سوالی بس ساده دارم ....چرا خدا را فراموش میکنیم؟؟؟؟؟

[فانوس تنهایی]

سلام روزها و شباتون پر از خدا
سوالی ساده دارم ولی جوابی ......
چرا خدا را فراموش میکنیم

 

[solar flare]

سلام
تنهايي عزيز سوالتون در عين سادگي پراز معنيه خيلي خوبه
خب من هم به اين مساله خيلي فكر ميكنم
خب ميدونيد شايد ما خيلي حقير تر از اونيم كه خدا هميشه تو دلامون باشه
يا شايد هنوز به اون درجه از معنويت نرسيديم كه خدا در تمام لحظاتمون در ذهنمون باشه
اما تنهايي عزيز هرچي هست قصور از خودمونه

 

[knight 3]

برای اینکه گاهی وقتها خودمون رو هم فراموش می کنیم!

 

[niyaz_sepas]

جدیدنا دیدی باهات چی میکنم !!!
دست ه پیش میگیرم که پس نیافتم
با کمال پرویی میگم
چرا خدا منو فراموش کردی؟
تازه کلی بالا پایین میپرم میگم من اینجام ها منو میبینی!!
استادی داشتم که میگفت خدا مشتاق تر از هر کسی منتظره توس !!!
ای خدا ما خوب زده ایم یا...

 

[moaqfe]

کمی واقع بینی بد نیست
بقول قدیمیها آنکه از رود از دل رود
ما هنوز خدا را نمیبینیم
شعار زیاد میدهیم
عجب خلقتی و عجب قدرتی به زبان میاوریم ولی صاحبش را نمیبینیم
شاید اینقدر سیر شدیم و بی حاجتیم که نیازی به توجه به او نمبینیم
و شاید بجای خواستن حاجات از او حاجات را از کسان و رفتگانی میخواهیم که باید شفیع بین ما و او باشند

 

[winter]

سلام
این سوالیه که خودم هر چند وقت در میون تو نامه هام ازش میپرسم و ازش میخوام که یه کاری کنه همیشه به یادش باشم
نمیدونم علتش چیه
چرا خدا بعضی وقتا به قلبم نمیاد
هر چی فک میکنم شاید یه گناهی کرده باشم میبینم مثل هر روز زندگی میکنم
اما حسش نمیکنم
بدترین روزام هم همون روزامه
حس میکنم دیگه هیچ دلیلی واسه زندگی ندارم
جز مرگ ارزویی برام نمیمونه
تو اون روزا حتی خودم هم غمو تو چشام میبینم
اما دارم سعی میکنم ناامید نباشم
مطمین باشم دوستم داره و دوسش دارم.سعی میکنم کارایی کنم که بخنده

شاید گناهی میکنم که خودم ازش خبر ندارم یا فک میکنم درسته اما خدایی من دوسش نداره
شاید دلش برام تنگ میشه و دلش میخواد از دوریش ناله کنم
شاید میخواد ببینه که دل بندش براش میتپه و از اینکه به یادش نیست گریه میکنه
شاید میخواد بهم بگه که باید حواسمو بیشتر جمع کنم
شاید میخواد بهم بگه که مطمین نباشم که همیشه پیشم میمونه
شاید میخواد...

کلی علت ممکنه داشته باشه
دعام کنید
دعا کنید روزای هیچ کدوممون بدون او رقم نخوره

 

[winter]

کمی واقع بینی بد نیست
بقول قدیمیها آنکه از رود از دل رود
ما هنوز خدا را نمیبینیم
شعار زیاد میدهیم
عجب خلقتی و عجب قدرتی به زبان میاوریم ولی صاحبش را نمیبینیم
شاید اینقدر سیر شدیم و بی حاجتیم که نیازی به توجه به او نمبینیم
و شاید بجای خواستن حاجات از او حاجات را از کسان و رفتگانی میخواهیم که باید شفیع بین ما و او باشند

کی گفته؟
کی گفته خدا از دیده هامون پنهانه؟
خدا رو میشه دید
نامحدوده
باید با چشم دل ببینیش
نه با چشم ظاهر
ما خیلی از چیزا رو با چشم ظاهر نمیبینیم
دلیل نمیشه وجود نداشته باشن
کی گفته بی حاجتیم؟
همه چی که دنیا نیس
دلیل نمیشه که چون چیزی از دنیا نمیخوایم یعنی بهش نیاز نداریم
میدونی چه جوری باید ببینیش؟
باید ازش بخوای بیاد به قلبت
اون وقت خیلی خوب گرماشو تو قلبت حس میکنی
حسی که گاهی منم میکنم
ما همه چیمونو از خدا میخوایم
فقط چون پیشش ابرو نداریم متوسل میشیم

 

[moaqfe]

تنها چاره همیشه در اوج بودن است یا در بدبختی یا در خوشبختی
چطور وقتی که در اوج مصیبت و گرفتاری هستیم دائما" بیاد او هستیم و از او مدد میجوئیم چون به او نیاز داشتیم
و چطور در وقتی در اوج افتخار و پیروزی هستیم ناخداگاه میگوئیم خدایا شکرت
پس همیشه یک نیاز برای خودت فراهم کن و خود را در اوج ببین
لا اقل من نتیجه گرفتم

 

[amin_rogh]

نظر خودت چیه بابا؟؟

 

[moaqfe]

کی گفته؟
کی گفته خدا از دیده هامون پنهانه؟
خدا رو میشه دید
نامحدوده
باید با چشم دل ببینیش
نه با چشم ظاهر
ما خیلی از چیزا رو با چشم ظاهر نمیبینیم
دلیل نمیشه وجود نداشته باشن
کی گفته بی حاجتیم؟
همه چی که دنیا نیس
دلیل نمیشه که چون چیزی از دنیا نمیخوایم یعنی بهش نیاز نداریم
میدونی چه جوری باید ببینیش؟
باید ازش بخوای بیاد به قلبت
اون وقت خیلی خوب گرماشو تو قلبت حس میکنی
حسی که گاهی منم میکنم
ما همه چیمونو از خدا میخوایم
فقط چون پیشش ابرو نداریم متوسل میشیم

اگه دیده میشد که اینقدر غافل نبودیم
اگه دیده میشدفرقی هم بین چشم دل و چشم ظاهر نبود چون مثل صلحا این دو چشم یکی میشد
اگه حاجت داشتیم بجای جستجوی خدا فقط ازش خواهش و تمنا میکردیم تا احساس بشه
و همیشه بجای اینکه بگیم مثلا" یا ابالفضل پیش خدا شفاعت ما رو بکن میگیم یا ابالفضل حاجت ما رو بده

 

[moaqfe]

نظر خودت چیه بابا؟؟

متوجه سوالت نشدم واضحتر بگو

 

[winter]

تنها چاره همیشه در اوج بودن است یا در بدبختی یا در خوشبختی
چطور وقتی که در اوج مصیبت و گرفتاری هستیم دائما" بیاد او هستیم و از او مدد میجوئیم چون به او نیاز داشتیم
و چطور در وقتی در اوج افتخار و پیروزی هستیم ناخداگاه میگوئیم خدایا شکرت
پس همیشه یک نیاز برای خودت فراهم کن و خود را در اوج ببین
لا اقل من نتیجه گرفتم

عزیزم
من خودم یه زمانی از بی دردی مینالیدم
یعنی فکر میکردم هیچ دردی ندارم
هیچ چیزی از دنیا نمیخوام
اما الان میبینم همه چی دنیا نیس
میتونم خودشو بخوام
میتونیم ازش بخوایم همیشه پیشمون بمونه
ما رو یه لحظه هم به حال خودمون نذاره
به نظرت این قشنگترین خواسته نیست؟
خواسته ای که همیشه میتونه وجود داشته باشه
همیشه میتونی براش تلاش کنی

 

[amin_rogh]

نظر خودت چیه بابا؟؟

متوجه سوالت نشدم واضحتر بگو

منظورم اینه

سلام روزها و شباتون پر از خدا
سوالی ساده دارم ولی جوابی ......
چرا خدا را فراموش میکنیم

 

[moaqfe]

عزیزم
من خودم یه زمانی از بی دردی مینالیدم
یعنی فکر میکردم هیچ دردی ندارم
هیچ چیزی از دنیا نمیخوام
اما الان میبینم همه چی دنیا نیس
میتونم خودشو بخوام
میتونیم ازش بخوایم همیشه پیشمون بمونه
ما رو یه لحظه هم به حال خودمون نذاره
به نظرت این قشنگترین خواسته نیست؟
خواسته ای که همیشه میتونه وجود داشته باشه
همیشه میتونی براش تلاش کنی

دوست من همه مثل هم نیستند شکر خدا درجات متعالی تری داری ولی فرد ضعیفی مثل من تقاضاهای ساده لوحانه تری داره و با همونا بقول دوستان با خدا حال میکنه

 

[winter]

اگه دیده میشد که اینقدر غافل نبودیم
اگه دیده میشدفرقی هم بین چشم دل و چشم ظاهر نبود چون مثل صلحا این دو چشم یکی میشد
اگه حاجت داشتیم بجای جستجوی خدا فقط ازش خواهش و تمنا میکردیم تا احساس بشه
و همیشه بجای اینکه بگیم مثلا" یا ابالفضل پیش خدا شفاعت ما رو بکن میگیم یا ابالفضل حاجت ما رو بده

اگه دیده میشد که اینقدر غافل نبودیم
اگه دیده میشدفرقی هم بین چشم دل و چشم ظاهر نبود چون مثل صلحا این دو چشم یکی میشد
اگه حاجت داشتیم بجای جستجوی خدا فقط ازش خواهش و تمنا میکردیم تا احساس بشه
و همیشه بجای اینکه بگیم مثلا" یا ابالفضل پیش خدا شفاعت ما رو بکن میگیم یا ابالفضل حاجت ما رو بده

قبول دارم غافلیم
اما تقصیر اوه؟
او میخواد من ازش غافل باشم
تازه من خیلیا رو با چشم ظاهرم میبینم
مثلن مامان بابامو
خدایی، همه جا به یادشون هستم؟
هیچ جا و هیچ موقع فراموششون نمیکنم؟
میکنم
پس نمیتونم بگم اگه خدا(اعوذ بالله)جسم بود همیشه یادش بودم
به نظرت اگه دیده میشد تلاش میکردیم بهش برسیم؟
یه جمله دکتر شریعتی میگه:محبوب من انقدر زیباست که خود را به بودن نمی الاید
خدای من اخرشه
اخر همه خوبیها
چرا باید خودشو این قدر راحت مثل ما نشون بده؟

کجا میخوا دنبال خدا بگردی؟
خدا تو خودته
خدا رو نباید جدا از خودمون تصور کنیم
خدای ما تو وجودمونه
اگه خودتو شناختی او رو هم شناختی
شعار نمیدم
خدای هر کس از خودشه
نمیخواد دنبالش بیرون از خودت بگردی
تو ازش بخوا او میاد
نیومد با من
قول میدم
خودم تجربشو دارم
حاضرم کمکت کنم تا حسش کنی
تا مطمین بشی دوستت داره

این که ما میگیم یا ابوالفضل حاجتمونو بده فقط تو کلامه
وگرنه همه ما میدونیم اونا هم بنده هایی بودن مثل ما
فقط بیشتر از ما به یادش بودن و کارهایی رو میکردن که او دوست داره
بندش بودن،عاشقش بودن
نه مثل من فقط ادعای بندگی و عاشقی کنن
بعد که پای عمل رسید بگن نخواستیم

 

[winter]

دوست من همه مثل هم نیستند شکر خدا درجات متعالی تری داری ولی فرد ضعیفی مثل من تقاضاهای ساده لوحانه تری داره و با همونا بقول دوستان با خدا حال میکنه

