یا ثارالله

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعد از اینكه روز یازدهم محرم اسرا را از كربلا حركت دادند به سوی كوفه به خاطر نزدیكی این دو به هم روز 12 محرم اسرا را وارد شهر كوفه نمودند گویا شب دوازدهم را اسرا در پشت دروازه‌های كوفه و بیرون شهر سپری كرده باشند در اثر تبلیغات عبیدالله بن زیاد علیه امام حسین ـ علیه‌السلام ـ و خارجی معرفی كردن آن حضرت مردم كوفه از این پیروزی خوشحال می‌شوند و جهت دیدن اسرا به كوچه‌ها و محله‌ها روانه می‌شوند و با دیدن اسرا شادی می‌كنند.
ولی با خطابه‌هایی كه امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ و خانم زینب ـ سلام‌الله علیها ـ و سایرین از اسرا ایراد می‌كند و خودشان را به كوفیان و مردم می‌شناسانند و به حق بودن قیام امام حسین ـ علیه‌السلام ـ اذعان می‌كنند شادی كوفیان را به عزا تبدیل می‌كنند. در طول مدتی كه در كوفه و در میان مردم به عنوان اسیر جنگی حركت می‌كردند سرها بالای نیزه بود و اسرا در كجاوه‌های جا داده شده بودند و آنان كه خیال می‌كردند اسرا از خارجیان هستند و بر خلیفه یزید عاصی شده‌اند، جسارت و اهانت می‌كردند، عده‌ای هم از نسب اسرا سؤال می‌كردند با این وضع وارد دارالاماره می‌شوند و در مجلس عبیدالله بن زیاد كه حاكم كوفه و باعث اصلی شهادت امام حسین، این ملعون جلوی چشم اسرا و مردم با چوب‌دستی به سر مبارك می‌زد و خود را پیروز میدان قلمداد می‌كرد و كشته شدن امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را خواست خدا قلمداد می‌‌نمود.[1] ولی با جواب‌های كه از جانب خانم زینب و امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ می‌شنید بیشتر رسوا می‌شد.
در خبرها آمده كه ابن زیاد بعد از آنكه یك روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در كوچه‌ها و محله‌های كوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد[2] و بعد از آن اسرا را به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذی‌الجوشن به شام روانه كرد. دستور داد كه امام سجاد را با غل جامعه دست‌ها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بی‌جهاز به سوی شام حركت دادند. مدتی كه اسرا از كوفه و شام در حركت بودند را منابع ذكر نكردند چه وقایعی اتفاق افتاده و تنها به برخی بی‌ادبی‌های حاملین سرهای مبارك از قبیل شراب اشاره دارند و در طول مسیر از شهرهای مختلف گذر می‌كردند.
نقل شده كه اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ را سه روز پشت دروازه‌های دمشق نگه داشتند تا شهر را آذین‌بندی كنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقل شده كه روز اول صفر سر امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را همراه كاروان اسرا وارد دشمق كردند.[3] واقعه دلخراشی كه برای اسرا اتفاق افتاد این بود كه علی‌رغم خواست آن بزرگواران مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و بطور جداگانه از سرهای مبارك ولی شهر ملعون دستور داد سرها جلوی كاروان اسرا و از دروازه ساعات كه جمعیت انبوهی تجمع كرده بودند وارد كنند، و مردم غافل شام كه از حقیقت ماجرا بی‌خبر بودند با مشاهده كاروان شادی و هلهله می‌كردند و بر سرها اهانت می‌نمودند. سفر شام برای اهل‌بیت امام حسین ـ علیه‌السلام ـ بسیار تلخ و مصیبت‌های دوران اسارت در این دیار، برایشان از سخت‌ترین مصیبت‌ها بوده است. وقتی از امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ پرسیدند در سفر كربلا، سخت‌ترین مصیبت‌های شما كجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام»[4]

منابع:
[1] . ابن مخنف، اولین مقتل سالار شهیدان، ترجمه وقعة الطف، سید علی محمد موسوی جزایری، انتشارات بنی‌الزهرا، چاپ اول، ص 361، و ترجمه نفس‌المهموم، پیشین، ص 519.
[2] . محمدعلی عالمی، حسین نفس مطمئنه، انتشارات هاد، چاپ اول، ص 329، خرداد 1372.
[3] . جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف، ص 240، اسفند 1374.
[4] . ابو مخنف، مقتل‌الحسین، ترجمه سیدعلی محمد موسوی جزایری، انتشارات بنی‌الزهرا، چاپ اول، 1380، ص 385
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
برای آمدنت انتظار کافی نیست / دعا و اشک و دل بی قرار کافی نیست
خودت دعا بکن ای نازنین که برگردی / دعای این همه شب زنده دار کافی نیست . . .
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تو مپندار که مهر از دل محزون نرود
آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود
وین محبت به صد افسانه و افسون نرود
چه گمان غلط است این ، برود چون نرود
چند کس از تو و یاران تو آزرده شود
دوزخ از سردی این طایفه افسرده شود

*
ای پسر چند به کام دگرانت بینم
سرخوش و مست ز جام دگرانت بینم
مایه عیش مدام دگرانت بینم
ساقی مجلس عام دگرانت بینم
تو چه دانی که شدی یار چه بی باکی چند
چه هوسها که ندارند هوسناکی چند

