مشاعرۀ سنّتی

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
در بوستانسرای تو بعد از تو کی شود
خندان انارو ، تازه به و ، سرخ روی سیب؟
بهشت سرد نگاهت چقدر مبهم بود
وگریه ات که دگر خود دلیل محکم بود!

بهشت سبز دلم با تو ای سراپا درد
تنور داغ عطش، خانه ی جهنم بود!
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
درویش و پادشاه ندانم درین زمان
الا بزیر سایه ی همچون همای تو
وقتی ستاره می شکفه تو دست سرخ پنجره
وقتی شب از حادثه ی بارون و بوسه می گذره
وقتی سکوت سایه ها آینه به آینه می شکنه
وقتی که خورشید می ره و دریا رو آتیش می زنه
فقط نگاه می کنم فقط نگاه می کنم
به یاد تو شبو پر از اندوه ماه می کنم!
 

abfa

عضو جدید
وقتی ستاره می شکفه تو دست سرخ پنجره


وقتی شب از حادثه ی بارون و بوسه می گذره


وقتی سکوت سایه ها آینه به آینه می شکنه


وقتی که خورشید می ره و دریا رو آتیش می زنه


فقط نگاه می کنم فقط نگاه می کنم


به یاد تو شبو پر از اندوه ماه می کنم!

مرغ دل باز هوادار کمان ابرویی ست
ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد
شب خوش
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ما وقار کوه را گاه گاهی دیده ایم
ماورا آنچه می بینید گاهی دیده ایم
عاشق بی پا و سر شو چونکه بسیار از فلک
کج رویها در بساط کج کلاهی دیده ایم
 

R@mtin.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست .......... که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست

من هماندم که وضو ساختم از چشمه عشق ............. چار تکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]درين سراي بي‌کسي کسي به در نمي‌زند[/FONT][FONT=&quot]
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي‌زند![/FONT]
 

Mahdi JooN

عضو جدید
ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
کار چراغ خلوتیان باز درگرفت
آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
کار چراغ خلوتیان باز درگرفت
آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت

[FONT=&quot]تن آدمی شریف است به جان آدمیت[/FONT][FONT=&quot]
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت[/FONT]
 

Mahdi JooN

عضو جدید
تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری
بخواه جان و دل از بنده و روان بستان
که حکم بر سر آزادگان روان داری
 

Alone_Queen

عضو جدید
میان شاخه های جنگل عشق گذر کردی وگشتی مشعل عشق
چه خوش بر قد نازت مینشیند لباس دلفروزی مخمل عشق
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
قايق كاغذي رو آب داره ميره[FONT=&quot]
[/FONT]
من نيگاش ميكنمو گريم ميگيره[FONT=&quot]
[/FONT]
قايق كاغذي ميره و[FONT=&quot] [/FONT]ميدونم[FONT=&quot]
[/FONT]
كه براي گريه[FONT=&quot] [/FONT]كردن ديگه ديره[FONT=&quot]
[/FONT]
براي[FONT=&quot] [/FONT]گريه كردن ديگه ديره
 

Alone_Queen

عضو جدید
هر رهگذر ز روی تو بگذشت و دور شد
جز من که سالهاست کنار تو مانده ام
بر روی سنگهای تو با پای خسته ... ، آه
عمری بخیره پیکر خود را کشاندم
ای سنگفرش هیچ در این تیره شام ژرف
آواز آشنای کسی را شنیده ای؟
در جستجوی او به کجا تن کشم ، دگر
ای سنگفرش گم شده ام را ندیده ای ؟
 

Mahdi JooN

عضو جدید
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
دل آزرده ما را به نسیمی بنواز
یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان
 

Mahdi JooN

عضو جدید
یاد باد آن که صبوحی زده در مجلس انس
جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود
یاد باد آن که رخت شمع طرب می‌افروخت
وین دل سوخته پروانه ناپروا بود
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]دل نبریدیم اگر دل شکست[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]در نشکستیم اگر در ببست[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]باور تقدیر به سر داشتیم[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]از پی برداشت نمی کاشتیم[/FONT]
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
در عین پیچیدگی

ساده ایی

آنسان که من

در عین سادگی

پیچیده میشوم

نزدیکی

و بسیار دور

آسانی

و سخت

مهربان

و سراسر خشم

سهلی و ....!
__________________
 

Mahdi JooN

عضو جدید
سلام shabnam777

دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده‌ای سوخته بود
رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود
 

Alone_Queen

عضو جدید
بگو چه دارم تا در رهت نثار کنم
هزار کار در اندیشه پیش رو دارم
تو میرباییم از خود بگو چکار کنم
شبانگهان که در افتم میان بستر خویش
که خواب را مگر از مهر غمگسار کنم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا