یوم الحساب و الکتاب

meysam480

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خانم من فقط مامورم. به من گفتند بشمار، حالا هم شمردم. شما کلا 110305 رکعت دارید.

_ ولی من همه را خواندم. نمی شه یک کاریش بکنی.

_ دست ما نیست به خدا. ولی چشم؛ روندش می کنم به 110500. خوبه؟

_ عجب گرفتاری شدیم. من می گم همه را خواندم. گرد نمی خواد بکنی. همان هایی که خواندم را بهم بده.

_ عرض کردم. مبلتان چرمی بوده. یارو یافت آبادیه چرمش را از چین وارد کرده. اینها ذبح شرعی نمی کنند. چرم حکم مردار را داشته و نجس بوده. شما می نشستی روش؛ حواستان نبوده دستتان عرق..

_ من این هایی که می گی اصلا حالیم نیست. من همه اش را خواندم. یک جایی اشتباه کردی. از جام تکان نمی خورم تا درستش کنی.

_ ببینید خانم. فیلمش هست. ما از لحظه لحظه اعمالتان فیلم گرفتیم. ببینید.

_ ای خدا مرگم بده. این چیه؟

_ بگذارید رد کنم اینجاش را. خب. همین جا. ببین خانم اینجا که زوم کردم رو مبل نشستید و ..

_ این منم؟

_ بله خانم. این هم همان مبلیه که..

_ چقدر چاق افتادم اینجا.

_ چه عرض کنم؟ می توانم کمی کنتراستش را بیشتر کنم ولی نرم افزارم قفل شکسته است، اسکیل را عوض نمی کند.

_ آقا میشه این عکس را برام بریزی؟ خدا از حسابرسی کمت نکنه.

_ فلش دارید همراتان؟

_ چه حرفی می زنی. من تازه یک ساعت پیش از قبر درآمدم. فلشم کجا بود؟ نمی شه بریزی رو سی دی.

_ سی دی خام ندارم. بریزم ته این طوری اش نیست؟ اعمال یک بابایی است که در جنینی تلف شد. باقی سی دی خالیه.

_ جا میشه؟

_ آره بابا. هر هر سی دی جهان آخرت 7000 گیگ جا دارد و هر بیت هم 7000 گیگ دنیا است.

_ پس قربون دستت یک موزیکی چیزی هم بریز ته اش.

_ باشه. یک تکنوازی اسرافیل دارم، جدید. حالش را ببر
 

Similar threads

بالا