*
یار این طایفه خانه برانداز مباش
از تو حیف است به این طایفه دمساز مباش
می‌شوی شهره به این فرقه هم‌آواز مباش
غافل از لعب حریفان دغا باز مباش
به که مشغول به این شغل نسازی خود را
این نه کاری‌ست مبادا که ببازی خود را
 

شاهد

عضو جدید
دست همه دوستان ثاراللهي درد نكنه كه اين تاپيكو زنده نگهداشتن
اينهم اشعاري از زبان رقيه خاتون از وبلاگ خرابه شام
قرب‌ دختر به‌ بوسه‌ پدراست‌ ، جز تمنا نمي‌كنم‌ امشب‌
من‌ زبوني‌ نمي‌كشم‌ از چرخ‌ ، من ‌مدارا نمي‌كنم‌ امشب
بايد امشب‌ كنار من‌ باشي ،‌ بي‌ تو «فردا» نمي‌كنم‌ امشب
چند بوسه‌ به‌ من‌ بدهكاري ،‌ صبر از آنها نمي‌كنم‌ امشب‌
نوبتي‌ هم‌ بود زمان‌ من‌ است‌ ، پس‌ تماشا نمي‌كنم‌ امشب
ناز طفل‌ مريض‌ بيشتر است‌ ، بي‌ تو «لالا» نمي‌كنم‌ امشب‌
خواب‌، بي‌ بوسه‌ پدر تا كي‌؟ دور از خانه‌ ، در بدر تا كي‌؟


پدر رنج سفر را چه كنم؟پدر درد اين همه تحقير را چه كنم؟پدر با اين زخمها چه كنم؟پدر تا كجا پاي پياده بايد به ديدنت دلخوش بیایم؟پدر سخت است! ديگر توان دويدن ندارم!خسته بود. تنها سه سالش بود.نمي دانم تو دختر سه ساله داشته اي يا نه؟ اما من اكنون دارم. نمي دانم مريض شده؟ دخترم همين چند روز پيش مريض بود! اما من بودم ... مادرش هم بود... خيلي هاي ديگر هم بودند... اسير هم نبوديم و نه حتي درحال جنگ!... به همه امكانات ممكن براي درمانش دسترسي داشتيم اما باز بي تابيش بي تابمان مي كرد..... و چگونه حسين(ع) بي تابي دخترش را تاب آورد،برتصميم خود ماند و از همه بوسهاي محبت آميز دخترش دل كند و رفت ... تا خدا....
 

شاهد

عضو جدید
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
از نهضت حسینی در سخنان مقام معظم رهبری

از نهضت حسینی در سخنان مقام معظم رهبری

رهبر معظم انقلاب درباره اهداف قیام امام حسین علیه‏السلام فرموده‏اند: «قیام امام حسین علیه‏السلام ظاهرا قیام علیه حکومت فاسد یزید است، اما در باطن قیامی برای ارزش‏های اسلامی است برای این است که مردم را از جهالت و پستی نجات دهد؛ لذا هنگامی که از مدینه خارج می‏شوند در پیام خود به برادران محمّدبن حنیفه می‏فرمایند: من با تکبّر، با غرور از روی فخر فروشی و از روی میل به قدرت... قیام نکردم. می‏بینم که اوضاع در میان امت رسول اللّه‏ دگرگون شده و حرکت به سوی انحطاط است و برای مقابله با آن قیام کردم. برای ایجاد حکومت حق قیام کردم؛ لذا در رفتار امام حسین علیه‏السلام از همان ابتدا که از مدینه حرکت کردند تا وقتی در کربلا به شهادت رسیدند همان معنویت و عزت و سرفرازی و در عین حال عبودیت و تسلیم مطلق در مقابل خدا محسوس است.
 

كربلايي حسام

اخراجی موقت
سلام علي آل ياسين
سلام علي شيب الخضيب
سلام علي زينب بنت علي (ع)

سلام بر شيرزني كه بزرگترين مصيبت دنيا را ديد و صبر كرد
سلام بر زينب كسي كه با سخنان علي گونه‌اش يزيد را سرجايش نشاند
سلام بر كسي كه براي وصفش نمي‌توان كلمات را جاري كرد
سلام بر تو
في الليل اذا يغشي
والنهار اذا تجلي
 

Mohsen_1111

عضو جدید
دریا به دیده تر من گریه می کند-------------------------- آتش ز سوز حنجر من گریه می کند
سنگی که می زنند بر فرقم ز روی بام-----------------------بر زخم تازه سر من گریه می کند
از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک----زنجیر هم به پیکر زخمی من گریه می کند
ریزد سرشک دیده اکبر به نوک نی--------------------------اینجا به من برادر من گریه می کند
وقتی زنند خنده به اشکم زنان شام------------------دیدم سه ساله خواهر من گریه می کند
راس حسین بر همه سر می زند ولی-------------------چون می رسد برابر من گریه می کند​
شهادت سید الساجدین ع را به همه شیعیان تسلیت عرض می نماییم
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
چون امام عليه‏السلام بدن‌هاى پاك و پاره پاره‏ يارانش را ديد كه بر روى خاك كربلا افتاده است و ديگر كسى نمانده است كه از او حمايت كند و نيز بي‌تابى اهل‌بيت را مشاهده فرمود، در برابر سپاه كوفه ايستاد و فرياد برآورد كه:

هل من ذابٌ‏ٍ يذُبُّ عن حرم رسول الله؟ هل من موحٌدٍ يخاف اللّهِ فينا؟ هل من مغيث يرجو اللّه فى اغاثتنا؟ هل من معين يرجو ما عندالله فى اغاثتنا؟

آيا كسى هست كه از حرم رسول خدا دفاع كند؟ و آيا خداپرستى در ميان شما وجود دارد كه درباره ظلمى كه بر ما رفته است از خدا بترسد؟ و يا كسى هست كه به فريادرسى ما به خدا دل بسته باشد؟ و يا كسى هست كه در كمك كردن به ما چشم اميد به اجر و ثواب الهى دوخته باشد؟

زنان حرم وقتى كه اين را از امام عليه‏السلام شنيدند صداى آنها به گريه بلند شد.

