قصه اينجوری شروع شد !!
که تو بیقراری من تو رسيدی منو دیدی…
مثل خورشيد تو تابيدی
به تن مرده عشقم تو دميدی منو ديدی
قصه اينجوری شروع شد
اون سوار خسته راهی که کشيدی ..
تا دم کوچه احساسو پريدی منو ديدی !!
قصه اينجوری شروع شد…
ناراحتی با زندگی سالم خیلی مسخره به نظر میاد،
نه سیگار میکشم، نه الکل دوست دارم، توی خونه حتی شکلات هم ندارم.
گریه میکنم و شلیل میخورم.
.
این دقیقا خود منم، دیشب که این توییت رو خوندم تا نیم ساعت داشتم میخندیدم
یادش بخیر
سالهای پیش اینجا چقدر شلوغ بود مثل راهروهای دانشگاه، همه از همه جای ایران بودن چقدر شاد بود اینجا همه میگفتن میخندیدن اما الان بری تو لیست دوستات از اون همه دوست یکی دو دونه بیشتر اینجا نمیان اونم در حد یه نگاه به پروفایل و میرن
کاش ارزش بودن ها رو میدونستیم.
راستی نظر شما چیه خوشحال میشم نظرتون رو بدونم.
منم هر چند وقت یکبار میام
خخخ خدا صبرت بده