!!!!!!!!!!!

Ali Talash

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعضي سوختن ها جوري هستند كه تو امروز ميسوزي، اما فردا دردش را حس ميكني...
داستان كيفيت زندگي و" رشد" آدمها در جاهايي كه "جهان سوم " ناميده ميشوند ، مثل همين جور سوزش هاست ....
از هردوره كه ميگذري، ميسوزي و در دوره بعد دردش را ميفهمي ...


شادي ها و دغدغه هاي كودكي ما :
در همان گوشه دنيا كه "جهان سوم "ناميده ميشود، شادي هاي كودكي ما درجه سه است ، ولي دغدغه هاي ما جدي و درجه يك...
شادي كودكيمان اين است كه كلكسيون " پوست آدامس" جمع كنيم...
يا بگرديم و چرخ دوچرخه اي پيدا كنيم و با چوبي آن را برانيم...
توپ پلاستيكي دو پوسته اي داشته باشيم و با آجر، دروازه درست كنيم و دركوچه هاي خاكي فوتبال بازي كنيم...
اما دغدغه هايمان ترسناك تر بود...
اينكه نكند موشكي يا بمبي، فردا صبح را از تقويم زندگي ات خط بزند ...
اينكه نكند "دفاعي مقدس"، منجر به مرگ نامقدس تو بشود يا تو را يتيم كند....
از ديفتري ميترسيديم...
از وبا......
از جنون گاوي ...
مدرسه، دغدغه ما بود...
خودكار بين انگشتان دستمان كه تلافي حرفهاي ديروز صاحبخانه به معلممان بود.....
تكليفهاي حجيم عيد ...
يا كتابهايي كه پنجاه سال بود بابا در آنها آب و انارميداد....

شادي ها و دغدغه هاي نوجواني ما :
دوره اي كه ذاتا بحراني بود و بحران " جهان سوم" بودن هم به آن اضافه شده ...
در آين دوره، شاديهايمان جنس " ممنوعي" دارند...
اينكه موقتي عاشق شوي...
دوست داشتن را امتحان كني...
اينكه لبت را با لبي آشنا كني....
اما همه اين شادي ها را در ذهنمان برگزار ميكرديم...
در خيالمان عاشق ميشويم...همخوابه ميشويم...ميبوسيم....
كلا زندگي يك نفره اي داريم با فكري دو نفره ....
اين ميشد كه ياد بگيريم "جهان سومي" شادي كنيم..
به جاي اينكه دست در دست دخترك بگذاريم،او را....
با او قدم نزنيم و فقط دنبالش كنيم...
يا اينكه نگوييم "دوستت دارم" و بگوييم "امروز خانه خالي دارم"
در عوض دغدغه هايمان بازهم جدي هستند...
اينكه از امروز كه 15 سال داري، بايد مثل يك مرتاض روي كتابهاي ميخي مدرسه ات دراز بكشي و تا بيست و چهار سالگي همانجا بماني.....
بترسي از اين كه قرار است چند صفحه پر از سوالات "چهار گزينه اي " ، آينده تو ، شغل تو ، همسر تو و لقب تو را تعيين كند...
تو فقط سه ساعت براي همه اينها فرصت داري...

شادي ها و دغدغه هاي جواني ما:
شادي ها كمرنگ تر ميشود و دغدغه ها پررنگ تر...
شايد هم اين باشد كه شادي هايت هم، شكل دغدغه به خودشان ميگيرند..
مثلا شادي تو اين است كه روزي خانه و ماشين ميخري ...
اما رسيدن به اين شادي ها برايت دغدغه ميشود....
رسيدن به آنها براي تو هدف ميشود...
هدفي كه حتما بايد "جهان سومي" باشي كه آنرا داشته باشي ...
و هيج جاي ديگربراي كسي هدف نيستند...
بعضي از شادي هايت غير انساني ميشود...
با پول شهوتت را ميخري...
با گردي سفيد مست ميشوي نه با شراب...
با دود دغدغه هايت را كمرنگتر ميكني و غبار آلود...

اگر جهان سومي باشي، استاندارد و مقياس هاي تمام اجزاي زندگي تو ، جهان سومي ميشود...
اينكه در سال چند بار لبخند ميزني....
در روز چند بار گريه ميكني...
راهي كه تو را به بهشت و جهنم ميرساند...
و حتي جنس خداي تو هم جهان سوميست .....
دراين دنياي عجيب، ديدن دست برهنه يك زن هم ميتواند براحتي تو را خطاكار كند وقلبت را به تپش وادارد....
در اين دنيا "سلام " به غريبه و بي دليل، نشانه ديوانگيست...
لبخند بي جاي زن هم دليل فاحشگي اوست ...
در اين جهان سوم ، كسي را نداري كه به تو بگويد چقدر مسواك و خميردندان، واكسن، بوسيدن، خنديدن، رقصيدن خوب هستند...
اينكه آينده خوب را خودت بايد رقم بزني و كسي قرار نيست براي اين كار به تو كمك بكند.....
اينكه هميشه جهان اول ، طاعون جهان سوم نيست ...

گاهي فكر ميكني كه به سرزمين جهان اولي ها مهاجرت كني تا از جهان سومي بود ن رها شوي...
اما ميفهمي كه با مهاجرتت شادي ها، دغدغه ها، جهانبيني، خدا و معيارهايت هم با تو سفر ميكنند
.....
گاهي ميماني كه اين جهان سوم است كه كيفيت تو را تعيين ميكند يا اينكه
"تو "جهان سوم را درست ميكني؟
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بد بینی مفرط موج میزنه توی این متن...

چه خوب بود مردم جهان سومی کمی بدبینیشون رو کم میکردند و با خود باوری، تفکر "مرغ همسایه غازه" رو کمرنگ میکردند....

نتیجه آنکه این "ما"ییم که جهان سوم رو میسازیم، هر انسانی و هر جامعه ای سازنده محیط پیرامونش است...

"ان الله لا یغییر ما بقومٍ حتی یغیروا ما بانفسهم"
 

known

عضو جدید
قبول کن یه کم ایراد از خودمونم هست ,مگه ژاپن ,کرهاز اول جهان اولی بودن .

مردم ما با خودشون صادق نیستند باهوشند و پشت کار ندارند ,توی کارهای گروهی به شکست بر میخورند,:gol:
 

ssara2025

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضي سوختن ها جوري هستند كه تو امروز ميسوزي، اما فردا دردش را حس ميكني...

داستان كيفيت زندگي و" رشد" آدمها در جاهايي كه "جهان سوم " ناميده ميشوند ، مثل همين جور سوزش هاست ....
از هردوره كه ميگذري، ميسوزي و در دوره بعد دردش را ميفهمي ...

شادي ها و دغدغه هاي كودكي ما :
در همان گوشه دنيا كه "جهان سوم "ناميده ميشود، شادي هاي كودكي ما درجه سه است ، ولي دغدغه هاي ما جدي و درجه يك...
شادي كودكيمان اين است كه كلكسيون " پوست آدامس" جمع كنيم...
يا بگرديم و چرخ دوچرخه اي پيدا كنيم و با چوبي آن را برانيم...
توپ پلاستيكي دو پوسته اي داشته باشيم و با آجر، دروازه درست كنيم و دركوچه هاي خاكي فوتبال بازي كنيم...
اما دغدغه هايمان ترسناك تر بود...
اينكه نكند موشكي يا بمبي، فردا صبح را از تقويم زندگي ات خط بزند ...
اينكه نكند "دفاعي مقدس"، منجر به مرگ نامقدس تو بشود يا تو را يتيم كند....
از ديفتري ميترسيديم...
از وبا......
از جنون گاوي ...
مدرسه، دغدغه ما بود...
خودكار بين انگشتان دستمان كه تلافي حرفهاي ديروز صاحبخانه به معلممان بود.....
تكليفهاي حجيم عيد ...
يا كتابهايي كه پنجاه سال بود بابا در آنها آب و انارميداد....
اینا که می گی واسه بچه های دهه پنجاه و شصته !!!
می شه شرایط بچه های این دوره رو هم بگی ؟؟
شادي ها و دغدغه هاي نوجواني ما :
دوره اي كه ذاتا بحراني بود و بحران " جهان سوم" بودن هم به آن اضافه شده ...
در آين دوره، شاديهايمان جنس " ممنوعي" دارند...
اينكه موقتي عاشق شوي...فکر نمیکنی یه کم زوده واسه این کارا :eek::eek::eek:
دوست داشتن را امتحان كني...
اينكه لبت را با لبي آشنا كني....:eek::eek::eek::eek:ایول به شما !!!!
اما همه اين شادي ها را در ذهنمان برگزار ميكرديم.
در خيالمان عاشق ميشويم...همخوابه ميشويم...ميبوسيم....:eek::eek::eek:
وای خدایا !!! اینا نشونه جهان اولی بودنه ؟؟؟؟
آقا ما نخواستیم
كلا زندگي يك نفره اي داريم با فكري دو نفره ....
فکرتون رو اصلاح کنید
اين ميشد كه ياد بگيريم "جهان سومي" شادي كنيم..
به جاي اينكه دست در دست دخترك بگذاريم،او را....واقعاً براتون ....
با او قدم نزنيم و فقط دنبالش كنيم...
يا اينكه نگوييم "دوستت دارم" و بگوييم "امروز خانه خالي دارم":eek::eek::eek:
در عوض دغدغه هايمان بازهم جدي هستند...
اينكه از امروز كه 15 سال داري، بايد مثل يك مرتاض روي كتابهاي ميخي مدرسه ات دراز بكشي
اجبار نیست ، همه جای دنیا واسه آیندشون خیلی زحمت می کشن .
و تا بيست و چهار سالگي همانجا بماني.....
بترسي از اين كه قرار است چند صفحه پر از سوالات "چهار گزينه اي " ، آينده تو ، شغل تو ، همسر تو و لقب تو را تعيين كند...
تا بیست و چهار سالگی !!!!
تو فقط سه ساعت براي همه اينها فرصت داري...
نه ! کی گفته ؟
یعنی هر کی تو این سه ساعت شکست بخوره زندگیش تمومه ؟
شادي ها و دغدغه هاي جواني ما:
شادي ها كمرنگ تر ميشود و دغدغه ها پررنگ تر...
شايد هم اين باشد كه شادي هايت هم، شكل دغدغه به خودشان ميگيرند..
مثلا شادي تو اين است كه روزي خانه و ماشين ميخري ...
اما رسيدن به اين شادي ها برايت دغدغه ميشود....
رسيدن به آنها براي تو هدف ميشود...
هدفي كه حتما بايد "جهان سومي" باشي كه آنرا داشته باشي ...
و هيج جاي ديگربراي كسي هدف نيستند...
جدی ؟ آره آخه اونا هدفهای والاتری دارند مثل بوسیدن ، هم خوا....
بعضي از شادي هايت غير انساني ميشود...
با پول شهوتت را ميخري.
با گردي سفيد مست ميشوي نه با شراب...
با دود دغدغه هايت را كمرنگتر ميكني و غبار آلود...
اینا اکثرشون بر می گرده به زیاده خواهی و جهل آدمها و همه جای دنیا وجود داره !!!1
اگر جهان سومي باشي، استاندارد و مقياس هاي تمام اجزاي زندگي تو ، جهان سومي ميشود...
اينكه در سال چند بار لبخند ميزني....
در روز چند بار گريه ميكني...
راهي كه تو را به بهشت و جهنم ميرساند...
و حتي جنس خداي تو هم جهان سوميست .....
هه !!!
دراين دنياي عجيب، ديدن دست برهنه يك زن هم ميتواند براحتي تو را خطاكار كند وقلبت را به تپش وادارد....
این بر میگرده به فکر مریضتون !!!
قابل توجه کسانی که با حجاب مخالفن !!!
در اين دنيا "سلام " به غريبه و بي دليل، نشانه ديوانگيست...
به نظرت نیست خوی هست دیگه
لبخند بي جاي زن هم دليل فاحشگي اوست ...
این بر می گرده به تعبیر آقایون .....
در اين جهان سوم ، كسي را نداري كه به تو بگويد چقدر مسواك:eek::eek: و خميردندان:eek:، واكسن:eek:، بوسيدن:eek:، خنديدن:eek:، رقصيدن خوب هستند...
اينكه آينده خوب را خودت بايد رقم بزني و كسي قرار نيست براي اين كار به تو كمك بكند.....
اينكه هميشه جهان اول ، طاعون جهان سوم نيست ...
گاهي فكر ميكني كه به سرزمين جهان اولي ها مهاجرت كني تا از جهان سومي بود ن رها شوي...
اما ميفهمي كه با مهاجرتت شادي ها، دغدغه ها، جهانبيني، خدا و معيارهايت هم با تو سفر ميكنند .....

گاهي ميماني كه اين جهان سوم است كه كيفيت تو را تعيين ميكند يا اينكه "تو "جهان سوم را درست ميكني؟
ببین فقط می تونم بگم که خیلی .....
خدا کمکت کنه !!!
 

samira_3001

عضو جدید
کاربر ممتاز
بد بینی مفرط موج میزنه توی این متن...

چه خوب بود مردم جهان سومی کمی بدبینیشون رو کم میکردند و با خود باوری، تفکر "مرغ همسایه غازه" رو کمرنگ میکردند....

نتیجه آنکه این "ما"ییم که جهان سوم رو میسازیم، هر انسانی و هر جامعه ای سازنده محیط پیرامونش است...

"ان الله لا یغییر ما بقومٍ حتی یغیروا ما بانفسهم"

خوش بینی شما هم توی حرفتون خوابی که دارین و سری که توی برف کردین, چشمتون رو روی حقایقی که اطرافتون وجود دارن بسته! راه دور نرو همین پرده ی پنجره تو بزن به کوچه و اطرافت نگاه کن........... پنجره به کنار به مادرت نگاه کن به خواهرت به دوستتات......... و اگر دیدی و باز متوجه نشدی و عینک دروغینی که بقیه به چشمات زدن رو هنوز نگه داشتی و با اون به اطرافت نگاه کردی و چیزی که خواستن ببینی رو دیدی کماکان چشمانت رو بسته نگه دار که حقایق تلخ تر از اونیه که بتونی درکشون کنی..........

مرغ همسایه غاز نیست.......... مرغ همسایه مرغه! ولی ما دوست داریم جوجه رنگیهایی که به دستمون دادن رو بوقلمون فرض کنیم...........
 

samira_3001

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببین فقط می تونم بگم که خیلی .....
خدا کمکت کنه !!!

خیلی چی؟! بیش از حد حقایق رو درک میکنه و این خوب نیست نه؟!

خدا چشمای شما رو هم باز کنه! که واقعا کاره سختیه!

اونهایی که نوشته شده نشونه ی کوچکی از تفاوت ماست با جهانه اول.......... اگر واقعا انقدر سطحی نگر هستین که فکر میکنین فقط اونا نشونه ی جهانه اولیه و همه ی تفاوت ها در یه پاراگراف جا میشه جای تاسف داره........... اینکه چشمتون رو بستین و فقط دنباله اینین که از واقعیت ایراد بگیرین و بدونه اینکه راجبش حتی لحظه ای تامل کنین جای تاسف داره! اینکه نگین چرا همه این حرف رو میزنن و فقط مرغ شماست که یه پا داره جای تاسف داره.......... و این خداست که باید چشمان شما رو هم باز کنه! که واقعا کاره سختیه.........
 

samira_3001

عضو جدید
کاربر ممتاز
قبول کن یه کم ایراد از خودمونم هست ,مگه ژاپن ,کرهاز اول جهان اولی بودن .

مردم ما با خودشون صادق نیستند باهوشند و پشت کار ندارند ,توی کارهای گروهی به شکست بر میخورند,:gol:

میدونی چیه؟! مردم اونجا نفت نداشتن..........
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوش بینی شما هم توی حرفتون خوابی که دارین و سری که توی برف کردین, چشمتون رو روی حقایقی که اطرافتون وجود دارن بسته! راه دور نرو همین پرده ی پنجره تو بزن به کوچه و اطرافت نگاه کن........... پنجره به کنار به مادرت نگاه کن به خواهرت به دوستتات......... و اگر دیدی و باز متوجه نشدی و عینک دروغینی که بقیه به چشمات زدن رو هنوز نگه داشتی و با اون به اطرافت نگاه کردی و چیزی که خواستن ببینی رو دیدی کماکان چشمانت رو بسته نگه دار که حقایق تلخ تر از اونیه که بتونی درکشون کنی..........

مرغ همسایه غاز نیست.......... مرغ همسایه مرغه! ولی ما دوست داریم جوجه رنگیهایی که به دستمون دادن رو بوقلمون فرض کنیم...........
گویا شما هم چشمتون رو روی جملات دیگران می بندید!!!
پست قبلی من رو یک بار دیگه بخونید و بعد ببینید من مشکلات رو پذیرفتم یا نه، و اینکه آیا شما با سابقه ذهنی منفیتون نسبت به مخالفینتون دارید راجب بنده حرف می زنید یا نه، بعداً ادامه صحبت رو ادامه خواهیم داد:
نتیجه آنکه این "ما"ییم که جهان سوم رو میسازیم، هر انسانی و هر جامعه ای سازنده محیط پیرامونش است...

معیار مشخص کردن درستی یا نادرستی تفکرات دیگران و اینکه آیا عینک به چشمشونه یا سرشون زیر برفه یا ..... شما نیستید، سعی کنید خودتون رو عقل کل نپندارید، دیگران هم در حد شما و شاید بعضاً بشتر از شما می فهمند;)
 

samira_3001

عضو جدید
کاربر ممتاز
گویا شما هم چشمتون رو روی جملات دیگران می بندید!!!
پست قبلی من رو یک بار دیگه بخونید و بعد ببینید من مشکلات رو پذیرفتم یا نه، و اینکه آیا شما با سابقه ذهنی منفیتون نسبت به مخالفینتون دارید راجب بنده حرف می زنید یا نه، بعداً ادامه صحبت رو ادامه خواهیم داد:


معیار مشخص کردن درستی یا نادرستی تفکرات دیگران و اینکه آیا عینک به چشمشونه یا سرشون زیر برفه یا ..... شما نیستید، سعی کنید خودتون رو عقل کل نپندارید، دیگران هم در حد شما و شاید بعضاً بشتر از شما می فهمند;)

مثل اینکه شما خودتون پستی که زدین رو فراموش کردین و یا با چشمانه بسته تون نوشتینش:

بد بینی مفرط موج میزنه توی این متن...

چه خوب بود مردم جهان سومی کمی بدبینیشون رو کم میکردند و با خود باوری، تفکر "مرغ همسایه غازه" رو کمرنگ میکردند....

نتیجه آنکه این "ما"ییم که جهان سوم رو میسازیم، هر انسانی و هر جامعه ای سازنده محیط پیرامونش است...

"ان الله لا یغییر ما بقومٍ حتی یغیروا ما بانفسهم"
و کاملا مشخصه که نپذیرفتین.......... مرغ همسایه غازه و بدبینی نشونه ی پذیرفتنه؟! نه در اینجا و نه در هیچ کجای دیگه این نشونه ی پذیرفتن نیست......... اون تفکر نیست و واقعیته..........

بله ملاک و معیاره درستی دیگران یا نادرستی از پست هایی که فراموش نمیشن معلوم میشه و از متن پستهای فراموش نشده شون.......... شما به این کلمه ی منفی علاقه ی خاصی دارین......... من هم برعکس شما مخالفینی ندارم...........:redface:

اشتباه دیگر شما اینه که فکر میکنین که این "ما" ییم که جهانه سوم رو میسازیم و سازنده پیرامونه اطرافمونیم ........... نه اینطور نیست......... بحث سیاسی ازاد نیست وگرنه کامل توضیح میدادم..........

بله دیگرانی وجود دارن که از من بیشتر متوجه میشن ولی متاسفانه من الان در جواب اون دیگران پست نمیزنم..........;)
 

ssara2025

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی چی؟! بیش از حد حقایق رو درک میکنه و این خوب نیست نه؟!

خدا چشمای شما رو هم باز کنه! که واقعا کاره سختیه!

اونهایی که نوشته شده نشونه ی کوچکی از تفاوت ماست با جهانه اول.......... اگر واقعا انقدر سطحی نگر هستین که فکر میکنین فقط اونا نشونه ی جهانه اولیه و همه ی تفاوت ها در یه پاراگراف جا میشه جای تاسف داره........... اینکه چشمتون رو بستین و فقط دنباله اینین که از واقعیت ایراد بگیرین و بدونه اینکه راجبش حتی لحظه ای تامل کنین جای تاسف داره! اینکه نگین چرا همه این حرف رو میزنن و فقط مرغ شماست که یه پا داره جای تاسف داره.......... و این خداست که باید چشمان شما رو هم باز کنه! که واقعا کاره سختیه.........


ببخشیدا!!! فکر نمی کنید که خیلی دارید تند میرید ؟؟؟
من با پیشرفتهای جهان اول به هیچ وجه مخالف نیستم بلکه آرزومه اون پیشرفتها رو داشته باشیم
واقعاً با این متن مفتضح و پر از ..... ما به اون پیشرفتها می رسیم ؟
فکر کنم که مشخص شد که ایشون دنبال پیشرفت جهان اول نیست بلکه دنبال فساد جهان اوله !!!!
خدا چشمای شما رو هم باز کنه که به غیر ز فساد دنبال هیچی نیستید :mad::mad::mad::mad:
 

ssara2025

عضو جدید
کاربر ممتاز
پذیرفتن سفیدی مطلق یا سیاهی مطلق از نشانه های حماقت می باشد :razz::razz::razz::razz:
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مثل اینکه شما خودتون پستی که زدین رو فراموش کردین و یا با چشمانه بسته تون نوشتینش:

و کاملا مشخصه که نپذیرفتین.......... مرغ همسایه غازه و بدبینی نشونه ی پذیرفتنه؟! نه در اینجا و نه در هیچ کجای دیگه این نشونه ی پذیرفتن نیست......... اون تفکر نیست و واقعیته..........

بله ملاک و معیاره درستی دیگران یا نادرستی از پست هایی که فراموش نمیشن معلوم میشه و از متن پستهای فراموش نشده شون.......... شما به این کلمه ی منفی علاقه ی خاصی دارین......... من هم برعکس شما مخالفینی ندارم...........:redface:

اشتباه دیگر شما اینه که فکر میکنین که این "ما" ییم که جهانه سوم رو میسازیم و سازنده پیرامونه اطرافمونیم ........... نه اینطور نیست......... بحث سیاسی ازاد نیست وگرنه کامل توضیح میدادم..........

بله دیگرانی وجود دارن که از من بیشتر متوجه میشن ولی متاسفانه من الان در جواب اون دیگران پست نمیزنم..........;)
با دقت بخونید پست ها رو:
بد بینی مفرط موج میزنه توی این متن...

چه خوب بود مردم جهان سومی کمی بدبینیشون رو کم میکردند و با خود باوری، تفکر "مرغ همسایه غازه" رو کمرنگ میکردند....

نتیجه آنکه این "ما"ییم که جهان سوم رو میسازیم، هر انسانی و هر جامعه ای سازنده محیط پیرامونش است...

"ان الله لا یغییر ما بقومٍ حتی یغیروا ما بانفسهم"

بدبینی مفرط یعنی بد بینی بیش از اندازه واقعی و ندیدن خوبی ها، واژه های "کمی" و "کمرنگ کردن" یعنی پذیرش مقداری از بدبینی و تفکر مرغ همسایه غازه.
که این هم برمیگرده به تاریخ کشور و سیاست هایی که کشورهای زورگو و اولگر در قبال ایران داشتن.