و امام سجاد عليه‏السلام چون استغانه پدر را شنيد، از خيمه بيرون آمد و او آنچنان بيمار بود كه نمى‌توانست شمشير خود را حمل كند، و با اين ضعف مفرط به سوى ميدان حركت كرد در حالى كه ام‏كلثوم از پشت سر او را صدا مى‏زد كه: اى فرزند برادرم! بازگرد، و آن حضرت مى‏گفت: اى عمه! مرا بگذار كه در برابر پسر رسول خدا مبارزه كنم.

امام حسين عليه‏السلام فرمود: اى خواهر! او را نگاه دار كه زمين خالى از نسل آل محمد نشود.

امام عليه‏السلام مقابل اجساد مطهر يارانش آمد و فرمود:

يا حبيب بن مظاهر! و يا زهير بن القين! و يا مسلم بن عوسجه! و يا ابطال الصفأ! و يا فرسان الهيجأ! مالى اُناديكم فلا تسمعون؟! و اَدعوكم فلا تُجيبون؟! و انتم نيام ارجوكم تنتبهون، فهذه نسأ ال الرسول فقد علاهُنَّ من بعدكم النحول، فقوموا عن نومتكم ايّها الكرام و ادفعوا عن آل الرسول الصغاة اللئام.

اى حبيب بن مظاهر! و اى زهير بن قين! و اى مسلم بن عوسجه! اى دليران و اى پا در ركابان روز كارزار! چرا شما را ندا مى‏كنم ولى كلام مرا نمى‌شنويد؟! و شما را فرا مى‏خوانم ولى مرا اجابت نمى‌كنيد؟! شما خفته و من اميد دارم كه سر از خواب شيرين برداريد كه اينان پردگيان آل رسولند كه بعد از شما ياورى ندارند، از خواب برخيزيد اى كريمان و در برابر اين عصيان و طغيان از آل رسول دفاع كنيد.
 

شاهد

عضو جدید
ماه صفر دومین ماه قمری پس از محرم است. در دوران جاهلیت آن را ناجز می‌نامیدند. صفر از ریشه «صفر» به معنی تهی و خالی است. دلیل نامگذاری آن این است که چون این ماه پس از ماه محرم است و مردم دوران جاهلیت در ماه محرم - به دلیل اینکه از ماههای حرام بود- از جنگ دست می‌کشیدند، با فرارسیدن ماه صفر به جنگ روی می‌آوردند و خانه‌ها خالی می‌ماند؛ از این رو به آن صفر گفته‌اند.

حوادث تاریخی فراوانی در ماه صفر رخ داده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
آغاز جنگ صفین در سال 37 قمری،
آوردن سر مبارک امام حسین علیه السلام به دمشق،
اربعین امام حسین علیه السلام،
ولادت امام محمد باقر علیه السلام در سال 57 قمری،
ولادت امام کاظم علیه السلام در سال 128 قمری،
شهادت زید بن علی بن الحسین علیه السلام در سال 121 قمری،
شهادت عمار بن یاسر و خزیمه بن ثابت ذو الشهادتین در جنگ صفین در سال 37 قمری،
رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در سال 11 قمری،
شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام در سال 50 قمری،
شهادت امام رضا علیه السلام در سال 203 قمری

به نقل از سايت رشد.​
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
امروز هفتم صفر است. امروز ولادت امام موسي كاظم است.
13 روز تا اربعين مانده است.
اما من حس كردم ديگر اينجا رنگ عزا ندارد. عاشقاي امام حسين، عاشقاي آقا ابوالفضل، عاشقاي خانم زينب كبري، عاشقاي خانم رقيه، ... لباس عزا را قبل از اربعين در آورديد؟؟؟؟!!!!!
يادم هست كه مي گفتيد:

قیامت بی حسین غوغا ندارد
شفاعت بی حسین معنا ندارد
حسینی باش كه در محشر نگویند
چرا پرونده ات امضاء ندارد



يادتون رفت!!!
از همه دلگيرم.... خيلي زياد.

بر نیزه ، سری به نینوا مانده هنوز
خورشید ، فرا ز نیزه‌ها مانده هنوز
در باغ سپیده ، بوته بوته گل خون
از رونق دشت کربلا مانده هنوز

 

mahdi271

عضو جدید
شاید این از کم سعادتی ما باشه شاید اما حسین مارو قبول نداره و کاری کرده که فراموش کنیم که چی شده وچرا لباس سیاه تنمون بود و برای چی در آوردیمش.
اینا از رو سیاهی ماست فقط.
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاید این از کم سعادتی ما باشه شاید اما حسین مارو قبول نداره و کاری کرده که فراموش کنیم که چی شده وچرا لباس سیاه تنمون بود و برای چی در آوردیمش.
اینا از رو سیاهی ماست فقط.

سلام.
مهدي جان
لباس عزا تنها يك نشانه است. من درباره دلمان صحبت مي كنم. قرار بود وقف مولا باشد، همين الان توي دل ما غير آقا چند نفر ديگه هست؟!!

همين كه گاهي به يادشون مي افتيم، يعني آقا ما را صدا مي زند. اما شايد گوشهاي ما از صداهاي ديگري پر شده كه صداي مولا را نمي شنويم!!
 

shahryar14

عضو جدید
کاربر ممتاز
مجلس روضه بی بی دو عالم

مجلس روضه بی بی دو عالم

حسین جان امروز می خوام روضه دخترتو بخونم آقا
بخدا این حرفی که می زنم همتون دیدید، بچه ای که به دنیا میاد، یه ساعته به دنیا اومده هر کی می بینه می گه این شبیه مادر یا پدرشه
وقتی زینب کبری به دنیا آمد قنداقه رو دست پیغمبر دادن، همچین که یه روزه، دو روزه به دنیا اومده، قنداقه رو نگاه کرد، صورت مبارک بی بی دو عالم، نگاهش کرد، گفت: چقدر تو شبیه خدیجه ای
بچه یکی دو روزه مگه می شه؟؟؟
آری
این دختر هم وقتی به دنیا اومد، قنداقه شو دست ابی عبدا... دادن گفت: های های های زینبو بگید بیاد، ببینه این دختر چقدر شبیه مادرمه..... چقدر شبیه مادرمه..... چقدر شبیه مادرمه..... چقدر شبیه مادرمه.....
زندگیشم مثل فاطمه شد!!...
مردنشم مثل زهرا شد!!...
نمی دونم چی بگم
اصلا من لال می شم، می خوام روضه این دخترو بخونم..
زشته من اینجوری حرف می زنم اما چه کنم؛
من نمی دونم چه فشاری بین در و دیوار دختر پیغمبرو دادن، که صدای یا ابتاش طوری بلند شد، مسجد پیغمبر لرزید
گذشت، قصه در و دیوار تمام شد
اومد دنبال علی و چند روز بعد بستری شد
من نمی دونم چیکار کردن با این دختر سه ساله ، همش می گفت ابتا...
دیگه این آخر سریا زینب بقلش می کرد...
دیگه نمی تونست راه بره..... آی بابا بابا .... آی بابا بابا....
 

shahryar14

عضو جدید
کاربر ممتاز
مجلس روضه بی بی دو عالم

مجلس روضه بی بی دو عالم

با چشم بسته سیر گلستانم آرزوست***نظاره جمال تو جانانم آرزوست
دختر کوچولو، چرا چشمات بسته شده... مگه سیلی با چشمات چیکار کرده
شه را مگر خرابه ما سوی ما کشد***زان رو بود که خانه ویرانم آرزوست
تا دست تو به داد پریشانیم رسد***از دست خصم موی پریشانم آرزوست
بابا می دونی چقدر خرج شده تا بهت رسیدم، دست خصم و موی پریشان
منعم مکن، چو بر دهن خویش می زنم***یاد لب تو، لطمه دندانم آرزوست
بابا می خوام مثل تو دندونم بشکنه....
آخه چجوری بگم..
بابا، دندان بزرگ، مرد، زن، قدرت داره، زنها بهتر می دونن، می گن بچمون یه سالش که شد دو تا دندون در آورده، سه سالش که شد یه چند تایی دندون داره، اما می گن دندون چیه؟
می گن این دندون شیریه!!! با یه تقه.... (می فهمین چی می گم...)
یا ابا عبدا...
بابا منم شبیه کتک خورده علی*** چون مادرم فاطمه قد کمانم آرزوست
اما یه حرفی با اشاره زد
می گه
من خیزران به دست نیم بی حراس باش
همه می دونید، بچه کوچیک، قوه تخیلش خیلی قویه
کافیه یه صحنه ترسناک تو یه فیلم ببینه، اونوقت دیگه شبا خوابش نمی بره
هی می گه بابا، من می ترسم
بیا پیش من بخواب
منو تنها نذار
آخه چی بگم..........
اگه اون صحنه ترسناک در مورد باباش اتفاق افتاده باشه چی.....
بابا رو که جلوی چشماش کشتن..
مادرم که دستاش بستس
عمه هم انقدر دنبال بچه ها دویده و سپرشون شده تا کتک نخورن دیگه جونی براش نمونده
حالا از کار یزید ضربه روحی خورده
شبه
سر بابا رو آوردن تو خرابه
می خواد سر رو به دامن بگیره
من خیزران به دست نیم بی حراس باش***حرفی بزن که آیه قرآنم آرزوست (بابا)
الهی قربون دختر سه سالت برم آقا...
دیدم که نیزه خون گلوی تو می مکد***پاره گلوی نیزه عدوانم آرزوست
بابا دلم می خواد سر منم بذارن رو نیزه...
ببینم چه مزه ای می ده بابا...
اینجوری شد این بچه دق کرد آخه....
بابا دیدم صبح ها سرتو می ذارن رو نیزه، شبا ور می دارن، باز دوباره می ذارن
می گن انقدر این سر رو روی نیزه گذاشته و برداشته بودن که دیگه رو نیزه بند نمی شد
گلو داغون شده بود...
سر رو نیزه بازی می کرد...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین، و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقبون
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
با چشم بسته سیر گلستانم آرزوست***نظاره جمال تو جانانم آرزوست
دختر کوچولو، چرا چشمات بسته شده... مگه سیلی با چشمات چیکار کرده
شه را مگر خرابه ما سوی ما کشد***زان رو بود که خانه ویرانم آرزوست
تا دست تو به داد پریشانیم رسد***از دست خصم موی پریشانم آرزوست
بابا می دونی چقدر خرج شده تا بهت رسیدم، دست خصم و موی پریشان
منعم مکن، چو بر دهن خویش می زنم***یاد لب تو، لطمه دندانم آرزوست
بابا می خوام مثل تو دندونم بشکنه....
آخه چجوری بگم..
بابا، دندان بزرگ، مرد، زن، قدرت داره، زنها بهتر می دونن، می گن بچمون یه سالش که شد دو تا دندون در آورده، سه سالش که شد یه چند تایی دندون داره، اما می گن دندون چیه؟
می گن این دندون شیریه!!! با یه تقه.... (می فهمین چی می گم...)
یا ابا عبدا...
بابا منم شبیه کتک خورده علی*** چون مادرم فاطمه قد کمانم آرزوست
اما یه حرفی با اشاره زد
می گه
من خیزران به دست نیم بی حراس باش
همه می دونید، بچه کوچیک، قوه تخیلش خیلی قویه
کافیه یه صحنه ترسناک تو یه فیلم ببینه، اونوقت دیگه شبا خوابش نمی بره
هی می گه بابا، من می ترسم
بیا پیش من بخواب
منو تنها نذار
آخه چی بگم..........
اگه اون صحنه ترسناک در مورد باباش اتفاق افتاده باشه چی.....
بابا رو که جلوی چشماش کشتن..
مادرم که دستاش بستس
عمه هم انقدر دنبال بچه ها دویده و سپرشون شده تا کتک نخورن دیگه جونی براش نمونده
حالا از کار یزید ضربه روحی خورده
شبه
سر بابا رو آوردن تو خرابه
می خواد سر رو به دامن بگیره
من خیزران به دست نیم بی حراس باش***حرفی بزن که آیه قرآنم آرزوست (بابا)
الهی قربون دختر سه سالت برم آقا...
دیدم که نیزه خون گلوی تو می مکد***پاره گلوی نیزه عدوانم آرزوست
بابا دلم می خواد سر منم بذارن رو نیزه...
ببینم چه مزه ای می ده بابا...
اینجوری شد این بچه دق کرد آخه....
بابا دیدم صبح ها سرتو می ذارن رو نیزه، شبا ور می دارن، باز دوباره می ذارن
می گن انقدر این سر رو روی نیزه گذاشته و برداشته بودن که دیگه رو نیزه بند نمی شد
گلو داغون شده بود...
سر رو نیزه بازی می کرد...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین، و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقبون

يادش به خير ناله اگر جوش مي گرفت
دست عمو مرا به سر دوش مي گرفت

گاهي هم آفتاب نگاه پدر مرا
گلبوسه مي نشاند و در آغوش مي گرفت

آن گوشوار غرقه به خونم به جاي خود
سيلي هم انتقام من از گوش مي گرفت

گاه انتقام خصم ز ما بهر ناله بود
گاه يتقاص از لب خاموش مي گرفت

تنها شبيه مادر تو بود دخترت
دستي اگر به زخمي پهلوش مي گرفت
 

N. fotros

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک گوشه از تمامی شش گوشه ات حسین
دارالشفای درد غریبان عالم است
بانی روضه تو خدا بود و خود نوشت
هرکس که شد به عشق تو دیوانه آدم است
فقط حسین(ع)....
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


سروده پروانه نجاتي درباره كاروان اسرا ...







خم شد گذاشت روي زمين گوشواره را
تا قدري التيام دهد گوش پاره را

آتش گرفته گوشه دامان كوچكش
آبي نبود چاره كند اين شراره را

از خيمه‌هاي سوخته تا گود قتلگاه
هاجر شد و دويد به هر سو اشاره را

باران تازيانه و سيلاب سيلي، اشك
تاريك كرده بود نگاه ستاره را

از حال رفت، بوته خاري پناه شد
در خواب ديد كودكي و گاهواره را

در خواب ديد رفته مدينه و تشنه نيست
لب باز كرد خوردن آبي دوباره را

زينب تمام همسفران را رديف كرد
گم كرده بود دختر چندم ... شماره را
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز


سروده مصطفي رحماندوست درباره قيام كربلا

مصطفي رحماندوست، شاعر و مترجم كتاب‌هاي كودكان و نوجوانان كه به شاعر «صد دانه ياقوت» معروف است، اشعاري نيز در مورد واقعه جانسوز كربلا دارد.






