◕◕◕" یاد مرگ " ◕◕◕

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نام خدا

...

وَمالى لا اَبْكى

و چرا گريه نكنم؟

وَلا اَدْرى اِلى ما يَكوُنُ مَصيرى وَاَرى نَفْسى تُخادِعُنى وَاَيّامى تُخاتِلُنى وَقَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَاْسى اَجْنِحَةُ الْمَوْتِ

در صورتى كه نمى دانم به چه سرنوشتى دچار گردم. من نفس خود را چنان بينم كه با من نيرنگ زند و روزگارم را كه مرا بفريبد در حالى كه مرگ بالهاى خود را بر سرم گسترده.

فَمالى لا اَبْكى

پس چرا گريه نكنم ؟

اَبْكى لِخُروُجِ نَفْسى

گريه كنم براى جان دادنم

اَبْكى لِظُلْمَةِ قَبْرى

گريه كنم براى تاريكى قبرم

اَبْكى لِضيقِ لَحَدى

گريه كنم براى تنگى لحدم

اَبْكى لِسُؤالِ مُنْكَرٍ وَنَكيرٍ اِيّاىَ

گريه كنم براى سؤال نكير و منكر از من

اَبْكى لِخُروُجى مِنْ قَبْرى عُرْياناً ذَليلاً

گريه كنم براى بيرون آمدنم از قبر برهنه و خوار


...


* فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی


لحظه مرگ چشم در راهم
از تو حسن ختام می خواهم...یا علی بن موسی الرضا(ع)
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
امیرالمؤمنین، مولا علی (ع) فرمودند: اى بندگان خدا! از مرگ و نزدیك بودنش بترسید و آمادگى‏ هاى لازم را براى مرگ فراهم كنید! كه مرگ، جریانى بزرگ و مشكلى سنگین به همراه خواهد آورد: یا خیرى كه پس از آن شرى وجود نخواهد داشت و یا شرى كه هرگز نیكى با آن نخواهد بود!
پس چه كسى از عمل كننده براى بهشت، به بهشت نزدیك‏تر و چه كسى از عمل كننده براى آتش، به آتش نزدیك‏تر است؟
شما همه، شكار آماده مرگ مى‏ باشید!
اگر توقف كنید، شما را مى‏ گیرد و اگر فرار كنید به شما مى ‏رسد!
مرگ از سایه شما به شما نزدیك‏تر است!

نهج البلاغة، نامه 27
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
تعابیر مختلف مرگ در قران:





1. چشیدن:

«كُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ ... ؛ هر جاندارى (به ناچار) چشنده مرگ است ،...»(
آل‌عمران: 185) اگر انسان

به کلی نابود و فانی شود، دیگر چشیدن معنایی نخواهد داشت.





2. توّفی:

این تعبیر در مورد مرگ در حدود دوازده بار به کار رفته است که به معنای دریافت کامل است و از آنجا که

خداوند دریافت‌ کننده است، مرگ به معنای بازگشت به سوی خداوند خواهد بود.





3. آیاتی که از مرگ به رجوع و سیر به سوی خداوند تعبیر کرده است:

«إِلَى رَبِّكَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ؛در آن روز (روز مرگ) سوق و حركت به سوى پروردگار توست

(از ملاقات برزخى، قیامت، حضور در محكمه، محاكمه تا بهشت یا جهنم)»(
قیامة: 30 وفجر: 27 و 28)

این آیات نیز گواه نابود نشدن انسان با مرگ است.





4. تشبیه مرگ به خواب و استعمال توفی

در مورد هر دو(
صدوق، معانی الاخبار، ص 289) گواه بر این حقیقت است که انسان هم‌چنان که می‌خوابد،

نیست و نابود نمی‌شود؛ با مرگ نیز از بین نمی‌رود

در سخنی از امام باقر(علیه السلام) آمده است: «مرگ، همان خوابى است كه هر شب به سراغتان مى ‏آید؛

با این تفاوت كه مدتش طولانى است»(
زمر: 42)


 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
علت غفلت از مرگ از دیدگاه امام علی (ع)؟!






یکی از ویژگی‌های انسان که آثار آن متناسب با موضوع، متفاوت است غفلت می باشد؛

گاهی موضوع غفلت امری جزئی و قابل جبران،و گاهی امر مهمی از قبیل خدا، خود یا مرگ و حیات اخروی است

با وجود اینکه در دین اسلام بر لزوم مرگ‌آگاهی و توجه به مرگ تأکید شده تا انسان‌ها را از طریق شناخت

درست حقیقت مرگ به شناخت خود و به‌تبع آن، به فهم معنای زندگی رهنمون سازد

اما می بینیم که بیشتر انسان ها از این اتفاق بزرگ غافلند و آن را به فراموشی سپرده اند!

اسباب غفلت از یاد مرگ می‌تواند متفاوت باشد؛ گاهی خستگی مفرط، عصبانیت یا تندخویی و گاهی دیگر جهل و

دنیاطلبی
و به تعبیر امام علی علیه السلام، حب دنیا سبب غفلت می‌گردد





1. جهل و نادانی:


اگر انسان نسبت به خویشتن و دنیا آگاه باشد، گرفتار دنیازدگی نمی‌شود امام متقیان علی(ع) در سخنی می‌فرماید:

«من تذکّر بُعد السفر استعدّ»

«کسی که به دوری سفر توجه داشته باشد، خود را آماده می‌کند» (همان، حکمت280).

مضمون این سخن آن است که غفلت از دوری سفر (مرگ) سبب می‌شود که انسان آمادگی لازم را پیدا نکند

البته جهل و نادانی مراتبی دارد و چنین برمی‌آید که بدترین نوع آن، جهل نسبت به نفس است از آنجا که

در روایات شناخت نفس سودمندترین شناخت خوانده شده است (تمیمی آمدی، 1387، ج2، ص109)،

ناآگاهی نسبت به آن زیان‌بارترین جهل خواهد بود. در سخنان حضرت نیز دراین‌باره می‌خوانیم:

«هَلَکَ امرۆٌ لَم یَعرِف قَدرَهُ»

«هلاک گشت کسی که قدر خود را نشناخت» (نهج‌البلاغه، حکمت141).

جایی دیگر نیز می‌فرماید:

«اَلعالِمُ مَن عَرَفَ قَدرَهُ»

«عالم کسی است که خود را بشناسد» (همان، خطبه102).

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﺷﻴﺦ ﺻﺪﻭﻕ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ
ﻭﺳﻠﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻴﺴﻲ ﺑﻦ ﻣﺮﻳﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﮔﺬﺷﺖ ﺑﻪ ﻗﺒﺮﻱ ﻛﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﺁﻥ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﻋﺬﺍﺏ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﻳﻜﺴﺎﻝ، ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎﺭﻩ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻴﺴﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﺮﺩ، ﺩﻳﺪ ﻋﺬﺍﺏ ﺍﺯ ﺻﺎﺣﺐ ﺁﻥ ﻗﺒﺮ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ. ﭘﺲ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻡ! ﻣﻦ ﮔﺬﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻗﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺩﻳﺪﻡ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺩﺭ ﻋﺬﺍﺏ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﮔﺬﺷﺘﻢ ﻣﻲ‌ﺑﻴﻨﻢ ﻋﺬﺍﺏ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ؟ ﭘﺲ ﻭﺣﻲ ﺭﺳﻴﺪ ﺑﻪ ﻋﻴﺴﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻛﻪ ﻳﺎ ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻞﱠﱠ! ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻱ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻳﻦ ﻗﺒﺮ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺻﺎﻟﺤﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺣﺪّ ﺑﻠﻮﻍ ﺭﺳﻴﺪ، ﭘﺲ ﺭﺍﻫﻲ ﺭﺍ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻳﺘﻴﻤﻲ ﺭﺍ ﭘﻨﺎﻩ ﻭ ﺟﺎﻱ ﺩﺍﺩ، ﭘﺲ ﻣﻦ ﺁﻣﺮﺯﻳﺪﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﻛﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺑﺠﺎ ﺁﻭﺭﺩ.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﺳﻮﺭﺓ ﺟﺎﺛﻴﻪ:

ﺩﺭ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﺗﻠﺎﻭﺕ ﺍﻳﻦ ﺳﻮﺭﻩ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ (ﻋﻠﻴﻪِ ﺍﻟﺴﱠﱠﻠﺎﻡ) ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ: ﻣﻦ ﻗﺮﺃ ﺳﻮﺭﺓ «ﺍﻟﺠﺎﺛﻴﺔ» ﻛﺎﻥ ﺛﻮﺍﺑﻬﺎ ﺍﻥ ﻟﺎ ﻳﺮﻱ ﺍﻟﻨّﺎﺭ ﺍﺑﺪﺍً، ﻭ ﻟﺎ ﻳﺴﻤﻊ ﺯﻓﻴﺮ ﺟﻬﻨﻢ ﻭﻟﺎ ﺷﻬﻴﻘﻬﺎ، ﻭ ﻫﻮ ﻣﻊ ﻣﺤﻤﺪ (ﺻَﻠَﻲ ﺍﻟﻠﻪُ ﻋَﻠﻴﻪ ﻭَﺁﻟﻪ ﻭﺳَﻠﻢ). (3) «ﻫﺮ ﻛﺲ ﺳﻮﺭﻩ ﺟﺎﺛﻴﻪ ﺭﺍ (ﺑﺎ ﻓﻜﺮ ﻭ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﻣﻘّﺪﻣﺔ ﻋﻤﻞ ﺑﺎﺷﺪ) ﺗﻠﺎﻭﺕ ﻛﻨﺪ، ﺛﻮﺍﺑﺶ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺁﺗﺶ ﺩﻭﺯﺥ ﺭﺍ ﻧﺒﻴﻨﺪ ﻭ ﺻﺪﺍﻱ ﻧﺎﻟﺔ ﺟﻬﻨّﻢ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻨﺸﻴﻦ ﻣﺤﻤﺪ (ﺻَﻠَﻲ ﺍﻟﻠﻪُ ﻋَﻠﻴﻪ ﻭَﺁﻟﻪ ﻭﺳَﻠﻢ) ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ».
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

علت غفلت از مرگ چیست؟!




2-هوای نفس:


هوای نفس یکی دیگر از عوامل غفلت از مرگ و دنیای آخرت است در واقع، حب دنیا نیز از این عامل نشئت می‌گیرد؛

همان‌گونه که مقابله و عناد با حق چنین است اگر هواهای نفسانی مهار شود، دنیازدگی و حق‌ستیزی آگاهانه به‌وقوع نخواهد پیوست

حضرت علی (ع) در تعبیری این‌گونه از هوای نفس تعبیر کرده است:

«هواک اعدى علیک من کلّ عدوّ فاغلبه و الّا اهلکک»

«هواى نفس تو دشمن‌ترین دشمنان توست؛ بر آن غالب شو وگرنه، تو را هلاک می‌کند»

(تمیمی آمدی، 1378، ج2، ص600) همچنین می‌فرماید:





«لا عدوّ اعدى على المرء من نفسه»

«دشمنى براى انسان بدتر از نفس او نیست»

(همان، ص500). از این عامل در برخی منابع روایی تحت عنوان «جنود شیطان» به‌تفصیل سخن رفته است

(رک: کلینی، 1407، ج1، ص30-10).

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
3-دوستی دنیا:

یکی دیگر از عوامل غفلت از مرگ و آخرت، دوستی و میل مفرط نسبت به دنیاست؛

آن حضرت در مقام اشاره به این عامل می‌فرماید:

«إِیَّاکَ أَنْ یَنْزِلَ بِکَ الْمَوْتُ وَأَنْتَ آبِقٌ مِنْ رَبِّکَ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا»

«بپرهیز از آنکه مرگ تو فرارسد، در حالی که از پروردگارت گریزان و در دنیاپرستی غرق باشی» (نهج‌البلاغه، نامه69)





4. خیال‌زدگی:

یکی دیگر از عوامل غفلت از مرگ، خیال‌زدگی است؛ هرگاه زمام امور انسان به دست وهم و خیال سپرده شود،

سراب آب پنداشته می‌شود و شیء‌‌نمای عاری از حقیقت، حقیقت انگاشته می‌شود:

«فَلَا یَغُرَّنَّکَ سَوَادُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِکَ، وَ قَدْ رَأَیْتَ مَنْ کَانَ قَبْلَکَ مِمَّنْ جَمَعَ الْمَالَ وَ حَذِرَ الْإِقْلَالَ، وَ أَمِنَ الْعَوَاقِبَ طُولَ أَمَلٍ وَ اسْتِبْعَادَ أَجَل»

بسیارى زنده‏ ها تو را از خویشتن غافل نسازد؛ تو خود دیده‏ اى کسى که پیش از تو به گردآورى مال پرداخت،

و از فقر و تهیدستى دورى جست، و با آرزوهاى دور و دراز، و دور پنداشتن مرگ، خود را از عواقب امور ایمن

دید، چگونه مرگ او را فرا گرفت، و از وطنش برکند، و از جاى امنش بربود
(همان، خطبه132)



 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
5. آرزوهای طولانی:





یکی دیگر از عوامل غفلت از مرگ، آرزوهای طولانی است؛ وقتی چیزی به‌صورت خواسته و آرزو درمی‌آید،

کانون توجه واقع می‌شود و چیزهای دیگر را به حاشیه می‌راند از هشدارهای معروف

امیرالمۆمنین(علیه السلام) دراین‌باره جایی است که می‌فرماید:

«أَیُّهَا الناسُ، إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَى، وَ طولُ الْأَمَلِ؛فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِ‏ّ،

وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسِی الآخِرَةَ»

بدترین چیزی که می‌ترسم دامنگیر شما شود، دو چیز است:

یروی از هوای نفس و بلندی آرزو پیروی از هوای نفس شما را از رسیدن به حق باز می‌دارد، اما بلندی

آرزو سبب فراموشی آخرت می‌شود (همان، خطبه42)


پس یادمان باشد چه چیزهایی این مسئله مهم را در زندگی انسان به دست فراموشی میسپارد با دقت یه این

مسائل سعی کنیم سعادتمند دنیا و آخرت باشیم
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
سکرات موت ؟

از آیات استفاده می‌شود که مرگ همراه با شداید و حالت گیج کننده ای است. قرآن می‌فرماید:"سرانجام سکرات مرگ فرا می‌رسد (و در این هنگام به انسان گفته می‌شود:) این همان چیزی است که از آن فرار می‌کردی (عاقبت دامان تو را گرفت)".(1)
"سکره" از مادّه، "سُکر" حالتی است که میان انسان و عقل او مانع ایجاد می‌کند و غالباً در مورد شراب به کار می‌رود. هر چند گاهی در مورد حالتی که از شدّت غضب یا عشق آتشین و سوزان دست می‌دهد، گفته می‌شود. در مقاییس اللغه آمده است: اصل این ماده به معنی حیرت است. بعضی آن را به معنی "شدّت" تفسیر کرده اند. ظاهراً همه آنها ناظر به یک معنی است، با تعبیرات مختلف.(2)
از روایات استفاده می‌شود که حتّی انبیا و مردان خدا که نه دلبستگی به دنیا داشتند و نه وحشتی از آینده، از آرامش خاصی در لحظه مرگ برخوردار بودند اما از مشکلات و شداید این لحظه‌انتقالی بی نصیب نبودند، چنان که در حالات پیامبر(ص) می‌خوانیم که در واپسین لحظات عمر مبارکش، دست در ظرف آبی می‌کرد و به صورت می‌کشید و "لااله‌الا‌الله" می‌گفت و می‌فرمود: "إنّ للموت سکرات؛ مرگ سکرات و شدایدی دارد".(3) البته شاید برای اطرافیان این سخن را می‌گفت. از علی(ع) نقل شده: "مرگ شداید و سختی هایی دارد، شدید تر از آن چه در وصف بگنجد، یا با معیار عقل مردم دنیا سنجیده شود".(4)
گاه سکرات مرگ با امور دیگری همراه می‌شود که شدت آن را مضاعف می‌کند،‌همان گونه که در کلام امیرمؤمنان(ع) آمده است: "سکرات مرگ و حسرت و اندوه از دست دادن آن چه را داشتند، بر آن‌ها هجوم می‌آورد".(5)
پی‌نوشت‌ها:

1. ق (50) آیه 19.
2. ناصر مکارم شیر ازی، پیام قرآن، ج5، ص 431.
3. تفسیر روح البیان، ج9، ص 118.
4. غررالحکم، ج2، ص 589، شماره 667.
5. نهج البلاغه ( فیض الاسلام) خطبه 108، ص 322.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضی افراد راحت می میرند بعضی هم به سختی




لكلّ امّة اجل فاذا جاء اجلهم لایستأخرونَ ساعةً و لایستقدمون

(سوره ‏ى اعراف، آیه‏ ى 34)


در احادیث و روایات از معصومین(علیه السلام) آمده است که "مرگ را سختی‏‌هایی است دشوارتر از آن که در

وصف گنجد،یا با خردهای مردم جهان سنجیده شود
(نهج البلاغة: الخطبة 221 منتخب میزان الحکمة: 520 )

" البته این سختی برای افرادی است که حساب خود را در این دنیا پاک نکرده‌اند و پرونده سنگینی دارند.

مرگ راحت و آرام همراه با اطمینان و آرامش خاطر ،آرزو و آمال هر نسان مومن و صالحی می باشد

و این خواسته بر حق ،تنها از طریق عبودیت و عمل صالح و خالص ممكن و میسر است البته هر كس

راحت بدون سختی ، جان به جان آفرین تسلیم كند ،دلیل بر پاك و خوب بودن آن شخص نمی باشد و در مقابلش

هر كس به سختی جان دهد دلیل بر ناپاك و بد بدون آن شخص نمی باشد
ولی افرادی هم می باشند كه

خداوند متعال توانایی و تكلیف و ظرفیت آنها را می شناسد و می داند كه از عهده شكرگزاری هر نعمت و



مقام و منزلتی به خوبی بر می آیند و آنها را صاحب مقام و تقوی و علم می كند و عزت و خیر و صلاح دنیا

را نصیبش می كندو آرام و مطمئن از دنیا می رود و در آن دنیا هم از سرور و بشارت برخوردار می باشد

اینگونه افراد اولیاء الهی محسوب می شوند و مصداق آیه

«ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار » می باشند

افرادی نیز بخاطر اعمال ناشایست و گناه و ظلم فراوان در آخر عمر دچار بدترین مرگ وفجیع ترین اتفاق

می شوند و به سختی جان می دهند تا باعث عبرت و هشدار برای دیگران شوند

بطور مثال افرادی كه نماز را سبك بشمارند و یا مرتكب و مبتلا به بعضی از
گناهان كبیره باشند دچار

مرگ سخت همراه با تشنگی و گرسنگی می شوند.



 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
قالَ الإمام الجواد - علیه السلام - :

مَوْتُ الاْنْسانِ بِالذُّنُوبِ أكْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالاْجَلِ، وَ حَیاتُهُ بِالْبِرِّ أكْثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمْرِ.

امام جواد - علیه السلام - فرمود: فرارسیدن مرگ انسان ها، به جهت معصیت و گناه، بیشتر است تا مرگ طبیعی و عادی، همچنین حیات و زندگی ـ لذّت بخش ـ به وسیله نیكی و إحسان به دیگران بیشتر و بهتر است از عمر بی نتیجه.


«كشف الغمّه، ج 2، ص 350»
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
هنگام احتضار چشم برزخی انسان بینا شده و صورت ملکوتی عقاید و اعمال و رفتار خود را مشاهده کرده و بهشت یا دوزخ برزخی را که برای خود تدارک دیده است، می بیند.
مؤمن چون نیکوکار بوده و به عقاید برحق و اخلاق صالح خود را آراسته، در لحظات مرگ چشم برزخی‌اش باز شده ، نعمت های آخرتی برای خود را دیده ، اولیا و محبوب‌هایش یعنی رسول خدا و امامان علیهم السلام را می بیند . با دیدن آنها شاد و خرم از دنیا می رود. لحظات احتضار و جان کندن برای مؤمن صالح بسیار آسان و کوتاه و حتى شیرین است زیرا مشاهدة اولیایش و جایگاهی که می خواهد به آن وارد شود چنان او را شاد و خرم می کند که دیگر سختی جان کندن را متوجه نمی‌گردد:
«الذین تتوفاهم الملائکه طیبین یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنّه بما کنتم تعملون؛(1) کسانی که ملائکه در حالت طیب و طاهر روح آنان را می گیرند، به آنان می گویند: سلام بر شما؛ به بهشت وارد شوید به پاداش آنچه می کردید».
امام سجاد(ع) فرمود: «مرگ برای مؤمن مانند کندن یک لباس چرکین ،‌گشودن غل و زنجیرهای سنگین و تبدیل آن به بهترین لباس‌ها، خوشبوترین عطرها، راهوارترین مرکب ها و مرفه‌ترین منزل‌هاست».(2)
در آیة دیگر می فرماید:
«فلولا اذا بلغت الحلقوم... فامّا اِن کان من المقرّبین فروح و ریحان و جنّه نعیم وأمّا إن کان من أصحاب الیمین فسلام لک من أصحاب الیمین؛(3) پس چرا آن هنگام که جان به حلقوم برسد (از شما کسی نمی‌تواند او را یاری دهد) و اگر از مقربان باشد که آسایش ریحان و معطر در انتظار اوست و باغ پر از نعمت اما اگر از اصحاب یمین باشد که سلام بر تو از جانب اصحاب یمین».
امام صادق(ع) مرگ و مواجه شدن با آن برای مؤمن را این گونه به تصویر می کشد:
«نسبت به مؤمن (مرگ) همچون عطر بسیار خوشبویی است که آن را می بوید و حالتی شبیه خواب به او دست می دهد و درد و رنج به کلی از او قطع می گردد».(4)
امام سجاد می فرماید:
«خداوند فرمود: هنگام رسیدن اجل مؤمن، چون از مردن کراهت دارد و من کراهت او را نمی‌خواهم، دو گل خوشبو از بهشت می فرستم که با بوییدن یکی اموالش را وا می‌گذارد و با بوییدن دیگری دنیا را فراموش می‌کند».(5)
امام صادق(ع) فرمود:
«هر گاه مؤمن را ساعت احتضار برسد، رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع) بر بالین او حاضر می شوند و امام علی به رسول خدا می فرماید:این فرد از شیعیان و دوستداران ما است. پیامبر به جبرئیل خبر می دهد و او به میکائیل و او به اسرافیل .همگی به ملک الموت این مطلب را اعلام کرده و می خواهند که با او به آسانی رفتار کند . ملک الموت می گوید: به خدایی که شما برگزید و گرامی داشت و به محمد(ص) نبوت عطا کرد و رسالت را بخشید، برای او از پدر مهربان، دلسوزتر خواهم بود و از برادر با شفقت‌تر و...».
این آیات و روایات ،گوشه ای از احوال مؤمنان صالح را بیان می کند . سختی جان کندن برای مؤمنان گناهکار ، کفارة گناهانشان است.
امام کاظم(ع) فرمود: «مرگ پاک کننده است و گناهان را از مؤمنان می زداید و رنج و درد مرگ، کفاره گناهانشان می باشد».(6)
اما برای کافران و گناهکاران مرگ بسیار شدید و هولناک است، قرآن می فرماید:
«کلاّ إذا بلغت التراق... وظنّ أنّه الفراق والتفّت الساق بالساق...؛(7) چنین نیست، او هرگز ایمان نمی‌آورد تا جان به گلوگاهش برسد... و ساق پاها (از شدت جان دادن) به هم بپیچند».
این جان کندن چنان سخت است که قرآن از آن به «سکره الموت؛(8) بیهوشی مرگ» و «غمرات الموت؛(9) شدائد مرگ» یاد کرده است.
هنگام احتضار کافر و گناهکار چشم او به حقایق برزخی روشن شده و عذاب اخروی را که برای خود تهیه دیده، می بیند و تقاضای بازگشت می کند اما با ضرب و زدن ملائکه جواب منفی می گیرد:
«از آنچه به شما روزی دادیم قبل از رسیدن مرگ انفاق کنید که وقتی مرگ یکی از شما را بیاید (به محضر خدا) عرضه می دارد: پروردگار مرا بازگردان تا مهلت کوتاهی تا صدقه بدهم و از نیکوکاران باشم.(10)
«و اگر بنگری سختی حال کافران را آن گاه که ملائکه جانشان را می گیرند و با تازیانه بر پشت و صورت‌های آنان می زنند و به چشیدن عذاب جهنم برزخی وا می دارند».(11)
امام صادق(ع) فرمود:
«مرگ برای کافر مانند آن است که افعى او را بگزد و عقرب نیش بزند بلکه سخت‌تر است».(12)
پیامبر:
«هر گاه ملک الموت برای قبض روح کافر بیاید، تبری از آتش آورده و با آن روح کافر را از جسمش می کند و از شدت آن جهنم به فریاد می‌آید».(13)
وضعیت احتضار بستگی به کارنامه عمل فرد دارد؛ هر چه کارنامه پربارتر باشد، او راحت‌تر و شادان‌تر و هرچه سیاه‌تر باشد، او سخت‌تر و با هول و هراس و عذاب بیشتری جان خواهد داد.


