بعضیا دلشون شکست .....
بعضیا دل شکستن...........
خیلیا عاشق شدن و خیلیا تنها.....
گـــریه کردیم و خندیــــدیم....
زندگی یه روزش بر خلاف آرزوهامون بود
یه روزش مطابق آرزوها....
خاطرات تلخ داشتیــــم.....
خاطرات شیریــن....
همش گذشــــــت.....
و تقریبا 10 روز دیگه ازش باقی مونده....
به امید سالی بهتـــر و شیـــرین تـــر
چه سالی بود!!!
مجاز شدم برا ارشد و قبول هم شدم اما نرفتم
به زور رفتم سر جلسه ارشد آزاد و دوباره قبول شدم و رفتم ثبت نام
خدا خدا می کردم تابستون بگذره و اون زنده بمونه، تابستونو فقط پیچوندم که بگذره!
تونستم یه 6-7 کیلویی رژیم بگیرم و خلاص...
جدایی از خونواده رو تجربه کردم و بودن با آدمای غریبه
کمدی الهی روی دیگه شو بهم نشون داد
روز تولدم بهترین و شاید به یاد ماندنی ترین روز بود، روز عروسی اونم بود!
کمترین تعداد دوست رو داشتم، تنهایی می چسبه!!!
اون استاده چرا به من نمره کم داد؟!؟ چیکارش کرده بودم؟؟
یکی از مقاله هام تایید شد!!
با همه نتونستن هام و تونسته هام، سر شد . خووشحالم که می گذره این روزها، این روزها می گذره!!