عزیزم
خیلی خوبه
کی گفته من بزرگم؟
من دیدم هیچ چی نمیخوام از دنیا گفتم بهتره او باشه هدفم
کی گفته تو کوچیکی؟
کی گفته تو ضعیفی؟
خوش به حالت که خدا این قدر دوستت داره که میذاره با همون چیزای کوچولو یادش بیفتی
جدی میگم عزیز
خودتو دست کم نگیر
خدا خیلی دوستت داره

 

[Sparrow]

خیلی وقت ها نماز می خونیم،روزه میگیریم یا مثلاً به یه فقیر کمک می کنیم بعد فکر می کنیم: ایول،خیلی کار درستما! من تـکم تو دنیا!آدم به این کار درستی به دنیا نیومده.
یا مثلاً میریم پیش خدا دعا می کنیم: خدا جون،یه پولی بده ماشین می خوام!خداجون،خونه ندارم! یا خیلی چیز های دیگه. نمی گم این دعا ها بده ها، در روایت داریم که حتی برای نمک آشتون رو هم از خدا بخواید اما تا حالا چند بار شده برید بگیم خداجون،خیلی دوست دارم! خداجون،خودت رو می خوام! چند بار شده که حس کنیم دلتون اینقدر بزرگ شده که می خواد از سینه مون بزنه بیرون؟
خیلی وقت ها خدا رو بـین کار هامون و پروژه هامون و بدهکاری هامون گم می کنیم.خدا آخرین چیزیه که بهش میرسیم.وقتی یادش میفتیم که یه جا قوز بالا قوز شده!
خیلی وقت ها خدا مزاحمه! مشتری اومده دم مغازه، یه جنس بنجل رو پسندیده اگه بخواین یاد خدا باشیم باید بگیم این مفت گرونه و اصلاً به درد نمیخوره اما چیکار میکنیم؟یا توی کار گند بالا آوردیم اما زمین و زمان مقصرن نه ما!
خدا خیلی دور نیست فقط باید سرمون رو بچرخونیم.

یا علی

 

[moaqfe]

خیلی وقت ها نماز می خونیم،روزه میگیریم یا مثلاً به یه فقیر کمک می کنیم بعد فکر می کنیم: ایول،خیلی کار درستما! من تـکم تو دنیا!آدم به این کار درستی به دنیا نیومده.
یا مثلاً میریم پیش خدا دعا می کنیم: خدا جون،یه پولی بده ماشین می خوام!خداجون،خونه ندارم! یا خیلی چیز های دیگه. نمی گم این دعا ها بده ها، در روایت داریم که حتی برای نمک آشتون رو هم از خدا بخواید اما تا حالا چند بار شده برید بگیم خداجون،خیلی دوست دارم! خداجون،خودت رو می خوام! چند بار شده که حس کنیم دلتون اینقدر بزرگ شده که می خواد از سینه مون بزنه بیرون؟
خیلی وقت ها خدا رو بـین کار هامون و پروژه هامون و بدهکاری هامون گم می کنیم.خدا آخرین چیزیه که بهش میرسیم.وقتی یادش میفتیم که یه جا قوز بالا قوز شده!
خیلی وقت ها خدا مزاحمه! مشتری اومده دم مغازه، یه جنس بنجل رو پسندیده اگه بخواین یاد خدا باشیم باید بگیم این مفت گرونه و اصلاً به درد نمیخوره اما چیکار میکنیم؟یا توی کار گند بالا آوردیم اما زمین و زمان مقصرن نه ما!
خدا خیلی دور نیست فقط باید سرمون رو بچرخونیم.

یا علی

حق امواتت رو بیامرزه

ولی یه جوارایی حس میکنم همینکه آخرین سنگر خداست یه حال دیگه ای داره
حال پشیمونی
حال خجالت
حال تمنا
حال بچه گی
حال نجات
حال مجنون
حال....

