وقتی نیست زانو هایم رادرآغوش میگیرم
تاهمه بدانند آغوشم جای هرکسی نیست....
تاهمه بدانند آغوشم جای هرکسی نیست....
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
پس از آن غروب رفتن اولین طلوع من باش(من از خلوت و تنهایی میترسم) | ادبیات | 122 | |
![]() |
رد پای احساس ... | ادبیات | 13849 |