بخشهایی از تاپیک سیمین زارع رو میخوندم، و حرفش این بود، ما آموزش داده میشیم و در اصل تفاوتی بین دختر و پسر نیست
ادامه کتاب رو مطالعه میکردم، با خوندن هر بخشش خاطراتی به وضوح جلوی چشمام رد میشد، دیروز خواندم که وقتی بیمار هستیم، به پزشک مراجعه کنیم، ولی این بیمار چگونه بیماریست ؟
خاطراتی خوب و بد از چشمانم گذشت، خاطراتی که مرا تحت تاثیر خودش قرار داشت و "کودک مرا به قلاب انداخت"
بله، اکنون بود که باید به دلیل بسیاری از رفتارام پی میبردم، اکنون بود که باید خوب و بد رو از هم تشخیص بدم، بالغ - کودک - والد
کودکانی که از بدو تولد تربیت میشوند که چگونه باشند، این تربیت با زور، اصرار، عوامل محیطی و اجتماعی، جنسیت و غیره صورت میگیره، تربیتی که گاه باعث آلوده شدن بالغ و ثبت کودکها و والدهایی نادرست میشه
چه پدر و مادرانی که برای تربیت دلخواه فرزندشون، اون رو تربیت دادند که آینده چطور باشند، همانگونه که خود میخواستند
و یک خاطرهی دیگر را به یاد آوردم
تغییر ....
به وضوح دیدین که وقتی در یک عامل از طبیعت تغییری روی بده، تمامی عوامل محیطی اطرافش سعی در مخالفت با اون تغییر دارن، حال یا این تغییر اونقدر قوی هستش که سعی میکنه دیگر عوامل محیطی رو هم به تغییر واداره یا اینکه دیگر عوامل محیطی مانع از تغییر اون عامل میشن
شده دنیای واقعی ما ... دنیایی که توش زندگی میکنیم
اگه بخوایم تعییری توی خودمون روی بدهیم - دقت کنین که تغییر رو به سمت پیشرفت تعریف میکنم اینجا - دیگران سعی در مخالفت با ما دارند، چون کارهامون، رفتارمون، مطابق با گذشته نیست، یا به دلخواه دیگران نیست - دیگرانی که نزدیکان ما هستند - حال چه تعداد از این نزدیکان از این تغییر خوشحال شده و یا کمک در این تغییر میکنند یا خود نیز با این تغییر، تغییر میکنند
و چه تعداد مانع میشوند با تمامی توانشون ... گاه دیدیم افرادی رو که طرد شدن ....
میدانم برای یک تغییر یک شرط مهم لازمه، عوامل محیطی شرایط تغییر رو بوجود بیاورند و یا اگر این عوامل مخالفت کردند، فرد آنقدر قوی باشد که بتواند به تنهایی تغییر کند
بزودی با مطالب تازهتری در خدمتم ....
ادامه کتاب رو مطالعه میکردم، با خوندن هر بخشش خاطراتی به وضوح جلوی چشمام رد میشد، دیروز خواندم که وقتی بیمار هستیم، به پزشک مراجعه کنیم، ولی این بیمار چگونه بیماریست ؟
خاطراتی خوب و بد از چشمانم گذشت، خاطراتی که مرا تحت تاثیر خودش قرار داشت و "کودک مرا به قلاب انداخت"
بله، اکنون بود که باید به دلیل بسیاری از رفتارام پی میبردم، اکنون بود که باید خوب و بد رو از هم تشخیص بدم، بالغ - کودک - والد
کودکانی که از بدو تولد تربیت میشوند که چگونه باشند، این تربیت با زور، اصرار، عوامل محیطی و اجتماعی، جنسیت و غیره صورت میگیره، تربیتی که گاه باعث آلوده شدن بالغ و ثبت کودکها و والدهایی نادرست میشه
چه پدر و مادرانی که برای تربیت دلخواه فرزندشون، اون رو تربیت دادند که آینده چطور باشند، همانگونه که خود میخواستند
و یک خاطرهی دیگر را به یاد آوردم
تغییر ....
به وضوح دیدین که وقتی در یک عامل از طبیعت تغییری روی بده، تمامی عوامل محیطی اطرافش سعی در مخالفت با اون تغییر دارن، حال یا این تغییر اونقدر قوی هستش که سعی میکنه دیگر عوامل محیطی رو هم به تغییر واداره یا اینکه دیگر عوامل محیطی مانع از تغییر اون عامل میشن
شده دنیای واقعی ما ... دنیایی که توش زندگی میکنیم
اگه بخوایم تعییری توی خودمون روی بدهیم - دقت کنین که تغییر رو به سمت پیشرفت تعریف میکنم اینجا - دیگران سعی در مخالفت با ما دارند، چون کارهامون، رفتارمون، مطابق با گذشته نیست، یا به دلخواه دیگران نیست - دیگرانی که نزدیکان ما هستند - حال چه تعداد از این نزدیکان از این تغییر خوشحال شده و یا کمک در این تغییر میکنند یا خود نیز با این تغییر، تغییر میکنند
و چه تعداد مانع میشوند با تمامی توانشون ... گاه دیدیم افرادی رو که طرد شدن ....
میدانم برای یک تغییر یک شرط مهم لازمه، عوامل محیطی شرایط تغییر رو بوجود بیاورند و یا اگر این عوامل مخالفت کردند، فرد آنقدر قوی باشد که بتواند به تنهایی تغییر کند
بزودی با مطالب تازهتری در خدمتم ....