مشاعرۀ سنّتی

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ای درد توام درمان دربسته ناکامی
و ای یاد توام مونس درگوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیم یم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا
من خمره افیونم زنهار سرم مگشا

آتش به من اندرزن آتش چه زند با من
کاندر فلک افکندم صد آتش و صد غوغا
 

araz_heidari

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا
من خمره افیونم زنهار سرم مگشا

آتش به من اندرزن آتش چه زند با من
کاندر فلک افکندم صد آتش و صد غوغا
اگر دشنام فرمايي و گر نفرين دعا گويم
جواب تلخ مي زيبد لب لعل شكرخا را:gol:
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
از آن به دير مغانم عزيز مي دارند

كه آتشي كه نميرد هميشه در دل ماست:gol:
تو دیدی هیچ عاشق را که سیری بود از این سودا
تو دیدی هیچ ماهی را که او شد سیر از این دریا

تو دیدی هیچ نقشی را که از نقاش بگریزد
تو دیدی هیچ وامق را که عذرا خواهد از عذرا
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو دیدی هیچ عاشق را که سیری بود از این سودا
تو دیدی هیچ ماهی را که او شد سیر از این دریا

تو دیدی هیچ نقشی را که از نقاش بگریزد
تو دیدی هیچ وامق را که عذرا خواهد از عذرا
آیینه سکندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
 
  • Like
واکنش ها: floe

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
آیینه سکندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
ای نوش کرده نیش را بی‌خویش کن باخویش را
باخویش کن بی‌خویش را چیزی بده درویش را

تشریف ده عشاق را پرنور کن آفاق را
بر زهر زن تریاق را چیزی بده درویش را

 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای نوش کرده نیش را بی‌خویش کن باخویش را
باخویش کن بی‌خویش را چیزی بده درویش را

تشریف ده عشاق را پرنور کن آفاق را
بر زهر زن تریاق را چیزی بده درویش را

اگر در باغ عشق آیی همه فراش دل یابی
و گر در راه دین آیی همه نقاش جان بینی

:gol:
 
  • Like
واکنش ها: floe

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اگر در باغ عشق آیی همه فراش دل یابی
و گر در راه دین آیی همه نقاش جان بینی
:gol:
یا وصال یار باید یا حریفان را شراب
چونک دریا دست ندهد پای نه در جوی آب

آن حریفان چو جان و باقیان جاودان
در لطافت همچو آب و در سخاوت چون سحاب
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا وصال یار باید یا حریفان را شراب
چونک دریا دست ندهد پای نه در جوی آب

آن حریفان چو جان و باقیان جاودان
در لطافت همچو آب و در سخاوت چون سحاب
باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم
وز جان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم
من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دام آرم تو را وانگه گرفتارت شوم
 
  • Like
واکنش ها: floe

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم
وز جان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم
من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دام آرم تو را وانگه گرفتارت شوم
مطربا این پرده زن کان یار ما مست آمدست
وان حیات باصفای باوفا مست آمدست
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در این جو دل چو دولاب خرابست
که هر سویی که گردد پیشش آبست

وگر تو پشت سوی آب داری
به پیش روت آب اندر شتابست
 

armstrong

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند
بر سر کار خرابات کنند ایمان را
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو پنداری که بر بازی ست این میدان چون مینو
تو پنداری که بر هرزه ست این ایــوان چون مینا
از باد چو بوی او بپرسیم
در باد صدای چنگ و سرناست

بر خاک چو نام او نویسیم
هر پاره خاک حور و حوراست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا