قلم یک الگوی ایرانی معاصر، مطهری

jovhar

عضو جدید
کاربر ممتاز

آیت الله مرتضی مطهری ،که به بنا به نوشته خود ، در 18 سالگی ، اصول فلسفه را نوشته است ،در رابطه با اعیاد و مراسم نوروز باستانی ایرانیان نگاه می اندازیم.این سخنان را « آیت الله فیلسوف »در رابطه با چهارشنبه سوری آخر سال از رادیو دولتی جمهوری اسلامی فرموده اند
(( نیاکان ما در گذشته چنین می کردند ما هم چنین می کنیم . چهارشنبه آخر سال می شود، آخر سال شمسی ، چهارشنبه آ خر اسفند ماه می شود .بسیاری از خانواده ها ،که باید بگویم ، خانواده های احمق ها ، بسیاری از خانواده های احمق ها ده یا الله آتشی روشن میکنند ، هیزمی روشن میکنند، بعد آد م ها ی سرو برو گنده ، با آن هیکل های نمی دانم چنین و چنین ، از روی آتش می پرند. ای آتش زردی من از تو سرخی تو از من.آه این چقدر حماقت است .خوب چرا چنین می کنید؟ آقا یک سنت است مال ما مردم.از قدیم پدران ماچنین می کردند. قران می گوید: اولوکان اباهم لایعقلون شیأ.اگر پدران گذشته تان چنین کاری می کردند،شما می بینید یک کار احمقانه است، دلیل خریت پدران شما است روشونو بپوشید.چرا دو مرتبه این سند حماقت را سال به سال تجدید می کنید.این فقط یک سند حماقت است،که هی کوشش می کنید که این سند حماقت را همیشه زنده اش نگاه دارید.مائیم که چنین پدران احمق داشتیم .اولوکان اباهم لایعقلون شیأ.از طرف دیگر قران نمی گوید ،هرچه که سنت است ،پس باید درهم کوبید و هرچه کهه نو است… نو گرائی –یک عده هم می گویند نوگرائی .. این چطور ؟ نوگرائی هم درست نیست .برای اینکه نو گرائی درست نیست …


این که ما گذشتگانمون یک سنتی که ابتدای اون شاید بد و مذموم نبوده رو اجرا می کردند و به تدریج به این غلط رسیدیم و استاد مطهری روی اون انگشت گذاشته رو هر آدم عاقلی هم باشه همین کار رو میکنه و ما و شما و هرکی باشه این رفتار رو غیر عاقلانه( همونطور که خدا غیر عاقلانه نامیده) می دونه
همونطور که رفتار الان تو 4شنبه سوری باز هم غلط و احمقانه است و با مظلوم نمایی که آره ملت رو دارین احمق فرض می کنید چیزی از حماقتش کم نمیشه
همونطور که سنتهای غلط دیگه ای هم داریم که خودت به چند موردش اشاره کردی
همونطور که خودت دیگران رو به حماقت متهم می کنی
فرقی نمی کنه
اگه حماقت نمی کردیم الان این اوضاعمون نبود و استاد مطهری دقیقا درست گفته و نیاز به توجیه هم نداره چون درسته.

و البته اگه مشکلی با این نداری خدا هم اینها را در گمراهی خر خطاب می کنه میگه
مثل الذین حملوا التوراة ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا، «وصف حال آنانکه حمل تورات کرده و خلاف آن عمل نمودند، در مثل به حماری ماند که بار کتاب ها بر پشت کشد» ، جمعه، 5
اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون، «آن ها مانند چهارپایانند، بلکه بسی گمراه ترند، آن ها همان مردمی هستند که غافل شدند» ، اعراف، 179 .
 
آخرین ویرایش:

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
استاد مطهری و روشنفکران

استاد مطهری و روشنفکران

سوال:
استاد مطهری به عنوان یک اندیشمند بزرگ و کم شناخته، انسان مودبی بودند یا انسان بی ادبی؟ به طور کلی ادبیات ایشون در سخنرانی ها و کتابهاشون چگونه بوده؟


تذکر: هرکس به کس دیگه ای توهین کنه بقیه گزارش پست خلاف براش می زنند. حالا می خواد طرف مقابل هم بهش توهین کرده باشه یا نه.

این طور می گویند که استاد مطهری، اولین شخصی بوده اند که به هنرمندی و قدرت بیان استاد شریعتی پی برده و برای همکاری در برنامه های حسینیه ی ارشاد از ایشان دعوت کرده اند.
اما بعد از مدتی نسبت به سخنان و کتابهای ایشان با احتیاط عمل می کردند و برخی از نظرات ایشان را غیر اسلامی می دانستند و از دکتر بارها خواسته بودند که در نوشتن کلام احتیاط کنند و به اسلام بیشتر پایبند باشند.
اگرچه دکتر شریعتی کتابهای اسلامی بسیار خوبی دارند اما برخی از سخنانشان بیشتر به چشم ما می آید. امروزه در جامعه ما جوی حاکم شده که سخن گفتن از استاد شریعتی را مکروه می دانند! از او سخن گفتن را ناپسند می خوانند و پیروان ایشان را به دیده ی نهی می نگرند.
تا آنجا که از استاد مطهری سوال می شود که" آیا هیچ ضرورتی برای نقد افکار و اندیشه های استاد شریعتی وجود دارد؟
در حالی که انتظار می رود که استاد مطهری به عنوان یکی از نقادان اصلی استاد شریعتی شروع کنند به گفتن اینکه نباید این کتاب ها چاپ شود و نباید خوانده شود،(!!!) ایشان در گفتاری بسیار منطقی و مودبانه می فرمایند:

" ...به طور قطع، نقد علمی و بی غرضانه از کتابها و اندیشه های دکتر، فکر نسل امروز را به جلو می برد و سبب باز شدن اندیشه ها می گردد. ..."

در این جا می بینینم که ایشان از چه ادبیات اندیشمندانه ای استفاده کرده اند.
:w16:
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
سئوالی که کردید پاسخ نمی خواهد . سندیت سخنان با صدای خود شخص مطهری موجود است و با سفسته کردن موضوع نمی توانید سند را تغییر دهید . بسیار از اشخاص ادبشان را در هنگام نوشتن مشخص نمی کنند گاهی نیاز هست در زمانی خاص و در شرایطی خاص شخص ادب خود را بروز دهد وگرنه شما چگونه می توانید تنها از روی نوشتار ادب کسی را بیابید . ادب اشخاص در شرایط گوناگون به نمایش در می آید و ادب ایشان در شرایطی بروز کرد که ایشان لب به سخن گشود و سند شد .
اگر هم اینترنتت هم اگر کم سرعته برو از کافی نت دانلود کن . حجم زیادی هم نداره چطور کتابشو میتونی بخری سخنانشو نمی تونی دانلود کنی . متن سخنرانیشم عینا نوشتم بدون یک واو اینور یا آنطرف تر;):gol:
درضمن باادب بودن و بی ادب بودن ایشان الگو بودنش رازیر سئوال می برد.


1.ما می پذیریم که ایشون این طور صحبت کردن. :w16: حرف حق که جواب نداره!!
2. من و شما تو عمرمون بارها توهین و فحاشی کردیم! آیا ما انسان های بی ادبی هستیم؟


صرف اینکه یکی یه زمانی بیاد توهینی بکنه اون رو بی ادب معرفی نمی کنه.

این که فردی بر بی ادبی و توهین مداومت داشته باشه اون رو بی ادب معرفی می کنه.

من این فرصت رو علی رغم درخواست های دوستانم فقط برای شما ایجاد کردم تا بیاین و توهین های دیگه ای که این استاد کردن رو برامون بزارین. ما هم ادب ایشون رو به نمایش خواهیم گذاشت.

بعد هر مخاطبی خودش تصمیم می گیره که این فرد رو فرد مودبی بدونه یا فرد بی ادبی. فرصت شما فردا به پایان میرسه. تا فردا فرصت دارین که نظر ما رو برگردونید اگر تونیستید که هیچ اما اگر نتونستید مغلوب شدین.
 

kung

اخراجی موقت
1.ما می پذیریم که ایشون این طور صحبت کردن. :w16: حرف حق که جواب نداره!!
2. من و شما تو عمرمون بارها توهین و فحاشی کردیم! آیا ما انسان های بی ادبی هستیم؟


صرف اینکه یکی یه زمانی بیاد توهینی بکنه اون رو بی ادب معرفی نمی کنه.

این که فردی بر بی ادبی و توهین مداومت داشته باشه اون رو بی ادب معرفی می کنه.

من این فرصت رو علی رغم درخواست های دوستانم فقط برای شما ایجاد کردم تا بیاین و توهین های دیگه ای که این استاد کردن رو برامون بزارین. ما هم ادب ایشون رو به نمایش خواهیم گذاشت.

بعد هر مخاطبی خودش تصمیم می گیره که این فرد رو فرد مودبی بدونه یا فرد بی ادبی. فرصت شما فردا به پایان میرسه. تا فردا فرصت دارین که نظر ما رو برگردونید اگر تونیستید که هیچ اما اگر نتونستید مغلوب شدین.