 

[winter]

خیلی وقت ها نماز می خونیم،روزه میگیریم یا مثلاً به یه فقیر کمک می کنیم بعد فکر می کنیم: ایول،خیلی کار درستما! من تـکم تو دنیا!آدم به این کار درستی به دنیا نیومده.
یا مثلاً میریم پیش خدا دعا می کنیم: خدا جون،یه پولی بده ماشین می خوام!خداجون،خونه ندارم! یا خیلی چیز های دیگه. نمی گم این دعا ها بده ها، در روایت داریم که حتی برای نمک آشتون رو هم از خدا بخواید اما تا حالا چند بار شده برید بگیم خداجون،خیلی دوست دارم! خداجون،خودت رو می خوام! چند بار شده که حس کنیم دلتون اینقدر بزرگ شده که می خواد از سینه مون بزنه بیرون؟
خیلی وقت ها خدا رو بـین کار هامون و پروژه هامون و بدهکاری هامون گم می کنیم.خدا آخرین چیزیه که بهش میرسیم.وقتی یادش میفتیم که یه جا قوز بالا قوز شده!
خیلی وقت ها خدا مزاحمه! مشتری اومده دم مغازه، یه جنس بنجل رو پسندیده اگه بخواین یاد خدا باشیم باید بگیم این مفت گرونه و اصلاً به درد نمیخوره اما چیکار میکنیم؟یا توی کار گند بالا آوردیم اما زمین و زمان مقصرن نه ما!
خدا خیلی دور نیست فقط باید سرمون رو بچرخونیم.

یا علی

و باز هم مثل همیشه

ای کاش خدا رو فقط به خاطر خودش دوست داشته باشیم
چون خدامونه
چون تمام وجودمون از اوه
چون تنها کسیه که همیشه حوصلمونو داره
هیچ وقت تنهامون نمیذاره

 

[JU JU]

خدا رو فراموش میکنیم چون خدا رو خدا نمیدونیم
چون هر چیزی رو به غیر از خدا ربط میدیم


خدا رو فراموش میکنیم چون خودمون رو نشناختیم، چون جلوی هر سنگی و .... سر خم میکنیم !

 

[baroonearamesh]

سوال خوبیه .

واقعا چرا فراموشش می کنیم ؟

ما یعنی خود من اگه یک نفر یک کاری برام انجام بده یادم نمیره .
وسعی میکنم یک جوری ازش تشکر کنم .
حالا خدای عزیز این همه به ما لطف کرده .
همه هستیمون از اوست .
اما با این حال گاهی فراموشش میکنیم متاسفانه.
حتی خودش راه های شکرگزاری رو هم یادمون داده
خیلی ساده میتونیم ازش ممنون باشیم اما...........
وای از ما ............

خدا کنه تو هیاهوی زندگی یادمون نره اصلمون از کجست و کی هستیم.
و الهی او هیچ وقت تنهامون نزاره .
آمین.

 

[MATIN61]

0

0

دو حالت داره یا به همه چیز میرسیم که فکر میکنیم کاره خودمون بوده یا به چیزی نمیرسیم که فکر میکنیم کاره خدا بوده

 

[محمدرضاسفیدخوان]

سلام من هم به این عارضه دچار می شم علتش هم فکر کنم اعتقادات سطحی عامه مردم وهمچنین برداشت سطحی ازمعارف عمیق دینی باشه خیلی از ما ها خدا رو درست نمی شناسم خدا در خیال ما یه موجود برزگ و مهربون و .... هست که تو اسمونا نشسته اگر بینش مون عمیق تر بشه دست قدرت خدا رو در هر چه که پیش روی ماست میبینیم خود را در محضر او می بینیم وجود خدا رو، رحمتش رو با تمام سلول به سلول بدنمون حس می کنیم به این مرحله از کمال ملکات انسان، مرحله یقین گفته میشه که انسان چشم دلش به ملکوت اشیا باز میشه و همه چیز رو از جانب خدا می بینه و علت علل را خدا می بینه(دانستن با دیدن فرق می کنه خیلی از ما ها با استدلالهای فلسفی قانع می شیم که خدا علت العلل هست ولی دیدن دست قدرت خدا در همه چیز فرق میکنه با قانع شدن از طریق استدلال، مثل اینکه یکی یه ستون دود از پشت کوه ببینه واستدلال کنه که حتما اتشی در کار هست و یکی دیگه کنار اتش باشه و اتش رو ببینه و گرماش رو حس کنه این دو معرفت از اتش با هم متفاوتند) اگر انسان به این مرحله برسه همه اشیا اونو یاد خدا میاندازه و خدا رو فراموش نمی کنه و این هم مستلزم عبادت و تزکیه نفس هست خدا در قران می فرماید "وعبد ربک حتی یاتیک الیقین"برای تزکیه هم راهی جز انچه در شریعت اسلام امده نیست تزکیه باید زیر نظر یک استاد باشه که خود استاد باید صلاحیت داشته باشه و روند تربیت منطبق با سیره تربیتی تجویز شده از سوی ائمه علیهم السلام باشه نه عرفانهای مجعولی که متاسفانه امروزه گربیان خیلی از جوانان ساده اندیش مملکتمون رو گرفته

التماس دعا

 

[laleh_a]

به نظر من از بس که خدا تو زندگی همه ما حضور داره یادمون می ره که هست!!!!
وقتی چیزی نیست هی دنبالش می گردی
ولی خدا که همه جاست
اصلا همین جاست. ماها کجا می ریم دنبالش بگردیم؟!!!!!

"ای قوم به حج رفته، کجایید کجایید؟"
"معشوق همین جاست، بیایید بیایید"
"معشوق تو همسایه دیوار به دیوار"
"در وادی سرگشته، شما در چه هوایید؟"
"گر صورت بی صورت معشوق ببینید"
"هم خانه و هم خواجه و هم کعبه شمایید"

 

[afsaneh_k]

چون ما آدما خیلی بی معرفتیم...
اصلا انگار فراموش کردیم که خدا به خاطر ما شیطان رو از بهشت روند اما غفلت مارو ببین که باز دنبالش راه میفتیم و هرچی میگه گوش میدیم...
کی میتونه ادعا کنه اصلا گناه نمی کنه ؟
خوب خوبمونم گناه صغیره داره الا ما شا الله
کاش هممون گوهر وجودمون رو به درستی بشناسیم و دست به خطا نزنیم...

 

[yas87]

سلام روزها و شباتون پر از خدا
سوالی ساده دارم ولی جوابی ......
چرا خدا را فراموش میکنیم

نمیدانم چراانسان
به وقت عیش وعشرت می نوازد بانگ بی دینی
به وقت تنگ دستی مومن وهشیار میگردد

 

[bas]

سلام روزها و شباتون پر از خدا
سوالی ساده دارم ولی جوابی ......
چرا خدا را فراموش میکنیم

خدايا !
تو خيلي بزرگي و من خيلي كوچك ولي جالب اينجاست تو به اين بزرگي من كوچك را فراموش نمي كني ولي من به اين كوچكي تو را فراموش مي كنم!

 

[yuza]

مشکل اینجاست که شما خدا رو یک جسم یا یک شخص تجسم میکنید
برلی همین یادتون میره دیگه
طبیعی هست

 

[سمیه نوروزی]

منم نمي دونم .... فقط خدا رو شكر كه خدا ما رو فراموش نمي كنه........

 

[Ali.Error]

همیشه یک سوال داشتم ؟!

چرا ما ادمها و قتی کارمون گیره خدا خدا میکنیم اما وقتی مشکلاتمون حل میشه دیگه خدا را فراموش میکنیم ؟!


این فعلان توی همه ای جامعه ما رسم شده که تا طرف مشکلی نداره کتر کسی یاد خدا میکنه !!

ولی به هر حال خدا یا شکرت که به ما فرصت زنده گی دادی

............................

جوانی را سفر کردیم تا مرگ... نفهمیدیم به دنبال چه هستیم ؟!

از خیلی چیزا قافل شدیم !