مشاعرۀ سنّتی

[amarjani200]

ياور هميشه مومن تو برو سفر سلامت
غم من نخور كه دوريت براي من شده عادت

 

[shabnam777]

تو را می بینم و هر دم زیادت می کنی دردم
مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم

 

[amarjani200]

تو را می بینم و هر دم زیادت می کنی دردم
مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم

من از بيگانگانگان هرگز ننالم
كه هر چه كرد با من آشنا كرد

 

[laleh_a]

دلی را غنچه کن گر می توانی
پریشان کردن دلها هنر نیست

 

[shabnam777]

تا کی به تمنا ی وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

 

[amarjani200]

دلی را غنچه کن گر می توانی
پریشان کردن دلها هنر نیست

توان من به جان تو همين است
دل من آنقدر هم ناتوان نيست

 

[laleh_a]

تا توانی رفع غم از چهره غمناک کن
در جهان گریاندن آسان است، دلی را شاد کن

 

[laleh_a]

دوستان عزیز
من متاسفانه thanks ندارم
هزار بار تشکر از شما

 

[amarjani200]

تا توانی رفع غم از چهره غمناک کن
در جهان گریاندن آسان است، دلی را شاد کن

ببخشين تشكرم رفته

نرگس شيرازي من ،غم به كنج خانه دارد
لاله صحرايي من ،شادي ي افسانه دارد

 

[laleh_a]

دو نگاهی که کردمت همه عمر
نرود تا قیامت از یادم
نگه اولین که دل بردی
نگه آخرین که جان دادم

 

[فرح نوش]

دو نگاهی که کردمت همه عمر
نرود تا قیامت از یادم
نگه اولین که دل بردی
نگه آخرین که جان دادم

مشکلی دارم زدانشمندمجلس بازپرس توبه فرمایان چراخودتوبه کمترمیکنند

 

[Aseman Etemaad]

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند​

به شهر پر ملال ما پرنده پر نمی زند!​

​

 

[sam-smith]

در های بهشت بسته می شد
مردم همه می جهنمیدند

 

[*amin*]

دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد گر چه او بالاتر است.

 

[baran-bahari]

​

تا نقش خیال دوست با ماست دلا​

ما را هم عمر خود تماشاست دلا​

وانجا که مراد دل برآرید ای دل​

یک خار به از هزار خرماست دلا​

 

[sanaz950]

الا اي پير فرزانه مكن منعم ز ميخانه
كه من در ترك پيمانه دلي پيمان شكن دارم

 

[secret_f]

من نمی گویم در این عالم
گرم،تابنده،هستی بخش، چون خورشید باش
تا توانی پاک ،روشن
مثل باران،مثل مروارید باش

 

[رنگ خدا]

شبی دل را بتاریکی ز زلفت باز می جستم
رخت می دیدم وجامی هلالی باز می خوردم

 

[sanaz950]

مرحبا اي پيك مشتاقان بده پيغام دوست
تا كنم جان از سر رغبت فداي نام دوست

 

[رنگ خدا]

تونیکی می کن ودر دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز

 

[Aseman Etemaad]

زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست!

 

[naghmeirani]

تاب بنفشه می​دهد طره مشک سای تو

پرده غنچه می​درد خنده دلگشای تو

 

[laleh_a]

ور رخت زشت است خوی ر ا نیک دار
تا نباشی زشت رو و زشت خو

 

[naghmeirani]

وه که دردانه‌ای چنین نازک**** در شب تار سفتنم هوس است

 

[laleh_a]

تو چنان زی که بمیری ، برهی
نه چنان چون تو بمیری ، برهند

 

[baran-bahari]

در پرده اسرار کسی را ره نیست​

زین تعبیه جان هیچکس آگه نیست​

جز در دل خاک هیچ منزلگه نیست​

می خور که چنین فسانه‌ها کوته نیست​

 

[naghmeirani]

تو و طوبی و ما و قامت یار **فکر هر کس به قدر همت اوست

 

[laleh_a]

تو هستی جوانی
تویی زندگانی
تویی چون دل و دین
تویی جان شیرین

 

[naghmeirani]

نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر** نهادم آینه‌ها در مقابل رخ دوست

 

[amarjani200]

تا زجان ودل من نام ونشان خواهد بود
غم و اندوه تو در دل و جان خواهد بود