rf_niloofar
عضو جدید
ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش
پیرانه سر مکن هنری ننگ و نام را
این چه عشقی است که در دل دارم من از ایــن عشــق چـه حـاصـل دارم
مــی گـریـزی ز مــن و در طلـــبــت
بــــاز هـــــم کــوشــش بـــاطـل دارم
ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش
پیرانه سر مکن هنری ننگ و نام را
این چه عشقی است که در دل دارم من از ایــن عشــق چـه حـاصـل دارم
مــی گـریـزی ز مــن و در طلـــبــت
بــــاز هـــــم کــوشــش بـــاطـل دارم
شراب خورده و خوی کرده میروی به چمن
که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت
از همه دل بریده ام نشسته ام به پای تودر این دام و در این دانه مجو جز عشق جانانه
مگو از چرخ وز خانه تو دیده گیر بامی را
ماييم و موج سودا شب تا به روز تنهاوحشی از من زین سرود غم بسی خواهد شنید
زانکه خود را بلبل خرم بهاری کردهام
تب و تابیست در موسیقی اب
مجا پنهان شده است این روح بیتاب
بس مرغ پران بر هوا از دامها فرد و جدا
میآید از قبضه قضا بر پر او تیر بلا
یارب ان نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاریست
یاد باد آن کو به قصدِ خونِ ماتا از تو شدم دانا چون چنگ شدم جانا
بشنو هله مولانا زاری چنین زاری
شب خوش دوستان![]()
مرا دردیست اندر دل اگر گویم زبان سوزدمرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم
تو را میبینم و میلم زیادت میشود هر دم
به سامانم نمیپرسی نمیدانم چه سر داری
به درمانم نمیکوشی نمیدانی مگر دردم
دلم به حال گل و سرو و لاله می سوز
ز بسکه باغ طبیعت پرآفتست ای دوست
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |