کلوپ آبیدلان.

shahab.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پرچم بالاست...

 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چتونه بابا.؟؟/ خمارین انگار
بذار یه خاطره از شهرمون بگم
اقا یه سال برا محرم بود فک کنم.یه یاروی هست اسمش علیرضاست.حسینه داره اینجا.قرار بود تعذیه برگزار کنن.رفتن چند تا اسب اوردن برا تعذیه.یکی از اسبا که قرار بود اسب امام حسین باشه خیلی چموش بود و رام نمیشد.چند نفری ریخته بودن رامش کنن حریفش نمیشدن...اقا یهو این علیرضا از تو خونه در اومد دید اینا افتادن به جونه اسبه.گفت فلان فلان شده.با اسب امام حسین که نباید اینجوری رفتار کرد،باید باهاش حرف زد...اومد طرفه اسبه که باهاش صحبت کنه..این حالا شاید خیال کرد چون اسب امام حسینه، پس حتما یه روح معنوی داره و حرف ادما رو میفهمه!!!!
اقا اومد گفت: ببین ما تو رو برا اسب امام حسین اوردیم.داشت حرف میزد یهو اسبه یه لگدی زد تو شکمش شیش متر پرتش کرد اونطرف تر( بیا اینم از طرف امام حسین)
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
چتونه بابا.؟؟/ خمارین انگار
بذار یه خاطره از شهرمون بگم
اقا یه سال برا محرم بود فک کنم.یه یاروی هست اسمش علیرضاست.حسینه داره اینجا.قرار بود تعذیه برگزار کنن.رفتن چند تا اسب اوردن برا تعذیه.یکی از اسبا که قرار بود اسب امام حسین باشه خیلی چموش بود و رام نمیشد.چند نفری ریخته بودن رامش کنن حریفش نمیشدن...اقا یهو این علیرضا از تو خونه در اومد دید اینا افتادن به جونه اسبه.گفت فلان فلان شده.با اسب امام حسین که نباید اینجوری رفتار کرد،باید باهاش حرف زد...اومد طرفه اسبه که باهاش صحبت کنه..این حالا شاید خیال کرد چون اسب امام حسینه، پس حتما یه روح معنوی داره و حرف ادما رو میفهمه!!!!
اقا اومد گفت: ببین ما تو رو برا اسب امام حسین اوردیم.داشت حرف میزد یهو اسبه یه لگدی زد تو شکمش شیش متر پرتش کرد اونطرف تر( بیا اینم از طرف امام حسین)

سعیدا:weirdsmiley:
 

alone.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
اخی نازی
چه پسر گلی
بیا این سیگارو بگیر بکش...زیاد نکش فقط از وسط پاره میشه
سیگار؟؟؟؟باید فکر کنم البته احتمالا تو همون ناباب باشی درسته؟؟؟؟؟؟
نبینم آبیدلی ناراحت باشه چی شده رفیق...:smile:
حالا که هستم مریم بانو
پ ن پ گاوم:surprised:
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

په چه قیافیه؟ ای خو از لگد اسبه هم وحشتناک تره
حالا یکی دیگه
یه سال خو یکی یه اسپند گرفته بود دستش تو محرم،شب بود.داشت میچرخیدو از مردم پول جمع میکرد.نمیدونم کدوم لامصبی همین که این داشت میچرخید و غافل بود یه تیکه تریاک انداخت تو اسپندش... وای این میچرخیدو بو تریاک اینور و اونور پخش میشد. نزدیک جوب بود یهو افتاد توش...شانس اورد که رفت تو جوب.وگرنه بوشو بیشتر پخش میکرد
 

Similar threads

بالا