با سلام دوباره به دوستان عزیز
عنوان تاپیک در مورد کار بود ولی دیدم که دوستان کم کم زدن تو بحثای سیاسی و اینا... برا تالار مواد بد نشه بعدا !
من خودم ترم 5 که بودم بعد از پاس کردن درسایی مثل ترمودینامیک و اینا ( که عمدتا تئوری محسوب میشه ) رفتم پیش استاد ابوطالبی (ممکنه بعضی از دوستان ایشون رو بشناسن) و گفتم که من یه دانشجوی متالورژی استخراجیم و میخوام با این درسایی که پاس کردم ، با یکی از دانشجوهای دکتری شما توی یه پروژه ای چیزی همکاری کنم. ایشون هم خیلی استقبال کردن و من رو معرفی کردن به یکی از دانشجوهای دکتراشون. چند وقتی با هم در تماس بودیم که این جناب توی مرکز تحقیقات آلومینیوم قراری با یه مهندس ارشد گذاشتن و قرار بر این شد که ایشون بیان و در مورد پروژه با هم صحبت کنیم که متاسفانه ایشون کاری براشون پیش اومد و نیومدن... خلاصه بعد از چند بار در تماس بودن و اینا متوجه شدم که دارن منو میپیچونن.. منم سریعا دوزاریم (informal) افتاد و گفتم ای دل غافل... کجایی که بابا از این خبرا که فکر میکنی نیست. فکر میکردم به دانشجویی که به تحقیق و پروژه و کار در زمینه خودش اونم در کنار اساتید و وردست اونا علاقه مند باشه، اهمیت میدن و میذارن روی سرشون نگو که نه تنها از این خبرا نیست بلکه یجوری سعی میکنن که رایتو بزنن که دست زیاد نشه... خلاصه اینطور شد که بعد ازاتمام ترم 5 (و بعد از زمانیکه متوجه شدم در ایران به آدما از روی مدرک کار نمدین و پارتی خیلی مهمه) با استفاده از همون بند رفتم توی یک شرکت بازرسی. حدود یک سال اونجا بودم و توی همون یه سال تمامی مدرکای NDT رو گرفتم و چون یه مقدار از کار اداری خسته شده بودم و بیشتر علاقه داشتم که توی محیط کارخونه یا کارگاه به اصطلاح خاک مهندسی بخورم ، اینطور شد که حدود یک ماهه که رفتم توی یک کارگاه توی شهرک صنعتی چهاردانگه و عضو تیم QC اونجا هستم و کارای بازرسی VT و UT رو انجام میدیم. در کنار اینها هم تدریس خصوصی ریاضیات و ترجمه هم انجام میدم.
آقا حسین و امیر حسین دولتی و mossit میدونن که من چقدر به علم و دانش و از اینجور چیزا علاقه داشتم. من خودم با حسین عزیز موقعی که رفتیم نمایشگاه کتاب با هم حرف در مورد مقالات ISI و مقاله دادن و اینجور چیزا بحث کردیم. اما ................
سلام
متاثیر شدم ...
والا حسام جان ، من هم همین فکر و میکردم ! موقعی که وارد دوره کارشناسی ( ناپیوسته ) شدم کله م بو قرمه سبزی میداد !!! فکرمیکردم به من که اینقدر علاقه به کار پژوهشی دارم اهمیتی داده میشه !! کمی که جلوتر رفتم متوجه شدم اساتید فقط فکر استفاده شخصی از فعالیت من هستن ! چند بار استادم رو عوض کردم !!! ودر نهایت هم از یه استاد نامرد رودست خوردم و پروژه موند رو دستم ، بعدها متوجه شدم استادی که پروژه رو به من دانشجوی کارشناسی داده ، زمانی واسه تز دکتری ش قسمتی ازون رو کار کرده و به نتیجه نرسیده و از من به عنوان موش آزمایشگاهی استفاده کرده !! این شد که حسابی خورد تو پرم ،
حدود یکی دوماه هست که از دانشگاه دور شدم ، احساس میکنم کارهای پژوهشی در صنعت خیلی کاربرد داره ، به عنوان مثال روی یکسری از مشکلات شرکت فولاد خراسان کار میکنم و اونها هم حسابی ازم استقبال میکنن . چرا ؟! چون این شرکت یه کارخانه خصوصی هست و افزایش تولید و بهبود کیفیت براشون اهیمت داره
صحبت رو کوتاه کنم که من به این نتیجه رسیدم که :
دوستان اگر میخواید کار پژوهشی انجام بدید ، سعی کنید یه مشکل از صنعت رو حل بکنید ، این واستون هم پول داره و موقعیت شغلی و بسیار ارزشمنده .
ولیکن کلاً پیشنهاد میکنم کار پژوهشی انجام ندید !!! !!! !!! !!! ( نیازی نیست از مشکلانی که داخل ایران برای کارهای پژوهشی هست بگم ، خودتون آگاه هستید )
بازار تولید هم الان خیلی جالب نیست
برید در قسمت خدمات فعالیت بکنید که بهنرین گزینه س ! البته با شرایط فعلی
: کم ترین سرمایه + بیشترین درامد