tur
عضو جدید
من ز شرم شکوفه لبریزم
یار من کیست ای بهار سپید؟
گر نبوسد در این بهار مرا
یار من نیست ای بهار سپید
دوست دارم شمع باشم در دل شبها بسوزم
روشني بخشم به جمعو من خودم تنهابسوزم
من ز شرم شکوفه لبریزم
یار من کیست ای بهار سپید؟
گر نبوسد در این بهار مرا
یار من نیست ای بهار سپید
موج رقص انگیز چو لغزد بر تنش
جان به رقص آید مرا از لغزش پیراهنش
حلقه گیسو به گرد گردنش حسرت نماست
ای دریغا گر رسیدی دست من در گردنش
اشک دامان مرا گیرد و در پای من افتد
که دل خون شده را هم زچه همراه نبردم
تو چو پروانه ام آتش بزن ای شمع و بسوزان
من بی دل نتوانم که به گرد تو نگردم
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد-----------وجود نازکت آزرده ی گزند مبادرواق منـظر چشم من آشيانه توسـت
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توسـت
دلـت به وصل گل اي بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد-----------وجود نازکت آزرده ی گزند مباد
[FONT=times new roman, times, serif]یا رب آن شاه وش ِ ماه رُخ ِ زُهره جَبین[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]دُر یکتــای که و گوهـر یکـدانـۀ کیست؟[/FONT]
تودیدی هیچ عاشق را که سیری بود از این سودا
تو دیدی هیچ ماهی را که او شد سیر از این دریا
دیگه نه غروب پائیز روتن لخت خیابون
نه بیاد تو نشستن زیر قطره های بارون
واسه من فرقی نداره وقتی همینه
وقتی دل تنگی این خاک توی لحظه هام می شینه
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم به خدا قسم خدا را
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |