کافیست انار دلت ترک بخورد...! دلم میخواد برگردم پیشت....

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=verdana, tahoma, arial, helvetica, sans-serif]در بیـن این تاریـکی …. در بیـن این هـمـه رنــج …
خـدایا صدایـت میکنم.[/FONT]

[FONT=verdana, tahoma, arial, helvetica, sans-serif]در مـیان زجّـه هایم …هنـگامی که احساسـم به خـودزنی مشـغول میشود[/FONT][FONT=verdana, tahoma, arial, helvetica, sans-serif] و بـغـض را به وجـود می آورد…
خدایا صـدایت میکنـم.[/FONT]

[FONT=verdana, tahoma, arial, helvetica, sans-serif]هنگامی که از شدت خستـگی بر روی دو زانـویم فـرود می آیم…[/FONT][FONT=verdana, tahoma, arial, helvetica, sans-serif]هنگامی که اشکهایم بی اختیار از بلندیِ خستگیِ نگاهم بر روی گونه هایم [/FONT][FONT=verdana, tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سقــوط میکنـند........…
خــدایـا تو را صــدا میـزنم...!
مـن دیگــر طاقـت ندارم…![/FONT]

 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
خلوت لحظه هایم را با یاد تو پر می کنم

و امیدوارم به الطاف خداوندی ات …

خدایا تویی که گره از بغض های حنجره ام می گشایی

و در دشتهای وسیع معرفت جاری ام می کنی…

ای که هستی ام را با روشن ترین ثانیه ها رقم می زنی


و پنجره های آگاهی را بر چشمهای شب گرفته ام باز می کنی…

ای خوب زوال ناپذیر:

معاصرم کن با آینه ها تا زاویه های وجودم را به خانه تکانی ببرم…

آمده ام تا در فرم آسمانی لبخندت بسوزا نی ام…

آمده ام تا قبولم کنی…

من به گشودن درهای رحمتت امید دارم
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
وقتش داره میرسه.......دعا کن انار دلت ترک بخوره...


تقریبا چند روز دیگه محرم شروع میشه …

سفیر حسین (ع) هم که رسیده به کوفه ..

انشاءالله ما هم حال و هوای دلامون کم کم محرمی بشه ..


محرم دیگه آدم شیم ..

محرم دیگه آخرین مهلته …

خدا کنه ارباب نظر کنه ....


السلام علیک یا اباعبدالله علیه السلام


قسمتمون بشه که انار دلمونم ترک بخوره....انشاءالله
 

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
السلام علیک یا باب الحوائج

وقتی لبان کوچک تو بی جواب شد
مادر به جای آب ز شرم تو آب شد


بیهوده پا به سینه ی من می زنی مکوش
پیش لبان خشک تو دریا سراب شد


مثل همیشه بوسه زدم روی گونه ات
اما لبم ز تاول رویت کباب شد


وقتی عمود خیمه ی عباس را کشید
گفتم : رباب خیمه ی عمرت خراب شد


از چشم های حرمله پیداست فکر چیست
مادر دعا نکرده ای و مستجاب شد
 

Tybe Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خداوند!
فرش زمین، عرش بود مرا
و از سرم زیاااد...
از سرم زیاد که به تقدیر تو و مشیت تو و حکم تو، زمین قرارگاهم شده بود...
و بر بلندای این قرار آسمانی افراشــــته....
همان که عرشش فرش نمودم، و هبوط گزیدم! به اشتباه...
به اشتباااااه....
و آنک، خداوند! با صورتی زلال و زیبا که برای نگریستن به آینه پاک بهشت نقش کرده بودی،
به کدورت آینه زمین خیره مانده ام...
و تو را... تو را رها کردم....
بی آنکه بدانم رهایم نمیکنی!!! حتی در این نا کجا، که قرار بی قراریم شده بود....
و پرورد مرا، مهر پروردگاریت! به پاک ترین روزی ها...
و رزاق شد خداوندیت، سیری ناپذیریم را...
و خداوند... جز خطا و جز گناه، و جز طمع و لغزش، در این قرارگاه بی قرار...
از من چه دیدی؟


مناجات با خدا




 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
...خدایا

چه لحظه هایی که در زندگی تو را گم کردم اما تو همیشه کنارم بودی

چه دقیقه ها که حضورت را فراموش کردم اما تو فراموشم نکردی

چه ساعت هایی که غرق در شادی و غرور، تو را که پشت همه موفقیت هام قایم شده بودی از یاد بردم اما تو همیشه به یادم بودی

چه روزهایی که سرم تو لاکم کردم و توی غصه هایی که فکر میکردم تو برای تلافی کارهای بدم برایم فرستادی دست و پا زدم ، اما تو همیشه کاری کردی که به صلاح من است

خدایا

وقتی خسته از همه جا و همه کس ناامیدانه به تو پناه آوردم تو پناهم دادی

وقتی از آدم های دور و برم دلم گرفت و دنیا غم هاش رو بهم ارزونی کرد تو به قلبم آرامش دادی

خدایا

تو با حضورت به خنده هام هدف دادی ، به گریه هام دلیل دادی ، به زندگیم ، به نفس کشیدنم رنگ دادی

وقتی قلبم تپید تو همه عظمت و بزرگیت رو تو قلب کوچک و خسته ام جا دادی

وقتی دوستام درددلاشون را برام گفتن و من خالصانه رو به درگاهت براشون دعا کردم فهمیدم که غم و غصه های دیگرون بارش سنگین تر از از غصه های خودمه اون وقت تو وجودم شیرینیه به یاد دیگران بودن رو چشیدم

وقتی بهم بخشیدی و ازم گرفتی فهمیدم این معادله زندگیه نه غصه خوردن واسه نداشته هاش نه شاد بودن واسه داشته ها

و وقتی به ازای نداشته ها بهم چیز های دیگه ای دادی اونوقت به بزرگی و مهربونیت بیشتر پی بردم و فهمیدم بیشتر از اون چه که هستی باید مهربون باشی

خدا جونم خیلی دوست دارم خیلی زیاد و به خاطر همه چیز ممنون

خدایا به خاطر سه چیز سپاسگذارم

دادن هایت، ندادن هایت، گرفتن هایت

دادن هایت را نعمت ، ندادن هایت را رحمت ، گرفتن هایت را حکمت میدانم.
 

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
تا چند بگویم که: چنان یا که چنین است
خلق است . ولی خالق افلاک و زمین است
هم لنگر و هم قائمه ی عرش برین است
این کفر نباشد. سخن کفر نه این است
تا هست علی باشد و تا بود .علی بود
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوری ... عاقبت ِ همه عاشقی های دنیاست!؟؟


.


.


.

این همه دلتنگی را



چگونه در این دل ِ تنگ جا دهم ...!؟؟

http://hasrat91.blogfa.com/category/8





این همه دوری از تو خداجونم...
این همه دلتنگی...
ارزششو داشت؟
نداشت...به خدایی خودت که نداشت...
با دلم ارزوت میکنم...ارزوی منی...برگرد تو قلبم خداجونم...برگرد...دلم بدجور برات تنگه عزیزکم...:cry:
بدجور...دلم تنگته...میخوامت...تو خداجون منی...تو عزیزمنی...تو تپش قلب منی عزیزمهربونم...:cry:
نفس نادمتو میبخشی؟:cry:



 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
دارم یاد می گیرم ... فقط پیش تو ...

حرف های دلم را بزنم ...

هر چند که ... کافیست فقط ... کمی به آسمان نگاه کنم!

یا وکــــــــیل ...!

http://hasrat91.blogfa.com/category/8



حال امشبم خیلی .....................
کاش یه نظر بهم بکنی...
روح خدایی...شخصیتی که بهم داده بودی رو................:cry:


 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه می‌روند. همه پشت می‌کنند، همه نامهربان می‌شوند ...امّــا ...

تو برای من کافی بودی.

تو برای من کافی هستی...



یا کافیَ مَن استَکفاه ...

hasrat91.blogfa.com/category/8



باهام آشتی میشی؟
خیلی بده بی تو بودن...
من فقط با تو شادم...با تو زندم...
بدون تو هیچم خداجونم...:cry:
خداجونم من هیچی نیستم بدون تو...
باهام آشتی میکنی؟:cry:
دوباره ازم مراقبت میکنی؟
تاریک نشم یه وقت...تو نور دنیای منی
:cry:...تو دنیای منو خوشگل و هیجان برانگیز میکنی خداجونی...:cry:

 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پروردگارا،تو را میخوانم آن زمان که دیگر پاسخی نمیشنوم


و با تو میمانم آن زمان که دیگری نمانده است.

خدای خوبم،یاری ام کن آن زمان که پاسخ میشنوم،


باز تو را بخوانم و در آن هنگام که دیگران با من

میمانند،من باز با تو بمانم...

زیرا تو مرا کفایت میکنی


 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای فرزند آدم !

- اگر دیدگانت ، برای نگاه به آنچه بر تو حرام شده ،
با تو ستیز کرد( و خواست به نگاه حرامت وا دارد)، به یاد آور
خدا با دو پوشش( پلک های چشم )تو را یاری کرده است، پس ، چشم فرو بند !

- واگر زبانت برای واداری ات به گفتن آنچه بر تو حرام کرده شده است، با تو ستیز کرد....

، به یاد داشته باش خدا با دو پوشش( لبها ) تو را مدد کرده است ،
پس ، دهان فرو بند و سخن مگو!
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نداشته ها و تنهایی های کوچک با چیزها و آدمهای کوچک پر میشوند...
نداشته ها و تنهایی های خیلی خیلی خیلی بزرگ ، فقط با خدا …
مهم نیست در این زمین خاکی چقدر تنها باشیم

و چقدر حرفهایمان برای دیگران غیر قابل فهم باشد و وقت انسانها برایمان کم …
شکر که خدا هست و او جبران تمام دلتنگی ها و مرهم تمام زخمهاست …
هر وقت دلت خواست ، مهمانش کن در بهترین جایی که او می پسندد ، در قلبت …
و به دستان خالی ات نگاه نکن ، تو فقط خانه ی دلت را برایش نگهدار ،

اسباب پذیرایی با اوست …
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آرامـــــــــــــش چیست؟
نگاه به گذشته و شــکر خـــــــــدا.
نگاه به آینــده و اعتـــــــــماد به خـــــــــــدا.
نگاه به اطــــــــراف و جستــــــــجوی خـــــــــــــــدا.
نــــــــــگاه به درون و دیــــــــدن خــــــــــــــــــــدا .........
” لحظه هایتان سرشار از بوی خدا”
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

الهی
ای ماندگار ، ای ماندنی ترین عشق ،
ای یکتا یاور ، ای باعث بزرگی ای بزرگ ،
ای جدا از من و با من!
ای بی نیاز از من و دوستدار من!

باران دیدگانمان میل تو را دارند،
پس چه زیباست با آسمان آبی رحمت تو همراز شدن.....
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
قلبم به تو محتاجه...

قلبم به تو محتاجه...

گرفته راه گلویم ...




سکوت اجباری ...!!؟

.
.
.
ألا بِذکر اللّه تطمئنُّ الْقُلوب …

دل پریشانان عالم را ... دل آرامی ز توست …


:heart::heart::heart::heart:



http://hasrat91.blogfa.com/category/6

خوشحالم...
حس خوب دارم...
عیدیم چی بود؟همین که به دل نادمم نگاه کردی؟
حتما به دلم عیدی دادی که بعد بارون دیشب... انقد اروم شده ، انقد بهاری...
ای جوووووووونم خدای مهربون من...
هر جا برم آخرش دوباره آویزونتم:D
دوستت دارم خداجونی...
:heart::redface:
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]دنیا جای دل بستن نیست ،

اگر دل بستی گویی که بالهایت را بسته ای تا پرواز نکنی

و اگر پرواز نکنی اوج نخواهی گرفت

و تو برای اوج گرفتن آمده ای و زندگی میکنی
[/FONT]

یادت می آید آن عهدی که با معبودت بستی؟ که نیست جز تو خدایی و نهایت عشق تویی ؟؟؟


حال چه شده که در دلم ناخدایی فرمان میدهد که لنگر را بینداز اینجا کنار ساحل دنیا ؟


پشت دنیا شهریست ، عزم رفتن باید کرد
...


hasrat91.blogfa.com/category/6


 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خداوندا..

به دل نگیر اگر گاهی
زبانم از شکرت باز می ایستد !!...
تقصیری ندارد...
قاصر است
کم می آورد در برابر بزرگی ات...
لکنت می گیرند واژه هایم در برابرت
در دلم اما همیشه

ذکر خیرت جاریست !!..
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز


إلـهي قَلْبي مَحْجُوبٌ،
وَنَفْسي مَعْيُوبٌ،
وَعَقْلي مَغْلُوبٌ،
وَهَوائي غالِبٌ،
وَطاعَتي قَليلٌ،
وَمَعْصِيَتي كَثيرٌ،
وَلِسـاني مُقِــرٌّ بِالذُّنُوبِ،
فَـكَــيْفَ حـــيـلَتــي
يا سَتّارَ الْعُيُـــوبِ
وَيا عَلاّمَ الْغُيُـــوبِ
وَيا كاشِفَ الْكُرُوبِ،
اِغْفِرْ ذُنُــوبي كُلَّــها
بِحُرْمَةِ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد.

يا غَفّارُ يا غَفّارُ يا غَفّارُ
بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
توکل یعنی اجازه دادن به خداوند ، که خودش تصمیم بگیرد

تو فقط بخواه و آرزو کن ،

اما پیشاپیش شاد باش و ایمان داشته باش که رویاهایت ،

هم چون بارانی در حال فرو ریختنند!

پیشاپیش شاد باش و شکر گذار ، چرا که

خداونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد

نه به قدر رویاها بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که

می بخشـــــــــــــــــــــــــــد!
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.
بنده: خدایا ! خسته ام! نمی توانم.
خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا ! خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم…
خدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان
بنده: خدایا سه رکعت زیاد است
خدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان
بنده: خدایا ! امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟
خدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله
بنده: خدایا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!
خدا: بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله
بنده: خدایا هوا سرد است! نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم
خدا: بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می کنیم
بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد.
خدا: ملائکه ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده
ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم ،اما باز خوابید
خدا: ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست
ملائکه: پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!
خدا: اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو نماز صبحت قضا می شود خورشید از مشرق سر بر می آورد
ملائکه: خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟
خدا: او جز من کسی را ندارد…شاید توبه کرد…


بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری ...
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم اَدم....
با تو رازی دارم !.. اندکی پیشتر اَی ..
اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!.
زیر چشمی به خدا می نگریست !..
محو لبخند غم آلود خدا ! دلش انگار گریست .
نازنینم اَدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!..
یاد من باش ... که بس تنهایم !!.
بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !!
به خدا گفت : من به اندازه ی ....

من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ...
به اندازه عرش ..نه ....نه
من به اندازه ی تنهاییت
، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !!

اَدم ،.. کوله اش را بر داشت
خسته و سخت قدم بر می داشت !...

راهی ظلمت پر شور زمین .
. طفلکی بنده غمگین اَدم!..

در میان لحظه ی جانکاه ، هبوط ...
زیر لبهای خدا باز شنید ،...
نازنینم اَدم !...
نه به اندازه ی تنهایی من ...
نه به اندازه ی عرش...
نه به اندازه ی گلهای بهشت !...
که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !!!!
نازنینم اَدم ....
نبری از یادم ؟؟!!!!..

امیدوارم حداقل به اندازه همینقدر دانه گندم به یاد خدا باشیم
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
خدایا تو بگو چه کنم

هر بار که قصد برگشت به سوی تو را دارم

نوایی

نجوایی

صدایی

در گوشم...در قلبم...در وجودم...

آرام میگوید

صبر کن......هنوز زود است......وقت هست......جوانی....تا پیر شوی....

زمان توبه نرسیده است

تو بگو.....تو بگو

با این رفیق و دوست چندین ساله ام چه کنم

رانده بارگاه توست و اکنون همنشین من است.

شیطان ...........دوست من است....

پناه میبرم به خودت از دست این رانده شده

پناهم ده
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
ITDeveloper همین دو کلمه برای هدایت بشر کافیست! تالار اسلام و قرآن 0

Similar threads

بالا