مشاعرۀ سنّتی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در عشق چو ذره شو که عشقش
بر آهن و سنگ کارگر شد
بنمود نخست پرده‌ی زلف
در پرده نشست و پرده در شد
در طلبِ زهره رخ ماهرو
می نگرد جانب بالا دلم
از طلبِ گوهرِ گویای عشق،
موج زند ، موج ، چو دریا دلم:gol:

 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در طلبِ زهره رخ ماهرو
می نگرد جانب بالا دلم
از طلبِ گوهرِ گویای عشق،
موج زند ، موج ، چو دریا دلم:gol:

من که در تو زندگانی یافتم
من که هستی را زچشمانت نگاهت یا فتم
دیگر قرار م نیست
دیگر شکیبم نیست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
من که در تو زندگانی یافتم
من که هستی را زچشمانت نگاهت یا فتم
دیگر قرار م نیست
دیگر شکیبم نیست

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست​
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد:gol:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست​
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد:gol:
در ره تاریک زلفت عقل را
روشنی یک ذره از روی تو بس
درگذشتم از سر هر دو جهان
زانکه ما را یک سر موی تو بس
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
سجده بیت و طوافم هوسی بیش نبود
سجده آن بود که بر کعبه دلها کردم
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
دئدیم: آراسته سن، شادلیق اوزوندن توکولور
دئدی: آچ سینه می، مین لر غم پنهانیما باخ!
 

ترانه ی مهر

عضو جدید
خبر بريد به بلبل كه عهد مي شكند گل
تو نيز ار بتواني ببند بار تحمل
تو آن كمند نداري كه من خلاص بيابم
اسير ماندم و درمان تحملست و تذلل
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
لب تو چاره کارم نمی کند ورنه
ز درد و داغ دلم مو به مو خبر داراست
 

ronaz

عضو جدید
در کان نبود چون تن زیبای تو سیمی
وز سنگ نخیزد چو دل سخت تو رویی

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد، دوستداران را چه شد
شهریاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد ، شهریاران را چه شد
:gol::gol::gol:
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
یک عمر دعا کردم و دشنام شنیدم
آئین من و آن بت طناز همین است
 

ترانه ی مهر

عضو جدید
وای خدای من بازم که ت:surprised:

تا روانم هست خواهم راند نامت بر زبان
تا وجودم هست خواهم كند نامت بر ضمير
 
آخرین ویرایش:

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دل خستگان را بی‌طلب تریاک‌ها بخشی ز لب

محروم چون ماند ای عجب خاقانی از تریاک تو
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یار آن حریف نیست که از در درآیدم
عشق آن حدیث نیست که از دل برون شود
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
هرگز هوس سرو و صنوبر به سرم نیست
تا در نظرم قامت دلجوی کسی هست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا