گلستـان شهـدای باشگاه مهندسان ایران ...

نیلومانا

عضو جدید
کاربر ممتاز

دارایی اتــــ را اگــــر از دست دادی شهیــــــــد نمی شـــوی، با دست اگر دادی شهید خواهی شد.

شهید ابراهیم هادی

چقد نکته توش بود...
 

نیلومانا

عضو جدید
کاربر ممتاز
هنـوز هـم هست مادری که صدای زنـگ خـانه اش همچنان دهـه شصت است. مادری که جگـر گـوشه اش را در دهـه شصت جـا گذاشته. مـادری که بعد از جنـگ عمـرش را
مـدام از این تابوت به آن تابوت به دنبـال پلاکی، نشـانی، چند تکـه استخـوانی گذاشته. مـادری که در دهـه شصت جوان بود وحالا پیـر شده، مـادری که امـروز فردا از پیـش مـا خـواهد رفت اما جـای اشکهایش روی قاب دیـوار دهـه شصت هنـوز باقی ست.


 

نیلومانا

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]آنگاه که خورشید طلوع میکند عده ای نماز صبحشان قضا شده وآنگاه که خورشید ظهور میکند دیگر وقت خودسازی نیست...[/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif] [/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif] [/FONT]​
[FONT=georgia,times new roman,times,serif] [/FONT]
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]شهید علی حیدری[/FONT]
 

نیلومانا

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا دستان ظاهر بریده نشود،بال های بهشتی نخواهد رست.اگر آسمان دنیا
بهشت است،آسمان بهشت کجاست که عباس بن علی پرنده
آن آسمان باشد؟؟؟

شهیدآوینی
 

نیلومانا

عضو جدید
کاربر ممتاز

آرے ما از این موهبت الهے برخوردار بودیم که انسان دیدیم.
ما یافتیم آنچه را که دیگران نیافتند.​
ما همه افقهاے معنوے انسانیت را در شهدا تجربه کردیم.
ما ایثار را دیدیم که چگونه تمثل مےیابد،​
عشق را هم، شجاعت را هم، شوق را هم و همه­ے آنچه را که دیگران جز در مقام لفظ نشنیدند.​
ما به چشم دیدیم. . . ما دیدیم که چگونه کرامات انسانے در عرصه­ے مبارزه به فعلیت مے رسد.​
ما معناے جهاد اصغر و اکبر را درک کردیم.​
آنچه عرفاے دل سوخته حتے بر سر "دار" نیافتند، ما در شب عملیات دیدیم.​
ما فرشتگان را دیدیم که چه سان عروج و نزول دارند.​
ما عرش را دیدیم. . . . ما زمزمه­ے جویبار هاے بهشت را شنیدیدم. از مائده­ے بهشتے تناول کردیم و بر سر سفره­ے حضرت ابراهیم(ع) نشستیم.​
ما در رکاب امام حسین(ع) جنگیدیم،​
ما بےوفایے کوفیان را جبران کردیم.​
شهید سید مرتضے آوینے​
 

نیلومانا

عضو جدید
کاربر ممتاز
در روزگــارهـای قـدیـم بـودنـد مـادرانـی کــه..

فـرزنـدانـشان را آنـچـنان پـرورش دادنـد کـه..

اسـماعیـل وار آنـهـا را بـه مسـلخ عـشق فرسـتادند..

تـا سـندی بـاشد بـرای نـسل آیـنده..

کـه هر کجا نامـوس و اسـلام در خـطر باشد آنها را فدا خواهند کرد..!


.

 

نیلومانا

عضو جدید
کاربر ممتاز
کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را
میدهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است
که با آرامش به خانه میرسیم!
 

نیلومانا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من می خواهم در آینده شهید بشوم. برای این که...


معلم که خنده اش گرفته بود، پرید وسط حرف علی و گفت:

«ببین علی جان! موضوع انشاء این بود که «در آینده می خواهید چه کاره بشین.»

باید در مورد یه شغل یا یه کار توضیح می دادی.

مثلاً، پدر خودت چه کاره است؟


... آقا اجازه ... شهید...
 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز






بیشتر مناجات‌ها و مداحی‌های محمد در مورد امام زمان بود؛ خیلی ناراحت بودم
تا اینکه یک شب محمد را در خواب دیدم،
خوشحال بود و بانشاط، لباس فرم سپاه بر تنش بود، چهره‌اش خیلی نورانی‌تر شده بود؛
یاد مداحی‌های او افتادم. پرسیدم :
محمد، این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟
محمد در حالی که می‌خندید گفت :
من حتی آقا امام زمان را در آغوش گرفتم.
 
بالا