گاه ابر و گاه باران مي‏شوم
گاه از يك چشمه جوشان مي‏شوم

گاه از يك كوه مي‏آيم فرود
آبشار پر غرورم، گاه رود

گاه قطره، گاه دريا مي‏شوم
گاه در يك كاسه پيدا مي‏شوم

روز و شب هر گوشه كاري مي‏كنم
باغ‌ها را آبياري مي‏كنم

نيست چيزي برتر از من در جهان
زندگي از آب مي‏گيرد نشان

گرچه آبم، روزي اما سوختم
قطره تا دريا سراپا سوختم

تشنه‏اي آمد لبش را تر كند
چاره لب‏ تشنه‏اي ديگر كند

تشنه‏اي آمد كه سيرابش كنم
مشك خالي داد تا آبش كنم

تشنه آن روز من عباس بود
پاسدار خيمه‏هاي ياس بود

خون عباس علمدار رشيد
قطره‌قطره در درون من چكيد

داغي آن خون دلم را سوخته
آتشي در جان من افروخته

چشم‌هايم خواب، موجم خفته باد
آبي آرامشم آشفته باد

آب هستم؟ واي من مرداب به
زندگي بخشم؟ نه، مرگ و خواب به

واي بر من، واي بر من، واي دل
مانده در مرداب حسرت پاي دل

پيچ و تاب رودم از درد دل است
بركه از اندوه دل، پا در گل است

گريه من، شرشر باران شده
غصه‏ام در گريه‏ها پنهان شده

دود داغم ابرها را تيره كرد
آسمان‌ها را سراپا تيره كرد

آب اگر شد اشك چشم از شرم شد
از خجالت‏ شور و تلخ و گرم شد

آب بودم، كربلا پشتم شكست
آبرويم رفت، پستم، پست پست

حال از اكبر خجالت مي‏كشم
از علي‏اصغر خجالت مي‏كشم
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
«در سجود آمده بود» سروده‌اي از پرويز بيگي حبيب‌آبادي درباره امام حسين (ع) ....






غروب بود و افق حرف‌هاي گلگون داشت
زتير فاجعه زينب دلي پر از خون داشت

غروب بود و غريبانه خيمه‌ها مي‌سوخت
كرانه چشم بدان حزن بيكران مي‌دوخت

نسيم گيسوي خون را دمي تكان مي‌داد
به اين بهانه گل زخم را نشان مي‌داد

دل شكسته زينب شكسته تر مي‌گشت
چو چشم طفل به سوداي آب، تر مي‌گشت

فتاده بود زاوج فلك ستاره عشق
شكسته بود به يك گوشه گاهواره عشق

ستاده اسب و شكوه سوار را كم داشت
افق به سوگ شقايق، لباس ماتم داشت

در آن غروب كه آيات عشق شد تفسير
در آن ديار كه روياي اشك شد تعبير

حماسه بود كه از بطن خاك و خون مي‌رست
سرشك بود كه زخم ستاره را مي‌شست

به روي دست و سر و پاي، باره مي‌راندند
هزار باره به نعش ستاره مي‌راندند

نبود دست كه گيرد ستاره در آغوش
ميان تير، تن پاره پاره در آغوش

نبود دست كه بيرون ز زخم آرد تير
به خيمه آب رساند، اگر گذارد تير

سوار آب چو پرواز را تجسم كرد
چه صادقانه بدان زخم‌ها تبسم كرد

زخون لاله تمام كرانه رنگين بود
خميده بود افق بس كه داغ سنگين بود

هزار زخم به عبرت چو چشم وامانده است
كه عشق بي‌‌سر و دست و كفن‌ رها مانده است

«فراز» با همه قامت، فرود آمده بود
«قيام» حمدكنان در سجود آمده بود
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بيدل دهلوي، شاعر اهل تسنّن كه اشعار بسياري در مدح سيدالشهداء و امامان معصوم سروده است....







ميرزا عبدالقادر بيدل دهلوي به همراه صائب تبريزي دو چهره درخشان سبك هندي را به خود اختصاص داده‌اند. برخي او را در خيال پردازي‌ها و تصويرسازي‌هايش، آفرينش مضمون و خلق تركيبات بديع، موفق‌تر از صائب نيز مي‌دانند.

او اهل سنت بوده اما در برخي از اشعارش درباره حضرات معصومين، گوي سبقت را از بسياري از شاعران شيعي نيز ربوده است. به‌عنوان شاهد مثال، غزلي از بيدل كه درباره امام حسين (ع) با مهارت تمام سروده شده است را در پي مي‌آيد:

سايه دستي اگر ضامن احوال ماست
خاك ره بي‌كسي‌ست كز سرِ ما بر نخاست

دل به هوي بسته‌ايم، از هوس ما مپرس
با همه بيگانه است آن كه به ما آشناست

داغ معاش خوديم، غفلتِ فاش خوديم
غيرْ تراش خوديم، آينه از ما جداست

آن سوي اين انجمن، نيست مگر وهم و ظن
چشم نپوشيده‌اي، عالم ديگر كجاست؟

دعوي طاقت مكن تا نكشي ننگ عجز
آبله پاي شمع، در خور ناز عصاست

گر نيي از اهل صدق، دامن پاكان مگير
آينه و روي زشت، كافر و روز جزاست

صبح قيامت دميد، پرده امكان دريد
آينه ما هنوز شبنم باغ حياست

در پي حرص و هوس سوخت جهاني نفس
ليك نپرسيد كس‌: خانه عبرت كجاست‌؟

بس كه تلاش جنون، جام طلب زد به خون
آبله پا كنون كاسه دست گداست

هستي كلفَت قفس، نيست صفا بخش كس
در سرِ راه نفس، آينه بختْ‌آزماست

قافله حيرتست، موج گهر تا محيط
اي املْ آوارگان‌! صورت رفتن كجاست‌؟

معبد حسن قبول، آينه زارست و بس
عرض اجابت مبر، بي‌نفسي‌ها دعاست

كيست درين انجمن، محرم عشق غيور؟
ما همه بي‌غيرتيم، آينه در كربلاست

بيدل‌! اگر محرمي رنگ تك و دو مبر
در عرق سعي حرص خفَّت آب بقاست
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
رضا جعفري، غزلي با عنوان «نقش عقيق» در مظلوميت امام حسين (ع) سرده شده است.





بادها عطر خوش سيب تنش را بردند
زخم‌ها لاله باغ بدنش را بردند

نيزه‌ها بر عطشش قهقهه مستانه زدند
خنده‌ها خطبه گرم دهنش را بردند

اين تن يوسف معصوم كدامين مصر است
كه روي نيزه بوي پيرهنش را بردند

تا كه معلوم نگردد ز كجا مي‌آيد
اهل صحراي تجرّد كفنش را بردند

دشنه‌ها دور و بر پيكر او حلقه زدند
حلقه‌ها نقش عقيق يمنش را بردند

بادها سينه‌زنان زودتر از خواهر او
تا مدينه خبر سوختنش را بردند

يوسف آهسته بگوييد نميرد يعقوب
گرگ‌ها زوزه‌كشان پيرهنش را بردند
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
امام صادق (ع):
« اي ابوعمار ، درباره حسين بن علي (ع) شعري برايم بسراي » .
ابوعمار گويد : شعري سرودم و امام گريست ؛ به خدا سوگند پي در پي شعر مي‌سرودم و آن حضرت مي‌گريست ، تا اينکه صداي گريه از اهل خانه نيز به گوش رسيد .
سپس به من فرمود : « اي ابوعمار ، کسي که شعري براي حسين (ع) بسرايد و پنجاه نفر را بگرياند پاداش بهشت خواهد داشت ، کسي که شعري براي حسين (ع) بسرايد و سي نفر را بگرياند پاداش بهشت خواهد داشت ،کسي که شعري براي حسين (ع) بسرايد و بيست نفر را بگرياند پاداش بهشت خواهد داشت، کسي که شعري براي حسين (ع) بسرايد و ده نفر را بگرياند پاداش بهشت خواهد داشت ، کسي که شعري براي حسين (ع) بسرايد و يک نفر را بگرياند پاداش بهشت خواهد داشت ، کسي که شعري براي حسين (ع) بسرايد و [ خود ] بگريد پاداش بهشت خواهد داشت و کسي که شعري دربارة حسين (ع) بسرايد و خود را به گريه درآورد پاداش بهشت خواهد داشت » .
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
رسول خدا (ص) فرمود:« شهادت حسين (ع) حرارتي در دلهاي مؤمنان افروخته که تا ابد خاموشي ناپذير است».
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مشفق كاشاني از خون حسين (ع) مي‌سرايد ....

خبرگزاري فارس: مشفق كاشاني به زيبايي و با قلمي استوار از غافله سالار كربلا حسين بن علي (ع) ابياتي سروده است.




به گزارش خبرنگار فارس، مشفق كاشاني متولد سال 1304 كاشان است. او با اخذ درجه فوق ليسانس به تدريس مشغول شد و مدت 37 سال در آموزش و پرورش به تربيت نسل جوان كشور پرداخت.

خاطرات، هفت بند التهاب، انوار 15 خرداد، سوگنامه امام، مجموعه شعر جنگ و غيره از آثار كاشاني به شمار مي‌آيد.
قلم مشفق به زيبايي اشعاري را ثبت و به يادگار گذاشته كه همه اهل ادب به اين موضوع اذعان دارند.

خاك حرمت، مهر نماز است حسين (ع)
راه تو، هميشه چاره‌ساز است حسين (ع)
اي خون تو دشنه بر گلوگاه ستم
از خون تو شيعه، سرافزار است حسين (ع)
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بزرگ‌ترين آموزه‌ عاشورا و دفاع مقدس، حركت بر مبناي ولايت است


خبرگزاري فارس: سردبير نشريه امتداد گفت: اگر نگاهي به وصيت‌نامه شهدا بيندازيم، متوجه مي‌شويم كه شهداي دفاع مقدس همانند شهداي كربلا سير حركتي خود را بر مبناي اشارات ولايت تنظيم مي‌كردند.




رضا مصطفوي در گفت‌وگو با خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس «توانا» اظهار داشت: وقتي رابطه درون گفتماني فرهنگ عاشورا و فرهنگ دفاع مقدس را ملاحظه مي‌كنيم، به اين نتيجه مي‌رسيم كه محور اين رابطه، ولايت بوده است و كساني كه در هر دو جبهه به مبارزه پرداختند در حقيقت خودشان را فداي ولايت كردند.

وي بيان كرد: در دوران انقلاب، اسلام تعريف ديگري پيدا كرده بود و زندگي سران كشورهاي اسلامي مشابه حاكمان بعد از پيامبر (ص) شده بود، اما اسلامي كه امام خميني (ره) ارائه كرد به قدري با اسلام آمريكايي فاصله داشت كه دشمنان احساس كردند اگر اين تفكر در جهان طنين‌انداز ‌شود، بنيان اسلام آمريكايي برچيده خواهد شد.

سردبير نشريه امتداد افزود: وقتي تفكر اسلام ناب محمدي (ص) با پيروزي انقلاب رشد كرد، دشمنان براي خاموش كردن اين تفكر در جمهوري اسلامي تصميم گرفتند كه به كشور ما حمله كنند و اينگونه بود كه حماسه دفاع مقدس رقم خورد.

مصطفوي گفت: اگر نگاهي به وصيت‌نامه شهدا بيندازيم به اين نكته پي خواهيم برد كه آنها سير حركت زندگي خود را بر مبناي حركت انگشت امام (ره) تنظيم كرده بودند و راه درست را از سخنان امام (ره) پيدا مي كردند.

وي خاطر نشان كرد: در زمان حضرت امام (ره) خيلي از خواص حرف‌هايي مخالف سخنان امام (ره) مي‌زدند اما نگاه اكثر رزمندگان به سرانگشت ولايت بود و اين حالت منجر به اين شده بود كه اشتباهات خواص سرلوحه مردم قرار نگيرد.

