ایرانیها اصولا از دیرباز تا کنون با ادبیات و شعر عجین بوده اند و از این هنر استفادهها کرده اند و گرهها گشاده اند که نگو و نپرس!
نمونهاش همین حکیم فردوسی شاعر پر آوازه و خالق شاهنامه که از بس دید کسی قدر و منزلتاش را در زمان خودش نمی شناسند و اصلا کسی پی نمی برد که شعر گفتن چه کار صعب و دشواری است؛ سرود: بسی رنج بردم دراین سال سی...
امروزه نیز ایرانی جماعت، به تبعیت از نیاکان از هنر شعر و ادبیات بهره جسته و کارهایی کردهاند بس شگرف که آدمی انگشت به دهان می ماند.
از شعر خوانی در مجلس گرفته تا استفاده از ادبیات خاص و قلمبه سلمبه در سخنرانی های کاملا عادی!البته مصداق در این باره زیاد است که به چند نمونه که پر کاربردتر از بقیه هستند در زیر اشاره می کنیم...
استفاده از ادبیات سوزناک که دل سنگ را به رحم می آورد در این باره موثر بوده و تجربه نشان داده که هر چه هنرمند از ادبیات سوزناکتری استفاده نماید سوزش بیشتری ایجاد نموده و نمره بالاتری نیز کسب خواهد شد!
اعتماد به نفس هم نباید فراموش شود. برخی نیز دست به ابتکار زده و برای اینکه هنرشان خدایی ناکرده به نام دیگری ثبت نشود با شناسنامه به محل می روند، باشد که مقبول افتد و پوز رقیبان به خاک مالیده شود.
در این میان کسانی هستند که مخفی کار کرده و بعد از هنرنمایی، خود را به کوچه علی چپ می زنند و خود را به کاری مشغول می سازند؛ البته عدهای می گویند که این دست نوشته منتسب به قالیباف است اما برخی دیگر نیز می گویند این افراد به هیچ وجه کار را گردن نمی گیرند تا نتیجه معلوم شده و بعد از اعلام نتیجه، موضع خود را کاملا مشخص کنند.
برخلاف دسته قبلی برخی نیز هنر خود را در بوق و کرنا می کنند که ایها الناس کسی قدر هنر ما را نمی داند به دادمان برسید و قص علی هذه...
البته کسانی که در این راه استخوان ترکاندهاند و چند پیراهن بیشتر پاره کردهاند معتقدند که همانا این هنر بیشترین کاربرد را در پاچه خواری داشته و در این راه بی برو برگرد کارساز است!
در پایان باید گفت که همانا ادبیات چونان شمشیر دو لبه است که اگر به کاربرنده آن نداند که در کجا و به چه شکل از آن استفاده کند،گاهی به ضرر شخص نامبرده تمام خواهد شد؛ لذا مراقب باشید!
خلاصه شده از سایت نیک صالحی.
نمونهاش همین حکیم فردوسی شاعر پر آوازه و خالق شاهنامه که از بس دید کسی قدر و منزلتاش را در زمان خودش نمی شناسند و اصلا کسی پی نمی برد که شعر گفتن چه کار صعب و دشواری است؛ سرود: بسی رنج بردم دراین سال سی...
امروزه نیز ایرانی جماعت، به تبعیت از نیاکان از هنر شعر و ادبیات بهره جسته و کارهایی کردهاند بس شگرف که آدمی انگشت به دهان می ماند.
از شعر خوانی در مجلس گرفته تا استفاده از ادبیات خاص و قلمبه سلمبه در سخنرانی های کاملا عادی!البته مصداق در این باره زیاد است که به چند نمونه که پر کاربردتر از بقیه هستند در زیر اشاره می کنیم...
استفاده از ادبیات سوزناک که دل سنگ را به رحم می آورد در این باره موثر بوده و تجربه نشان داده که هر چه هنرمند از ادبیات سوزناکتری استفاده نماید سوزش بیشتری ایجاد نموده و نمره بالاتری نیز کسب خواهد شد!
اعتماد به نفس هم نباید فراموش شود. برخی نیز دست به ابتکار زده و برای اینکه هنرشان خدایی ناکرده به نام دیگری ثبت نشود با شناسنامه به محل می روند، باشد که مقبول افتد و پوز رقیبان به خاک مالیده شود.
در این میان کسانی هستند که مخفی کار کرده و بعد از هنرنمایی، خود را به کوچه علی چپ می زنند و خود را به کاری مشغول می سازند؛ البته عدهای می گویند که این دست نوشته منتسب به قالیباف است اما برخی دیگر نیز می گویند این افراد به هیچ وجه کار را گردن نمی گیرند تا نتیجه معلوم شده و بعد از اعلام نتیجه، موضع خود را کاملا مشخص کنند.
برخلاف دسته قبلی برخی نیز هنر خود را در بوق و کرنا می کنند که ایها الناس کسی قدر هنر ما را نمی داند به دادمان برسید و قص علی هذه...
البته کسانی که در این راه استخوان ترکاندهاند و چند پیراهن بیشتر پاره کردهاند معتقدند که همانا این هنر بیشترین کاربرد را در پاچه خواری داشته و در این راه بی برو برگرد کارساز است!
در پایان باید گفت که همانا ادبیات چونان شمشیر دو لبه است که اگر به کاربرنده آن نداند که در کجا و به چه شکل از آن استفاده کند،گاهی به ضرر شخص نامبرده تمام خواهد شد؛ لذا مراقب باشید!
خلاصه شده از سایت نیک صالحی.
آخرین ویرایش: