IranianWay
عضو جدید
كارگردان مجموعه تلويزيوني «داراو ندار» گفت: من معتقدم «دارا و ندار»، دهها ميليون مخاطب داشته و در دل مردم نشسته و اگر سينمايي بود، بيشتر از «اخراجيها» ميفروخت.
به گزارش فارس، نشست نقد و بررسي مجموعه تلويزيوني «دارا و ندار» با حضور مسعود ده نمكي(كارگردان)، رضا رويگري، سيد جواد هاشمي و بهنوش بختياري (بازيگران) در خبرگزاري فارس برگزار شد.
*فيلمنامه فرد ديگري را نميسازم و حرفهاي خاص خودم را دارم
بنابراين گزارش، ده نمكي در اين نشست در پاسخ به اين سوال كه فيلمنامه اين سريال چگونه شكل گرفت و چرا تغييرات بسياري در فيلمنامه اوليه كه توسط خشايار الوند، پيمان قاسم خاني و رضا مقصودي نوشته شده بود اعمال شد، گفت: من به دور از اخلاق و جوانمردي ميدانم كه با كساني كه كار كردهايم، بعد از كار و يا حين كار حتي اگر كار اشكال داشته باشد، حرفي بزنم به همين علت درباره اين دوستان هيچ صحبتي نميكنم. اما بايد بگويم كه من كسي نيستم كه فيلمنامه افراد ديگر را بسازم. حرفهاي خاص خودم را دارم و روز اول هم كه تهيه كننده اصرار به انجام كار داشت، من طرح را خواندم و ديدم كه براي سريال هاي مناسبتي خوب است و هركس ديگري هم مي تواند آن را بسازد. اما مخاطب از من توقع شنيدن حرفهاي ديگري دارد و حرفهاي من هم از اين جنس حرفها نيست. به همين دليل تغييراتي در فيلمنامه داشتم.
وي ادامه داد: تغييرات را در چند محورگروه اول قرار بود انجام بدهند كه انجام ندادند و گروه دومي براي نگارش فيلمنامه آورديم و گروه دوم هم بايد نقطه نظرات من را در كار اعمال مي كردند. بعد از آن هم در اجرا فيلمنامه حدود 60 درصد تغيير كرد چون دلايل مختلفي داشت و در هرسكانس روي هر شخصيت كه متمركز ميشديم، با توجه به توان و استعداد هر بازيگر و ايدههايش كه در راستاي فيلمنامه باشد، متن و ديالوگنويسيها تغيير ميكرد.
*طرح اوليه «دارا و ندار» از سوي صداوسيما رد شد
دهنمكي تصريح كرد: طرح اوليه چيزي بود كه از سوي سازمان صداوسيما رد شده بود. در سي امين سالگرد انقلاب، طرحي نوشته بودند كه يك فرد ضد انقلاب از خارج كشور مي آيد و اهالي يك ساختمان چند طبقه را نجات مي دهد و خود نيز دستخوش تغيير و تحولات ميشود. طرح هرچه بود، مورد علاقه من نبود و اگر قرار بود من آن را بسازم بايد تغيير ميكرد.
حتي در مورد مضمون هم شرط من اين بود كه جمع كردن اين همه بازيگر متفاوت در برنامه مناسبتي و آمدن ما به مديوم تلويزيون، مخاطب را با توقعات بسياري پاي تلويزيون خواهد نشاند. اگر قرار باشد سريال سرگرمي مناسبتي مضمون بي خطر باشد، به نظر من نه درخور اين است كه اين همه بازيگر درگير اين كار شوند و نه من به تلويزيون مي آمدم. به همين دليل شرط من با تلويزيون هم اين بود كه خودتان را آماده كنيد براي طرح يكسري مسائل ملتهب كه حتي در فيلمنامه هم نيست.
وي ادامه داد:حتي فيلمنامه نهايي هم كه تهيه كننده با گروه فيلم و سريال شبكه هماهنگ مي كرد، مي گفتم اين نيست و ديالوگنويسي سر صحنه انجام خواهد شد و ناظري هم كه شبكه تهران براي ما قرار داد مدير گروه فيلم و سريال شبكه بود كه خودش هر شب ميآمد و پاي تدوين سريال را ميديد و نقطهنظراتش را اعلام ميكرد.
*از صداوسيما امتياز ويژهاي نگرفتيم
دهنمكي در پاسخ به سوال ديگر فارس مبني بر اين كه صداوسيما با ساخت «دارا و ندار» فضاي بازي ايجاد كرد كه سر فصل آن ده نمكي است، آيا رويكرد صداوسيما بود يا اينكه خودتان مي خواستيد به اين سمت حركت كنيد؟ اظهارداشت: رويكرد تلويزيون الان نيست. اين فضا از زمان پخش مناظرات در تلويزيون ايجاد شده و گروههاي سياسي از طيفهاي مختلف خيلي رك و صريح حرفهايشان را در تلويزيون زدهاند، پس اين خطوط قرمز حتي در برنامه هاي زنده برداشته شده و ما امتياز ويژه اي نداشتيم. فقط فرقش اين است كه بايد اطمينان كنند. اين امكان براي خيليها در اين نظام فراهم شده كه بيايند و در مورد مضامين ملتهب فيلم بسازند، حتي بعضي هم كه فيلمهايشان توقيف ميشود، پز اپوزيسيون هم به خود مي گيرند.
دهنمكي عنوان داشت: اين كه فرصت به آدم داده شود و اينكه بتواني از اين فرصت درست استفاده كني، خيلي با هم فرق دارند. بازيگران و عوامل ما بلد بودند كه چطور لبه تيغ حركت كنند كه زمين نخورند، حرف هايي كه مي زدند ضد مناسبات سياسي و اجتماعي نبود بلكه نقد آنها بود و كسي احساس نمي كرد كه يك بغض پشت اين ديالوگ ها خوابيده است.
* حتي تلويزيون هم در اين سريال نقد شده بود
وي با بيان اين كه حتي تلويزيون هم در اين سريال نقد شده بود، تصريح كرد: مثلا يك جا در خانه مولايي مي گفت تلويزيون را روشن كن ببينيم چه مي گويد، شخصيت بعدي ميگفت چه ميخواهد بگويد؟ قديمها همه مينشستيم دور هم حرف ميزديم، الان يك تلويزيون روشن ميكنيم و آن براي همه ما حرف ميزند. اين يعني نقد رسانه در دنياي مدرن. منتها هركسي به اندازه شعورش ميفهمد. كسي كه ميگويد اين سريال حرفي براي گفتن نداشت، يعني فهمش نيست كه اين ديالوگها را بفهمد. يا درباره جومونگ و سوسانو حرفهايي كه زده ميشد، نقدهاي اساسي نسبت به فيلمها و سريالهاي آسياي شرقي است كه وارد ميشود اما به زبان طنز گفته ميشود. يا آمار طلاقي كه ارائه ميشود، رويش تحقيقات جامعه شناسانه صورت گرفته و اينجا فقط به زبان ساده مطرح ميشود. اينها ظرافتهايي است كه به اعتقاد و باور آدمها برميگردد و اعتقاد گروه سازنده اين سريال، جز موارد دمدستي و روزمره ، اينجا درگير مسائل سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بود.
*زاويه نگاه ما، جناح نبود
وي در پاسخ به سوال ديگر فارس با اين مضمون كه شوخي با موارد سياسي از چه جرياني عبور ميكرد و منشاء آنها چه بود و تفكر پشت سر آن متعلق به كجا بود؟ اظهار داشت: زاويه نگاه ما، جناح نبود. كلانتر بود. منافع ملي، مردم و باورها بود. مثلا آنجا كه روي ديوار خانه ذبيح نوشته مرگ بر تيمور گلچين، تيمور به ذبيح ميگويد اين جمله روي ديوار خانهات نوشته شده كه ذبيح در پاسخ ميگويد اگر پا روي دم گربه نگذاري ونگش در نميآيد! ببين چه كار كردهاي كه كار به اينجا رسيده است.
كارگردان فيلمهاي اخراجي ها 1 و 2 ادامه داد: اما حقيقت اين است كه حضرت علي(ع) فرمودهاند حكومت به كفر ميماند ولي به ظلم نميماند و مصداقي هم براي آن تعيين نكرده است. يا مثلا آنجايي كه ذبيح را به كلانتري ميبرند، ذبيح يعني قرباني. اسمش هم از روي عمد گذاشتم كه اگر يك نفر در فيلمي روشنفكر مآبانه مي آورد، چه سروصدايي به خاطر آن به پا مي كرد.يا نام درد دل آگاهانه انتخاب شد كه در مورد تمام مسائل روز جامعه آگاهي دارد. به ذبيح مي گويند تو متعلق به كدام جناحي و او مي گويد جناح حاجي فيروزها. اين معناي بسياري دارد. اينها زبان نماد و فارغ از مرزبنديهاي سياسي و جناحهاي سياسي است.
*شما بيا يكباره كارگرداني هم بكن!
وي در پاسخ به سوال ديگر فارس درباره ميزان بداههگويي بازيگران در سريال پاسخ داد: من روي فيلمنامه و متن خيلي كار ميكنم و يكي از شرايط من با تك تك بازيگران در هنگام عقد قرارداد اين بود كه روي نقش كار كنند. اگر در كارم بدانم كه بازيگري در كارش خلاقيت ندارد و چيزي به متن اضافه نمي كند، در كار بعدي با او كار نمي كنم مگر اينكه مجبور باشم. قرار است از تمام پتانسيل بازيگر استفاده شود. هر نوع خلاقيت بازيگر كه بتواند در مسير فيلمنامه باشد، از طرف هركسي بايد مورد استفاده قرار گيرد چون فيلمسازي يك كار گروهي است. بر حسب توانمندي بازيگران اين تغييرات اعمال ميشد.
وي در جواب به اين سوال كه فكر نمي كنيد بداهه انسجام فيلمنامه را از بين مي برد؟ تصريح كرد: خير. بداهه گويي يك تكنيك است و در عنصر نمايش هم وجود دارد. در دروس آكادميك هم موجود است ولي نمي دانم چرا اينقدر بي سوادي در اينجا حاكم است كه منتقدان فكر ميكنند بداهه يعني ضعف فيلمنامه. حتي يك فيلمنامهنويس گفته بود اگر قرار است بداهه كار شود چرا ما مينويسيم؟ پس نه؟! شما يكباره بيا كارگرداني هم بكن. چون در فيلمنامه گاهي دكوپاژ هم نوشته ميشود... من معتقدم كه هركس در جايگاه خودش بايد باشد.
*سيد جواد هاشمي آينه بخشي از وجود خود من است
اين كارگردان در ادامه درباره نقش و جايگاه سيد جواد هاشمي در فيلم ها و سريالش گفت: سيد جواد هاشمي در حقيقت در كارهايي كه ما من بوده، بخشي از وجود خود من است. اگر در اخراجيها1 نقش مرتضي را بازي مي كند، مرتضايي است كه خودم شاهد اين وقايع و خاطرات بودهام و اتفاقاتي بود كه براي خود من اتفاق افتاده بود. اينجا هم آينه حرفهايي است كه ميخواهم صريحتر بزنم.
*استفاده از بازيگران مطرح حتي در نقشهاي كوتاه بهتر جواب ميدهد
مسعود دهنمكي در ادامه اين نشست در پاسخ به سوال خبرنگار فارس با اين مضمون كه شما در سريال از بازيگران بسياري استفاده كردهايد، فكر نميكنيد اين كار منجر به سردرگمي مخاطب مي شود، تصريح كرد: متاسفانه يكي از مشكلات ما به مضمون برميگردد و سريالها يك مضمون واحد دارند كه به آن آب ميبندند و تا 90 شب هم ادامه ميدهند. اما در اين سريال شما يك ارتباط ميان ذبيح و تيمور ميبينيد كه تا آخرين برخورد ادامه دارد و در هر قسمت هم بچه قصههايي دنبال ميشود كه در نهايت به همان «دارا و ندار» ميرسد. من فكر ميكنم استفاده از بازيگران مطرح و توانمنديهايشان حتي در نقشهاي كوتاه بهتر جواب ميدهد و كمك ميكند تا نقش قابلباورتر باشد و به اهميت نقش هم در نزد مخاطب بيشتر ميانجامد.
وي ادامه داد: پر پرسوناژ بودن، كار را سخت مي كند و همه توقع دارند كه ديده شوند و نوع هماهنگي كار بسيار سخت است اما به نظر من به كار كمك ميكند.
وي درباره اين كه حضور يا عدم حضور برخي از بازيگران در سريال فرقي نداشت و باري بر عهده شان نبود نيز، گفت: اين به رنگ آميزي تابلو برميگردد. شما وقتي يك تابلو را نگاه كنيد، فكر ميكنيد كه يك بخشي بود و نبودش فرقي ندارد ولي اگر آن را حذف كنيم، جايش خالي ميشود. هميشه يك تصوير را جزئياتش ميسازند. اگر شما به خانه داراها نميرفتيد، لطافت خانوادگي ندارها ديده نميشد. مخاطبان با ندارها همذاتپنداري كردند اما به داراها خنديدند كه حتي بلد نيستند حرف بزنند و مدام سر مسائل كوچكتر دعوا ميكنند. البته داراها بد مطلق نيستند. مضمون فيلم اين است كه دارا و ندار، دشمنان هم نيستند بلكه بايد مكمل هم باشند.
*طبقه داراها تغيير كرده است
كارگردان مستند «كدام استقلال، كدام پيروزي» در ادامه گفتوگو با فارس درباره اين كه چرا دارا و ندار مقابل و روبروي هم قرار گرفتهاند؟ همچنين كه برخي پولدارها و ثروتمندها اينطور فكر ميكنند وقتي من از اول پولدار بودهام، هيچ راه خلافي هم براي پولدار شدن نرفتهام چرا بايد اين طور آماج حملات قرار بگيرم؟ چرا بايد از حق خود به فقرا بدهم؟، پاسخ داد: براي اين كه روبروي هم هستند. جنگ بين فقر و غناست. ما ميخواستيم به يكسري بر بخورد. اگر دارا به كمك ندار نشتابد، بد است. اين برجها بالا نميروند، مگر آن كه كوخي خراب شود. حضرت علي (ع) ميفرمايند داراها در گناه فقرا شريكند و خداوند از فقرا در آخرت معذرتخواهي ميكند.
وي تصريح كرد: اگر كسي از اين سريال بدش آمده، براي اين است كه به خودش برميگردد. يا آقاها هستند و يا آقازادهها. بحث اين است كه نصفي از اينها داراهاي نوكيسه جامعه هستند. فقط اينهايي نيستند كه كراوات ميزنند. داراهاي ما عوض شدهاند. وقتي ميگويد درختها را مي برند و جايش برج ميسازند معلوم است كه چه كسي را ميگويد. فردي را ميگويد كه در مملكت خود ما زندگي ميكند. اين فرد ميداند كه داريم هجوش ميكنيم، به همين دليل چون دردش آمده، ميگويد بنويسيد به فقرا اهانت شده! نميگويد به ما اهانت شده است!!
وي اظهار داشت: پيام اخلاقي سريال اين است كه دارا تا موقعي كه آن تكبر خودش را دارد، تيمور است و وقتي به فكر فقير افتاد، فتحعل ميشود. تيموري كه دارا هم هست اما به داد فقرا هم ميرسد و حتي ميتواند به فتحعلي تبديل شود كه مستجاب الدعوه است و ميتواند مريض شفا دهد. چه كسي مي گويد نميشود؟
*خودم بيشتر از منتقدان مي توانم از سريالم ايراد بگيرم
وي درباره بحث نقد سريال نيز گفت: طرح اوليه بر اساس تمنيات ما بود كه دستخوش تغيرات مي شد و تعجيل خاستگاه كارهاي مناسبتي است. هيچ كاري بي عيب نيست و خود من جز مسائلي كه اينها مي نويسند، مي توانم از كار ايراد بگيرم.
دهنمكي ادامه داد: برخي داشتههاي كار را هم نديده ميگيرند. مثلا ميگويند چرا در كار دستشويي و آفتابه نشان داده ميشود؟
وي افزود: در برخي جاها زبان استعاره مطرح ميشود اما منتقدان اين بحثها را مطرح ميكنند. هر وقت تيمور درباره پول حرف ميزند، به دستشويي ميرود و در حقيقت در پستترين جاي خانه قرار دارد، وقتي ميگويند دنيا مردار است، اينجا به زبان استعاره بيان شده است.
وي ادامه داد: جاهايي هم ميبينيم كه فردي در اوج نداري باز هم تعلقي دارد و آفتابهاش را شش قفله ميكند. اين ميگويد حتي افرادي هم كه ندارند جاهايي تعلقي به دنيا دارند. ثروتمند دوست ندارد كسي از بنزش استفاده كند و فقير از آفتابهاش. اينها همه استعاره است و فقط كافي است يكي از آقايان چنين كاري را بسازد تا روزنامههاي روشنفكر آن را در بوق و كرنا كنند و معاني بسيار از آن بگيرند. اينجا روترين حرفها و احاديث و شعارهاي انقلاب را بيان ميكنيم و اينها خودشان را به عدمفهم ميزنند و اتفاقا از روي عمد اين كار را ميكنند. آنها ميگويند اگر ميشود با سريالي چنيني درباره مضامين متعالي حرف زد، دست و بال يكسري ديگر بسته ميشود.
كارگردان مجموعه تلويزيوني «دارا و ندار» در ادامه گفتوگو با فارس اظهارداشت: در نقد سريال كه از شبكه تهران روي آنتن رفت، دو منتقد و يك مجري نشستهاند و ميگويند در سريال اهانت به فقرا شده، متر و ملاك اين اهانت چيست؟ در همان برنامه نظرسنجي زنده كردند و 35 هزار نفر گفتند كه ما اين برنامه را ديدهايم به خاطر بحث فقر و غنا. آقاجان اين نظر شخصي و سليقهاي شماست و با مردم نميخواند. سايتها ميآيند و نظر 35 هزار نفر را نميبينند و از 500 الي 600 رأي خود را كه معلوم نيست از كجا آوردهاند، تيتر مي كنند. استفاده و بهرهبرداري ميكنند. مثل انتخابات كه هركسي خود را برنده ميداند و وقتي به آراء مردمي مراجعه مي كنند، چيز ديگري از آن در ميآيد. من نميتوانم اين پارادوكس را حل كنم.
*اگر «دارا و ندار» سينمايي بود، بيشتر از «اخراجيها» فروش ميكرد
وي تصريح كرد: وقتي «اخراجيها2» هشت ميليارد و نيم فروش كرد، آقايان ميگفتند مردم نميفهمند و سطح ذائقه شان پايين آمده و شعور مخاطب نميرسد. الان ميگويند «دارا و ندار» به اندازه بقيه مخاطب نداشته، اين مخاطبان همان هايي هستند كه شما به آنها فحش ميداديد. من معتقدم «داراو ندار» دهها ميليون مخاطب داشته و در دل مردم نشسته و اگر سينمايي بود بيشتر از «اخراجيها» مي فروخت.
وي ادامه داد: «دارا و ندار» تنها سريالي است كه از همان قسمت اول مردم سي دي و موسيقي آن را مثل اخراجيها براي دانلود گذاشتند. بعد هم ميگويند بدترين موسيقي بدترين بازيگران و بدترين تيتراژ. اينها چه شان است؟ فكر ميكنم تنها مشكلشان اين است كه دردشان آمده و از اينكه ميبينند براي پنجمين بار موفقيت نصيب ما شده و اين بار در تلويزيون ناراحت هستند.