دوست عزیز اولا من و و شما نگفتیم که الگو هستیم
دوما این فردی که می گویید توهینش به یک شخص و در شرایط خاص نیست ایشان کل پدران ملت ایران را خر می نامند آن هم فقط به خاطر مراسم چهارشنبه سوری:surprised: در حالی که صدها حرکت بی تفکرانه دیگر در مذهب ایشان انجام می شود و ایشان از آنها ایرادی نمی گیرد.
سوما اگر کسی اشتباهی کند می اید و می گوید من عذر می خواهم اگر بی ادبی کردم ولی آیا اشان همچین کاری کرده است . ایشان به پدران تمامی فرزندان ایران بی ادبی کردند و این شامل پدر شما هم می شود و ایشان او را خر نامیده است. آیا پدر شما هرگز در مراسم چهارشنبه سوری نبوده است؟ اگر بوده هست به گفته ایشان خر است . در ضمن شما با ایشان زندگی نکردید و از نوشته ها نمی توانید ادب کسی را بفهمید همانطور که گفتم ادب اشخاص در شرایط گوناگون نمایش در می آید همانطور که چهره واقی این نظام در هنگام حضور مردم در راهپیمایی به نمایش در آمد . ایشان هم هنگامی که لب به سخن گفتن کرد ادبش ظاهر گشت
فرصتو خوب اومدید . چیزی که سند هست صدای ایشان هست و نیازی هم به اثبات و تایید کسی ندارد و اگر کسی بگوید ایشان بی ادب نیست در باید فکری به حال خودش بکند با سفسته کردن هم نمی توانید این مساله را توجیح کنید. موفق باشید
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز اولا من و و شما نگفتیم که الگو هستیم
دوما این فردی که می گویید توهینش به یک شخص و در شرایط خاص نیست ایشان کل پدران ملت ایران را خر می نامند آن هم فقط به خاطر مراسم چهارشنبه سوری:surprised: در حالی که صدها حرکت بی تفکرانه دیگر در مذهب ایشان انجام می شود و ایشان از آنها ایرادی نمی گیرد.
سوما اگر کسی اشتباهی کند می اید و می گوید من عذر می خواهم اگر بی ادبی کردم ولی آیا اشان همچین کاری کرده است . ایشان به پدران تمامی فرزندان ایران بی ادبی کردند و این شامل پدر شما هم می شود و ایشان او را خر نامیده است. آیا پدر شما هرگز در مراسم چهارشنبه سوری نبوده است؟ اگر بوده هست به گفته ایشان خر است . در ضمن شما با ایشان زندگی نکردید و از نوشته ها نمی توانید ادب کسی را بفهمید همانطور که گفتم ادب اشخاص در شرایط گوناگون نمایش در می آید همانطور که چهره واقی این نظام در هنگام حضور مردم در راهپیمایی به نمایش در آمد . ایشان هم هنگامی که لب به سخن گفتن کرد ادبش ظاهر گشت
فرصتو خوب اومدید . چیزی که سند هست صدای ایشان هست و نیازی هم به اثبات و تایید کسی ندارد و اگر کسی بگوید ایشان بی ادب نیست در باید فکری به حال خودش بکند با سفسته کردن هم نمی توانید این مساله را توجیح کنید. موفق باشید

به دلیل اینکه شما سخن جدیدی برای گفتن ندارید، لذا می توان نتیجه گرفت که مطالعات شما درباره ی استاد ناکافیه.:crying2: اون قدر ناکافی که نمی دونید بیشتر کتابهایی که از ایشون به ما رسیده مکتوب شده ی سخنرانی هاشون هست!!!!!!!

اگر خداوند یاری کند ،به زودی گوشه ای دیگر از سخنان ایشون رو به بررسی خواهیم گذاشت تا ادب داشتن یا نداشتن اون گوشه از سخنانشون هم بررسی بشه. :gol:
 
آخرین ویرایش:

ستاره سهیل

عضو جدید
در کتاب بهار روح که پاسخهای شهیدمطهری به سوالهای جوانان را نوشته ،در مورد نظرقرآن پیرامون یکی بودن ادیان مختلف گفتن: ...ازنظرقرآن دین خدا از آدم تا خاتم یکی است.اصول مکتب انبیا که دین نامیده میشود یکی بوده است.تفاوت شرایع آسمانی یکی در سلسله مسائل فرعی و شاخه ای بوده و دیگر در سطح تعلیمات بوده که پیامبران بعدی به موازات تکامل بشر در سطح بالاتری تعلیمات خویش را که همه در یک زمینه بوده القاء کرده اند.قرآن کریم یک نام روی دین خدا میگذارد و آن اسلام است.البته مقصود این نیست که در همه دوره ها دین خدا با این نام خوانده میشده بلکه مقصود اینست که حقیقت دین دارای ماهیتی است که بهترین معرف آن لفظ اسلام است...

اینجا شهید مطهری هیچ کدام از دینها به خصوص زرتشتی را رد نکرده وخیلی محترمانه همه ادیان را یکی دانسته .:gol:
 

ستاره سهیل

عضو جدید
در کتاب زندگینامه استاد شهید مطهری خاطره زیراز زبان یکی از مخالفان شهیدمطهری امده: مخالف سرسخت استاد بود ولی در عین حال با احترام از ایشان یاد میکرد.یک بار ازش پرسیدم تو که اینقدر مخالفی پس چرا قبولش داری؟گفت : مطهری مثل شماهانیست که تا ما حرف بزنیم شروع کند به کوبیدن ما.اول حرفهای ما را گوش میدهدبعد میگوید این جای فکرتان درست است و این جایش غلط. با همه اینطور بود.همیشه تمام لیوان را میدید،نه فقط نیمه خالی اش را.:gol:

در همین کتاب خاطره دیگری نقل شده : خانه پر بود از جوان.اکثرا از مجاهدین خلق بودند و شیخی در میانشان داشت نطق میکرد که " اسلام و مارکسیسم یکیست،قالبها متفاوت است ولی محتوا یک چیز است اسلام میگوید مستضعف،مارکسیست میگوید کارگر"
قیافه استاد بدجوری در هم رفته بود.معلوم بود عصبانی است.حرف هایش که تمام شد،استاد بلند شد و تمام حرف هایش را رد کرد.متقن و مستدل.فضای خانه عوض شده بودو جوانها دور استاد را گرفته بودند.از جلسه که بیرون آمدیم استاد با تاسف سر تکان داد و گفت " آخوند خر! "

در این خاطره هم شهید مطهری همین لفظو به کار برده اما اینبارراجع به بعضی علما.

من با اینکه اینترنت پرسرعت داشتم نتونستم سخنرانی را دانلود کنم ولی فکر میکنم شهید مطهری در سخنرانیهاش خیلی عامیانه صحبت میکردن :gol:
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اقیانوس خانم شما به ادامه مطالب و موضوعاتتون بپردازید، این بحث تموم شده به نظر من و بیشتر وقتتون رو روی این موضوع تلف نکنید.:gol:
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
در کتاب زندگینامه استاد شهید مطهری خاطره زیراز زبان یکی از مخالفان شهیدمطهری امده: مخالف سرسخت استاد بود ولی در عین حال با احترام از ایشان یاد میکرد.یک بار ازش پرسیدم تو که اینقدر مخالفی پس چرا قبولش داری؟گفت : مطهری مثل شماهانیست که تا ما حرف بزنیم شروع کند به کوبیدن ما.اول حرفهای ما را گوش میدهدبعد میگوید این جای فکرتان درست است و این جایش غلط. با همه اینطور بود.همیشه تمام لیوان را میدید،نه فقط نیمه خالی اش را.:gol:

در همین کتاب خاطره دیگری نقل شده : خانه پر بود از جوان.اکثرا از مجاهدین خلق بودند و شیخی در میانشان داشت نطق میکرد که " اسلام و مارکسیسم یکیست،قالبها متفاوت است ولی محتوا یک چیز است اسلام میگوید مستضعف،مارکسیست میگوید کارگر"
قیافه استاد بدجوری در هم رفته بود.معلوم بود عصبانی است.حرف هایش که تمام شد،استاد بلند شد و تمام حرف هایش را رد کرد.متقن و مستدل.فضای خانه عوض شده بودو جوانها دور استاد را گرفته بودند.از جلسه که بیرون آمدیم استاد با تاسف سر تکان داد و گفت " آخوند خر! "

در این خاطره هم شهید مطهری همین لفظو به کار برده اما اینبارراجع به بعضی علما.

من با اینکه اینترنت پرسرعت داشتم نتونستم سخنرانی را دانلود کنم ولی فکر میکنم شهید مطهری در سخنرانیهاش خیلی عامیانه صحبت میکردن :gol:

کاملاا درسته چون ایشون برای عوام بی سواد یا کم سواد سخنرانی می کردن پس باید از الفاظ عامیانه استفاده می کردن. به همین دلیل که مخاطبینشون چنین افرادی بودند، ایشون هر جمله رو هزار بار با واژه های مختلف تکرار می کردن تا طرف متوجه شه.
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ممنون از همه می ریم سر سوال بعدی:


چند دعا که برآورده نمی شن چیه؟ :w20:
ممنون از شما:gol:

دعای طلب رزق در صورتی که فرد هیچ تلاشی نکنه.
دعایی که از ته دل به برآورده شدنش اعتقاد نداشته باشی.
و ............:question: نمیدونم دیگه:razz:
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز


چیه خوب؟ راست می گیم دیگه!!! بعضی دعاها برآورده نمی شن. ندیدی تا حالا؟ :w05:
این که دعا می کنیم قبول بشیم درسی رو ولی نمی شیم! یا اینکه فلان چیز رو مامانه نفهمه ولی می فهمه و ...
خوب باید دلیلی داشته باشه. مگه نه؟
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
بر طبق روایات اگر انسان کار نامشروعی از خدا طلب نکند دعایش مستجاب میشود. البته شاید شکل استجابت به ان شکلی نباشد که ما میخواستیم.
من عین روایت حضرت رسول را می اورم:

در حوائج خویش از خدا استغاثه کنید در شدائد زندگی به پناه خدا بروید و به در گاه او تضرع کنید و او را بخوانید زیرا دعا مغز عبادت است و هیچ فرد با ایمانی نیست که خدا را بخواند مگر اینکه خدا دعای او را مستجاب گرداند منتهی یا در این دنیا خواسته اش را میدهد و یا به اخرت تاخیر انداخته و انجا عنایت میفرماید و یا بقدر انچه دعا کرده گناهانش را می امرزد مادام که کار نامشروعی از خدا طلب نکند.

همچنین برای استجابت دعا در روایات مختلف شرایطی را نقل کرده اند . از جمله
ازحضرت رسول روایت شده که:
خداوند دعایی را که از دل غافل برخیزد مستجاب نمیسازد.

پس باید از دل دعا کرد نه اینکه فقط عبارتی لقلقه زبانمان باشد.
بعضی از گناهان هم هستند که مانع استجابت دعا هستند . حضرت علی در دعای کمیل میفرمایند:
خدایا بیامرز ازمن گناهانی را که موجب حبس دعا میشوند.
این نشان میدهد که بعضی از گناهان در را به سوی انسان میبندند و رابطه اش را با خدا قطع میکنند.
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
بر طبق روایات اگر انسان کار نامشروعی از خدا طلب نکند دعایش مستجاب میشود. البته شاید شکل استجابت به ان شکلی نباشد که ما میخواستیم.
من عین روایت حضرت رسول را می اورم:

در حوائج خویش از خدا استغاثه کنید در شدائد زندگی به پناه خدا بروید و به در گاه او تضرع کنید و او را بخوانید زیرا دعا مغز عبادت است و هیچ فرد با ایمانی نیست که خدا را بخواند مگر اینکه خدا دعای او را مستجاب گرداند منتهی یا در این دنیا خواسته اش را میدهد و یا به اخرت تاخیر انداخته و انجا عنایت میفرماید و یا بقدر انچه دعا کرده گناهانش را می امرزد مادام که کار نامشروعی از خدا طلب نکند.

همچنین برای استجابت دعا در روایات مختلف شرایطی را نقل کرده اند . از جمله
ازحضرت رسول روایت شده که:
خداوند دعایی را که از دل غافل برخیزد مستجاب نمیسازد.

پس باید از دل دعا کرد نه اینکه فقط عبارتی لقلقه زبانمان باشد.
بعضی از گناهان هم هستند که مانع استجابت دعا هستند . حضرت علی در دعای کمیل میفرمایند:
خدایا بیامرز ازمن گناهانی را که موجب حبس دعا میشوند.
این نشان میدهد که بعضی از گناهان در را به سوی انسان میبندند و رابطه اش را با خدا قطع میکنند.

اوه اوه اوا! بابا! خیلی فیلسوفانه حرف می زنید. خیلی عالیه که این قدر اطلاعات دارین. حالا می تونی چند تا نمونه بگی. مثلا یه دعایی که لقلقه ی زبان شده. از خودت بساز. می تونی مثالی براش بزنی؟
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
اوه اوه اوا! بابا! خیلی فیلسوفانه حرف می زنید. خیلی عالیه که این قدر اطلاعات دارین. حالا می تونی چند تا نمونه بگی. مثلا یه دعایی که لقلقه ی زبان شده. از خودت بساز. می تونی مثالی براش بزنی؟

در مورد خودم معمولا دعاهایی که عربی باشند و و خیلی تکرارشان کنم به این روز می افتند.مثلا صلوات. شاید اولش با تمرکز باشه ولی بعد دیگه حواسم نیست. یعنی ممکنه ذهنم جای دیگری باشه زبانم تکرار کنه. کلا هر چیزی که حالت عادت پیدا کنه این طوری ممکنه بشه.
 

ستاره سهیل

عضو جدید
چیه خوب؟ راست می گیم دیگه!!! بعضی دعاها برآورده نمی شن. ندیدی تا حالا؟ :w05:
این که دعا می کنیم قبول بشیم درسی رو ولی نمی شیم! یا اینکه فلان چیز رو مامانه نفهمه ولی می فهمه و ...
خوب باید دلیلی داشته باشه. مگه نه؟

وا آبجی داشتم فکر میکردم :cry: خیلی دیدم دعاهایی که برآورده نمیشن ولی اینکه بگم چه دعاهای خاصی برآورده میشنو نمیدونم،اما اینو میدونم که وقتی دعایی برآورده نمیشه حتما حکمتی داشته که بعدها میفهمیم به نظر من بهترین جمله ای که در اینطور مواقع میشه گفت وبه آدم آرامش میده جمله : "خدایا راضی ام به رضای تو " میباشد.:gol:

راستی شنیدم وقتی بارون میاد دعا بکنیم برآورده میشه!
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیست گفتار استاد مطهری

بیست گفتار استاد مطهری


...انسان وقتى كه از غير خدا چيزى مى‏خواهد احساس ذلت مى‏كند و وقتى كه از خدا مى‏خواهد احساس عزت. لهذا دعا، هم طلب است و هم مطلوب، هم وسيله است و هم غايت، هم مقدمه است و هم نتيجه. ...
هر كسى از دل خود با خدا راه دارد. درى از همه دلها به سوى خدا هست. حتى شقى ترين افراد در موارد گرفتارى و ابتلا، در وقتى كه اسباب و علل بكلى از او منقطع مى‏شود، تكانى مى‏خورد و به خدا التجا مى‏برد. اين يك ميل فطرى و طبيعى‏ است در وجود انسان. پرده گناه و شقاوت گاهى روى آن را مى‏گيرد...
انسان در دو حال ممكن است خدا را بخواند: يكى در وقتى كه اسباب و علل از او منقطع شود و دچار سختى و اضطرار گردد، و يكى در وقتى كه روحْ خودش اوج بگيرد و خودْ خويشتن را از اسباب و علل منقطع كند. در حال اضطرار و انقطاع اسباب، انسان خود به خود به طرف خدا مى‏رود، احتياج به دعوت ندارد و البته اين كمالى براى نفس انسان نيست؛ كمال نفس در اين است كه خودش خود را منقطع سازد و اوج بگيرد. ...
از شرایط دعا:
اين است كه واقعاً مظهر حاجت باشد؛ در موردى باشد كه انسان دسترسى به مطلوب ندارد، عاجز است، ناتوان است. اما اگر خداوند كليد حاجتى را به دست خود انسان داده و او كفران نعمت مى‏كند و از به كار بردن آن كليد مضايقه دارد و از خدا مى‏خواهد آن درى را كه كليدش در دست دعاكننده است به روى او باز كند و زحمت به كار بردن كليد را از دوش او بردارد، البته چنين دعايى قابل استجابت نيست. ...
چند نمونه از دعاهایی که مستجاب نمی شوند:

كسى كه از كنار ديوار كج مشرف به سقوط عبور مى‏كند و مى‏بيند عن قريب سقوط مى‏كند، اما او دور نمى‏شود و پيوسته دعا مى‏كند كه خدا جان او را حفظ كند.
كسى كه مالش را به ديگرى قرض داده اما كوتاهى كرده و شاهد نگرفته و پولش بدون سند پيش طرف مانده و او نمى‏دهد و اين پيوسته دعا مى‏كند و از خدا مى‏خواهد كه پولش را به او برگرداند، در صورتى كه از اول در اختيار خود او بود كه تا سند و شاهد نگيرد آن پول را به قرض ندهد. كسى كه در خانه‏اش نشسته و كار و كسب را رها كرده و پيوسته مى‏گويد: اللَّهُمَّ ارْزُقْنى خدايا به من روزى برسان.
آنها كه لذت دعا و انقطاع از خلق به خالق را چشيده‏اند هيچ لذتى را بر اين لذت مقدم نمى‏دارند. دعا آن وقت به اوج عزت و عظمت و لذت مى‏رسد و صاحب خود را غرق در سعادت مى‏كند كه دعاكننده لطف خاص الهى را با خود ببيند و آثار استجابت دعاى خود را مشاهده كند....
 

fatiostad

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
...انسان وقتى كه از غير خدا چيزى مى‏خواهد احساس ذلت مى‏كند و وقتى كه از خدا مى‏خواهد احساس عزت. لهذا دعا، هم طلب است و هم مطلوب، هم وسيله است و هم غايت، هم مقدمه است و هم نتيجه. ...
هر كسى از دل خود با خدا راه دارد. درى از همه دلها به سوى خدا هست. حتى شقى ترين افراد در موارد گرفتارى و ابتلا، در وقتى كه اسباب و علل بكلى از او منقطع مى‏شود، تكانى مى‏خورد و به خدا التجا مى‏برد. اين يك ميل فطرى و طبيعى‏است در وجود انسان. پرده گناه و شقاوت گاهى روى آن را مى‏گيرد...
انسان در دو حال ممكن است خدا را بخواند: يكى در وقتى كه اسباب و علل از او منقطع شود و دچار سختى و اضطرار گردد، و يكى در وقتى كه روحْ خودش اوج بگيرد و خودْ خويشتن را از اسباب و علل منقطع كند. در حال اضطرار و انقطاع اسباب، انسان خود به خود به طرف خدا مى‏رود، احتياج به دعوت ندارد و البته اين كمالى براى نفس انسان نيست؛ كمال نفس در اين است كه خودش خود را منقطع سازد و اوج بگيرد. ...
از شرایط دعا:
اين است كه واقعاً مظهر حاجت باشد؛ در موردى باشد كه انسان دسترسى به مطلوب ندارد، عاجز است، ناتوان است. اما اگر خداوند كليد حاجتى را به دست خود انسان داده و او كفران نعمت مى‏كند و از به كار بردن آن كليد مضايقه دارد و از خدا مى‏خواهد آن درى را كه كليدش در دست دعاكننده است به روى او باز كند و زحمت به كار بردن كليد را از دوش او بردارد، البته چنين دعايى قابل استجابت نيست. ...
چند نمونه از دعاهایی که مستجاب نمی شوند:

كسى كه از كنار ديوار كج مشرف به سقوط عبور مى‏كند و مى‏بيند عن قريب سقوط مى‏كند، اما او دور نمى‏شود و پيوسته دعا مى‏كند كه خدا جان او را حفظ كند.
كسى كه مالش را به ديگرى قرض داده اما كوتاهى كرده و شاهد نگرفته و پولش بدون سند پيش طرف مانده و او نمى‏دهد و اين پيوسته دعا مى‏كند و از خدا مى‏خواهد كه پولش را به او برگرداند، در صورتى كه از اول در اختيار خود او بود كه تا سند و شاهد نگيرد آن پول را به قرض ندهد. كسى كه در خانه‏اش نشسته و كار و كسب را رها كرده و پيوسته مى‏گويد: اللَّهُمَّ ارْزُقْنى خدايا به من روزى برسان.
آنها كه لذت دعا و انقطاع از خلق به خالق را چشيده‏اند هيچ لذتى را بر اين لذت مقدم نمى‏دارند. دعا آن وقت به اوج عزت و عظمت و لذت مى‏رسد و صاحب خود را غرق در سعادت مى‏كند كه دعاكننده لطف خاص الهى را با خود ببيند و آثار استجابت دعاى خود را مشاهده كند....


