شيلام
منم اومدم
ديگه منتظرم نباشيد
همه خوبين؟؟؟
منم اومدم
ديگه منتظرم نباشيد
همه خوبين؟؟؟
بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم
- شروع کننده موضوع فانوس تنهایی
- تاریخ شروع
شيلام
منم اومدم
ديگه منتظرم نباشيد
همه خوبين؟؟؟
سلام بر هر دوووووووای سیلام!!ببینید کی اینجاست!!
شب همتون کاملا خوش و خرمم..
خوووبین؟
ووووووای سیلام!!ببینید کی اینجاست!!
شب همتون کاملا خوش و خرمم..
شيلام از ماست ابجيييييي
كي اين جاست مگه؟؟؟؟
شيلام
منم اومدم
ديگه منتظرم نباشيد
همه خوبين؟؟؟
خوش اومدی. قصه امشب با تو
سلااااام. خوبی؟ووووووای سیلام!!ببینید کی اینجاست!!
شب همتون کاملا خوش و خرمم..
خوش اومدی. قصه امشب با تو
سلااااام. خوبی؟
حالا چرا من
اخه من قصه بلد نيستم كه
چيكار كنم؟؟؟
چرا هنگام مشاجره فرياد مي زنيم؟
چرا هنگام مشاجره فرياد مي زنيم؟
استادى از شاگردانش پرسید:
چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟
چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت:
چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم
استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟
آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟
شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد:
هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد.
آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند.
هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.
سپس استاد پرسید:
هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟
آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟
چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است.
فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است.
استاد ادامه داد:
هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود.
سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد
چرا هنگام مشاجره فرياد مي زنيم؟
استادى از شاگردانش پرسید:
چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟
چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت:
چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم
استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟
آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟
شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد:
هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد.
آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند.
هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.
سپس استاد پرسید:
هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟
آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟
چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است.
فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است.
استاد ادامه داد:
هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود.
سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد
سيلام نگار جان خوبي تو؟؟؟
هنوز نفهميدي چرا يك خط در ميان با سايت درگيري؟؟؟
من كه ازش خبري ندارم
بلد نیستم نداریم. باید قصه بگی. اینم قبول نبود :دیحالا چرا من
اخه من قصه بلد نيستم كه
چيكار كنم؟؟؟
خواهش میکنم سما جون، قابلی نداشت :دی
خب قبول بود ولی کم بود. بازم باید بگی.چرا قبول نيست
خوب بلد نيستم ديگه
نمی دونمسيلام نگار جان خوبي تو؟؟؟
هنوز نفهميدي چرا يك خط در ميان با سايت درگيري؟؟؟
من كه ازش خبري ندارم
با تا کارت مختلف این مشکل رو دارم
یه کارت بود که خوب بود
اونم کمه این بار نیافتم
خوب من خودمم نمی دونم الان چرا قاطی می کنم!قبلا اینجوری نبود!
سکرت جان من میام تو کرسی بد هم باشم خوب خوب میشم..تو خوبی؟؟سلام بر هر دو
خوووبین؟
خوبی دخمل؟؟میگم چقدر امشب دخملونه هستیم ها!!شيلام از ماست ابجيييييي
كي اين جاست مگه؟؟؟؟
سیلام..خوب خوبخوش اومدی. قصه امشب با تو
سلااااام. خوبی؟
چند روز پیش خواستم بهش اس ام اس بزنم ها..اصلا یادم رفت به کل!!
خب حواستو جمع کنی درست میشهنمی دونم
با تا کارت مختلف این مشکل رو دارم
یه کارت بود که خوب بود
اونم کمه این بار نیافتم
قبلا اینجوری نبود!
راستي بچه ها من قراره از طرف حميد بهتون سلام كنم
سلام
سلام
بابا عجب آشی بود!!
میگم چقدر خوبه اینجا فقط توش دختر باشه!!نه!؟؟!
خیلی خوابم میومد ولی چون جمعتون جمع بود و گلتون کم بود اومدم یه سلامی بکنم و برم البته هستم تا یه گل پسر دیگه بیاد بعد برم (( زدم تو ذوقت آرامش مگه نه؟؟؟
آره خوبه. میخوای مردونه زنونه اش کنیم؟ :دی
بابا عجب آشی بود!!
میگم چقدر خوبه اینجا فقط توش دختر باشه!!نه!؟؟!
امضات خیلی قشنگه ها
کدوم حمید؟
اره خوبسکرت جان من میام تو کرسی بد هم باشم خوب خوب میشم..تو خوبی؟؟
خوبی دخمل؟؟میگم چقدر امشب دخملونه هستیم ها!!
سیلام..خوب خوب
چند روز پیش خواستم بهش اس ام اس بزنم ها..اصلا یادم رفت به کل!!
اگه تو نبودی جمع کاملا دخترونه بد
ما ها هم مجبور نبودیم حجاب بذااریم!
خسته نباشی!
فردا بزن
خیلی وقته که نیست
سلام منم برسون
و رحمت الله
ای بابا!!تا گفتیم جمع دخترونه ست سرو کله ی حمید پیدا شد ها!!چیه حمید جان؟اومدی پودر بشی؟!؟!
به منصوره گفتم که میخوام بخوابم ولی واسه ضد حال زدن بهت اومدم
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان )) | ادبیات | 16 | |
|
دلت برای قصه های بچگیت تنگ شده؟بیا تو کودک گذشته... | ادبیات | 2 | |
| P | آخرين قصه | ادبیات | 1 |
Similar threads
-
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان ))
- شروع شده توسط فانوس تنهایی
- پاسخ ها: 16
-