به گزارش فارس، نشست نقد و بررسي مجموعه تلويزيوني «دارا و ندار» با حضور مسعود ده نمكي(كارگردان)، رضا رويگري، سيد جواد هاشمي و بهنوش بختياري (بازيگران) در خبرگزاري فارس برگزار شد.
*فيلمنامه فرد ديگري را نميسازم و حرفهاي خاص خودم را دارم
بنابراين گزارش، ده نمكي در اين نشست در پاسخ به اين سوال كه فيلمنامه اين سريال چگونه شكل گرفت و چرا تغييرات بسياري در فيلمنامه اوليه كه توسط خشايار الوند، پيمان قاسم خاني و رضا مقصودي نوشته شده بود اعمال شد، گفت: من به دور از اخلاق و جوانمردي ميدانم كه با كساني كه كار كردهايم، بعد از كار و يا حين كار حتي اگر كار اشكال داشته باشد، حرفي بزنم به همين علت درباره اين دوستان هيچ صحبتي نميكنم. اما بايد بگويم كه من كسي نيستم كه فيلمنامه افراد ديگر را بسازم. حرفهاي خاص خودم را دارم و روز اول هم كه تهيه كننده اصرار به انجام كار داشت، من طرح را خواندم و ديدم كه براي سريال هاي مناسبتي خوب است و هركس ديگري هم مي تواند آن را بسازد. اما مخاطب از من توقع شنيدن حرفهاي ديگري دارد و حرفهاي من هم از اين جنس حرفها نيست. به همين دليل تغييراتي در فيلمنامه داشتم.
وي ادامه داد: تغييرات را در چند محورگروه اول قرار بود انجام بدهند كه انجام ندادند و گروه دومي براي نگارش فيلمنامه آورديم و گروه دوم هم بايد نقطه نظرات من را در كار اعمال مي كردند. بعد از آن هم در اجرا فيلمنامه حدود 60 درصد تغيير كرد چون دلايل مختلفي داشت و در هرسكانس روي هر شخصيت كه متمركز ميشديم، با توجه به توان و استعداد هر بازيگر و ايدههايش كه در راستاي فيلمنامه باشد، متن و ديالوگنويسيها تغيير ميكرد.
*طرح اوليه «دارا و ندار» از سوي صداوسيما رد شد
دهنمكي تصريح كرد: طرح اوليه چيزي بود كه از سوي سازمان صداوسيما رد شده بود. در سي امين سالگرد انقلاب، طرحي نوشته بودند كه يك فرد ضد انقلاب از خارج كشور مي آيد و اهالي يك ساختمان چند طبقه را نجات مي دهد و خود نيز دستخوش تغيير و تحولات ميشود. طرح هرچه بود، مورد علاقه من نبود و اگر قرار بود من آن را بسازم بايد تغيير ميكرد.
حتي در مورد مضمون هم شرط من اين بود كه جمع كردن اين همه بازيگر متفاوت در برنامه مناسبتي و آمدن ما به مديوم تلويزيون، مخاطب را با توقعات بسياري پاي تلويزيون خواهد نشاند. اگر قرار باشد سريال سرگرمي مناسبتي مضمون بي خطر باشد، به نظر من نه درخور اين است كه اين همه بازيگر درگير اين كار شوند و نه من به تلويزيون مي آمدم. به همين دليل شرط من با تلويزيون هم اين بود كه خودتان را آماده كنيد براي طرح يكسري مسائل ملتهب كه حتي در فيلمنامه هم نيست.
وي ادامه داد:حتي فيلمنامه نهايي هم كه تهيه كننده با گروه فيلم و سريال شبكه هماهنگ مي كرد، مي گفتم اين نيست و ديالوگنويسي سر صحنه انجام خواهد شد و ناظري هم كه شبكه تهران براي ما قرار داد مدير گروه فيلم و سريال شبكه بود كه خودش هر شب ميآمد و پاي تدوين سريال را ميديد و نقطهنظراتش را اعلام ميكرد.
*از صداوسيما امتياز ويژهاي نگرفتيم
دهنمكي در پاسخ به سوال ديگر فارس مبني بر اين كه صداوسيما با ساخت «دارا و ندار» فضاي بازي ايجاد كرد كه سر فصل آن ده نمكي است، آيا رويكرد صداوسيما بود يا اينكه خودتان مي خواستيد به اين سمت حركت كنيد؟ اظهارداشت: رويكرد تلويزيون الان نيست. اين فضا از زمان پخش مناظرات در تلويزيون ايجاد شده و گروههاي سياسي از طيفهاي مختلف خيلي رك و صريح حرفهايشان را در تلويزيون زدهاند، پس اين خطوط قرمز حتي در برنامه هاي زنده برداشته شده و ما امتياز ويژه اي نداشتيم. فقط فرقش اين است كه بايد اطمينان كنند. اين امكان براي خيليها در اين نظام فراهم شده كه بيايند و در مورد مضامين ملتهب فيلم بسازند، حتي بعضي هم كه فيلمهايشان توقيف ميشود، پز اپوزيسيون هم به خود مي گيرند.
دهنمكي عنوان داشت: اين كه فرصت به آدم داده شود و اينكه بتواني از اين فرصت درست استفاده كني، خيلي با هم فرق دارند. بازيگران و عوامل ما بلد بودند كه چطور لبه تيغ حركت كنند كه زمين نخورند، حرف هايي كه مي زدند ضد مناسبات سياسي و اجتماعي نبود بلكه نقد آنها بود و كسي احساس نمي كرد كه يك بغض پشت اين ديالوگ ها خوابيده است.
* حتي تلويزيون هم در اين سريال نقد شده بود
وي با بيان اين كه حتي تلويزيون هم در اين سريال نقد شده بود، تصريح كرد: مثلا يك جا در خانه مولايي مي گفت تلويزيون را روشن كن ببينيم چه مي گويد، شخصيت بعدي ميگفت چه ميخواهد بگويد؟ قديمها همه مينشستيم دور هم حرف ميزديم، الان يك تلويزيون روشن ميكنيم و آن براي همه ما حرف ميزند. اين يعني نقد رسانه در دنياي مدرن. منتها هركسي به اندازه شعورش ميفهمد. كسي كه ميگويد اين سريال حرفي براي گفتن نداشت، يعني فهمش نيست كه اين ديالوگها را بفهمد. يا درباره جومونگ و سوسانو حرفهايي كه زده ميشد، نقدهاي اساسي نسبت به فيلمها و سريالهاي آسياي شرقي است كه وارد ميشود اما به زبان طنز گفته ميشود. يا آمار طلاقي كه ارائه ميشود، رويش تحقيقات جامعه شناسانه صورت گرفته و اينجا فقط به زبان ساده مطرح ميشود. اينها ظرافتهايي است كه به اعتقاد و باور آدمها برميگردد و اعتقاد گروه سازنده اين سريال، جز موارد دمدستي و روزمره ، اينجا درگير مسائل سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بود.
*زاويه نگاه ما، جناح نبود
وي در پاسخ به سوال ديگر فارس با اين مضمون كه شوخي با موارد سياسي از چه جرياني عبور ميكرد و منشاء آنها چه بود و تفكر پشت سر آن متعلق به كجا بود؟ اظهار داشت: زاويه نگاه ما، جناح نبود. كلانتر بود. منافع ملي، مردم و باورها بود. مثلا آنجا كه روي ديوار خانه ذبيح نوشته مرگ بر تيمور گلچين، تيمور به ذبيح ميگويد اين جمله روي ديوار خانهات نوشته شده كه ذبيح در پاسخ ميگويد اگر پا روي دم گربه نگذاري ونگش در نميآيد! ببين چه كار كردهاي كه كار به اينجا رسيده است.
كارگردان فيلمهاي اخراجي ها 1 و 2 ادامه داد: اما حقيقت اين است كه حضرت علي(ع) فرمودهاند حكومت به كفر ميماند ولي به ظلم نميماند و مصداقي هم براي آن تعيين نكرده است. يا مثلا آنجايي كه ذبيح را به كلانتري ميبرند، ذبيح يعني قرباني. اسمش هم از روي عمد گذاشتم كه اگر يك نفر در فيلمي روشنفكر مآبانه مي آورد، چه سروصدايي به خاطر آن به پا مي كرد.يا نام درد دل آگاهانه انتخاب شد كه در مورد تمام مسائل روز جامعه آگاهي دارد. به ذبيح مي گويند تو متعلق به كدام جناحي و او مي گويد جناح حاجي فيروزها. اين معناي بسياري دارد. اينها زبان نماد و فارغ از مرزبنديهاي سياسي و جناحهاي سياسي است.
*شما بيا يكباره كارگرداني هم بكن!
وي در پاسخ به سوال ديگر فارس درباره ميزان بداههگويي بازيگران در سريال پاسخ داد: من روي فيلمنامه و متن خيلي كار ميكنم و يكي از شرايط من با تك تك بازيگران در هنگام عقد قرارداد اين بود كه روي نقش كار كنند. اگر در كارم بدانم كه بازيگري در كارش خلاقيت ندارد و چيزي به متن اضافه نمي كند، در كار بعدي با او كار نمي كنم مگر اينكه مجبور باشم. قرار است از تمام پتانسيل بازيگر استفاده شود. هر نوع خلاقيت بازيگر كه بتواند در مسير فيلمنامه باشد، از طرف هركسي بايد مورد استفاده قرار گيرد چون فيلمسازي يك كار گروهي است. بر حسب توانمندي بازيگران اين تغييرات اعمال ميشد.
