گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
خداوندا..

من از احساس بيهوده بودن ؛ من از چون حباب آب بودن
من از ماندن چون مرداب مي ترسم


خداوندا...
من از مرگ محبت من از اعدام احساس به دست دوستان دور يا نزديک مي ترسم

خداوندا..
من از ماندن مي ترسم خداوندا من از رفتن مي ترسم...

خداوندا...
من از خود نيز مي ترسم ...

خداوندا... پناهم ده
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا رب ز تو آنچه من گدا می خواهم
افزون ز هزار پادشاه می خواهم
هركس ز در تو حاجتی می خواهد
من آمده ام ز تو ، تو را می خواهم...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
الهي!
چشم هاي اشكبارم را درياب .
در اين ماه بخشش ، ذره اي از درياي گناهانم را ببخش .
بگذار نزديك آيم ، آنقدر نزديك كه صداي عبادت فرشتگان را بشنوم ...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ایزد که جهان به قبضه‌ی قدرت اوست
دادست ترا دو چیز کان هر دو نکوست

هم سیرت آنکه دوست داری کس را
هم صورت آنکه کس ترا دارد دوست:gol:


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
*** لطف حق ***




دلت را خانه ما كن , مصفا كردنش با من
بما درددل افشا كن,مداوا كردنش با من

اگر گم كرده اى دل، كليد استجابت را
بيا يك لحظه با ما باش، پيدا كردنش با من

بيفشان قطره اشكى، كه من هستم خريدارش
بياورقطره اى اخلاص، دريا كردنش با من

اگردرها به برويت بسته شد،
دل برمكن بازآ
در اين خانه دق الباب كن، واكردنش با من

به من گو حاجت خود را، اجابت ميكنم آني
طلب كن آنچه مي خواهي، مهيا كردنش با من


بيا قبل از وقوع مرك، روشن كن حسابت را
بياورنيك و بد را، جمع ومنها كردنش با من

چو خوردى روزى امروز، ما را شكر نعمت كن
غم فردا مخور، تأمين فردا كردنش با من

به قرآن آيينه رحمت، فراوان است اى انسان
بخوان اين آيه ها، تفسير و معنا كردنش با من

اگرعمري گنه كردی، مشو نوميد از رحمت
تو توبه نامه را بنويس، امضا كردنش با من
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
الهی ، مانده ام در غفلت و خواب
بگرداب گناهان گشته غرقاب
بحق عاشقان بی قرارت
مرا از قعر این گرداب دریاب

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو را از شیشه می‌سازد، مرا از چوب می‌سازد
خدا کارش درست است‌، این و آن را خوب می‌سازد
تو را از سنگ می‌آرد برون‌، از قلب کوهستان‌
مرا از بیدِ خشکی در کنار جوب می‌سازد
در آتش می‌گدازد، تا تو را رنگی دگر بخشد
به سوهان می‌تراشد تا مرا مطلوب می‌سازد
تو را جامی که از شیر و عسل پُر کرده‌اش دهقان‌
مرا بر روی خرمن بُرده خرمنکوب می‌سازد
تو را گلدان رنگینی که با یک لمس می‌افتد
مرا ـ گرد سرت می‌چرخم و ـ جاروب می‌سازد
تو از من می‌گریزی باز هم تا مصر رؤیاها
مرا گرگی کنار خانه یعقوب می‌سازد
مرا سر می‌دهد تا دشت های آتش و آهن‌
و آخر در مصاف غمزه‌ای مغلوب می‌سازد
خدا در کار و بارش حکمتی دارد که پی در پی‌
یکی را شیشه می‌سازد، یکی را چوب می‌سازد





 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه خلاف عهد کردم که حديث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تو در ميان جاني
دل عارفان ربودند و قرار پارسايان
همه شاهدان بصورت , تو بصورت و معاني
مده اي رفيق پندم که به کار در نبندم
تو ميان ما نداني که چه ميرود نهاني
مزن اي عدو بتيرم , که بدين قدر نميرم
خبرش بگو که جانت بدهم بمژدگاني
دل دردمند سعدي ز محبت تو خون شد
نه بوصل ميرساني نه به قتل ميرهاني​
 

spacechild

عضو جدید
ما می ترسیم از تو،
از چشم هایت،
دست هایت،
حرف هایت،
کارهایت!
می ترسیم از تمام تو.
و تو می خندی!
بعضی ها صدای خنده ات را می شنوند و بقیه...
راستش چند وقتیست گوش هایم خوب می شنوند
ولی...
ولی به خنده هایت عادت کرده ام.
ناراحت نمی شوی که گاهی،
فقط گاهی
جواب خنده ات را تلخ می دهم،عزیز؟؟!!:gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
يارب بگشا گره ز كار من زار
رحمي كه ز عقل عاجزم در همه كار
جز درگه تو كي بودم درگاهي؟
محروم از اين درم مكن يا غفار
 

zahra.j

عضو جدید
الهی

الهی

الهی به مستان می خانه ات
به عقل افرینان دیوانه ات
به نور دل صبح خیزان عشق
زشادی به انده گریزان عشق
به رندان سر مست اگاه دل
که هرگز نرفتند جز راه دل
به انده پرستان بی پا و سر
به شادی فروشان بی شور وشر
که خاکم گل از اب انگور کن
سراپای من اتش طور کن
به می خانه وحدتم راه ده
دل زنده وجان اگاه ده
که از کثرت خلق تنگ امدم
به هر جا شدم سر به سنگ امدم
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا !
اگر در پرسش خود در مانم یارای پرسیدن را ندانم،صلاح کار را به من ده
و دلم را بدانچه رستگاری من در ان است متوجه کن که چنین کاری از راهنماییهای تو ناشناخته نیست
و از کفایتهای تو نا ساخته نه
خدایا کار مرا به بخشایش خود واگذار نه به عدالتت.​
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا سعی کردم هیچوقت نگم چرا
سعی کردم راضی به رضای توباشم
راضی به داده هات ونداده هات
ولی این یکی تحملش سخته خیلی سخت
خودت طاقتشو بده
 

MEMOL...

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدايا !

به فرشتگانت بسپار که در لحظه لحظه نيايش خود، تمام كساني كه دوست ميدارم را از ياد نبرند ...

 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا! سینه ام را رحمت پاک گشایش مرحمت فرما
به لب هایم تبسم را
به چشمم، نور پاکت را
به قلبم ، مهرورزی را
خداوندا! بلندای دعایت را عطایم کن
تو معشوق همه عالم
از این پس، عاشقی را، پیشه ام فرما
خدایا راستش من آدمیزادم
گاه گاهی گر گناهی میکنم
طغیان مپندارش
کریما، من گناهی بنده ای دارم
و تو بخشایشی جنس خدا
آیا امید بخششم بی جاست؟
خودت گفتی بخوان
می خوانمت اینک مرا دریاب
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خداوندا مرا دریاب که دیگر رو به پایانم
تمام تن شدم زخمی ز تیغ هم قطارانم
خداوندا نجاتم ده از این تکرار تکراری
از این بیداد دشمن را به جای دوست پنداری
هیچ با من نیست در این ویرانه ی دنیا
در این نامردی ایام در این غم خانه ی دنیا
هیچ با من نیست در این آغاز بی پایان
ز راه مرگ هم برگشتم که مردن هم نبود آسان
همانهایی که می گفتند همیشه یار من هستند
به هنگام نیاز افسوس به رو یم دیده بر بستند
 

spacechild

عضو جدید
آسان ترین حرف هایم برای تو،
آسان ترین شعرهایم برای تو،
آسان ترین بهانه هایم برای تو،
آسان ترین ثانیه هایم برای تو،
بعد از این همه سادگی
ساده قبول می کنی مرا؟
که جواب بدهی
تمام اشک هایم را!
که جواب بدهی
تمام سوال هایم را!
و چراهایم را!
قبول می کنی؟
می دانم جواب می دهی و من نمی شنوم.
جواب می دهی و من نمی بینم.

