامي كه به سراغ دومين سلماني رفت، او را با موهايي بسيار مرتب و ريشي تراشيده يافت. لذا تصميم گرفت نزد نخستين سلماني برود و سروصورتش را بپيرايد. چرا او چنين تصميمي گرفت؟

فکر کرده سلمانی ژولیده سلمانی مرتبه رو اصلاح میکنه و برعکس

 

[منصوره 63]

يك مردي تو يك روز باروني از خيابون با ماشين خودش مي گذشت،تو مسيرش ،تو ايستگه اتوبوس سه نفر منتظر اتوبوس بودند،يكي دوست دختر محبوبش(كه نمي خواست قلبش رو بشكنه)،دومي پيرزن در حال مرگ(كه بايستي سريع بيمارستان بره) ،سومي هم دكتر.
اما فقط ماشينش گنجايش يك نفر رو داره،(بجز خودش).
شما جاي دكي بوديد چيكار مي كرديد؟

ماشینو میدم به دکتر که پیرزن رو برسونه به اولین درمانگاه ،خودمم وایمیستم پیش محبوبم چون اون تمام زندگیمه ...

 

[foodtechnology]

ماشینو میدم به دکتر که پیرزن رو برسونه به اولین درمانگاه ،خودمم وایمیستم پیش محبوبم چون اون تمام زندگیمه ...

جواب این که داده شده بود ،!!

آقا اونا طلا ها اگه همون ور مونده بیاین بدینشون به من...
یا بیارینش این ور پل

 

[foodtechnology]

فکر کرده سلمانی ژولیده سلمانی مرتبه رو اصلاح میکنه و برعکس

مگه سلمانی نمی تونه خودش ، خودشو اصلاح کنه...

 

[shahin.20]

پس از آن كه شمعي روشن بود, سر ديگر آن را نيز روشن كرديم ويك سوم ساعت ديگر طول كشيد تا شمع سوخت . اگر شمع در آغاز از دو طرف روشن شده بود ويك سر آن تنها زماني كه يك سوم مياني آن باقي مانده بود , خاموش مي شد, سوختن شمع چه مدت طول مي كشيد؟

 

[Sarp]

مگه سلمانی نمی تونه خودش ، خودشو اصلاح کنه...

فکر میکنی میتونه ؟

 

[jovhar]

پس از آن كه شمعي روشن بود, سر ديگر آن را نيز روشن كرديم ويك سوم ساعت ديگر طول كشيد تا شمع سوخت . اگر شمع در آغاز از دو طرف روشن شده بود ويك سر آن تنها زماني كه يك سوم مياني آن باقي مانده بود , خاموش مي شد, سوختن شمع چه مدت طول مي كشيد؟

--- شمع رو سه قسمت درنظر بگیریم
--از دو طرف 20 دقیقه
-از یک طرف 20 دقیقه اول
جواب 20 دقیقه

و اگر از دوطرف روشن بماند 30 دقیقه خواهد بود که ربطی به سوال نداره کلی گفتم

 

[hugh jackman2]

يكنفر اهل منطق به شهري وارد شد و تصميم گرفت نزد سلماني برود و سروصورتش را اصلاح كند. آن شهر دو سلماني بيشتر نداشت. وقتي مرد بسراغ نخستين سلماني رفت، او را با سر وصورتي آشفته و پرپشت و موهايي ژوليده و نامرتب و هنگامي كه به سراغ دومين سلماني رفت، او را با موهايي بسيار مرتب و ريشي تراشيده يافت. لذا تصميم گرفت نزد نخستين سلماني برود و سروصورتش را بپيرايد. چرا او چنين تصميمي گرفت؟

خب چون اون یکی سلمانی کارش خوب بوده که سلمانی دومی اینقدر مرتب بوده

ولی به نظر من سلمانی اولی خسیس بوده

 

[shahin.20]

سه نفر سياهپوست و سه نفر سفيد پوست مي خواهند با قايقي كه بيش از دو نفر گنجايش ندارد از رودخانه اي بگذرند. سفيدپوستها رانندگي قايق را بلدند اما يكي از سياهپوستها رانندگي قايق را نمي داند. اگر تعداد سياهپوستها بيش از سفيدپوستها باشد آنها را خواهند خورد. مثلاً نمي توان دو نفر سياهپوست و يك سپيد پوست راتنها كنار هم گذاشت. اما سپيد پوستها آدمخوار نيستند و اگر تعدادشان زيادتر از سياه پوستها باشد با آنها كاري نخواهد داشت. چگونه مي توان اين گروه شش نفري را از رودخانه عبود داد، بدون اينكه به هيچيك از آنان آسيبي رسد؟

 

[jovhar]

سه نفر سياهپوست و سه نفر سفيد پوست مي خواهند با قايقي كه بيش از دو نفر گنجايش ندارد از رودخانه اي بگذرند. سفيدپوستها رانندگي قايق را بلدند اما يكي از سياهپوستها رانندگي قايق را نمي داند. اگر تعداد سياهپوستها بيش از سفيدپوستها باشد آنها را خواهند خورد. مثلاً نمي توان دو نفر سياهپوست و يك سپيد پوست راتنها كنار هم گذاشت. اما سپيد پوستها آدمخوار نيستند و اگر تعدادشان زيادتر از سياه پوستها باشد با آنها كاري نخواهد داشت. چگونه مي توان اين گروه شش نفري را از رودخانه عبود داد، بدون اينكه به هيچيك از آنان آسيبي رسد؟

اول یه سیاه و سفید ، سفید بر میگرده
دوتا سیاه دیگه میرن، یکی بر میگرده
دوتا سفید میرن، یه سفید و یه سیاه برمیگرده
دوتا سفید میرن، حالا همه سفیدا رفتن ، سیاه بر میگرده و بقیه سیاها رو می بره

 

[shahin.20]

در يک مسابقه المپيک برخی از کشورها مدال های طلا گرفته اند .مشخص کنيد کشورهای کانادا،اطريش،نروژ،هلند، ژاپن ، روسيه ، و آمريکا هر کدام چند مدال طلا گرفته اند با اين فرض ها :
1- نروژ 5 برابر روسيه مدال طلا برده است.
2- اين هشت کشور در مجموع 59 مدال طلا کسب کرده اند.
3- روسيه يک مدال طلا بيشتر از ايتاليا کسب کرده است.
4- اگر ژاپن 4 مدال طلای ديگر میگرفت تعداد مدال های طلايش با کانادا برابر می شد.
5- هلند 8 مدال طلا بيشتر از يک سوم تعداد مدال هايي که اطريش گرفته است کسب کرده است.
6 - اگر کانادا يک طلا بيشتر از سه برابر مدال های طلای خودش خودش داشت 13 مدال طلا از آمريکا بيشتر داشت.

 

[shahin.20]

مساله گاوهای نیوتن:
۳ گاو به مدت ۲ هفته علفهای ۲ چمنزار و هر انچه در این مدت در آن میروید رامیچرند.
۲ گاو به مدت ۴ هفته علفهای ۲ چمنزار و هر انچه در این مدت در آن میروید رامیچرند.
چندگاو به مدت۶ هفته علفهای۶ چمنزار و هر انچه در این مدت درآن میروید رامیچرند؟

 

[shahin.20]

% افراد نمیتوانند به آن معما پاسخ دهند

% افراد نمیتوانند به آن معما پاسخ دهند

این تست توسط انیشتین طوری طراحی شده که ۹۸% افراد نمیتوانند به آن پاسخ دهند زیرا به منطق بسیار قوی نیاز دارد ، پس شما نیز هوشتان را تست کنید ببینید آیا جزء ۲% افراد هوشمند جهان هستید یا خیر !؟
فرضیات :
۱) در خیابانی، پنج خانه در پنج رنگ متفاوت وجود دارد.
۲) در هر یک از این خانه ها یک نفر با ملیتی متفاوت از دیگران زندگی می کند.
۳) این پنج صاحبخانه هر کدام نوشیدنی متفاوت می نوشند، سیگار متفاوت می کشند و حیوان خانگی متفاوت نگهداری می کنند.
حکم: کدامیک از آنها در خانه، ماهی نگه می دارد؟
راهنمایی:
۱) کبوتر در خانه قرمز زندگی می کند.
۲) مرد سوئدی، یک سگ دارد.
۳) مرد دانمارکی چای می نوشد.
۴) خانه سبز رنگ در سمت چپ خانه سفید قرار دارد.
۵) صاحبخانه خانه سبز، قهوه می نوشد.
۶) شخصی که سیگار Pall Mall می کشد پرنده پرورش می دهد.
۷) صاحب خانه زرد، سیگار Dunhill می کشد.
۸) مردی که در خانه وسطی زندگی میکند، شیر می نوشد.
۹) مرد نروژی، در اولین خانه زندگی می کند.
۱۰) مردی که سیگار Blends می کشد در کنار مردی که گربه نگه می دارد زندگی می کند.
۱۱) مردی که اسب نگهداری می کند، کنار مردی که سیگار Dunhill می کشد زندگی می کند.
۱۲) مردی که سیگار Blue Master می کشد، آبجو می نوشد.
۱۳) مرد آلمانی سیگار Prince می کشد.
۱۴) مرد نروژی کنار خانه آبی زندگی می کند.
۱۵) مردی که سیگار Blends می کشد همسایه ای دارد که آب می نوشد

 

[ستاره ي سهيل]

