[h=1] کی گفته زنها حسودند؟ [/h]
آگاتاكریستی، نویسنده معروف رمانهای پلیسی میگوید: «خیلی خوشحالم كه مرد نیستم چون در آن صورت مجبور بودم برای یك عمر، یك زن را كنارم تحمل كنم!» این جمله نشاندهنده این است كه زنها همجنسان خود را دوست ندارند. به عبارت دیگر زنها تحمل یكدیگر را ندارند و خیلی از آنها به هم حسادت میكنند.
مجله ایده آل: آگاتاكریستی، نویسنده معروف رمانهایپلیسی میگوید: خیلیخوشحالم كه مرد نیستم چون در آن صورت مجبور بودم برای یك عمر، یك زن را كنارم تحمل كنم! این جمله نشاندهندهاین است كه زنهاهمجنسان خود را دوست ندارند.
به عبارت دیگر زنهاتحمل یكدیگر را ندارند و خیلی از آنها به هم حسادت میكنند.
اماما با این نظریه موافق نیستیم و تصور میكنیمبسیاری از خانمهاهم با ما همعقیدههستند.
به عنوان مثال یك جامعهشناسفرانسوی از آماری كه در فرانسه به دست آمده بود میگفت: طبقآخرین آمار در انتخابات فرانسه، تقریبا هیچ زنی به یك كاندیدای زن رای نداده بود!
از طرفی مسلما هیچ زنی ازاینكه یك وزیر زن مدافع حقوق او در مملكتش باشد بدش نخواهد آمد و برای تصمیم گرفتن درباره سرنوشت همجنسانشمسلما یك وزیر زن را به مرد ترجیح خواهد داد
به این دلیل كه او هم انسانیاست مثل من و شماو كم وبیش همان مسائل و مشكلاتی را دارد كه زنهایدیگر دارند.
تقصیر مردان است
قرنهاستآقایان میگویندزن خطرناكتریندشمن زن است اما عامل این دشمنی كسی جز مردان نیستند. این مردان هستند كه همیشه حس حسادت و رقابت را در زن به وجود میآورندتا به این وسیله وابستگی زن را نسبت به خودشان حفظ كنند.
كدامیكاز ما زنهاهنگام معرفی شدن به زنی زیباتر، خوشپوشترو تحصیلكردهترازخود، نوعی فشردگی در قلبماناحساس نكردهایم؟
به خصوص اگر شوهر یا نامزدمان هم همراه ما باشد. این عدم اعتمادبهنفسرا مردان در زنان به وجود آوردهاند.
چونزن به محض روبهروشدن با زنی برتر از خود وحشت دارد كه مبادا با برتری این زن تجاوزی به سرزمین كوچك عشق او شود یا زلزلهایدر آن پدید آید!
در صورتی كه خارج از دخالتهایمرد، زنهابا یكدیگر دوستان بسیار خوبی هستند؛ از بچگی دخترها با هم بزرگ میشوند.
ازدبستان تا دبیرستان با هم درس میخوانندو... ولی انگار اززمانی حسادت بر قلب آنها ریشه میاندازدكه مسئله مردان به میان كشیده میشود.
نقش مادرها درایجاد حسادت
مادرها در ریشهدواندن این حسادت در قلب دخترها نقش اساسی بازی میكنند.بسیارند مادرانی كه مرتب بهدخترهایشان میگویند: «شوهرت را برای خودتنگه دار و دوستانت را به همراه خودت در گردشهایتان نبر...» یا بسیاری از زنها از بدو ازدواج تحت تاثیر سخنانمادرشان سعی میكنند از رفت و آمد باهمكاران تان زن شوهرشان پرهیز كنند و بدینترتیب،این قرار دوستی و اتحاد فقط بین مردها دیده میشود و آنها اتحادیه مردانه خود را مثل یكقلعه حفاظت میكنند در حالی كه زنهااز ترس مردها بین خودشان نفاق و جدایی میاندازند!
باز هم میگرن همیشگیسراغتان آمده؟
بسیاری چیزهاست كه هنوز زن ها را از راحت زندگی كردن، فعالیت داشتن و آزاد فكر كردن باز میدارد. همینقدركه زن میداندعصر، هنگام بازگشت از سركار باید با بچهاشكه در درسهایشدچار اشكال شده سر و كله بزند و سعی كند دل همسرش را كه با رئیسش دعوا كرده و عصبانی است به دست آورد و در عین حال كارهای خانه را انجام دهد زن را در یك نوع حصار قرار میدهد.
وقتیاین زن شاغل صبح زود پس از كار پرزحمت و بیخوابیشب قبل که احیانا با جنگ و دعوا همراه بوده با چشمان پف كرده به سركار میرود،فكر میكندباید در برابر سؤال همكار زن خود به جای اینكه حقیقت را بگوید مدعی شود كه میگرن همیشگی دوباره سراغش آمده و این سردرد نتیجه زندگی خراب و ناراحت نیست، زیرا وحشت دارد از اینكه تراژدی زندگیاشرا برای او بازگو كند.
مسلما دوستش او را دلداری خواهد داد و آنچه هم این زن به آن نیاز دارد همان دلداری است.
پس ترس او از گفتن حقیقت به یك زن دیگر در چیست؟
فرق زن هایامروزی
زنهااز وقتی خود را شناختند در بین مادرشوهر، خواهرشوهر و همسایهایكه نباید از اسرار زندگی آنها مطلع شود احاطه میشدندو وقتی همه دور هم جمع میشدندبرای بافتنی یا خیاطی كردن بوده است.اما از وقتی زنهادرس میخوانندو كار میكنندوضع تغییر كرده است و زن دریافته كه ایجاد تفرقه در بین زنان عادات و رسومی بوده كه جامعه مردانه آنها را ساخته و به دنیای او تحمیل كرده است.
صورت خود رابا سیلی سرخ نگه دار!
علت پردهپوشیهایزنهادر مقابل دوستان خود این است كه همیشه چه در خانه پدر و چه در منزل شوهر شنیده اند كه زن اگر در باطن خون هم میخورد،باید صورت خود را با سیلی سرخ نگه دارد تا مبادا بدبختی او باعث خوشحالی دیگر زنهاشود. همین بدبینی عدم صداقت و تظاهر باعث میشودخلأیی در روابط بین او و همجنسان دیگرش به وجود آید و او را از دیگر زنهاجدا سازد و حال آنكه اگر بیشتر معاشرت كند و دوستیاشبیشائبهباشد حس خواهد كرد كه زنهاهمه قابل معاشرت و اعتماد هستند و موردی برای حسادت و احتیاط وجود ندارد و به هیچوجهآنطور كه شایع است جنس زن بد نیست.
بحث زن ها حداقل فایدهدارد
فرض كنید در جمعی نشستهایدكه تعدادی از مردان در آن حضور دارند و راجع به مسائل مهم جهانی صحبت میكنند.مسائلموجود در خاورمیانه، گرسنگی درجهان و... در حالی كه اگر این تعداد زن در كنار هم جمع شده باشند در مورد مسائلی از قبیل مشكلات زنهایخانهدارصحبت میكنند،آن هم با سر و صدای زیاد و جیغ و داد و... این تفاوت موضوع بحث و همچنین نوع بحث كردن در میان زنان با آقایان باعث ایجاد حصاری بین زنهاو مردها میشود.
امانكته مهمی كه باید آن را در نظر گرفت این است كه گفتوگوهایزنان در مورد مسائل و مشكلات مربوط به زنهایخانهدار،نتیجهایدر بر دارد كه باعث میشودآنها در این زمینه پیشرفت كنند اما فریاد مردها در مود مسائل جهان و سیاست گوش كسی نمیرسدو هنوز هم دردی از گرسنگان دنیا دوا نكرده است.
مردها چی فکر می کنند؟
یك دور هم جمع شدن پرسروصدا برای صرف چای در خانه همسایه یا دوست یا خاله و عمه و صحبت از قیمت لباس، خوراك، روش تهیه ترشی و مربا بیماریهایبچههایا غیبت كردن، از دید مردها فكر زن از این حد تجاوز نمیكندو.... ایجاد حس حسادت ریشه دركودكی دارد
در بسیاری از فرهنگهااز همان ابتدای دوران كودكی، خانواده، محیط مدرسه و... دختران را به رقابت با دختران فامیل، همكلاسیهاو... تشویق میكنند.دختران در دوران كودكی به یاد دارند مادرشان برای اینكه آنها را راضی كنند كه موهایشان را شانه بزنند به آنها میگفتند،تو باید از همه بچههاخوشگلترباشی.
در مدرسه خانم معلم یا خانم مدیر وقتی با یكی از دختر بچههایمدرسه صحبتمیكنداز او قول میگیردكه شاگرد اول شود و از لحاظ درس و مشق باید از باقی همكلاسیهایخود جلوتر باشد، بنابراین به طور ناخودآگاه دختران در محیطی رشد میكنندكه آنها را تشویق به رقابت میكنندو این تشویق باعث میشوددختران سعی كنند از همه بهتر باشند و در غیر این صورت حسادتهایزنانه سراغ آنها خواهد آمد.
حس عدم اطمینان به همجنس
حس عدم اطمینان در بعضی از آدمهاوجود دارد و ربطی به زن یا مرد بودن ندارد اما آنچه حائز اهمیت است این قضیه است كه اصولا مردان سعی میكننداین حس عدم اطمینان و اعتماد را در وجود خود كنترل كنند اما در نقطه مقابل زنان در مقابل این احساس شروع به فكر و خیال میكنندو همین فكر و خیالهاموجب میشودبه این احساس ناخوشایند دامن زده شود و روز به روز این حس قویترشود. در نتیجه وقتی كوچكترینمسئلهایمبنی بر همین حس عدم اطمینان رخ دهد زنان واكنشهایغیرمنطقی از خود نشان میدهند.....
حرفهایبه ظاهر مهم مردها بسیاری از اوقات كماهمیتتراز حرفهایبه ظاهر كوچك و كماهمیتزنهاستزیرا زن از مسائل جزئی، قابل عمل، مفید و مربوط به زندگی روزمره حرف میزندو مرد از مسائل بزرگ، تئوری و غیرعملی!
به خاطر جامعهمردسالاری كه ما داریم زنها احتیاج به اعتمادبهنفس بیشتری داشته و نیاز به فضایی برای دیده شدن تواناییهایشان دارند تا بتوانند خود واقعیشان را بشناسند و در نهایت پذیرفتهشوند.
به جایگاه خودمطمئن باشید
خانمهاباید سعی كنند به جایگاهی كه در زندگی اجتماعی و شخصی و خانوادگی خود دارند مطمئن باشند.این اطمینان تنها به كمك خود شخص ایجاد میشودو در صورتی كه فرد به جایگاه خود اطمینان حاصل كند نیمی از مشكلات حسادت او رفع خواهد شد.
در اینجا برای ایجاد حس اطمینان راهكاری را به شما پیشنهاد میكنیم:
اینكه شما نگران جایگاهتاندر چه شرایطی هستید مهم نیست.
اگر سعی كنید وظایفتانرا به خوبی انجام دهید دیگر لزومی ندارد نگران این قضیه باشید.
زنها متواضع و قانع هستند
به طور كلی، زنهامتواضع و قانعترهستند و درباره مسائلی كه اهمیتشانظاهرا كمتر است سخن میگویندچون امكان و امید به حل آن موجود است. همچنین زنهاملایمترهستند و همین تواضع، ملایمت و كمادعاییزن باعث میشودهمیشه بگویند مرد در زمینه مسائلمهم و وسیع كه نیاز به تفكر عمیق دارد استعدادش بیشتر است و زن فقط قادر به بررسی مسائل پیش پاافتاده است