یه کم طولانیه ولی آموزنده

magnetic-boy

عضو جدید
اتوبوس قم – تهران براي استراحت مسافران، توقف کوتاهي کرد. سيد همراه
دوستش از اتوبوس پياده شدند. هنوز خورشيد جمهوري اسلامي در ميهن طلوع
نکرده است. سيد از اتوبوس که پياده شد به سمت مشروب فروشي حاشية حسن آباد
به راه افتاد دوست سيد از روي نصيحت. آقا را از روانه شدن به آن سو باز
مي‌دارد.
- آقاجان! شما ملبس هستيد ممکن است مشتريان آنجا حالت طبيعي نداشته باشند
و جسارتي به شما کنند.
اما سيد تصميم خودش را گرفته است. وارد مي‌شود و دو دستش را به طرف درب
ورودي مقازه مي‌گيرد و صاحب آنجا را فرا مي‌خواند و مي‌پرسد:
- آقا عرق داريد؟
صاحب مغازه و بيشتر از او مشتريانش، حيرت‌زده به سيد روحاني چشم مي‌دوزند
چند تا از به ظاهر اوباش‌ها از صاحب مغازه مي‌خواهند که پاسخ بدهد داريم
تا ببينيم اين سيد چه خواهد کرد.
- بله عرق دارم، فرمايش؟
سيد خيلي جدي و بي‌درنگ مي‌گويد:
- پس لطفا کتتان را بپوشيد تا سرما نخوريد!
و نتيجه شوخي آقا سيد اين مي‌شود که بسياري از مشتريان خانه فساد زين پس
از مشتريان و مريدان آقا سيد مي‌شوند.
هدف از نقل اين ماجراي واقعي اين است که همة ما به ويژه در سال‌هاي
آغازين طلبگي‌مان با اين دغدغه مواجهيم که بسياري از اطرافيان ما – چه در
جمع‌هاي خانادگي و چه در جمع‌هاي دوستانه و يا حتي غريبه‌ها – هنجارهاي
ديني و ارزشي را زير پا مي‌گذارند و و مسلماً هضم اين هنجارشکني‌ها
برايمان بسيار دشوار خواهد بود اما دشتوارتر از آن چگونگي مواجهه و واکنش
ما در برابر کساني که ارزش‌هاي ديني و اسلامي را زير پا مي‌گذارند و شيوة
برخورد ما با اين پديده قابل تامل است

معمولا سه شيوه ممکن است در اين حوزه اتخاذ شود شيوة منفعلانه؛ شيوه
اقدارگرايانه و تلافي‌جويانه و شيوه اصلاح‌گرايانه فرض کنيم کسي را در
خيابان مي‌بينيم که به شکل علني کبيره‌اي را مرتکب مي‌شود. به او تذکر
مي‌دهيم و طرف مقابل در برابر نهي از منکر ما موضع مي‌گيرد به ما هتاکي
مي‌کند و ناسزا مي‌گويد يا در جمعي خانوادگي نشسته‌ايم و در آن جمع
اعتقادات و باورهاي ديني ما را به مسخره مي‌کنند ما در اين شرايط چه
موضعي مي‌گيريم؟ آيا موضعي انفعالي داريم و تنها خودمان را از درون زجر
مي إهيم و سرانجام از آن جمع دوري مي‌کنيم؟ يا پاسخ اين هتاکي‌ها و
تمسخرها را با اقتدار و سرکوبگرانه مي‌دهيم؟
اتخاذ موضع نخست، يعني ترک امر به معروف و نهي از منکر به خاطر آرامش
رواني و عافيت‌طلبي، با وظيفة شرعي و ديني ما در تقابل است با اتخاذ موضع
دوم هم که اساسا کاري براي خدا انجام نداده‌ايم و تها براي آسوده شدن ذهن
و انتقام شخصي با هنجارشکنان برخورد کرده‌ايم متاسفانه در بسياري از
موراد به ويژه در دوران جواني يک از اين دو موضع را اتخاذ مي‌کنيم اما
موضع سومي را هم مي‌توان در برخورد با هنجارشکنان اتخاذ کرد و آن موضع
«اصلاح‌گرايانه» است يعني مي‌توان هم شيوة منفعلانه و هم شيوه
قدرت‌مدارانه و تلافي جويانه را کنار گذلاشت و به شيوه اصلاح‌گرايانه که
اگر نگوييم تنها شيوه دست کم بهترين شيوه امر به معروف و نهي از منکر است
روي آورد.
ما بايد در نهي از منکر کردن اصلاح ابدي شخص هنجارشکن را در نظر داشته
باشيم. بايد باور او را عوض کنيم و در پي تقويت ايمان به حق در نهاد و
وجدان او گام برداريم.
در برخورد سرکوبگرانه و آمرانه صرف، ممکن است در کوتاه مدت شخص عمل
هنجارشکنانه خود را کنار بگذارد و ترک کند اما در زمان ديگر – در خلوت
خود و يا هر جاي ديگري دور از چشم شما – دوباره آن عمل ناپسند ترا مرتکب
شود اما وقتي هدف امر به معروف و نهي از منکرها اصلاح فرد براي هميشه
باشد
اولا حتي در ميان جمع زيادي از هنجارشکنان هيچ‌گاه احساس انفعال نمي‌کنيم
و بي‌توجه از معرکه نمي‌گريزيم.
ثانيا: از بي‌حرمتي‌هايي که ممکن است هنجارشکنان به ما داشته باشند بر
آشتفه نمي‌شويم و خداي ناکرده در دام ظيطان نمي‌افتيم تا اقدامي تلافي
جويانه انجام دهيم همچنين سفارش آسماني خداوند را که فرمود: «اذا مروا
باللغو مروا کراما» را از ياد نمي‌بريم.
ثالثا: تلاش مي‌کنيم در باور و ايمان فرد نفوذ کنيم و بي‌شک بزرگ‌ترين
آفت نفوذ در کلام، پرخاشگري و عصبانيت است ارمغان پرخاشگري انتخاب شيوه
احساسي به جاي برخورد منطق گرايانه است که در خوش‌بينانه‌ترين حالت ممکن
عمل زشت فرد هنجارشکن را تنها در کوتاه مدت متوقف مي‌کنند اما گاهي يک
شوخي ساده راه را براي اصلاح هميشگي فرد باز مي‌کند مانند آنچه سيد
بزرگوار حکايت ما انجام داد.
 

Similar threads

بالا