این تست توسط انیشتین طوری طراحی شده که ۹۸% افراد نمیتوانند به آن پاسخ دهند زیرا به منطق بسیار قوی نیاز دارد ، پس شما نیز هوشتان را تست کنید ببینید آیا جزء ۲% افراد هوشمند جهان هستید یا خیر !؟
فرضیات :
۱) در خیابانی، پنج خانه در پنج رنگ متفاوت وجود دارد.
۲) در هر یک از این خانه ها یک نفر با ملیتی متفاوت از دیگران زندگی می کند.
۳) این پنج صاحبخانه هر کدام نوشیدنی متفاوت می نوشند، سیگار متفاوت می کشند و حیوان خانگی متفاوت نگهداری می کنند.
حکم: کدامیک از آنها در خانه، ماهی نگه می دارد؟
راهنمایی:
۱) کبوتر در خانه قرمز زندگی می کند.
۲) مرد سوئدی، یک سگ دارد.
۳) مرد دانمارکی چای می نوشد.
۴) خانه سبز رنگ در سمت چپ خانه سفید قرار دارد.
۵) صاحبخانه خانه سبز، قهوه می نوشد.
۶) شخصی که سیگار Pall Mall می کشد پرنده پرورش می دهد.
۷) صاحب خانه زرد، سیگار Dunhill می کشد.
۸) مردی که در خانه وسطی زندگی میکند، شیر می نوشد.
۹) مرد نروژی، در اولین خانه زندگی می کند.
۱۰) مردی که سیگار Blends می کشد در کنار مردی که گربه نگه می دارد زندگی می کند.
۱۱) مردی که اسب نگهداری می کند، کنار مردی که سیگار Dunhill می کشد زندگی می کند.
۱۲) مردی که سیگار Blue Master می کشد، آبجو می نوشد.
۱۳) مرد آلمانی سیگار Prince می کشد.
۱۴) مرد نروژی کنار خانه آبی زندگی می کند.
۱۵) مردی که سیگار Blends می کشد همسایه ای دارد که آب می نوشد

آلمانيه،خونه سبز،قهوه مي نوشه،وسيگار پال مي كشه،ماهي تو ان خونه هست.
من از منطق خاصي استفاده نكردم.
فرض درست اوليه ي من ،نروژي تو خونه ي زرد هست(از دو حالت داشتن خونه قرمز و زرد).كه پايه ي حل من شد.
،فقط سه حالت كه محتمل تر بود(با اين فرض اوليه كه نروژي تو خونه ي زرد هست) رو در نظر گرفتم،اما رو كاغذ ،خيلي منظم ان 3 حالت رو نوشتم.

 

[shlmn]

یه دو راهی داریم که یک طرفش میره بهشت یه طرفش میره جهنم . سر هر کدام از این راه ها یه نفر وایستاده. یکیشون همیشه دروغ میگه اون یگی همیشه راست میگه . شما نمیدونید که کی راست میگه کی دروغ .( اما اون دو نفر میدنن که اون یکی راست یا دروغ میگه .)
حالا شما باید فقط با یک سوال راه بهشتو پیدا کنین ؟

 

[foodtechnology]

یه دو راهی داریم که یک طرفش میره بهشت یه طرفش میره جهنم . سر هر کدام از این راه ها یه نفر وایستاده. یکیشون همیشه دروغ میگه اون یگی همیشه راست میگه . شما نمیدونید که کی راست میگه کی دروغ .( اما اون دو نفر میدنن که اون یکی راست یا دروغ میگه .)
حالا شما باید فقط با یک سوال راه بهشتو پیدا کنین ؟

از یکی شون بپرسیم اگه از اون یکی بپرسیم راه جهنم از کدوم طرفه چی می گه یا از از اون یکی بپرس راه جهنم از کدوم طرفه...اگه طرف مورد سوال ما راستگو باشه از درغگو می پرسه...اونم راه بهشت نشون می ده و راستگو هم راه بهشت به ما نشون میده...اگه از درغگو بپرسیم از راستگو می پرسه...که اونم راه جهنم نشون می ده...اما درغگو بازم راه بهشت به ما نشون میده..

 

[foodtechnology]

یک برنامه‌نویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند.
برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟
مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید.
برنامه‌نویس دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است.
من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به من بدهید.
بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ۵ دلار به شما می‌دهم.
مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد.
این بار، برنامه‌نویس پیشنهاد دیگرى داد.
گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ۵٠ دلار به شما می‌دهم.
این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامه‌نویس بازى کند.

برنامه‌نویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟»
مهندس بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد.
حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود ۳پا دارد و وقتى پائین می‌آید ۴ پا؟»
برنامه‌نویس نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد.
آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد.
باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد.
سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت .
و با یکى دو نفر هم گپ (chat) زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.

بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ۵٠ دلار به او داد.
مهندس مودبانه ۵٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد.
برنامه‌نویس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟»
( شما هم می توانید قبلا حدس بزنید)
مهندس دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد

دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید …