همین الان داری به چی فکر میکنی؟

[yas87]

تو خونه ام ، دراز کشیدم .شوهرش تا مرز قطار کشیدن برا بیرجند دستور اجرا میکنه واویلا .. گوشی و خط های منو بدن آشغال ها اه .بدرک ک هنوز حامله نشدن . منو سنن !
هر چی میگم فایده نداره پوست کلفت های سریش ؟

 

[!austenite]

به اینکه در مورد ازدواج پسر بهار چی فکرمیکردیم چی شد؟

 

[شاعر سایت]

ب طلا هام بدردم خوردن
ب اینک سال1400 هشت تومن شد
الان 48تومن ب اینک میخوام نگه دارم
ولی همسرم می‌گه بفروش.

 

[eterno]

ب طلا هام بدردم خوردن
ب اینک سال1400 هشت تومن شد
الان 48تومن ب اینک میخوام نگه دارم
ولی همسرم می‌گه بفروش.

به اینکه فروش طلا برای خانوم‌ها خیلی سخته، من تا چند سال قبل اصلا بهشون وابسته نبودم ولی الان خیلی اذیت میشم بابتش.

 

[Aghrab Khatoon]

به کتاب...

 

[Aghrab Khatoon]

به این فکر میکنم که الان تایم ناهاره ، بعدشم باید برم کلاس ، پس به کار جدیدی نمیرسم.
چه خوب

 

[شاعر سایت]

به اینکه فروش طلا برای خانوم‌ها خیلی سخته، من تا چند سال قبل اصلا بهشون وابسته نبودم ولی الان خیلی اذیت میشم بابتش.

نمی خوام چیزی توی زندگیم ازدست بره چ طلا چ سهام عدالت چ خونه چ موتور هیچی
دست انداز انداختم...
حلقه دادم ب دوستم 12تومن ازش گرفتم
تا آخر ماه... باز بهش 10 باید بدم
دوتومن قرض داده بودم بهش...
حلقم میاد دستم ، بر میگرده ب خودم
از صبح تا شب درگیر ی حلقه بودم .
خیلی اذیت شدم کف پاهامم قرمز شده بود آنقدر راه رفتم... ولی درست شد
اصلا فکر نمی کردم کسی بتونه کمک ام کنه
خدا شکر خیلی خوش حال شدم.

 

[eterno]

نمی خوام چیزی توی زندگیم ازدست بره چ طلا چ سهام عدالت چ خونه چ موتور هیچی
دست انداز انداختم...
حلقه دادم ب دوستم 12تومن ازش گرفتم
تا آخر ماه... باز بهش 10 باید بدم
دوتومن قرض داده بودم بهش...
حلقم میاد دستم ، بر میگرده ب خودم
از صبح تا شب درگیر ی حلقه بودم .
خیلی اذیت شدم کف پاهامم قرمز شده بود آنقدر راه رفتم... ولی درست شد
اصلا فکر نمی کردم کسی بتونه کمک ام کنه
خدا شکر خیلی خوش حال شدم.

به اینکه:
سر خرید خونه قبلیمون سال 97 دو تا سرویس طلا فروختم اصلا هم ناراحت نشدم، ولی این سری برای خرید این خونه، یه مدتی صحبت فروش طلاهای من شده بود، انگار داشتن جون منو میگرفتن، کم نمونده بود گریه‌م بگیره، ولی خداروشکر کار به فروش طلا نرسید

 

[!austenite]

به اینکه سرانه خرید طلای مهدیه درسال چقدره؟

 

[eterno]

به اینکه سرانه خرید طلای مهدیه درسال چقدره؟

به اینکه:
خیلی کم
واقعا بعد از سال 97 نتونستم خیلی خودم ذو بگیرم، مقدار طلای جمع شده زیاد نیست

 

[!austenite]

به اینکه آخ جون فردا تعطیله صبح بیشترمیخوابم

 

[naghmeirani]

به برنامه عصر جمعه مون

 

[eterno]

به این خونه‌ای که چند ساله که دنبالش بودم و الان توش دراز کشیدم.

 

[naghmeirani]

به ساعت 6 و رفتن سر قرار با داداشم

 

[eterno]

به همسر گرامی که امروز غروب برگشت گرگان و دوشنبه برمیگرده، داشت میرفت دلم گرفت

 

[!austenite]

به همسر گرامی که امروز غروب برگشت گرگان و دوشنبه برمیگرده، داشت میرفت دلم گرفت

به اینکه بشین کشتی فرنگی نگاه کن سرت گرم شه

 

[eterno]

به اینکه بشین کشتی فرنگی نگاه کن سرت گرم شه

اتفاقا چشمم به تلویزیون بود و فکرم جای دیگه
.
به مدرسه‌ی پسرم که داره شروع میشه و من براش آماده نیستم هنوز

 

[آیدا..]

به اینکه شنود تو کل زندگی‌ها وجود داره .در مورد هر چیزی حرف زده بشه فیلمی ازش میبینی
به نظرم جدیدا وحشتناک تر هم شده چون فکر هم می‌کنی همین اتفاق میفته

 

[eterno]

به اینکه شنود تو کل زندگی‌ها وجود داره .در مورد هر چیزی حرف زده بشه فیلمی ازش میبینی
به نظرم جدیدا وحشتناک تر هم شده چون فکر هم می‌کنی همین اتفاق میفته

به اینکه:
دقیقا موافقم

 

[پسر بهاری]

ب اینا ک میخوان مستقل باشند
تنهایی زندگی کردن با هزاران موفقیت هیچ خوب نیست

 

[Aghrab Khatoon]

به طعم قهوه ای که خوردم ...

 

[!austenite]

به اینکه تابستونم تموم شد

 

[eterno]

به نغمه که امشب کارش زیاده، اسپم زیاد داره برای جابه‌جا کردن

 

[آیدا..]

به اینکه خودم کم دردسر لباس دارم خواهرم هم هر چند ثانیه یکبار عکس لباس و کفش می‌فرسته برای خودش انتخاب کنیم.خدایا منو بخور

 

[naghmeirani]

ب اینکه قرار جمعه ب اتفاق داداشم انجام شد و ممکنه دوباره تکرار بشه

راضیم ب رضای خدا