نی نی بازشدی رضا
قضیه چیه؟
قضیه چیه؟
گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی
- شروع کننده موضوع Nimitzo
- تاریخ شروع
برفک جون خوب گله پاچه هم تو رو دوست نداره 
انقلاب و کمال اسماعیلشو باید بر دارن.
چطور نظرو تو طرح نذاشتن؟اینا که همیشه برا ماشینا تو نظر مامور میذاشتن تا ...
خودم یادمه چهار باغ بالا بود.
نی نی که خوبه...با نمکه...دروغ نمیگه...خیانت نمیکنه...پشت سرت حرف نمیزنه...محبتتو با خیانت جواب نمیده
ولی بزرگا چی علی؟...به کدومشون میتونی اعتماد کنی؟هر آن امکان داره برات بزنن تا خودشون به هدفشون برسن...
بی خیال
اون مال یه هفته بحران بود
الان با باد یخی که اینجا میاد
آلودگی هم جرات نمیکنه بیاد
یخ کردم
سرد شده امشب عجیب
دیگه؟؟؟
اره.خیلی سرد شده...اون مال یه هفته بحران بود
الان با باد یخی که اینجا میاد
آلودگی هم جرات نمیکنه بیاد
یخ کردم
سرد شده امشب عجیب
najii
عضو جدید
نادر یا اسکندر
موج ها خوابیده اند، آرام و رام،
طبل توفان از نوا افتاده است
چشمه های شعله ور خشکیده اند،
آب ها از آسیا افتاده است
در مزار آباد شهر بی تپش
آوای جغدی هم نمی آید بگوش
دردمندان بی خروش و بی فغان
خشمناکان بی فغان و بی خروش
آه ها در سینه ها گم کرده راه،
مرغکان سرشان بزیر بال ها
در سکوت جاودان مدفون شده ست
هر چه غوغا بود و قیل و قال ها
آب ها از آسیا افتاده است،
دارها بر چیده ،خون ها شسته اند
جای رنج و خشم و عصیان بوته ها
پشکبن های پلیدی رسته اند
مشت های آسمان کوب قوی
واشده ست و گونه گون رسوا شده ست
یا نهان سیلی زنان، یا آشکار
کاسه پست گدائی ها شده ست
خانه خالی بود و خوان بی آب و نان،
وآنچه بود، آش دهن سوزی نبود
این شب ست، آری، شبی بس هولناک؛
لیک پشت تپه هم روزی نبود
باز ما ماندیم و شهر بی تپش
وآنچه کفتارست و گرگ و روبه ست
گاه می گویم فغانی برکشم،
باز می بینم صدایم کوته ست
باز می بینم که پشت میله ها
مادرم استاده، با چشمان تر
ناله اش گم گشته در فریادها،
گویدم گوئی که: «من لالم، تو کر
آخر انگشتی کند چون خامه ای،
دست دیگر را بسان نامه ای
گویدم «بنویس و راحت شو ـ » برمز،
« ـ تو عجب دیوانه و خودکامه ای
من سری بالا زنم ، چون ماکیان
از پس نوشیدن هر جرعه آب
مادرم جنباند از افسوس سر،
هر چه از آن گوید، این بیند جواب
گوید «آخر . . . پیرهاتان نیز . . . هم . . .
گویمش «اما جوانان مانده اند
گویدم «این ها دروغند و فریب
گویم «آنها بس بگوشم خوانده اند
گوید «اما خواهرت، طفلت، زنت . . .؟
من نهم دندان غفلت بر جگر
چشم هم اینجا دم از کوری زند،
گوش کز حرف نخستین بود کَر
گاه رفتن گویدم ـ نومیدوا
وآخرین حرفش ـ که: «این جهل ست و لج،
قلعه ها شد فتح؛ سقف آمد فرود . . .
و آخرین حرفم ستون ست و فرج
می شود چشمش پر از اشک و بخویش
می دهد امید دیدار مرا
من به اشکش خیره از این سوی و باز
دزد مسکین برده سیگار مرا
آب ها از آسیا افتاده؛ لیک
باز ما ماندیم و خوان این و آن
میهمان باده و افیون و بنگ
از عطای دشمنان و دوستان
آب ها از آسیا افتاده؛ لیک
باز ما ماندیم و عدل ایزدی
و آنچه گوئی گویدم هر شب زنم:
«باز هم مست و تهی دست آمدی؟
آنکه در خونش طلا بود و شرف
شانه ای بالا تکاند و جام زد
چتر پولادین ناپیدا بدست
رو بساحل های دیگر گام زد
در شگفت از این غبار بی سوار
خشمگین، ما ناشریفان مانده ایم
آب ها از آسیا افتاده؛ لیک
باز ما با موج و توفان مانده ایم
هر که آمد بار خود را بست و رفت
ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب
زآن چه حاصل، جز دروغ و جز دروغ؟
زین چه حاصل، جز فریب و جز فریب؟
باز می گویند: فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود
کاوه ای پیدا نخواهد شد، امید!
کاشکی اسکندری پیدا شود
(اخوان ثالث)
موج ها خوابیده اند، آرام و رام،
طبل توفان از نوا افتاده است
چشمه های شعله ور خشکیده اند،
آب ها از آسیا افتاده است
در مزار آباد شهر بی تپش
آوای جغدی هم نمی آید بگوش
دردمندان بی خروش و بی فغان
خشمناکان بی فغان و بی خروش
آه ها در سینه ها گم کرده راه،
مرغکان سرشان بزیر بال ها
در سکوت جاودان مدفون شده ست
هر چه غوغا بود و قیل و قال ها
آب ها از آسیا افتاده است،
دارها بر چیده ،خون ها شسته اند
جای رنج و خشم و عصیان بوته ها
پشکبن های پلیدی رسته اند
مشت های آسمان کوب قوی
واشده ست و گونه گون رسوا شده ست
یا نهان سیلی زنان، یا آشکار
کاسه پست گدائی ها شده ست
خانه خالی بود و خوان بی آب و نان،
وآنچه بود، آش دهن سوزی نبود
این شب ست، آری، شبی بس هولناک؛
لیک پشت تپه هم روزی نبود
باز ما ماندیم و شهر بی تپش
وآنچه کفتارست و گرگ و روبه ست
گاه می گویم فغانی برکشم،
باز می بینم صدایم کوته ست
باز می بینم که پشت میله ها
مادرم استاده، با چشمان تر
ناله اش گم گشته در فریادها،
گویدم گوئی که: «من لالم، تو کر
آخر انگشتی کند چون خامه ای،
دست دیگر را بسان نامه ای
گویدم «بنویس و راحت شو ـ » برمز،
« ـ تو عجب دیوانه و خودکامه ای
من سری بالا زنم ، چون ماکیان
از پس نوشیدن هر جرعه آب
مادرم جنباند از افسوس سر،
هر چه از آن گوید، این بیند جواب
گوید «آخر . . . پیرهاتان نیز . . . هم . . .
گویمش «اما جوانان مانده اند
گویدم «این ها دروغند و فریب
گویم «آنها بس بگوشم خوانده اند
گوید «اما خواهرت، طفلت، زنت . . .؟
من نهم دندان غفلت بر جگر
چشم هم اینجا دم از کوری زند،
گوش کز حرف نخستین بود کَر
گاه رفتن گویدم ـ نومیدوا
وآخرین حرفش ـ که: «این جهل ست و لج،
قلعه ها شد فتح؛ سقف آمد فرود . . .
و آخرین حرفم ستون ست و فرج
می شود چشمش پر از اشک و بخویش
می دهد امید دیدار مرا
من به اشکش خیره از این سوی و باز
دزد مسکین برده سیگار مرا
آب ها از آسیا افتاده؛ لیک
باز ما ماندیم و خوان این و آن
میهمان باده و افیون و بنگ
از عطای دشمنان و دوستان
آب ها از آسیا افتاده؛ لیک
باز ما ماندیم و عدل ایزدی
و آنچه گوئی گویدم هر شب زنم:
«باز هم مست و تهی دست آمدی؟
آنکه در خونش طلا بود و شرف
شانه ای بالا تکاند و جام زد
چتر پولادین ناپیدا بدست
رو بساحل های دیگر گام زد
در شگفت از این غبار بی سوار
خشمگین، ما ناشریفان مانده ایم
آب ها از آسیا افتاده؛ لیک
باز ما با موج و توفان مانده ایم
هر که آمد بار خود را بست و رفت
ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب
زآن چه حاصل، جز دروغ و جز دروغ؟
زین چه حاصل، جز فریب و جز فریب؟
باز می گویند: فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود
کاوه ای پیدا نخواهد شد، امید!
کاشکی اسکندری پیدا شود
(اخوان ثالث)
به به، سلام، خانم خانما راه گم کرده اید؟سلاااااااااااااااااااااااام!
من اومدم .
خيلي دلم واسه باشگاه تنگيده بود!!! خيلي!!!
خیلی خوش اومدید.
بخور! حیفه...همشون جز کله پاچه ایه خوشکلن...
کله پاچه
به عمرم نخوردم
چیه رضا رادیو پیام راه انداخته ای؟
آخه من خودم میخواستم برم تو این خیابون آقا پلیسه اخم کرد برو اونور.منم رفتم یه خیابون دیگه
کدوم یونی میخونید ؟
شما هیچ وقت از سرامیک خوندن پشیمون نخواهید شد ... اینو ترم های بعدی میفهمید ..
امیر داری تبلیغات می کنی؟
چقدر امشب ساکته!
مصطفی درست نمیشه.دارم دیوونه میشم
نه هسش نیست وگرنه میریختم به هم باشگاهو
شما مسابقه بهترین آواتار یادته؟
پوسترای منو دیدی؟ تا مرز اخطار رفتم برا ادمینن پیام خصوصی زدم بیا به من رای بده
http://up.iranblog.com/5/1260884376.jpg
عزیز من یه ورژن جدیدترش رو بگیر و نصب کن. 10.0.0.1102 هست خیلی خوبه. یه ورژن هم بعد از این اومده. باید خوب باشه.
آره یه چیزایی یادمه! مخصوصا اون آواتارت رو...نه هسش نیست وگرنه میریختم به هم باشگاهو
http://up.iranblog.com/5/1260884376.jpg
منم همین ورژنو نصب دارم.نمیدونم یدفه چش شد.دو سه بارم دیلیتش کردم و نصبش کردم.ولی انگار فایده نداره.اصلا جملاتو نشون نمیده
Uninstall دیگه؟!
بچه ها تالار خیلی یخه! من دارم میرم!
سلام
تازه از بیرون اومدم
سرده خیلی
خبری نیس انگار !
رضا بگیر بخواب
مصی تو هم همینطور
چی میخواین از جوووون تالار
تازه از بیرون اومدم
سرده خیلی
خبری نیس انگار !
رضا بگیر بخواب
مصی تو هم همینطور
چی میخواین از جوووون تالار
پنداری کسی نیس
good night
good night
Similar threads
Similar threads
-
-
اتاق اندیشه و بحث و نتیجه گیری علمی برای پیشرفت مهندسین مواد!!!- شروع شده توسط Hamid_MadNess
- پاسخ ها: 65
-
-
-