بله ملاک و معیاره درستی دیگران یا نادرستی از پست هایی که فراموش نمیشن معلوم میشه و از متن پستهای فراموش نشده شون.......... شما به این کلمه ی منفی علاقه ی خاصی دارین......... من هم برعکس شما مخالفینی ندارم...........:redface:
جبهه گیری شما در مقابل من، و توصیف بنده به کبک سر در برف فرو کرده و چشم بسته و ... قبلاً نشان مخالفت بود!!! پس مخالفین شما هم وجود داره، اساساً نمیشه و امکان نداره فردی مخالفی نداشته باشه....

اشتباه دیگر شما اینه که فکر میکنین که این "ما" ییم که جهانه سوم رو میسازیم و سازنده پیرامونه اطرافمونیم ........... نه اینطور نیست......... بحث سیاسی ازاد نیست وگرنه کامل توضیح میدادم..........
اشتباه نیست حقیقته، هر چیزی که انسان بخواد همون میشه، پس این ماییم که اطرافمون رو میسازیم و البته باز هم این خود ماییم که باید با تفکرات مخرب و هجمه های موجود مفابله کنیم...

بله دیگرانی وجود دارن که از من بیشتر متوجه میشن ولی متاسفانه من الان در جواب اون دیگران پست نمیزنم..........;)
ممنون از خودبرتر بینیتون;)
و همونطور که گفتم شما مسوول تعیین سطح تفکر دیگران نیستید:smile:
 
آخرین ویرایش:

samira_3001

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببخشیدا!!! فکر نمی کنید که خیلی دارید تند میرید ؟؟؟
من با پیشرفتهای جهان اول به هیچ وجه مخالف نیستم بلکه آرزومه اون پیشرفتها رو داشته باشیم
واقعاً با این متن مفتضح و پر از ..... ما به اون پیشرفتها می رسیم ؟
فکر کنم که مشخص شد که ایشون دنبال پیشرفت جهان اول نیست بلکه دنبال فساد جهان اوله !!!!
خدا چشمای شما رو هم باز کنه که به غیر ز فساد دنبال هیچی نیستید :mad::mad::mad::mad:

تند؟! نه اصلا!

پر از چی؟! واقعیت؟! اگه با واقعیت ها که هنوز عده ای دارن ازش در میرن و انکارشون میکنن روبه رو نشیم به هیچ جا نمیرسیم و کماکان مثل الان درجا میزنیم و یا به عقب رانده میشیم.........

دنباله فساد؟! از کجا به این نتیجه رسیدین؟! مثل جهانه اولی شدن باعث فساده؟! ربطش رو روشن کنین خوب میشه چون اینا ربطی به هم ندارن..........:redface: چه جالب از بحث نتیجه گرفتین! در زندگی هم این راه رو برای تجزیه و تحلیل دنبال میکنین؟! پس فکر نکنم ادم موفقی بوده باشین.........

چشمانه شما رو هم همینطور که ببینین با دنبال کردن روشی که الان گرفته شده روز به روز جهانه اول در حاله پیشرفته و ما در حال پسرفت.......... البته شاید بهتر باشه قبل از اون همونطور که گفتم چشمانتون رو روی واقعیت باز بکنه که در اون صورت بخش عمده ی مشکلاته ناشی از دیده شما حل میشه..........;)
 

E.lahe

عضو جدید
کاربر ممتاز
یعنی تو 12 سالگی بتونی معنی عشق رو بفهمی
و یا با شراب واقعی مست کنی
و یا بتونی یه زن لخت رو دید بزنی
و یا تو خیابون بتونی با جنس مخالفت لب تو لب شی
و یا . . . .. جهان اولی میشی ؟

جهان اولی واقعا به این چیزاس ؟
اگه اینجوری فکر میکنی پس مطمئن باش عمرا بهش برسی

جهان اول به خاطر اقتصاد و علمش جهان اوله نه به خاطر برهنگی و مستیش !
 

ssara2025

عضو جدید
کاربر ممتاز
تند؟! نه اصلا!

پر از چی؟! واقعیت؟! اگه با واقعیت ها که هنوز عده ای دارن ازش در میرن و انکارشون میکنن روبه رو نشیم به هیچ جا نمیرسیم و کماکان مثل الان درجا میزنیم و یا به عقب رانده میشیم.........

دنباله فساد؟! از کجا به این نتیجه رسیدین؟! مثل جهانه اولی شدن باعث فساده؟! ربطش رو روشن کنین خوب میشه چون اینا ربطی به هم ندارن..........:redface: چه جالب از بحث نتیجه گرفتین! در زندگی هم این راه رو برای تجزیه و تحلیل دنبال میکنین؟! پس فکر نکنم ادم موفقی بوده باشین.........

چشمانه شما رو هم همینطور که ببینین با دنبال کردن روشی که الان گرفته شده روز به روز جهانه اول در حاله پیشرفته و ما در حال پسرفت.......... البته شاید بهتر باشه قبل از اون همونطور که گفتم چشمانتون رو روی واقعیت باز بکنه که در اون صورت بخش عمده ی مشکلاته ناشی از دیده شما حل میشه..........;)
ببین بهتره با چشم دیگران کار نداشته باشی !!!
چون چشمهای خودت پر از تعصب کورکورانه است !!!!
پس دیگران رو موعظه نکن ! خودت رو اصلاح کن :razz::razz:
پذیرفتن سفیدی مطلق یا سیاهی مطلق از نشانه های حماقت می باشد
 

samira_3001

عضو جدید
کاربر ممتاز
با دقت بخونید پست ها رو:
بدبینی مفرط یعنی بد بینی بیش از اندازه واقعی و ندیدن خوبی ها، واژه های "کمی" و "کمرنگ کردن" یعنی پذیرش مقداری از بدبینی و تفکر مرغ همسایه غازه.
که این هم برمیگرده به تاریخ کشور و سیاست هایی که کشورهای زورگو و اولگر در قبال ایران داشتن.
متشکرم درسهای زبانه پارسیم رو خیلی وقت پیش پاس کردم و به یاد دارم و خوبه میبینم شما هم کم و بیش به یاد دارین....... بدبینی مفرط یعنی بد بینی زیاد......... و این نشونه ی مخالفته یعنی جنبه های خوبی هم وجود داشته و صرفا ایشون به جنبه های بد متوصل شدن و فقط جنبه های زشت دیده و گفته شده. ولی اینها جنبه ی زشت نبودن........... صد البته که زشت هستن ولی جنبه ی منفی! و بدبینی هم نبودن........... به اینها "واقع بینی" گفته میشه و چیزی هست که در اجتماع هست و غیر اون نیست........... بازگو کردن اینها نشونه ی منفی گرایی و بدبینی نیست نشونه ی بیان واقعیت هاست که در بینشون متاسفانه خوبی وجود نداره وگرنه حتما بازگو میشد.......... اگر شما خوبی مثال بزنین جالب میشه..........

"کمرنگ کردن تفکر مرغ همسایه غازه...." همونطور که گفتم این طرز فکر نیست و باز هم واقعیه! واژه ی "واقعیت" و ضرب المثل "سر در زیر برف " هم استفاده میشه برای کسی که مشکلاته اشکاری که الان در اجتماع موجوده رو رد کنه; و باز هم عرض کردم که بنا به متن این تاپیک و بسیاری دیگر از دلایل مرغ همسایه واقعا هم پیش مرغ ما غازه......... و باز هم اینکه شما کماکان این رو تفکر میدونین نشونه ی رد کردن و نپذیرفتنه این موضوعه...........



جبهه گیری شما در مقابل من، و توصیف بنده به کبک سر در برف فرو کرده و چشم بسته و ... قبلاً نشان مخالفت بود!!! پس مخالفین شما هم وجود داره، اساساً نمیشه و امکان نداره فردی مخالفی نداشته باشه....
بله مخالفت با طرز تفکرتون بود و هنوز هم باهاش مخالفم......... و این مخالف عقیده ی شما بودنه و نه اینکه من مخالفینی داشته باشم! این دو با هم یکی نیستن شما که علاقه ی خاصی به مرور دستور زبان و کلا زبان پارسی دارین باید این رو متوجه باشین.........;) و واژه ی جبهه گیری در اینجا به کار نمیره واژه ی مرکب "بیان نظر" بیشتر شایسته ی اینجاست.........

اشتباه نیست حقیقته، هر چیزی که انسان بخواد همون میشه، پس این ماییم که اطرافمون رو میسازیم و البته باز هم این خود ماییم که باید با تفکرات مخرب و هجمه های موجود مفابله کنیم...
نه همیشه هرچیزی که انسان بخواد همون نمیشه.......... چه طور این حرف رو میزنین؟! برای مثال در ایران حتی برای انتخاب کوچک ترین چیز در زندگیت مثل رشته دست خود ادمی نیست چه برسه به انتخاب های سرنوشت سازه دیگه........... ما در کشور جهانه سوممون فقط میتونیم رویاهامون رو بسازیم! تنها چیزیه که خوشبختانه دسترسی بهش برای دیگران امکان ناپذیره......... تفکرات مخرب مثل فکرهایی که باعث میشه مارو با جهانه اول مقایسه کنه منظورته؟! یا اینکه فکر کنیم در کنار اینهمه واقعیت که شما بهش بدبینی مفرط میگین خوبی هم حضور داره؟!

ممنون از خودبرتر بینیتون;)
و همونطور که گفتم شما مسوول تعیین سطح تفکر دیگران نیستید:smile:
مثل اینکه خصلت "حرف توی دهن مردم" گذاشتن هم دارین.........:biggrin:

خودبرتر بینی این نیست......... باز هم چون علاقه دارین میگم یک سر به دهخدا بزنین و ببینین خودبرتر بینی یعنی چه..........

شما هم نیستی.........;) براساسه حرفی که در پست میزنین سطح فکرتون نه تنها دست من بلکه دست همه میاد........... در اون صورت هم با طرز فکر همه نمیشه مخالفت کرد........;)

دیگر مایل به ادامه بحث نیستم........مثل اینکه مرغ همسایه غاز و مرغ شما یه پا داره..........:gol:
 

samira_3001

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببین بهتره با چشم دیگران کار نداشته باشی !!!
چون چشمهای خودت پر از تعصب کورکورانه است !!!!
پس دیگران رو موعظه نکن ! خودت رو اصلاح کن :razz::razz:
پذیرفتن سفیدی مطلق یا سیاهی مطلق از نشانه های حماقت می باشد

از دست من کاری برای چشمان شما برنمیاد وگرنه حتما اقدامی میکردم به همین دلیل متوصل به خدا شدم...........

تعصب؟! بله من روی کشورم تعصب دارم....... و به همین دلیل چشمانم رو روی حقایق باز کردم.........

چه خوب که قبل از اینکه نصیحت کنیم اول خودمون به اون عمل کنیم......... هر چند حتما شما از خودتون ناامید شدین که این رو به بقیه گوش زد میکنین که شاید باقی بهره ببرند ولی چه بد که دیگران مثل شما به این "اصلاحیه" نیازی ندارند..........

بله متشکرم که خودتون رو معرفی کردین...........:gol:
 

katiba

عضو جدید
!

!

یعنی تو 12 سالگی بتونی معنی عشق رو بفهمی
و یا با شراب واقعی مست کنی
و یا بتونی یه زن لخت رو دید بزنی
و یا تو خیابون بتونی با جنس مخالفت لب تو لب شی
و یا . . . .. جهان اولی میشی ؟

جهان اولی واقعا به این چیزاس ؟
اگه اینجوری فکر میکنی پس مطمئن باش عمرا بهش برسی

جهان اول به خاطر اقتصاد و علمش جهان اوله نه به خاطر برهنگی و مستیش !


اتفاقا...
 

known

عضو جدید
از دست من کاری برای چشمان شما برنمیاد وگرنه حتما اقدامی میکردم به همین دلیل متوصل به خدا شدم...........

تعصب؟! بله من روی کشورم تعصب دارم....... و به همین دلیل چشمانم رو روی حقایق باز کردم.........

چه خوب که قبل از اینکه نصیحت کنیم اول خودمون به اون عمل کنیم......... هر چند حتما شما از خودتون ناامید شدین که این رو به بقیه گوش زد میکنین که شاید باقی بهره ببرند ولی چه بد که دیگران مثل شما به این "اصلاحیه" نیازی ندارند..........

بله متشکرم که خودتون رو معرفی کردین...........:gol:

من فکر می کنم شما منظورsara نگرفتی چون می گه لااقل برای جهان اول شدن دلایل بهتری بیاره نه این موارد که گفته شد ,همه باب میل سن نوجونی
 

forsha

عضو جدید
متنش بد نبود ولی بدبین بود درسته که جهان سومی بودن خیلی بده ولی همه ی بدی هاش توی نداشتن آزادی در برقراری ارتباط با جنس مخالف خلاصه نمیشه
 

ssara2025

عضو جدید
کاربر ممتاز
از دست من کاری برای چشمان شما برنمیاد وگرنه حتما اقدامی میکردم به همین دلیل متوصل به خدا شدم...........

تعصب؟! بله من روی کشورم تعصب دارم....... و به همین دلیل چشمانم رو روی حقایق باز کردم.........

چه خوب که قبل از اینکه نصیحت کنیم اول خودمون به اون عمل کنیم......... هر چند حتما شما از خودتون ناامید شدین که این رو به بقیه گوش زد میکنین که شاید باقی بهره ببرند ولی چه بد که دیگران مثل شما به این "اصلاحیه" نیازی ندارند..........

بله متشکرم که خودتون رو معرفی کردین...........:gol:
:razz::razz::razz::razz:
تو هم یه روز بزرگ میشی !!!!!
 

hamidreza.m

عضو جدید
من علاقه ای به این کارهایی که شما گفتید ندارم، ولی قبول دارم فقط بخشی از مشکلات جهان سوم اینه که به شما آزادی حداقلیتون رو نمیده
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
بد بینی مفرط موج میزنه توی این متن...

چه خوب بود مردم جهان سومی کمی بدبینیشون رو کم میکردند و با خود باوری، تفکر "مرغ همسایه غازه" رو کمرنگ میکردند....

نتیجه آنکه این "ما"ییم که جهان سوم رو میسازیم، هر انسانی و هر جامعه ای سازنده محیط پیرامونش است...

"ان الله لا یغییر ما بقومٍ حتی یغیروا ما بانفسهم"
هه هه...


دفاع بی چون و چرا از مبانی یک مکتب فکری.. نتیجش اینه..
آفتاب رو در روز روشن انکار میکنن..
کرم برنزه میزنن و کنار استخر دراز میکشن.. بعد میگن حاشا!! چیزی بدهکار آفتاب نیستم!
 
بالا