سردبير نشريه امتداد با اشاره به كوتاهي مجموعه‌هاي فرهنگي در زمينه ترويج ارزش‌هاي دفاع مقدس گفت: مجموعه‌هاي فرهنگي، بحث دفاع مقدس را يك موضوع تاريخي مي‌بينند و بر همين اساس مي‌پندارند كه مراكز تاريخي بايد در اين زمينه كار كنند كه اين آسيب مي‌رسانند.

مصطفوي ادامه داد: بعضي ديگر نگاه نوستالوژيك و خاطره‌گويي به دفاع مقدس دارند كه اين شبهه را ايجاد مي‌كند كه پرداختن به اين بحث چه ضرورتي دارد، در صورتي كه بايد نگاهي كاربردي به دفاع مقدس كرد.
وي خاطر نشان كرد: جنگ براي ما گنجي بود كه ما هنوز چيزي از آن استخراج نكرده‌ايم. ما در هر موضوعي كه بخواهيم كار كنيم، مي‌توانيم با مراجعه به تاريخ دفاع مقدس راهكارهاي عملي پيدا كنيم و با استفاده از آن فرهنگ مي‌توانيم جامعه‌مان را هوشيار و زنده نگه داريم.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مدير كل انتشارات و اطلاع‌رساني بنياد شهيد و امور ايثارگران:
2 كانديداي جايزه ويژه ايثار و شهادت در جشنواره كتاب سال معرفي شدند


خبرگزاري فارس: مدير كل انتشارات و اطلاع‌رساني بنياد شهيد و امور ايثارگران گفت: پس از بررسي 400 اثر مستند و پژوهشي در حوزه ايثار، جهاد و شهادت، دو اثر به مرحله نيمه نهايي كتاب سال جمهوري اسلامي ايران راه يافتند.






به گزارش باشگاه خبري فارس «توانا» به نقل از روابط ‌عمومي معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگي بنياد شهيد و امور ايثارگران، محمدعلي فقيه گفت: امسال بيش از 400 اثر كه براي نخستين بار در سال گذشته چاپ شده است در حوزه ايثار و شهادت و با محوريت ادبيات مستند و پژوهش‌هاي ايثار، جهاد و شهادت از منظر فلسفي، فقهي، نقلي و تطبيقي، شناسايي و مورد ارزيابي قرار گرفت.

وي اظهار داشت: از بين 400 اثر رسيده، 8 اثر به مرحله دوم راه يافت كه از بين آنها 2 عنوان كتاب «شخصيت‌پردازي در داستان‌هاي كوتاه دفاع مقدس» تأليف حسن بارونيان كه توسط بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس منتشر شده است و مجموعه سه جلدي «خاطرات سياسي - اجتماعي دكتر صادق طباطبايي» كه توسط مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) به زيور طبع آراسته شده است به مرحله نيمه نهايي راه يافته است.

فقيه با بيان اينكه هدف از اختصاص جايزه ويژه كتاب سال ايثار، جهاد و شهادت جريان‌سازي فرهنگي در سطح جامعه براي توسعه فرهنگ مكتوب ايثار و شهادت و تلاش در جهت ارتقاي سطح كيفي و كمي و انتشار كتاب‌هاي فاخر در اين حوزه است، تجليل از مقام شامخ شهدا از طريق ارزش‌گذاري به آثار مرتبط و ايجاد همكاري و هم‌افزايي سازمان‌ها و مؤسسات در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت را از بركات مشاركت در برگزاري كتاب سال ايثار و شهادت خواند.

اهداي جايزه ويژه ايثار و شهادت در جشنواره كتاب سال جمهوري اسلامي براي دومين سال است كه با همكاري بنياد شهيد و امور ايثارگران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي انجام مي‌گيرد.
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
اربعین رسید

اربعین رسید


مولا!!!
یا این دل شکسته ما را صبور کن
یا لااقل به خاطر زینب ظهور کن
امشب بیا که روضه بخوانی برایمان
امشب بساط گریه ما را تو جور کن
یا چند صفحه مقتل کرب و بلا بخوان
یا خاطرات عمه خود را مرور کن

دیگر بتاب از افق مکه ماه من
دلهای شیعه را پر از حس غرور کن

این الطالب بدم المقتول بکربلا

سلام
اربعین رسید.
التماس دعا
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
از ازل تا به ابد تاج سري بود مرا
ز قضا و قدر حق، اثري بود مرا

ساقي دشت جنون آن دُر درياي شرف
زد به طوفان بلا و گوهري بود مرا

پرتو ماه به شب همسفر قافله بود
به بلنداي فلك تا نظري بود مرا

دل و مهتاب من و همدم خورشيد سحر
تا كه شد در يَم خون، چشم تري بود مرا

آسمان گشته سيه در نظر اهل نظر
به گذرگاه عزيزان گذري بود مرا

همچون مجنون پي آن گمشده ليلا بودم
دشت پرخون چه بلاي ديگري بود مرا

غنچه برتر گل، زينت گلبوي بهشت
همچو نيلوفر حق، خوش‌اثري بود مرا

ديدم هفتاد و دو لاله به چمن غرق به خون
بين سرهاي جدا، تاج سري بود مرا

اي «وفا» غافل از اين چرخ ستم‌پيشه مباش
از ازل تا به ابد برگ و بري بود مرا
 

Similar threads

بالا