انجام عملیات جداگانه
ما در انجام عملیاتها مشکلاتی داشتیم و مسایلی بود که اجازه نمیداد ما به موفقیت دست پیدا کنیم در بعد اول تلاش زیادی شد که استراتژی سیاسی تغییر یابد ولی مسئولان سیاسی کشور نپذیرفتند و میگفتند که امکانات و بودجه مورد نیاز تغییر استراتژی را نداریم. لذا عملا استراتژی نظامی که شعار آن جنگ جنگ تا سقوط صدام و رفع فتنه از عالم در شعار باقی ماند و دلیل آن این بود که مسئولان سیاسی و اقتصادی میگفتند ما قدرت برنامه ریزی برای تحقق این استراتژی را نداریم. درحالی که این استراتژی نظامی خواسته امام و رزمندگان بود. لذا تغییر اساسی در جنگ حاصل نشد و پس از اینکه فرماندهان از تصویب استراتژی نظامی ناامید شدند، تلاش شد که استراتژی سیاسی با همه نواقص آن به موفقیتهایی برسد لذا استراتژی سیاسی ادامه پیدا کرد با این تفاوت که پاسدارها گفتند حال که اجازه نمیدهید استراتژی نظامی طراحی و برنامهریزی شود، اجازه بدهید سپاه جدا از ارتش عمل کند و تغییری در مدیریت جبهه ایجاد شد. این تغییر مدیریت عملیات منجر به پیروزیهای فاو، کربلای 5 درشلمچه و حلبچه با مدیریت سپاه شد و این پیروزیها منجر به قطعنامه 598 شد.
با وجود اینکه شعار «جنگ جنگ تا سقوط صدام» داده میشد، ولی عملا راهی غیر از این طی شد. با اینکه استراتژی نظامی طرح شد ولی برنامه ریزی نشد و در حد یک شعار باقی ماند. بر اساس استراتژی سیاسی، آقای هاشمی میگفت: بروید فاو را بگیرید تا جنگ را تمام کنیم. در کربلای 5 هم گفتند بروید شلمچه را بگیرید و به بصره نزدیک شوید، ما جنگ را تمام میکنیم. یعنی ما همیشه عملیات میکردیم برای پایان دادن به جنگ و جنگ عملا در 5 سال آخر دچار روزمرگی شده بود. علت روزمرگی آن این بود که عملیاتها در خدمت سیاست قرار گرفته بود. یعنی پس از آزادسازی خرمشهر، سیاست بود که عملیاتها را طراحی میکرد. تنها زمانی که از سپاه خواستند طرحی را برای استراتژی نظامی بدهد در سالهای پایانی جنگ بود که ارتش عراق حملاتی را آغاز کرده بود و سپاه هم اعلام کرد که برای تغییر استراتژی سیاسی به نظامی باید امکاناتی فراهم شود که بتوان بغداد را فتح و جنگ را تمام کرد. وقتی این نامه به آقای هاشمی نوشته شد، ایشان نامه را پیش امام بردند و گفتند سپاه این امکانات را میخواهند و وزرای اقتصادی هم گفته اند این امکانات را نداریم. درحقیقت مشکلی که باید سیاسیون حل میکردند را به میدان امام انداختن و نتیجه آن پذیرش قطعنامه 598 بود........
ما در انجام عملیاتها مشکلاتی داشتیم و مسایلی بود که اجازه نمیداد ما به موفقیت دست پیدا کنیم در بعد اول تلاش زیادی شد که استراتژی سیاسی تغییر یابد ولی مسئولان سیاسی کشور نپذیرفتند و میگفتند که امکانات و بودجه مورد نیاز تغییر استراتژی را نداریم. لذا عملا استراتژی نظامی که شعار آن جنگ جنگ تا سقوط صدام و رفع فتنه از عالم در شعار باقی ماند و دلیل آن این بود که مسئولان سیاسی و اقتصادی میگفتند ما قدرت برنامه ریزی برای تحقق این استراتژی را نداریم. درحالی که این استراتژی نظامی خواسته امام و رزمندگان بود. لذا تغییر اساسی در جنگ حاصل نشد و پس از اینکه فرماندهان از تصویب استراتژی نظامی ناامید شدند، تلاش شد که استراتژی سیاسی با همه نواقص آن به موفقیتهایی برسد لذا استراتژی سیاسی ادامه پیدا کرد با این تفاوت که پاسدارها گفتند حال که اجازه نمیدهید استراتژی نظامی طراحی و برنامهریزی شود، اجازه بدهید سپاه جدا از ارتش عمل کند و تغییری در مدیریت جبهه ایجاد شد. این تغییر مدیریت عملیات منجر به پیروزیهای فاو، کربلای 5 درشلمچه و حلبچه با مدیریت سپاه شد و این پیروزیها منجر به قطعنامه 598 شد.
با وجود اینکه شعار «جنگ جنگ تا سقوط صدام» داده میشد، ولی عملا راهی غیر از این طی شد. با اینکه استراتژی نظامی طرح شد ولی برنامه ریزی نشد و در حد یک شعار باقی ماند. بر اساس استراتژی سیاسی، آقای هاشمی میگفت: بروید فاو را بگیرید تا جنگ را تمام کنیم. در کربلای 5 هم گفتند بروید شلمچه را بگیرید و به بصره نزدیک شوید، ما جنگ را تمام میکنیم. یعنی ما همیشه عملیات میکردیم برای پایان دادن به جنگ و جنگ عملا در 5 سال آخر دچار روزمرگی شده بود. علت روزمرگی آن این بود که عملیاتها در خدمت سیاست قرار گرفته بود. یعنی پس از آزادسازی خرمشهر، سیاست بود که عملیاتها را طراحی میکرد. تنها زمانی که از سپاه خواستند طرحی را برای استراتژی نظامی بدهد در سالهای پایانی جنگ بود که ارتش عراق حملاتی را آغاز کرده بود و سپاه هم اعلام کرد که برای تغییر استراتژی سیاسی به نظامی باید امکاناتی فراهم شود که بتوان بغداد را فتح و جنگ را تمام کرد. وقتی این نامه به آقای هاشمی نوشته شد، ایشان نامه را پیش امام بردند و گفتند سپاه این امکانات را میخواهند و وزرای اقتصادی هم گفته اند این امکانات را نداریم. درحقیقت مشکلی که باید سیاسیون حل میکردند را به میدان امام انداختن و نتیجه آن پذیرش قطعنامه 598 بود........