وقتی تو به دنیا قدم گذاشتی; بهار با نسیم نفسهایت شکفت،
و گل و لبخند و زمزمه فضا را پر کرد ، با تو آسمان بارید ،
چشمه جوشید ،
نسیم وزید،
و ُ آفتاب
سفره مهربان خویش را گشود.
از خانه ام ،
تا خانه ات ، با هر گام بهشت نزدیکتر میشود.
نگاهت خانه مهربانیست و قلبت مهربان تر...
دلم را بر طراوت و پاکی خواندی
دست های گرم و صمیمی ات مشق عشق مینویسد
روز میلادت افق روشن فرداها را نشان میدهد....