پی‌نوشت‌ها:
1. نحل (16) آیه 32.
2. بحار الانوار، ج 6، ص 155.
3. واقعه (56) آیه 82 ـ 93.
4. بحار الانوار ج6، ص 152.
5. همان.
6.‌ همان، ص 155.
7. قیامت (75) آیه 26 ـ 29.
8. ق (50) آیه 19.
9. انعام (6) آیه 93.
10. منافقون (63) آیه 10.
11. انفال (8) آیه 50.
12. بحار الانوار، ج 6، ص 152.
13. همان، ص 170.
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی خودم را مثل یک کتاب ورق می زنم
مثل یک کتاب که فرصت ویرایشش به پایان نرسیده .
آخر بعضی فکرهایم نقطه میگذارم که بدانم بایدتمامشان کنم.
بین بعضی حرفهایم کاما (،) که
بدانم باید کمی سکوت ادایشان کنم.
بعد بعضی رفتارهایم علامت تعجب و
آخربرخی عادت هایم علامت سؤال.
خودم را هرچند شب یکبار ورق میزنم تافرصت ویرایش
هست،
حتی بعضی ازعقایدم را حذف میکنم اما بعضی راپررنگ...
یک روز این کتاب چاپ میشود و به دست من می دهند و
فرصت
ویرایش به پایان میرسد...
وکسی می گوید:
(اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا)
بخوان کتابت را امروز توبرای حسابرسی ازخودت کافی هستی...

( سوره إسرا : 14)

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
فریادرسانان لحظات وحشت در آخرت




شست و شویش داده‌اند ... کفن بر او پیچیده‌اند ... قبر آماده است ... به آرامی درونش می‌گذارند ...

سنگ‌ها چیده می‌شوند ...تاریکی همه جا را فرا می‌گیرد ... تنها شد ... تنهای تنها ...

ترس تمام وجودش را فراگرفته است ... فرشتگان عذاب می‌آیند ...گزرهایشان را بلند می‌کنند ...

فریاد می‌زند ... اما ... هیچ کس صدایش را نمی‌شنود

پدر ... مادر ... همسرم ... دخترم ... پسرم ... رفقیم ... همه می‌روند و او را در ظلمت قبر با فرشتگانی

که برای عذابش آمده‌اند تنها می‌گذارند... سۆال می‌کنند ... خدایت کیست؟ پیامبرت که بود؟

امامت را نام ببر؟ ... زبان در کامش خشکیده است نمی‌تواند حرفی بزند ...

به ناگاه نوری پیدا می‌شود ... ندایی برمی‌خیزد ... نزنید ... رهایش کنید ... من با او هستم ... نگاهش می‌کند ...

این کالبد نورانی با این چهره آرامش‌بخش از آن کیست؟! چه کسی در این وانفسای قبر به دادم رسیده است؟!

نزدیک می‌آید ... از او می‌پرسد تو کیستی؟ ... لبخندی می‌زند و می‌گوید:


من موقوفات و صدقات جاریه تو هستم... آرام باش... از این پس در پناه الطاف ربت خواهی بود



در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چنین آمده است:

"إِذَا مَاتَ ابْنُ آدَمَ انْقَطَعَ عَمَلُهُ إِلَّا مِنْ ثَلَاثَةٍ وَلَدٍ صَالِحٍ یَدْعُو لَهُ وَ عِلْمٍ یُنْتَفَعُ بِهِ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ صَدَقَةٍ جَارِیَةٍ"

قَالَ الْعُلَمَاءُ الْمُرَادُ بِالصَّدَقَةِ الْجَارِیَةِ الْوَقْفُ‏؛


انسانی که از دنیا می‌رود جز ار ناحیه سه چیز پیوندش با دنیا قطع می‌شود: دانشی که از آن سود برده شود،

یا صدقه جاری(وقف) یا فرزند صالحی که برایش دعا کند".
(بحار الانوار، ج 2، ص 23)

آدمی در سرای آخرت بسیار محتاج است او همواره چشم انتظار آن است که از دنیا خیرات و برکاتی

برایش ارسال گردد تا اگر در عذاب است از آن رهایی یابد و یا اگر در بهشت سکنی گزیده است جایگاه بالاتری کسب نماید

یکی از بهترین راه‌ها برای حفظ ارتباط با دنیا وقف نمودن اموال در دنیا است


بر اساس آنچه در روایات آمده است انسان واقف تا زمانی که از موقوفش استفاده می‌گردد بهره‌های معنوی آن را دریافت می‌کند.

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
مقصود از شب اول قبر ؟

1. مراد از عالم قبر، همان حیات برزخی است که در آیات بسیاری از جمله‌: مؤمنون‌، 100، بقره‌، 154، آل‌عمران‌، 171، و...; بدان اشاره شده است‌.
2. حیات برزخی‌، یا همان عالم قبر، به مرحله‌ای از حیات انسان گفته می‌شود که در فاصله میان مرگ و عالم قیامت قرار دارد. مردگان در این مرحله از حیات‌، تا قیامت معذّب یا بهره مند خواهند بود.(1)
3. با توجه به آن چه گفته شد، به محض وقوع مرگ در دنیا، عالم قبر یا حیات برزخی شروع شده‌، و این مسأله با گذاشتن میّت در قبر خاکی‌، ارتباطی ندارد; زیرا برخی مردگان هستند که اصلاً درون قبر قرار داده نمی شوند ، یا در دریا غرق می شوند ، یا در زمین باقی مانده و پوسیده می شوند ، در حالی که آنان نیز از حیات برزخی برخوردار هستند ، پس منظور از عالم قبر، نه قبر خاکی‌، بلکه عالم برزخ است که روح‌، پس از جدا شدن از کالبد جسم‌، بدان جا منتقل می‌شود.

پی نوشت ها:
1. المیزان‌، علامه طباطبایی‌، ترجمة آیت الله مکارم شیرازی‌، ج 1، ص 490، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی‌
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه می شود تقلب کرد[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif] و نه می شود سر شخصی را کلاه گذاشت

خدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا میخورد،
[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif] روی تخته سیاه قیامت [/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]اسم ما را در لیست خوب ها بنویسند

خدا کند حواسمان بوده باشد و زنگهای تفریح
[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif] آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات را از یاد برده باشیم

خدا کند که دفتر زندگیمان را زیبا جلد کرده باشیم

و سعی ما بر این بوده باشد که نیکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنیم

و بدانیم که دفتر دنیا چرک نویسی بیش نیست

چرا که ترسیم عشق حقیقی در دفتری دیگر است
[/FONT]
 

javad ta

عضو جدید
کاربر ممتاز
سپاس از تاپیک زیباتون

سپاس از تاپیک زیباتون

آقام امام رضا (ع) خیلی زیبا می فرمایند :
هفت چیز است که بدون هفت چیز دیگر مسخــــره آمیز است:
√کسى که به زبان خود استغفـــــار کند اما در دلش [از گناه] پشیمــــان نباشد خودش را مسخره کرده است.
√کسى که از خدا بهشــــت بخواهد امّا در برابر سختی‌ها شکیبــــا نباشد خود را به سخره گرفته است.
√کسى که خواهان موفقیــــت باشد امّا نکوشد خودش را به باد تمسخـــــر گرفته است.
√کسى که جویاى دوراندیشیـــ باشد امّا احتیاط نورزد خودش را ریشخنـــد کرده است.
√کسى که از آتش دوزخ به خدا پنــــاه برد امّا خواهشهاى دنیایى را رها نکند خود را به باد تمســـخر گرفته است.
√کسی که به یاد مــــرگ افتد و خود را مهیای آن نسازد خود را مسخـــره کرده است.
√و کسى که خدا را یاد کنــــد ولى براى دیدار او نشتابد خود را ریشخنــــد کرده است.
«بحارالأنوار، جلد 11، صفحه356»
 
بالا