:gol::gol::gol:
 

fatiostad

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من دیر رسیدم، جواب این سوال رو داده بودید، ولی یه داستان کوتاه هست که میگذارم، بی ربط نیست:

روزها گذشت و گنجشك با خدا هیچ نگفت. فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به
فرشتگان این گونه می گفت : تنها گوشی هستم كه غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام كه دردهایش را در خود نگه می دارد. "

و سرانجام گنجشك روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند ، گنجشك هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود :
" با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست !
" گنجشك گفت :
" لانه كوچكی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سر پناه بی كسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این توفان بی موقع چه بود ؟ چه می خواستی از لانه محقرم،‌ كجای دنیا را گرفته بود ؟

و سنگینی بغضی راه بر كلامش بست. سكوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند.خدا گفت: " ماری در راه لانه ات بود. خواب بودی. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون كند. آنگاه تو از كمین مار پر گشودی. "

گنجشك خیره در خدایی خدا مانده بود. خدا گفت :" و چه بسیار بلاها كه به واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی..."

اشك در دیدگان گنجشك نشسته بود. ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت. های های گریه هایش ملكوت خدا را پر كرد...!
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
من دیر رسیدم، جواب این سوال رو داده بودید، ولی یه داستان کوتاه هست که میگذارم، بی ربط نیست:

روزها گذشت و گنجشك با خدا هیچ نگفت. فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به
فرشتگان این گونه می گفت : تنها گوشی هستم كه غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام كه دردهایش را در خود نگه می دارد. "
و سرانجام گنجشك روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند ، گنجشك هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود :
" با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست !
" گنجشك گفت :
" لانه كوچكی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سر پناه بی كسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این توفان بی موقع چه بود ؟ چه می خواستی از لانه محقرم،‌ كجای دنیا را گرفته بود ؟

و سنگینی بغضی راه بر كلامش بست. سكوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند.خدا گفت: " ماری در راه لانه ات بود. خواب بودی. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون كند. آنگاه تو از كمین مار پر گشودی. "

گنجشك خیره در خدایی خدا مانده بود. خدا گفت :" و چه بسیار بلاها كه به واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی..."

اشك در دیدگان گنجشك نشسته بود. ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت. های های گریه هایش ملكوت خدا را پر كرد...!


خیلی وقت پیش شنیده بودم اما کلا یادم رفته بود. بی نظیر بود و بینهایت تاثیر گذار :crying2:

وای بر من!
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون از دوستانی که دیگه موندگار شدن واسه این تاپیک.

این گلا تقدیم به همتون: :gol::gol::gol::gol::gol::gol:...


اما سوال بعدی:
به نظر شما قوانین اسلام با نیاز های جهان امروز سازگاری داره؟ یا دیگه کهنه شده؟

تا روز جمعه آخر وقت به این موضوع می پردازیم انشاءالله.
 

ستاره سهیل

عضو جدید
ممنون از دوستانی که دیگه موندگار شدن واسه این تاپیک.

این گلا تقدیم به همتون: :gol::gol::gol::gol::gol::gol:...


اما سوال بعدی:
به نظر شما قوانین اسلام با نیاز های جهان امروز سازگاری داره؟ یا دیگه کهنه شده؟

تا روز جمعه آخر وقت به این موضوع می پردازیم انشاءالله.

خوب ما شیعه ها این اعتقادو داریم که قوانین قرآن برای همه زمانهاست:gol:

اما چند وقت پیش توی یکی از تاپیکها یه مطلبی راجع به شهادت دادن زنها دیدم که اون دوست عزیزمون توضیحات زیادی داده بودن و آخرش به این نتیجه رسیده بودن که این قانون برای زمان پیامبر (ص) بوده!

یادمه زمان دانشجوییم هم استاد روخوانی قرآنمان هم راجع به اینکه بعضی از مسائل قرآن برای آن زمان بوده صحبت کرده بود.!!!

ولی نظر من اینه که قوانین قرآن و اسلام که همان قرآن است برای همه زمانها میباشد:gol:
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
پانزده گفتار

پانزده گفتار

ممنون از دوستانی که دیگه موندگار شدن واسه این تاپیک.

این گلا تقدیم به همتون: :gol::gol::gol::gol::gol::gol:...


اما سوال بعدی:
به نظر شما قوانین اسلام با نیاز های جهان امروز سازگاری داره؟ یا دیگه کهنه شده؟

تا روز جمعه آخر وقت به این موضوع می پردازیم انشاءالله.


در جامعه ما سه طبقه وجود دارد. ...
يك طبقه جود دارد كه به نام دين از تمدن و توسعه زندگى بريده‏اند.
در نقطه مقابل، يك عده ديگر قرار دارند كه به نام تمدن و توسعه علم و مقتضيات زمان پيوند خودشان را با دين و حقايق دينى بريده‏اند.اينها از هر چيزى‏كه بوى قدمت بدهد گريزانند و از نظر اين طبقه كلمه «قدمت» كه به معنى سابقه زمانى بيشتر داشتن است، مساوى است با كهنگى، و حال آنكه اينها دو مفهوم است؛ كهنگى يعنى فرسودگى، قدمت يعنى سابقه زياد داشتن.