چه قدر ساده برایت می نویسم.
چه قدر می شود برایت ساده نوشت.
و این یعنی من می بینم.
می بینم تو را!

تنها یک چیز و این که:
.دوستت دارم.
ساده تر از ساده ترین عشق های ساده دنیا.
حتی ساده تراز مرگ.
.دوستت دارم.
 
آخرین ویرایش:

spacechild

عضو جدید
این روزها تو هستی!
هرچند همیشه،
همیشه بوده ای
کنار من
و تنهاییم را نگاه عزیزت،
که بودنش را حس می کنم
پر کرده است.
اما...
این روزها
تمام جواب هایم را می شنوم،
از تو.
خود تو!
..
کاش هیچ وقت دور نشوی.
من قدیم را دوست ندارم.
دوست ندارم مثل قدیم ها شوم.
باش...
درست مثل همیشه.:gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
الهی تویی آگه از حال من
عیان است پیش تو احوال من

تویی از کرم دلنواز همه
به بیچارگی چاره ساز همه

الهی به عزت که خوارم مکن
به جرم گنه شرمسارم مکن

الهی تویی آگه از حال من
عیان است پیش تو احوال من

توئی از کرم دلنوازِ همه
به بیچارگی چاره ساز همه
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
الهی! ای مقصد نمازم!
و ای محرم رازم!
از عشقت می گدازم ،
در راهت سر ببازم، با لطفت چاره سازم،
از قهرت زهره بازم و از مهرت سرافرازم ،
قربان مهرو لطفت محبوب بی نیازم .
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
اي مهر بان خداي!
گم گشته ام تو بودی و کردم چو دیده باز
دیدم به آسمان و زمین و به بام و در
تابنده نور توست
هر جا ظهور توست
دیدم به هیچ نقطه تهی نیست جای تو
خوش می درخشد از همه سو جلوه های تو

ای مبدا وجود!
از کثرت ظهور، نهان شد که کیستی
از هرچه ظاهر است ، تویی آشکارتر...مستور نیستی
نزدیکتر زمن به منی ، دور نیستی
تو آشکاره ای...من زین میان گمم
کور ار نبیند، این گنه آفتاب نیست
نقص از من است ، ورنه رخت را حجاب نیست.

ای مهربان خدای!
در قلب من تبی است گدازان و دردناک
احساس میکنم که به کانون جان من
سوزنده آتشی است که سر می کشد به اوج
احساس می کنم عطشی مست و بی قرار
اندر فضای هستی من می دود چو موج
این سوز عشق توست،
در من، چو جان، نهان
احساس میکنم،
درمان نسازد این تب من جز دوای تو
زائل نسازد این عطش، الا لقای تو

ای مهربان خدای!
احساس میکنم خلایی در وجود خویش
کان را نمی برد زمیان، جز پرستشت

ای نازنین خدای!
احساس میکنم که بود در سرشت من
سوزنده ،یک نیاز
داغ نیاز را نزداید زسینه ام
جز لذت پرستش و جزنشئه ی وصال
مخموری مرا به جز این می، علاج نیست
مطلب عیان بود، به بیان احتیاج نیست

