من از وقتی یادم میاد هرسال جمع میشیم خونه مامانبزرگ
شام هم بطور سنتی قیمه بادمجون ، ماهی پلو و شیش انداز میشه
مامانبزرگ واسه نوه ها(الان همشون بزرگ شدن) و نتیجه ها تخم مرغ رنگی درست میکنه
غروب که میشه تو حیاط خونش آتیش روشن میکنیم و کلی آتیش بازی میکنیم
همه جمع میشن تو بالکنی و ایوون تا بازی بچه ها رو نگاه کنن
زنهای فامیل میشینن و طبق معمول غیبت میکنن و از اخرین شوی لباسی که رفتن و از ازدواجها و طلافها واسه هم تعریف میکنن و هی میخندن
مردها هم میشینن و میزگرد سی.سی راه میندازن
بعد اتیش بازی چادرها رو از خونه مامانبزرگ کش میریم و میریم قاشوق رنی
شانس بیاریم کاسبی میکنیم و شانس نیاریم کتک میخوریم
خیلی خوش میگذره
ای کاش هرشب چهارشنبه سوری بود
شام هم بطور سنتی قیمه بادمجون ، ماهی پلو و شیش انداز میشه
مامانبزرگ واسه نوه ها(الان همشون بزرگ شدن) و نتیجه ها تخم مرغ رنگی درست میکنه
غروب که میشه تو حیاط خونش آتیش روشن میکنیم و کلی آتیش بازی میکنیم
همه جمع میشن تو بالکنی و ایوون تا بازی بچه ها رو نگاه کنن
زنهای فامیل میشینن و طبق معمول غیبت میکنن و از اخرین شوی لباسی که رفتن و از ازدواجها و طلافها واسه هم تعریف میکنن و هی میخندن
مردها هم میشینن و میزگرد سی.سی راه میندازن
بعد اتیش بازی چادرها رو از خونه مامانبزرگ کش میریم و میریم قاشوق رنی
شانس بیاریم کاسبی میکنیم و شانس نیاریم کتک میخوریم
خیلی خوش میگذره
ای کاش هرشب چهارشنبه سوری بود
