زخمی به دستم دادی و آهسته رفتی
یعنی شکستم دادی و آهسته رفتی
دل را به دست تو امانت داده بودم
یک بت پرستم دادی و آهسته رفتی
یعنی شکستم دادی و آهسته رفتی
دل را به دست تو امانت داده بودم
یک بت پرستم دادی و آهسته رفتی
خودتو با یه شعر وصف کن...!
- شروع کننده موضوع secret_f
- تاریخ شروع
شبها گذرد که دیده نتوانم بست ...
مردم همه خوابند ، من از فکر تو مست ...
مردم همه خوابند ، من از فکر تو مست ...
خوش آنکه به شب حال دعایی دارد
آه سحرش راه به جایی دارد
از مرغ سحر شنیدم این نکته که گفت
بیداری شب عجب صفایی دارد
آه سحرش راه به جایی دارد
از مرغ سحر شنیدم این نکته که گفت
بیداری شب عجب صفایی دارد
نگرانی هایم را دور می ریزم ...
نداشتنت را نادیده می گیرم ...
قلبم را سرکوب می کنم ...
دلتنگت نمی شوم ...
دوستت ندارم ...
.
.
.
.
دروغ هایم زیاد شده اند !!!
مرا تو دوست نداری؟ سوالم آسان است
عزیز من چه کنم! روح من هراسان است
به من امید بده.. گر دروغ هم باشد
سراب چشمه مرا بهتر از بیابان است
....................
از اشعار و حضورتون سپاسگذارم.
امیدوارم ایراد هایی که در اشعار خودم بود رو ببخشید.. دیگه در بداهه سرایی پیش میاد.
شبتون بخیر
عزیز من چه کنم! روح من هراسان است
به من امید بده.. گر دروغ هم باشد
سراب چشمه مرا بهتر از بیابان است
....................
از اشعار و حضورتون سپاسگذارم.
امیدوارم ایراد هایی که در اشعار خودم بود رو ببخشید.. دیگه در بداهه سرایی پیش میاد.
شبتون بخیر
فاصله ها را اگر
با عشق
اندازه بگیری
هیچکس
دور نیست
دستم را بگیر
تا گم نشوم....
ممنون از همراهیِ زیبات دوستِ خوبم!.......شب خوش
با عشق
اندازه بگیری
هیچکس
دور نیست
دستم را بگیر
تا گم نشوم....
ممنون از همراهیِ زیبات دوستِ خوبم!.......شب خوش
حالا که میروم برسم انتهای شب
با من بیا که گم نشوم لابلای شب
وقتی کنار پنجره گیتار میزنی
شعری قشنگ میشود اسپانیای شب
من مرد کاغذی که رسیدم به انتها
کبریت میکشم به خودم نیمهای شب
شب آرومی داشته باشید
با من بیا که گم نشوم لابلای شب
وقتی کنار پنجره گیتار میزنی
شعری قشنگ میشود اسپانیای شب
من مرد کاغذی که رسیدم به انتها
کبریت میکشم به خودم نیمهای شب
شب آرومی داشته باشید
همه جا قصّۀ دیوانگیِ مجنون است
هیچ کس را خبری نیست که لیلی چون است؟
هیچ کس را خبری نیست که لیلی چون است؟
لیلی دوباره قسمت ابن السّلام شد
عشق بزرگم آه.. چه آسان حرام شد
گلچین رسید و نوبت بی من وزیدنت
دیگر تمام شد گل سرخم.. تمام شد
............
...............
..................
دیگر تمام شد گل سرخم.. تمام شد
عشق بزرگم آه.. چه آسان حرام شد
گلچین رسید و نوبت بی من وزیدنت
دیگر تمام شد گل سرخم.. تمام شد
............
...............
..................
دیگر تمام شد گل سرخم.. تمام شد
دلم را در غمت کردم ز هر ویرانه ،ویران تر
چو دیدم دوست می دارد دلت ، دلهایِ ویران را
چو دیدم دوست می دارد دلت ، دلهایِ ویران را
Alone_Star
عضو جدید
سلام دخترم.. خوبی.. اینجا باید خودتو با یه شعر وصف کنی.. وصف کن ببینم؟ ضمنا هنوز یکم مونده تا از دست برمداداشیم از دست رفت
تویی که شهره شهری به شعر و خوش سخنی
خودت به مدعیانت بگو که مال منی...
منم که مرد نبردم.. ولی تو در عوضش
به راستی که لطیفی، به راستی که زنی
شب همگی خوش.. من باید درس بخونم
دوشینه فتادم به رهش مست و خراب
از نشئهٔ عشق او نه از بادهٔ ناب
دانست که عاشقم ولی می‌پرسید
این کیست؟ کجایی است؟ چرا خورده شراب؟
شب خوش دوستِ خوبم......موفّق باشی.....
از نشئهٔ عشق او نه از بادهٔ ناب
دانست که عاشقم ولی می‌پرسید
این کیست؟ کجایی است؟ چرا خورده شراب؟
شب خوش دوستِ خوبم......موفّق باشی.....
Alone_Star
عضو جدید
سلام دخترم.. خوبی.. اینجا باید خودتو با یه شعر وصف کنی.. وصف کن ببینم؟ ضمنا هنوز یکم مونده تا از دست برم
تویی که شهره شهری به شعر و خوش سخنی
خودت به مدعیانت بگو که مال منی...
منم که مرد نبردم.. ولی تو در عوضش
به راستی که لطیفی، به راستی که زنی
شب همگی خوش.. من باید درس بخونم
میسی خوبم.پس هنوز امیدی برای بودنت هست .
هيچ کس ويرانيم را حس نکرد...
وسعت تنهائيم را حس نکرد...
در ميان خنده هاي تلخ من...
گريه پنهانيم را حس نکرد...
در هجوم لحظه هاي بي کسي...
درد بي کس ماندنم را حس نکرد...
مي خواهم با عشق به خدايم برسم
kayhan
عضو جدید
[FONT="]نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل[/FONT]
[FONT="]چو تخته پاره بر موج رها، رها، رها من[/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]به من هرآن که آن را چو دل به سینه نزدیک[/FONT]
[FONT="]به من هر آن که نزدیک از او جدا ، جدا من[/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی [/FONT]
[FONT="]که تر کنم گلویی به یاد آشنا من[/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]ستاره ها نهفته اند در آسمان ابری[/FONT]
[FONT="]دلم گرفته ای دوست هوای گریه است با من
[/FONT]
[FONT="][/FONT]
مرگ من روزي فرا خواهد رسيد
در بهاري روشن از امواج نور
در زمستاني غبار آلود و دور
يا خزاني خالي از فرياد و شور....
در بهاري روشن از امواج نور
در زمستاني غبار آلود و دور
يا خزاني خالي از فرياد و شور....
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
آموزش وزن شعر فارسی | اشعار و صنايع شعری | 0 | |
|
شعر-بحر طویل | اشعار و صنايع شعری | 4 | |
|
کارگاه شعر تجربی و آموزش | اشعار و صنايع شعری | 28 | |
|
یه بیت به انتهای شعر اضافه کن | اشعار و صنايع شعری | 115 | |
|
داستان عاشقانه یک شعر معروف از مهرداد اوستا | اشعار و صنايع شعری | 2 |