ای مهربان خدای!
تو، راز جان و مایه ی سر مستی منی
تو هستی منی
در عمق فکر و پرورده ی جانم تویی،تویی
آرام دل، فروغ روانم تویی ، تویی
هر جا نگاه میدود ، آنجا نشان توست
روشنگر وجود، رخ دلستان توست
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا! سینه ام را رحمت پاک گشایش مرحمت فرما
به لب هایم تبسم را
به چشمم، نور پاکت را
به قلبم ، مهرورزی را
خداوندا! بلندای دعایت را عطایم کن
تو معشوق همه عالم
از این پس، عاشقی را، پیشه ام فرما
خدایا راستش من آدمیزادم
گاه گاهی گر گناهی میکنم
طغیان مپندارش
کریما، من گناهی بنده ای دارم
و تو بخشایشی جنس خدا
آیا امید بخششم بی جاست؟
خودت گفتی بخوان
می خوانمت اینک مرا دریاب
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا!
مرا متبرک گردان
تا در دنیایی که همه
به دنبال لذت تملک و قدرتند
دیدگانم بر تو دوخته باشد
مگذار از پی چیزهای روم
که مرگ آنها را می رباید
بلکه به جست و جوی چیزهایی برایم
که زندگی را در بر دارند
من با گوهرهای زمین با زر و سیم
با دارایی و ملک چه کنم؟
ثروت عشق تو را می خواهم...
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا!
اگر با من باشی
چه کسی می تواند علیه من باشد؟
اگر من با تو باشم
چگونه ممکن است که دشواری ها نصیبم شوند
و از میان برداشته نشوند؟
هیچ مشکلی ، هیچ مانعی و هیچ گره ای نیست
که من و تو با هم
نتوانیم آن را از میان برداریم...
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا !
تو نه چناني كه منم، من نه چنانم كه تويي
تو نه بر آني كه منم، من نه بر آنم كه تويي
من همه در حكم توام، تو همه در خون مني
گر مه و خورشيد شوم، من كم از آنم كه تويي​
 

tools

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک روز که مرده بودم اندر خود زیست
گفتم به خدا ، که این خدا ، در خود کیست ؟
گفتا که در آن خود ی که سرمایه ی هست
در سنگر عشق ، جوید اندر خود نیست


 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
وشبنم خاطره هایم چه زود در صبح غم انگیزی تبخیر شد.
انگاه که اور ا در حال نجوایی دیدم سرد وسنگین ،
همه از روزمرگی می گفت و زمینی
سرد ونفس گیر
وشروع به پر پر زدن کرد دل شیشه ایم
وقطره اشکی از گوشه چشمانم ارام به صورتم دوید
ولی جزخدای مهربان و فرشتگانش کسی او را ندید.

***
واز ارامگاهم به بیرون پریدم ودر هوا رفتم تا اوج کهکشانهای بهشتی
چقدر سبک شده بودم .
وصدای مناجات واذان می امد.

حی علی خیر العمل
ورفتم به سوی خانه خدای مهربان

که او دلی را نمی شکند ،
نه هرگز!
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
پرودگارا ،
خداوندا تو را قسم میدهم به هفت آسمانت ،
پاکی و معصومیت کبوترانت ،
به شقایقهای دشتهای بیکرانت ،
تو را قسم میدهم به ستاره های کهکشانت ،
به دریاهای جاودان و به آبهای جاری و روانت ،
تو را قسم می دهم به برگهای پریشان حال خزانت ،
که قلبمان مشکن ،
اشکمان مریز و آباد کن دلهایمان ،
غرق نعمت کن روزگارمان ،
با عزت کن ناممان ،
دلپذیر کن کاممان و قرین صحت کن جانمان ،
خدایا پروردگارا
تو را قسم میدهم به پرستوهای غربت کشیده ،
به عظمت غروب ،
به سادگی سحر و به آرمش سپیده ،
به پاکی
لبخندهای کودکانه
و به عزت و عصمت عشقهای جاودانه ،
که قلبمان را مجذوب محبت ،
زبانمان مست مروت
و وجدانمان را برقرار عدالت گردان .
پروردگارا پنجره دل بگشا به سوی بیماران ،
گرفتاران ،
به سوی سرهای بی سامان ،
به سوی دلهای چشم انتظار
و عاشقان بی صبر و قرار که چشم انتظارند ،
چشم انتظار شفای تو ،
وفای تو ، عطای تو و رضای تو .
پروردگارا پنجره دل بگشای
به سوی دلهای دردمند که دلی دردمند دارم
و سری سرگردان و فکری نگران
و گمشده ای در غبار روزگار
و روحی بی صبر و قرار


و دلی چشم انتظار .
 

hamedinia_m51

عضو جدید
کاربر ممتاز
درآغاز هیچ نبود،کلمه بود وآن کلمه خدا بود


 
بالا