مشاعرۀ سنّتی

armstrong

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دردم از یارست و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
 

meh_61

عضو جدید
مژده وصل تو کو کز سر جان برخيزم
طاير قدسم و از دام جهان برخيزم[FONT=&quot][/FONT]
 

armstrong

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار
ورنه مستوری و مستی همه کس نتوانند
 
  • Like
واکنش ها: barg

barg

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمی پرستی؟!!!!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یک لحظه سایه از سرِ ما دورتر مکن

دانسته ای که سایۀ عنقا مبارکست:gol:
 

araz_heidari

عضو جدید
کاربر ممتاز
در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بود
تا ابد جام مرادش همدم جانی بود
در خلاف آمد عادت بطلب كام كه من
كسب جمعيت از آن زلف پريشان كردم
نقش مستوري و مستي نه به دست من و توست
آن چه سلطان ازل گفت بكن آن كردم:gol:

 

armstrong

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مرا رازی ست اندر دل به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز چون محرم نمی بینم
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
میل هواش می کنم طال بقاش می زنم

حلقه به گوش و عاشقم طبل وفاش می زنم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
من بودم و دیدنی چو این هم منع است

آن نیز به یاران دگر ارزانی
 

meh_61

عضو جدید
[FONT=&quot] [/FONT]
يا رب اندر کنف سايه آن سرو بلند
گر من سوخته يک دم بنشينم چه شود[FONT=&quot][/FONT]
 

meh_61

عضو جدید
آن چه در مدت هجر تو کشيدم هيهات
در يکی نامه محال است که تحرير کنم[FONT=&quot][/FONT]
 

armstrong

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شراب تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش
که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شب چو در بستم و مست از می نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
 

armstrong

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ملامت گوی عاشق را چه گوید مردم دانا
که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
لبِ لعل و قدِ سرو و رخِ زیبا داری

آنچه خوبان همه دارند ،تو یک جا داری:gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تسلیم تو سعدی نتواند که نباشد

گر سر بنهد ور ننهد دست تو بالاست
 

armstrong

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی بهم تازیم و بنیادش براندازیم
 

armstrong

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ای آنکه ره به مشرب مقصود برده ای
زین بحر،قطره ای به من خاکسار بخش
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا