بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

mansoore72

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به دوستان عزيز
اومدم اين جا بلكي يكم دلم وا شه
خوبين همگي؟؟؟
يكي سريع يك امار بده ببينم كي هست
 

mansoore72

عضو جدید
کاربر ممتاز
معصومه جان خوبي تو ؟؟؟؟
خوب اين جا را گرم كرديا
يك لطفي در حقم مي كني؟؟؟:redface::redface::redface:
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
شب همه بخیر






هروقت اومدم مشغول امورات شکم بودی مریض میشیااا.....
:biggrin::gol:
اههه
تشنمه خوب!

سلام، خوش اومدی. چی میخوری نگار واست بیاره؟ :دی
هااا؟!
برسان باده که غم روی نمود ای ساقی ....
هاا؟
 

fgni

متخصص باغبانی
کاربر ممتاز
يا الله ... سلام عليكم... با اجازه كرسيتون گرمه ... خوراكي هم دارين ؟:D
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
سلام بچه هایی که جدیدا وارد شدن
حالتون خوبه ما خوبیم
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوباره ساکت شدن. خب حرفی ندارین بزنین اقلا قصه بگین یا شعر بخونین
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
بازي

ايتالو كالوينو
</B></SPAN>

</B>
برگردان: فرزاد همتي و محمد رضا فرزاد






شهري بود كه در آن، همه چيز ممنوع بود.


و چون تنها چيزي كه ممنوع نبود بازي الك دولك بود، اهابی‌شهر هر روز به صحراهاي اطراف می‌رفتند و اوقات خود را با باري الك دولك می‌گذراندند.


و چون قوانين ممنوعيت نه يكباره بلكه به تدريج و هميشه با دلايل كافي وضع شده بودند، كسي دليلي براي گلايه و شكايت نداشت و اهالي مشكلي هم براي سازگاري با اين قوانين نداشتند.


سال ها گذشت. يك روز بزرگان شهر ديدند كه ضرورتي وجود ندارد كه همه چيز ممنوع باشد و جارچي‌ها را روانة كوچه و بازار كردند تا به مردم اطلاع بدهند كه می‌توانند هر كاري دلشان می‌خواهد بكنند.


جارچي ها براي رساندن اين خبر به مردم، به مراكز تجمع اهالي شهر رفتند و با صداي بلند به مردم گفتند:”آهاي مردم! آهاي ... ! بدانيد و آگاه باشيد كه از حالا به بعد هيچ كاري ممنوع نيست.


مردم كه دور جارچي ها جمع شده بودند، پس از شنيدن اطلاعيه، پراكنده شدند و بازي الك دولك شان را از سر گرفتند.


جارچي ها دوباره اعلام كردند: “می‌فهميد! شما حالا آزاد هستيد كه هر كاري دلتان می‌خواهد، بكنيد.


اهالي جواب دادند: “خب! ما داريم الك دولك بازي می‌كنيم.


جارچي ها كارهاي جالب و مفيد متعددي را به يادشان آوردند كه آنها قبلاً انجام می‌دادند و حالا دوباره می‌توانستند به آن بپردازند.


ولي اهالي گوش نكردند و همچنان به بازي الك دولك شان ادامه داند؛ بدون لحظه‌اي درنگ.


جارچي ها كه ديدند تلاش شان بی‌نتيجه است، رفتند كه به اُمرا اطلاع دهند.


اُمرا گفتند:”كاري ندارد! الك دولك را ممنوع می‌كنيم.


آن وقت بود كه مردم دست به شورش زدند و همة امراي شهر را كشتند و بی‌درنگ برگشتند و بازي الك دولك را از سر گرفتند.

 

mansoore72

عضو جدید
کاربر ممتاز
مي دونم اين شعر جاش اين جا نيستا ولي اگه مي شه بنويسم شايد بهتر شدم

نياز و تو خودم كشتم كه هرگز تا نشه پشتم
زدم بر چهره ام سيلي كه هرگز وانشه مشتم
من ان جنجر به پهلويم كه دردم را نمي گويم
به زير ضربه هاي غم نيفتد خم به ابرويم
من ان خورشيد زر پوشم كه با ظلمت نمي جوشم
به جز اغوش در يا را نمي گيرم به اغوشم
من ان ابر بهارانم كه از خاشاك بيزارم
بهجز بر چهره ي گل ها نمي گريم .نمي بارم
مرا اين گونه گر خواهي دلت را اشيانم كن
من ان نشكستني هستم بيا و امتحانم كن......
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
مي دونم اين شعر جاش اين جا نيستا ولي اگه مي شه بنويسم شايد بهتر شدم

نياز و تو خودم كشتم كه هرگز تا نشه پشتم
زدم بر چهره ام سيلي كه هرگز وانشه مشتم
من ان جنجر به پهلويم كه دردم را نمي گويم
به زير ضربه هاي غم نيفتد خم به ابرويم
من ان خورشيد زر پوشم كه با ظلمت نمي جوشم
به جز اغوش در يا را نمي گيرم به اغوشم
من ان ابر بهارانم كه از خاشاك بيزارم
بهجز بر چهره ي گل ها نمي گريم .نمي بارم
مرا اين گونه گر خواهي دلت را اشيانم كن
من ان نشكستني هستم بيا و امتحانم كن......
شعرش سیاسی بود اما بدک نبود
سیاست کلا چیز مزخرفیه ازش دوری کن :child:
 

ehsan-shimi

عضو جدید
شب خیز که عاشقان به شب راز کنند
گرد در و بام دوست پرواز کنند
هرجا که دری بود به شب در بندند
الا در عاشقان که شب باز کنند

سلام سلام

شب همگی بخیر
کی بیداره؟
 

Similar threads

بالا