zhilamo
عضو جدید
امروز تو کارخونه یکی از کارگرا می خواست علی الحساب بگیره کارخونه می گفت ندارم بدم...
کارگره می گفت به خدا قلک بچه ام رو شکستم واسه شام دیشب...
آتیش گرفتم با خودم گفتم کشوری به این عظمت با سرملیه ملی فراوان پس چرا مردمش باید اینجوری باشه؟ ما از کویت ، امارات و ... هم کمتریم؟!
بعد یادم اومد اونها اصلا آدم نیستن آخه...
اونها به فلسطین کمک نمی کنن چون ملت خودشون گشنه می میونه!!!
اونها به لبنان کمک نمی کنن چون ملت خودشون گشنه می میونه!!!
اونها به آذربایجان کمک نمی کنن چون ملت خودشون گشنه می میونه!!!
اونها به عراق کمک نمی کنن چون ملت خودشون گشنه می میونه!!!
اونها به ارمنستان کمک نمی کنن چون ملت خودشون گشنه می میونه!!!
اونها به ونزئیلا کمک نمی کنن چون ملت خودشون گشنه می میونه!!!
اونها به افغانستان کمک نمی کنن چون ملت خودشون گشنه می میونه!!!
هیتلر می گفت : تمام دنیا فدایه مردم خودم...
بعضی ها می گن تمام مردم فدای بیگانگان و خودم....
باز بوی باورم خاکستریست
صفحه های دفترم خاکستریست
پیش از اینها حال دیگر داشتم
هر چه می گفتند باور داشتم
پیرها زهر هلاهل خورده اند
عشق ورزان مهر باطل خورده اند
باز هم بحث عقیل و مرتضی ست
آهن تفدیده مولا کجاست؟
نه فقط حرفی از آهن مانده است
شمع بیت المال روشن مانده است
دست ها را باز در شبهای سرد
ها کنید ای کودکان دوره گرد
مژدگانی ای خیابان خوابها
می رسد ته مانده بشقابها
در صفوف ایستاده بر نماز
ابن ملجم ها فراوانند باز
سر به لاک خویش بردید ای دریغ
نان به نرخ روز خوردید ای دریغ
گیر خواهد کرد روزی روزیت
در گلوی مال مردم خوارها
من به در گفتم و لیکن بشنوند
نکته ها را مو به مو دیوارها
با خودم گفتم تو عاشق نیستی
آگه از سر شقایق نیستی
غرق در دریا شدن کار تو نیست
شیعه مولا شدن کار تو نیست.