مثلا دلیل میارن که از 124000 تا پیامبر چرا هیچکدوم زن نبودن!
1-شما اسم همشون را بیار ببینیم که مرد بودن یا زن

2-خود مساله پیامبری و دین و غیره برای یه عده زیادی مثل بنده حل نشده است و خودش نیاز به اثبات داره و اقایون به عنوان دلیل ازش استفاده میکنن.
در عهد عتیق پیامبرى اختصاص به مردان نداشته، بلکه زنان نیز «نبیه» خوانده شدهاند انبیاى مرد اسرائیل «پدر» و پیامبران زن نیز «مادر اسرائیل» خوانده شدهاند. آنان عبارتند از:
«ساره» زوجه ابراهیم و مادر اسحاق،
«میریام» خواهر موسى و هارون دخت عمران،
«دبورة» که رهبر و مادر اسرائیل و نبیه نامیده شده است. (من اولین بار اسم اینو شنیدم به عنوان شاه-پیامبر زن یهود) او همسر لفیدت بود که در زیر نخ دبوره بر مردم داورى مىکرد.
«حنه» مادر سموئیل نبى. زني نازا بود و از خداوند تقاضاي اولاد نمود و دعاي او مورد اجابت قرار گرفت او به هنگام زائيدن سرودي به شكرانه اين نعمت سرود كه يكي از زيباترين سرودهاي مذهبي بني اسرائيل است.
«حلده» زوجه شلوم،
آبشالوم خیاط دربارى که ساکن محله دوم اورشلیم بود.
اوي گائيل (همسر داود) يا ابي جايل او زني زيبا و با هوش بود كه در جنگ همراه داود بود و براي داود دو فرزند به دنيا آورد.
استر (ملكه خشاريارشا) به زبان آكدي يعني "ايشتار" يا ستراه اين پيامبر دختر ابيجايل است كه در دستگاه شاه بسيار نفوذ داشت ونكنه جالب اين است كه قبر اين ملكه يهودي در شهر همدان قرار دارد.
دختران فلیپس: ... در فردای آن روز از اتجاه{پتو لاسیس} روانه شد به{قیصریه}آمدیم وبه خانه فلیپس مبشری که یکی از آن هفت نفر بود در آمد ونزد آن ماندیم اورا چهار دختر باکره بود که نبوت میکردند{عهد جدید}کتاب أعمال رسولان باب 2 آیه 8
با توجه به انیکه مذهب یهود تا حدود زیادی زن ستیز است نمیتونیم اینها رو ساخته و پاخته خاخام های یهود بدونیم!
لابد چیزکی بوده که چیزهایی گفته شده! قوم یهود هم که اصولاً مثل سیبل هدف نزول پیامبر بوده! خوب چرا زن نه؟
مسلمونها هم تکلیفشون این وسط معلوم نیست!
این جریان نبوت زنان هم مخالف داره و هم موافق داره و هم ممتنع!
موافق ها به این ایه اشاره میکنند و مریم رو پیامبر میدونند:
(أولئک الذین أنعم الله علیهم من النبیین)جلد 3 الملل والنحل صفحه 186-187 تالیف ابن حزم
هم چنین مدرک دیگه موافقان:
ابن حزم در تعریف نبوت مینویسد: نبی از أنباء گرفته شده است که معنی اطلاع دادن را دارد.لذا نتیجه میگیریم که هر شخصی را که خداوند ج قبل از وقوع حادثه ئی خبر داده باشد. واورا در بارۀ موضوع مطلع ساخته باشد در اصطلح دینی نبی گفته میشود.شما در این مقام نمیتوانید اینگونه تصور کنید که وحی الهامی است که در سرشت انسانها به ودیعت گذاشته شده است، طوریکه به زنبور عسل وحی شده است ومعنی وهم وگمان را هم نمیتواند داشته باشد.همچنین وحی را نمیتوان مانند تجربیات علمی ونجومی تصور کرد که خود انسانها آنهار آموخته اند وبه دیگران یاد داده اند ومعنی خواب ورویاء را هم ندارد.
که به معنی پیامبر بودن مادر موسی است در جریان وحی که موسی رو به نیل بندازه! مگه این جریان کم از قربانی کردن اسماعیل داره!؟
به اون گفت پسرتو قربانی کن و به این گفت بندازش به نیل! والله!
و بر اساس همین تفسیر مادر اسحاق هم پیامبر بوده چون برای تولد اسحاق خداوند بهش بشارت داده (وحی از سوی خدا) ( جریان انا بشر من یوحی الیه رو هم که میدونید)
دلیل دیگری بر نبوت مادر حضرت موسی این است که خدواند بعد از ذکر نام وی در ردیف انبیاء علیهم السلام فرموده است{أولئک الذین أنعم الله علیهم من النبیین من ذریه آدم...}بناء نمیشود حضرت مریم را بخاطر زن بودنش از سلسله انبیا در این آیه حذف نمود.وبه همین ترتیب نبوت حضرت ساره مریم وام موسی وآسیه شامل زنانی اند که بر ایشان وحی آمده است واین وحی خود دلیل نبوت است.
موافقین دیگر نبوت زنان: امام قربطی، ابوالحسن اشعری و ابن اثیر.
ابوالحسن اشعری: شش زن بمقام نبوت رسیده اند:حواء ساره مادر موسی هاجر آسیه مریم{فتح الباری جلد 6 صفحه 515}
تفسیر مخالفین:
وما ارسلنا من قبلک إلا رجالا نوحی إلیهم فأسئلوا أهل الذکر إن کنتم لا تعلمون
این ایه دلیل مخالفت افرادی مثل فخر رازی، طباطبایی، بیضاوی.
ممتنع ها هم که هنوز تصمیم نگرفته اند!
و راستی بازم موافق ها:
دلیل واضح نبی بودن حضرت مریم این است که در سوره مریم همانطوریکه نام سایر پیامبران ذکر شده نام او نیز آمده ودر یک ردیف قرار گرفته است.
مثلا:واذکرفی الکتاب موسی وأذکر فی الکتاب إدریس ،والذکر فی الکتاب اسمعیل، والذکر فی الکتاب ابراهیم، والذکر فی الکتاب مریم)
یا مثلا میفرمایند:وأرسلنا إلیه روحنا)ما بطرف مریم ملائکه خود،جبرئیل را فرستادیم.
همچنین در باره صدیقه بودن حضرت مریم میگویند که اگر قرآنکریم اورا صدیقه خطاب کرده این لقب به هیچ وجه مانع نبی شدن او نمیگردد.
همانگونه که در نبی بودن حضرت یوسف هیچ شبه وجود ندارد با آنهم قرآن کریم میفرماید: یوسف أیهاالصدیق، پس لقب هیچ ممانعت از نبی شدن ندارد ، چون نبی حتما صدیق است اما عکس این، همیشه صادق نمیباشد.
البته قابل ذکره که این منابع اکثراً سنی هستند! پس زنده باد سنی ها!
اووه چقده! ما باز هم متر تاپیک از دستمان در رفت!