عصر یخبندان![]()
اون كه بله خانمي. اسم همين موجوده. سنجابه رو ميگم. اسم نداشت؟
عصر یخبندان![]()
خوب پس اگه کاره تو نیست ننگران نباش من باهات دوستم![]()
اون كه بله خانمي. اسم همين موجوده. سنجابه رو ميگم. اسم نداشت؟
خب خب رو خیلی دوس دارم خبهر جور راحتي خب
ميگم تعداد خب توي جمله هات تصاعدي بالا ميره؟؟
مثلا اگه 2تا جمله بود 4 تا خب؟؟؟![]()
اگر کریستوفر کلمبوس ازدواج کرده بود٬ ممکن بود هیچگاه قاره امریکا را کشف
نکند٬چون بجای برنامه ریزی و تمرکز در مورد یک چنین سفر ماجراجویانه ای٬ باید
وقتش را به جواب دادن به همسرش٬ در مورد سوالات زير می گذراند :
- کجا داری میری؟
- با کی داری می ری؟
- واسه چی می ری؟
- چطوری می ری؟
- کشف؟
-برای کشف چی می ری؟
- چرا فقط تو می ری؟
.
.
- تا تو برگردی من چیکار کنم؟!
- می تونم منم باهات بیام؟!
-راستشو بگو توی کشتی زن هم دارین؟
- بده لیستو ببینم!
- حالا کِی برمی گردی؟
- واسم چی میاری؟
.
.
- تو عمداً این برنامه رو بدون من ریختی٬ اینطور نیست؟!
- جواب منو بده؟
- منظورت از این نقشه چیه؟
- نکنه می خوای با کسی در بری؟
- چطور ازت خبر داشته باشم؟
- چه می دونم تا اونجا چه غلطی می کنی؟
- راستی گفتی توی کشتی زن هم دارین؟!
.
.
- من اصلا نمی فهمم این کشف درباره چیه؟
- مگه غیر از تو آدم پیدا نمی شه؟
- تو همیشه اینجوری رفتار می کنی!
- خودتو واسه خود شیرینی می ندازی جلو؟!
- من هنوز نمی فهمم٬ مگه چیز دیگه ایی هم برای کشف کردن مونده!
-چرا قلب شکسته ی منو کشف نمی کنی؟
.
.
- اصلا من می خوام باهات بیام!
- فقط باید یه ماه صبر کنی تا مامانم اینا از مسافرت بیان!
- واسه چی؟؟ خوب دوست دارم اونا هم باهامون بیان!
- آخه مامانم اینا تا حالا جایی رو کشف نکردن!
- خفه خون بگیر!!!! تو به عنوان داماد وظیفته!
.
.
- راستی گفتی تو کشتی زن هم دارین؟
خب خب رو خیلی دوس دارم خب
خب هرکاری کردم نتونستم ترکش کنم خب!!!!!!!!
آی رضا مدیره من رسیدم خونه !
آبروتو ببرم اینجا ؟!
آی رضا مدیره من رسیدم خونه !
آبروتو ببرم اینجا ؟!
ببر ...... می بریم ببریم؟
آی رضا مدیره من رسیدم خونه !
آبروتو ببرم اینجا ؟!
صد دفه گفتم بیاین بریم رستورانه بازه بیاین بریم
گوش نمیدین که
آخیییییییی..................گناه داره...پسر خوفیهآی رضا مدیره من رسیدم خونه !
آبروتو ببرم اینجا ؟!
خوش گذشت؟
جزئیات همیشه اصله.....جاتون خالی...
یه گزارش از امروز بدمو برم...
امروز من رسیدم یونی.دیدم بچه ها اونجان.رضا رئیسه،امیر(amir ans)،علی(mold silver)،محسن(...)و بچه های دیگه که شما نمیشناسیدو خیلی گلن.
رضا شروع کرد به ارائه.خداییش خیلی قشنگ ارائه کرد.وقتی جلسه دفاع تموم شد،همه رفتن.ولی ماها موندیم و ....بعد قرار بود رئیس ناهار بده که ما قبول نکردیم(به جون خودم).بعد هر کسی رفت دنبال کار خودش.منو امیرم(قربونش برم) با هم برگشتیم...
این خلاصه ای از امروز بود.بدون جزئیات...
رضا دفاشو کرد حالا امضاش چرا اینجوری شده ؟
انگاری ول شده![]()
یعنی رها شده
آزاد شده
جزئیاتش این بود که من هرچی کیک بود خوردم الانم سرم درد میکنه ... رضا که دید دیگه کار از کار گذشته موزارو میخورد .جزئیات همیشه اصله.....
جزئیاتش این بود که من هرچی کیک بود خوردم الانم سرم درد میکنه ... رضا که دید دیگه کار از کار گذشته موزارو میخورد .
عکس گرفتید؟جزئیاتش این بود که من هرچی کیک بود خوردم الانم سرم درد میکنه ... رضا که دید دیگه کار از کار گذشته موزارو میخورد .
عکس گرفتید؟
تریپ استادی برداشته الان زنگ زده امیر شنبه دانشکاه باش وقت نداریم نمونه ها رو بفرستیم TEM . آزاد کجا بود خوشش اومده ول کن نیست
اگه کسی اینو میدونه ممنون میشم جواب بده.....
توی ورد که داریم فرمول نویسی میکنیم.....تقسیم که میزاریم....بعد میخوایم واسه حروف توش زیروند بزاریم نمیشه...کسی میتونه بگه چطور میشه؟؟؟؟
![]()
تو ام میگفتی وقت قبلی گرفتی بهم زنگ زدی ؟
نه خداییش من جای تو بودم نهارو میگرفتم
یادت رفته بریونی داده بهشون یه بار
بریونی؟ ککجای کاری یه بارم جوجه دادم بش یه کیف به من دادن تو همایش 5 تومن 10 تمون من ناهار دادم به رضا هی رزوگ
آبرو هر چی اصفهانیه بردی
دوباره؟؟؟![]()