🔺️🔻من اینطوریم... شما چطور؟

[!austenite]

منم
من تو مسیر خونه ام شما چطور؟

 

[eterno]

ما توی جاده ایم، داریم میریم بابل
من یکم خوابم گرفته، شما چطور؟

 

[!austenite]

ما توی جاده ایم، داریم میریم بابل
من یکم خوابم گرفته، شما چطور؟

ما که تو جاده بابل نیستیم از طرف ما نایب السیاحه باشین

 

[naghmeirani]

من خونه خودمون بودم ولی بیشتر داداشم اینا پیشمون بودند
من خیلی دیر عصبی میشم، شما چطور؟

 

[yas87]

منم ولی وقتی عصبی میشم یکمی داد و هوار میکنم !
من از خودگذشتگی رو نمی پسندم شما چطور ؟

 

[eterno]

توی دنیای امروز ارزشش رو از دست داده ولی در کل کار ارزشمندیه.
ما داریم از گرما هلاک میشیم، شما چطور؟

 

[ALIREZA.F.1988]

اینجا فعلا خوبه
ما وقتی گرم میشه کولر را روشن میکنیم شما چطور؟

 

[eterno]

نه، ما چون کولر نداریم با بادبزن خودمون رو خنک میکنیم، کولر رو فقط شما دارین
ما احتمالا چند روز دیگه بریم تهران، شما چطور؟

 

[ALIREZA.F.1988]

نه ، من چون تازه از ونیز برگشتم باید دو سه روز استراحت کنم
من هوس چایی کردم شما چطور؟

 

[ziba 22]

من تازه چایی میل نمودم،
الان هوس کردم یه چند نفرو تیکه پاره کنم، شما چطور؟

 

[eterno]

نه خوشبختانه
من تیکه انداختن بلد نیستم، شما چطور؟

 

[حميدرن]

من استاد تیکه انداختنم. بدبخت کسی که گیر من بیافته (خدا به خودم رحم کنه)
من معمولا خودم رو زیاد ریاضت می دهم شما چطور؟

 

[!austenite]

نه اصلا
من به غذاخوردن علاقه دارم شما چطور؟

 

[eterno]

منم
من تیکه نمیندازم، ولی گیر آدم تیکه بنداز بیفتم، یکبار جوری جوابش رو میدم که دیگه جرئت نکنه بهم تیکه بندازه، شما چطور؟

 

[!austenite]

منم
من تیکه نمیندازم، ولی گیر آدم تیکه بنداز بیفتم، یکبار جوری جوابش رو میدم که دیگه جرئت نکنه بهم تیکه بندازه، شما چطور؟

بیچاره مادرشوهروخواهرشوهر پس
من همونم بلدنیستم
من از آدمای تیکه بنداز خوشم نمیاد شماچطور؟

 

[eterno]

بیچاره مادرشوهروخواهرشوهر پس
من همونم بلدنیستم
من از آدمای تیکه بنداز خوشم نمیاد شماچطور؟

منم خوشم نمیاد، برای همین جوری رفتار میکنم که به خودشون اجازه ی تیکه انداختن ندن، چون اگه ببینم ادامه دار بشه کارشون، از اون آدم فاصله میگیرم.
من موسیقی های دهه پنجاه رو بیشتر از موسیقی الان دوست دارم، شما چطور؟

 

[حميدرن]

این طور بگم: بله توی دهه پنجاه موسیقی خوب بیشتر می شد پیدا کرد.
من گرفتار روز مرگی شده ام شما چطور؟

 

[ESPEranza]

نع
اردی بهشت ه و دوست دارم یه سفر به شیراز داشته باشم . شما چطور ؟

 

[eterno]

فعلا نمیتونم برم
من جز یکبار تا حالا توی هیچ قرعه کشی برنده نشدم، شما چطور؟

 

[ESPEranza]

معمولا شرکت نمیکنم ...

دیزاین سنتی رو می پسندم ، شما چطور ؟

 

[ALIREZA.F.1988]

منم میپسندم
من قهوه نمیخورم شما چطور؟

 

[حميدرن]

من هر روز صبح یک لیوان قهوه و کاکائو مخلوط
من از سفر با قطار خوشم می آد شما چطور؟

 

[ALIREZA.F.1988]

امتحان نکردم
به نظر من همه بچه های اینجا باید جمع بشن بریم گرگان نظر شما چطور؟

 

[حميدرن]

موافقم.! همه تیران جمع می شیم بعد می رویم
من یک بار فقط از کنار تیران رد شدم شما چطور؟

 

[eterno]

من تا حالا اصلا نمیدونستم همچین شهری وجود داره
من تخمه کدو دوست دارم، شما چطور؟

 

[ALIREZA.F.1988]

نخوردم تا الان
من سیر دوست ندارم شما چطور؟

 

[ALIREZA.F.1988]

موافقم.! همه تیران جمع می شیم بعد می رویم
من یک بار فقط از کنار تیران رد شدم شما چطور؟

من مستقیم میرم گرگان ، شما بیاین اونجا

 

[ESPEranza]

نخوردم تا الان
من سیر دوست ندارم شما چطور؟

سیر تازه رو خیلی دوست دارم

ریحون توی سبزی رو دوست دارم ، شما چطور ؟

 

[plant_biology]

منم‌دوست دارم

من هنوز ناهار نخوردم شما چطور؟

 

[ALIREZA.F.1988]

یک ساعت پیش خوردم
من قیلون نمیکشم شما چطور؟