حافظه تاریخی ما - مهندس بازرگان: اگر اعتراف کردم...

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
«... تا دو روز دیگر عمر نخستین مجلس شورای اسلامی که این‌جانب عضو آن بودم و از مزایای این عضویّت، از جمله مصونیّت پارلمانی برخوردار بودم به پایان می‌رسد. از پس‌فردا من نیز مانند بقیّه موکّلینم قابل تعقیب و بازداشت و تأدیب هستم. به همین دلیل نیز با استفاده از فرصتی که رئیس مجلس در اختیار بنده گذاشته‌اند می‌خواهم به اطّلاع برسانم که اگر در روزهای بعد شاهد گردیدید که بنده را بازداشت کردند و بعد با تبلیغات و سر و صدا اعلام نمودند که بنده جهت بعضی توضیحات و روشن نمودن حقایق در تلویزیون ظاهر خواهم شد و در صورتی که دیدید آن شخص حرف‌هایی غیر از سخنان دیروز و امروز می‌زند و مثل طوطی مطالبی را تکرار می‌کند، بدانید و آگاه باشید که آن فرد مهدی بازرگان نیست.»

مهندس مهدی بازرگان در آخرین جلسه‌ی دوره‌ی اوّل مجلس شورای ملی
 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
متن اعترافات گالیله

متن اعترافات گالیله

متن زیر ترجمه انگلیسی متنی است که گالیلئو گالیله در سال 1633 به عنوان اعتراف و توبه نامه در دادگاه کلیسا خوانده است :
" در هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمده ام و در حالی که کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دستهای خود لمس می کنم توبه می کنم و ادعای خالی از حقیقت حرکت زمین را انکار می کنم و آنرا منفور و مطرود می نمایم. "

گالیله از 15 ژانویه 1633تا22 ژوئن همان سال در طی فرایندی کاملاً خداپسندانه! به شهادت کلیسای مقدس روم به عنوان تنهای نماینده قدسی آن روزگار بر روی زمین! توانست از دروغی به بزرگی مرکزیت خورشید در منظومه شمسی! دست برداشته و به حقیقتی که کلیسا و نمایندگان الوهیت بر روی زمین را خوش می آمد یعنی مرکزیت زمین دست یابد!.
یکی دو قرن بعد ، وقتی همه باور کردند که گالیله در جریان فشارهای دادگاه های کلیسای کاتولیک روم و تفتیش عقاید و روشی مضموم وادار به چنین سخنانی شده است بیشتر در کلام او دقت کردند و توانستند بعضی غلطهای عمدی در گفتارش را بعنوان ردپاهایی از اشاره به فشارهای انکیزاسیون را بیابند.

 

art-s

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دارم فکر می کنم اینکه میگن یک چیزایی تو تاریخ تکرار می شه واقعا درسته.
 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اگر در تالار آزاد میزدین بهتر بود.منتقل شد

این تاپیک بیشتر از اینکه لازم باشه روش بحث بشه ، یه صورت کلی از اعترافات ابطحی و عطریانفر بود . به همین دلیل در تالار اخبار ایران و جهان گذاشته بودمش . اما چشم . هر چی شما بگین . :D:gol::gol::gol::gol:
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
این تاپیک بیشتر از اینکه لازم باشه روش بحث بشه ، یه صورت کلی از اعترافات ابطحی و عطریانفر بود . به همین دلیل در تالار اخبار ایران و جهان گذاشته بودمش . اما چشم . هر چی شما بگین . :D:gol::gol::gol::gol:
گفتم آخه شاید سختت باشه برای اینا لینک مستقیم بدی..خبرهاش هم یه چندین دهه ای عقب بود خیلی به روز نبود:D
آزاد باشه بهتره;):lol:
 

Metal Guard

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه تاریخ و جغرافی می تونه این افتضاح جدید رو براتون قابل تحمل کنه حتما" ادامه بدید!
از یه طرف اسم شکنجه میارید! از یه طرف دیگه می گید قرص دادن بهشون نفهمیدن چی گفتن! یه بارم می گین داشتند با اظهاراتشون مسخره می کردند دادگاه رو ! بالاخره مثل آقای ابطحی جمع بندی کنید یه بهانه ی واحد رو تو شیپور کنید!
از شور و احساس ابطحی و عطریانفر و به خصوص جدیت در بحث و جایی که در صحبت های هم وارد می شدند و به برخی نکات تکمیلی اشاره می کردند معلوم بود نمایش بازی نمی کنند!
همچنین تفاوت دیدگاه های عطریانفر و ابطحی کاملا" مشهود بود .
ولی ما هم مثل شما صبر می کنیم تا آزاد بشن و ببینیم چه می کنن! شما بهتره الآن دنبال توجیه اصرار آقایان بر مواضع دوران حبسشون باشید! حالا می بینیم.....;)
 

!...

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسی عزیز...
شرمنده که تشکر نداشتم!
عالی و به جا بود...!
 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اگه تاریخ و جغرافی می تونه این افتضاح جدید رو براتون قابل تحمل کنه حتما" ادامه بدید!
از یه طرف اسم شکنجه میارید! از یه طرف دیگه می گید قرص دادن بهشون نفهمیدن چی گفتن! یه بارم می گین داشتند با اظهاراتشون مسخره می کردند دادگاه رو ! بالاخره مثل آقای ابطحی جمع بندی کنید یه بهانه ی واحد رو تو شیپور کنید!
از شور و احساس ابطحی و عطریانفر و به خصوص جدیت در بحث و جایی که در صحبت های هم وارد می شدند و به برخی نکات تکمیلی اشاره می کردند معلوم بود نمایش بازی نمی کنند!
همچنین تفاوت دیدگاه های عطریانفر و ابطحی کاملا" مشهود بود .
ولی ما هم مثل شما صبر می کنیم تا آزاد بشن و ببینیم چه می کنن! شما بهتره الآن دنبال توجیه اصرار آقایان بر مواضع دوران حبسشون باشید! حالا می بینیم.....;)

دوست من پیشنهاد میکنم کتاب "جراحی روح" نوشته محسن مخملباف رو حتما بخونی . خیلی چیزا دستت میاد که نمیدونی . البته محسن مخملباف این کتاب رو سال 66 برای یه چیز دیگه نوشته ولی میشه اونو به الان هم تعمیم داد . دوستانی که کتاب رو خوندن میدونن چی دارم میگم .
 
  • Like
واکنش ها: !...

soha.soha

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون افشین جان
عالی بود
http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gifhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gifhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
 

soha.soha

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه تاریخ و جغرافی می تونه این افتضاح جدید رو براتون قابل تحمل کنه حتما" ادامه بدید!
از یه طرف اسم شکنجه میارید! از یه طرف دیگه می گید قرص دادن بهشون نفهمیدن چی گفتن! یه بارم می گین داشتند با اظهاراتشون مسخره می کردند دادگاه رو ! بالاخره مثل آقای ابطحی جمع بندی کنید یه بهانه ی واحد رو تو شیپور کنید!
از شور و احساس ابطحی و عطریانفر و به خصوص جدیت در بحث و جایی که در صحبت های هم وارد می شدند و به برخی نکات تکمیلی اشاره می کردند معلوم بود نمایش بازی نمی کنند!
همچنین تفاوت دیدگاه های عطریانفر و ابطحی کاملا" مشهود بود .
ولی ما هم مثل شما صبر می کنیم تا آزاد بشن و ببینیم چه می کنن! شما بهتره الآن دنبال توجیه اصرار آقایان بر مواضع دوران حبسشون باشید! حالا می بینیم.....;)


قضیه ی اون بقالی محله تونه نه؟
آخی
چی می کشی تو

:w15::w15::w15:
 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
این شعر طنز رو تو یکی از سایت ها دیدم . به نظرم اومد برای شما هم بذارمش :

فاضل ترکمن در آی طنز نوشت:
"آقاي ابطحي! بايد مرا ببخشيد اگر در بعضي از ابيات شعر طنز خود، شكم شما را سوژه كرده‌ام! باور كنيد قصد بنده مذمت شكم شما نبوده، اين را لااقل كساني كه وضع ظاهري مرا ديده‌اند، خوب مي‌فهمند! قصد من دفاع از حقوق پايمال شدۀ شكم شما بوده كه در قيامت بنا بر روايات معتبري به سخن مي‌آيد و از شما مي‌پرسد: «بگو ببينم چه طور در عرض چهل و اندي روز، هيجده كيلو از گوشت ما را كم كردي؛‌ حاج‌آقا؟! "

هر دو چشمم براي او تر شد
ابطحي چاق بود و لاغر شد!

شكمش نيست مثل پيش از اين
نكند پشت ميله مادر شد؟!

به خدا مثل دُب اكبر بود(!)
ناگهان مثل دُب اصغر شد!

توي زندان تنگ و تاريكي
چشم او كور و گوش او كر شد!

طبق آراي واصله، تازه:
سر چاق و قشنگ او گر شد!

در حدود چهل شب و نصفي،
دور از آغوش گرم همسر شد!

همسرش گفته: «داخل زندان،
شوهر بنده چيز ديگر شد!

آنقدر هي فشار آوردند،
زوركي درس ديكته از بر شد!
:biggrin::biggrin:
 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
این کاریکاتور رو هم ببینین ضرر نداره !

 

Similar threads

بالا