ممنون آقا پایدار عزیز میگم اگه شما نیای شریف من که اصلا دور و بر شریف هم نمیرم شریف با وجود دوستان با صفای مثل شما می چسبه و گر نه به قول معروف بی تو این شریف نمی ارزه به کنکورشاین ته مرامم بود دیگه
آقایی...
میگم با این امضاهات هم خیلی حال می کنم با این که هیچ وقت بنده خوبی برای خدا نبودم ولی هر وقت امضاهاتو میبینم خیلی روحیه میگیرم
اقایی علی اقا .... یعنی خیلی با این ته مرامت حال کردم
یعنی اگه شریف قرار باشه دو تا جا داشته باشه و بین من و شما بگن فقط یه ظرفیت مونده شک نکن من به نفعت میکشم کنار...اینم ته معرفت من ولی به شما که نمی رسه .....ممنونم ...یه چیز بگم... شاید این اواتار و امضاهام ظاهرا نشون بده ادم مذهبی هستم یا حداقل خودمو جز این افراد می گیرم ولی... یه تجربه بگم من چند ساله این جا عضو هستم توی تاپیکا بحث می کردم با امضاهای معمولی و اواتار معمولی مهدی پاکدل (که واسه فیلم ستایش خیلی با مرامش حال می کردم ) هیچ وقت نمیدیدم کسی مقابلم جبهه بگیره و... ولی از وقتی این اواتار و امضاها رو میذارم حس میکنم تو بعضی تاپیکا بعضی ها مقابلم جبهه می گیرند...شاید فکر می کنند مثل یه عده که به قول خودشون به اسم دین و.. این حرفا ابرو یا موقعیت می خرند منم همچین قصدی دارم... توی بعضی پیاما خصوصی دوستان میگن مثل تو مذهبی نیستیم و... خواستم بگم واقعا من هیچی نیستم و یا اکه امضا و اواتارم از این چیزاست... و یکی از رو سیاه ترین بنده های خدا خود من هستم...و اگه خدا ستار العیوب نبود قطعا اتفاق دیگه ای می افتاد... ولی همیشه امید به بزرگی خودش باعث میشه این راهو ادامه بدم... پارسال یادمه شب کنکور که اومدم پاسخ نامه رو دیدم و فهمیدم خیلی خراب کردم (قبلش هم از خدا خواستم یا نتیجه خیلی خوب بشه اونی که میخوام بشه یا اون قدر داغون بشه من الکی درگیر نباشم و بدونم باید چیکار کنم )...یه لحظه رو به خدا کردم حالت طلب کارانه گفتم چرا ؟!..(اخه اون نتجیه واقعا باعث شد یه چیزایی رو از دست بدم ).. خیلی شرم اور بود... اصلا فراموش کردم تا چند ساعت قبلش ازش چی خواستم...این که یه عده بودند وهستند از من بهتر تلاش کردند حتما و هر کی یه روزی خدا براش مقدر کرده... خلاصه اون شب علاوه بر این که کنکورو باختم توی یکی از بزرگترین امتحان های خدا هم به نظرم باختم... چند ماه سرگردان بودم تا مرداد ماه ... الانم نمیدونم چه اتفاقی می افته..میگم خدای هر چی خودت صلاح میدونی...ولی خودمونیم ..نمیدونم واقعا نمیدونم اگه نتیجه اونی که خواستم نشه ایا بازم بعدش خدا رو از دل و جون شکر میکنم... ده روز دیگه به نظرم در دو امتحان سخت پیش رو هستم..امیدوارم خدا خودش هم خوب درس بده... هم یک موقع خوب امتحاناشو بگیره که قبول بشیم...و شرمندش نشیم...
خوشحالم به امضام توجه داشتی
..... جدی میگم... منم امیدوارم روزی اون قدر اوازت بپیچه این امضاها و دل نوشته هایی که گاه و بی گاه از دفترچه خاطرات شریفت میذاری بقیه یاد کنند جمله ای معروف از فلانی(علی ....) ....
)))))))))))))) ) با خودم بردم سر جلسه و همین کفایت میکرد.یادمه کیکی و ساندیس سنجش هم خوب بود و به موقع. سعی کنید سر جلسه کمرتون رو خم نکنید و صاف بشینید چون افتادن روی دفترچه موجب خواب آلودگی میشه در دراز مدت.
.... شاید دختر/پسر دایی من می بودید امکانش بیش تر بود ؟!..چون احتمال این که من پسر عموی شما باشم متاسفانه صفره 
.