وي در جواب به اين سوال كه فكر نمي كنيد بداهه انسجام فيلمنامه را از بين مي برد؟ تصريح كرد: خير. بداهه گويي يك تكنيك است و در عنصر نمايش هم وجود دارد. در دروس آكادميك هم موجود است ولي نمي دانم چرا اينقدر بي سوادي در اينجا حاكم است كه منتقدان فكر ميكنند بداهه يعني ضعف فيلمنامه. حتي يك فيلمنامهنويس گفته بود اگر قرار است بداهه كار شود چرا ما مينويسيم؟ پس نه؟! شما يكباره بيا كارگرداني هم بكن. چون در فيلمنامه گاهي دكوپاژ هم نوشته ميشود... من معتقدم كه هركس در جايگاه خودش بايد باشد.
*سيد جواد هاشمي آينه بخشي از وجود خود من است
اين كارگردان در ادامه درباره نقش و جايگاه سيد جواد هاشمي در فيلم ها و سريالش گفت: سيد جواد هاشمي در حقيقت در كارهايي كه ما من بوده، بخشي از وجود خود من است. اگر در اخراجيها1 نقش مرتضي را بازي مي كند، مرتضايي است كه خودم شاهد اين وقايع و خاطرات بودهام و اتفاقاتي بود كه براي خود من اتفاق افتاده بود. اينجا هم آينه حرفهايي است كه ميخواهم صريحتر بزنم.
*استفاده از بازيگران مطرح حتي در نقشهاي كوتاه بهتر جواب ميدهد
مسعود دهنمكي در ادامه اين نشست در پاسخ به سوال خبرنگار فارس با اين مضمون كه شما در سريال از بازيگران بسياري استفاده كردهايد، فكر نميكنيد اين كار منجر به سردرگمي مخاطب مي شود، تصريح كرد: متاسفانه يكي از مشكلات ما به مضمون برميگردد و سريالها يك مضمون واحد دارند كه به آن آب ميبندند و تا 90 شب هم ادامه ميدهند. اما در اين سريال شما يك ارتباط ميان ذبيح و تيمور ميبينيد كه تا آخرين برخورد ادامه دارد و در هر قسمت هم بچه قصههايي دنبال ميشود كه در نهايت به همان «دارا و ندار» ميرسد. من فكر ميكنم استفاده از بازيگران مطرح و توانمنديهايشان حتي در نقشهاي كوتاه بهتر جواب ميدهد و كمك ميكند تا نقش قابلباورتر باشد و به اهميت نقش هم در نزد مخاطب بيشتر ميانجامد.
وي ادامه داد: پر پرسوناژ بودن، كار را سخت مي كند و همه توقع دارند كه ديده شوند و نوع هماهنگي كار بسيار سخت است اما به نظر من به كار كمك ميكند.
وي درباره اين كه حضور يا عدم حضور برخي از بازيگران در سريال فرقي نداشت و باري بر عهده شان نبود نيز، گفت: اين به رنگ آميزي تابلو برميگردد. شما وقتي يك تابلو را نگاه كنيد، فكر ميكنيد كه يك بخشي بود و نبودش فرقي ندارد ولي اگر آن را حذف كنيم، جايش خالي ميشود. هميشه يك تصوير را جزئياتش ميسازند. اگر شما به خانه داراها نميرفتيد، لطافت خانوادگي ندارها ديده نميشد. مخاطبان با ندارها همذاتپنداري كردند اما به داراها خنديدند كه حتي بلد نيستند حرف بزنند و مدام سر مسائل كوچكتر دعوا ميكنند. البته داراها بد مطلق نيستند. مضمون فيلم اين است كه دارا و ندار، دشمنان هم نيستند بلكه بايد مكمل هم باشند.
*طبقه داراها تغيير كرده است
كارگردان مستند «كدام استقلال، كدام پيروزي» در ادامه گفتوگو با فارس درباره اين كه چرا دارا و ندار مقابل و روبروي هم قرار گرفتهاند؟ همچنين كه برخي پولدارها و ثروتمندها اينطور فكر ميكنند وقتي من از اول پولدار بودهام، هيچ راه خلافي هم براي پولدار شدن نرفتهام چرا بايد اين طور آماج حملات قرار بگيرم؟ چرا بايد از حق خود به فقرا بدهم؟، پاسخ داد: براي اين كه روبروي هم هستند. جنگ بين فقر و غناست. ما ميخواستيم به يكسري بر بخورد. اگر دارا به كمك ندار نشتابد، بد است. اين برجها بالا نميروند، مگر آن كه كوخي خراب شود. حضرت علي (ع) ميفرمايند داراها در گناه فقرا شريكند و خداوند از فقرا در آخرت معذرتخواهي ميكند.
وي تصريح كرد: اگر كسي از اين سريال بدش آمده، براي اين است كه به خودش برميگردد. يا آقاها هستند و يا آقازادهها. بحث اين است كه نصفي از اينها داراهاي نوكيسه جامعه هستند. فقط اينهايي نيستند كه كراوات ميزنند. داراهاي ما عوض شدهاند. وقتي ميگويد درختها را مي برند و جايش برج ميسازند معلوم است كه چه كسي را ميگويد. فردي را ميگويد كه در مملكت خود ما زندگي ميكند. اين فرد ميداند كه داريم هجوش ميكنيم، به همين دليل چون دردش آمده، ميگويد بنويسيد به فقرا اهانت شده! نميگويد به ما اهانت شده است!!
وي اظهار داشت: پيام اخلاقي سريال اين است كه دارا تا موقعي كه آن تكبر خودش را دارد، تيمور است و وقتي به فكر فقير افتاد، فتحعل ميشود. تيموري كه دارا هم هست اما به داد فقرا هم ميرسد و حتي ميتواند به فتحعلي تبديل شود كه مستجاب الدعوه است و ميتواند مريض شفا دهد. چه كسي مي گويد نميشود؟
*خودم بيشتر از منتقدان مي توانم از سريالم ايراد بگيرم
وي درباره بحث نقد سريال نيز گفت: طرح اوليه بر اساس تمنيات ما بود كه دستخوش تغيرات مي شد و تعجيل خاستگاه كارهاي مناسبتي است. هيچ كاري بي عيب نيست و خود من جز مسائلي كه اينها مي نويسند، مي توانم از كار ايراد بگيرم.
دهنمكي ادامه داد: برخي داشتههاي كار را هم نديده ميگيرند. مثلا ميگويند چرا در كار دستشويي و آفتابه نشان داده ميشود؟
وي افزود: در برخي جاها زبان استعاره مطرح ميشود اما منتقدان اين بحثها را مطرح ميكنند. هر وقت تيمور درباره پول حرف ميزند، به دستشويي ميرود و در حقيقت در پستترين جاي خانه قرار دارد، وقتي ميگويند دنيا مردار است، اينجا به زبان استعاره بيان شده است.
وي ادامه داد: جاهايي هم ميبينيم كه فردي در اوج نداري باز هم تعلقي دارد و آفتابهاش را شش قفله ميكند. اين ميگويد حتي افرادي هم كه ندارند جاهايي تعلقي به دنيا دارند. ثروتمند دوست ندارد كسي از بنزش استفاده كند و فقير از آفتابهاش. اينها همه استعاره است و فقط كافي است يكي از آقايان چنين كاري را بسازد تا روزنامههاي روشنفكر آن را در بوق و كرنا كنند و معاني بسيار از آن بگيرند. اينجا روترين حرفها و احاديث و شعارهاي انقلاب را بيان ميكنيم و اينها خودشان را به عدمفهم ميزنند و اتفاقا از روي عمد اين كار را ميكنند. آنها ميگويند اگر ميشود با سريالي چنيني درباره مضامين متعالي حرف زد، دست و بال يكسري ديگر بسته ميشود.
كارگردان مجموعه تلويزيوني «دارا و ندار» در ادامه گفتوگو با فارس اظهارداشت: در نقد سريال كه از شبكه تهران روي آنتن رفت، دو منتقد و يك مجري نشستهاند و ميگويند در سريال اهانت به فقرا شده، متر و ملاك اين اهانت چيست؟ در همان برنامه نظرسنجي زنده كردند و 35 هزار نفر گفتند كه ما اين برنامه را ديدهايم به خاطر بحث فقر و غنا. آقاجان اين نظر شخصي و سليقهاي شماست و با مردم نميخواند. سايتها ميآيند و نظر 35 هزار نفر را نميبينند و از 500 الي 600 رأي خود را كه معلوم نيست از كجا آوردهاند، تيتر مي كنند. استفاده و بهرهبرداري ميكنند. مثل انتخابات كه هركسي خود را برنده ميداند و وقتي به آراء مردمي مراجعه مي كنند، چيز ديگري از آن در ميآيد. من نميتوانم اين پارادوكس را حل كنم.
*اگر «دارا و ندار» سينمايي بود، بيشتر از «اخراجيها» فروش ميكرد
وي تصريح كرد: وقتي «اخراجيها2» هشت ميليارد و نيم فروش كرد، آقايان ميگفتند مردم نميفهمند و سطح ذائقه شان پايين آمده و شعور مخاطب نميرسد. الان ميگويند «دارا و ندار» به اندازه بقيه مخاطب نداشته، اين مخاطبان همان هايي هستند كه شما به آنها فحش ميداديد. من معتقدم «داراو ندار» دهها ميليون مخاطب داشته و در دل مردم نشسته و اگر سينمايي بود بيشتر از «اخراجيها» مي فروخت.
وي ادامه داد: «دارا و ندار» تنها سريالي است كه از همان قسمت اول مردم سي دي و موسيقي آن را مثل اخراجيها براي دانلود گذاشتند. بعد هم ميگويند بدترين موسيقي بدترين بازيگران و بدترين تيتراژ. اينها چه شان است؟ فكر ميكنم تنها مشكلشان اين است كه دردشان آمده و از اينكه ميبينند براي پنجمين بار موفقيت نصيب ما شده و اين بار در تلويزيون ناراحت هستند.