...اينجاست كه نياز به يك طبقه متوسط است كه كم و بيش در جامعه وجود دارند و وظيفه طبقه ما در اينجا سنگين و دشوار مى‏شود و آن اين است كه ما يك بررسى كامل و دقيق بكنيم ببينيم واقعاً چگونه است، آيا مى‏شود هم مسلمان و متدين بود و هم هماهنگ با مقتضيات زمان و پيشرفتهاى زندگى، يا ممكن نيست؟


اگر اسلام مثل پاره‏اى از اديان ديگر به چهارتا دستور عبادى و چهارتا دستور و پند اخلاقى قناعت كرده بود و مقرراتى براى زندگى بشر در قسمتهاى مختلف وضع نكرده بود، چندان دچار اين دشوارى نمى‏شد. خوب، مسائلِ عبادى است، خيلى مهم نيست، در هر عصر و زمانى به يك شكل مخصوصى مردم عبادت كنند. يا چهارتا پند اخلاقى باشد. اينها هم مهم نيست. اما دينى است كه حلال و حرامهاى خيلى زيادى آورده است و هيچ شأنى از شئون زندگى بشر نيست الّا اينكه اسلام در آنجا قانونى وضع كرده و آورده است؛ اين است كه كار اسلام و كار ما مسلمانها از نظر اين بحث خيلى دشوارتر است.


...راجع به مسئله تحول زندگى بشر منطقهاى گوناگونى هست. بعضى- كه حتماً شما با آنها برخورد كرده‏ايد يا در نوشته هايشان ديده‏ايد- وقتى كه وارد اين مسئله مى‏شوند و مى‏گويند اسلام نمى‏تواند براى عصر ما كافى باشد، به يك اصل فلسفى استدلال مى‏كنند، مى‏گويند قانون اصلى اين جهان تغيير و حركت است، هيچ چيزى در اين جهان ثابت نيست و حتى در دو لحظه به يك حال نيست. ...


اين افراد مى‏گويند وقتى كه اساسى‏ترين اصل در اين جهان تغيير باشد و هيچ چيزى در اين جهان جاويدان نباشد، دين هم يكى از آن چيزهاست، پس نمى‏تواند جاويد بماند. همه چيز در اين عالم بر ضد جاويد ماندن است.


پاسخ‏

اگر مسئله فقط به اين صورت به شكل فلسفى خالص طرح بشود، جواب خيلى ساده‏اى دارد و آن اين است: آنچه كه در جهان متغير است پديده‏هاى مادى جهان هستند. در اينكه پديده‏ها متغيرند شكى نيست. لهذا پيغمبر خودش چون يكى از پديده‏هاى جهان است متغير است يعنى به صورت يك نوزاد متولد مى‏شود، دوران كودكى را طى مى‏كند، جوان مى‏شود، پير مى‏شود و مى‏ميرد. انَّكَ مَيِّتٌ وَ انَّهُم مَيِّتونَ

. ولى سخن درباره قوانين جهان است: آيا قوانين جهان هم متغير است؟ خورشيدِ ما مسلّم پير خواهد شد و روزى خواهد رفت. ستارگان هم همين‏طور.


تمام گياهان و حيواناتى كه در عالم هست مشمول اين امر هستند. ولى آيا اين دليل مى‏شود كه قوانين فيزيك يا قوانين زيست شناسى هم كهنه بشوند؟ اسلام قانون است نه پديده و آنچه متغير است پديده است. قرآن هم مى‏گويد اسلام باقى مى‏ماند ولى پيغمبر مى‏ميرد:


مصطفى را وعده داد الطاف حق
گر بميرى تو نميرد اين سَبَق‏
.................
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
این تاپیک را با همین بیت زیبا به پایان می بریم.
از همه ی دوستانی که تا این مدت این تاپیک را همراهی کردند بینهایت ممنوم. بنده یکم سرم شلوغه و دیگه کمتر می تونم بیام. برای همین دیگه این امکان برام وجود نداره که این تاپیک رو ادامه بدم.
فقط اینکه استاد مطهری جواب همه ی سوال های شما و عزیزانی که گاهی بحث های مذهبی راه میندازن رو به بهترین روش دادن.
فقط کافیه سی دی کتاب و سخنرانی های ایشون رو بگیرین. اسم سی دی ای که من استفاده کردم اول همین تاپیک اومده.
این تاپیک مثل تاپیک 50 زن در سپاه اسلام بنده، از اون تاپیک هایی بود که می خواستم حالا حالا ها ادامه پیدا کنه ولی دوباره به علت اینکه سرم خیلی شلوغه مجبورم این تاپیک رو به پایان ببرم. امیدوارم دوستی از دوستان این تاپیک رو ادامه بده.
بازم از همتون ممنونم.:w14::w14::w14:
پیروز باشید.
یا علی :gol:
 

Similar threads

بالا