چرا عربی؟ تا چقدر عربی؟

وضعیت
موضوع بسته شده است.

archi-tecture

عضو جدید
سلام بچه های خوب! نماز روزاتون قبول:)ه
داشتم بحث امام زمان کو رو می خوندم بعد یک سوالی تو بحث پیش اومد که سوال منم بود و خیلی در موردش سرچ کرده بودم ولی جواب قانع کننده اونجوری پیدا نکردم. سوالم اینه که چرا باید نماز رو عربی بخونیم و اگه فارسی بخونیم خدا قبول نمی کنه؟
دلایل زیادی رو خوندم مثل اینکه نماز چند تا جمله که بیشتر نیست خب یاد بگیرش!ه
یا اینکه مسلمونا برای اتحادشون نیاز به یک زبان واحد برای عبادت دارند یا اگه فارسی بخونیم مثلا اگه نماز جماعت باشه و یکی عرب باشه یکی کرد باشه یکی خارجکی باشه ممکنه نماز رو نفهمن و باید به زبان واحد بخونیم...ه
اما هنوز برای خودم جا نیفتاده که نماز فرادایی که خودم تو خونه تنها می خونم و هدف حرف زدن با خداست چرا باید با عربی بخونیم؟ نمیشه فارسی خوند؟ دعا هارو حتما باید عربی خوند(معلومه که حتمی نیس:D)ه چرا نکات دعا ها رو به زبان خودمون ترویج نمی دن و کتاب هایی مثل مفاتیح بیشتر عربی بین مردم خونده میشه در حالی که خیلی ها اصلا معنیشم نمی فهمن:surprised:ه
یه سوال کلیه دیگه...حالا سخنان گهربارتون رو بریزین وسط یه چیزی این وسط دستگیر بشه شاید این دله قانع شد:w10:ه
دمتون گرم...نماز دعاهاتونم قبول
پ.ن. من خودم نمازم رو عربی می خونم ولی هر جمله رو با معنی فارسی میرم جلو یعنی صد بار معنی فارسیشو تو دلم تکرار می کنم تا بفهمم چی میگم..این از من;)ه
 

haj morteza

عضو جدید
کاربر ممتاز
بزار من ساده بگم....

از نظر زبان شناسی زبان عربی زبان کامل تری نسبت به دیگر زبانهاست...دایره لغاتش وسیعه....

مثلا ما هنوز معادل واژه خشوع رو در فارسی نداریم......(این کلمه اصلش چیزی بین تواضع و ترس و عشقه)

یا ما در قرآن داریم که میگه:

به مومنان در روز محشر به اندازه شکاف نازک هسته خرما آسبی نمیرسه

معادل کل شکاف نازک هسته خرما در عربی میشه فتیلا

پس بسیاری از مفاهیم عربی رو حتی با روان ترین ترجمه نمیشه به معادل فارسی گفت....

این یکی....

دوم هم بحث اتحاد جهان اسلام در کل دنیاست......

الان شما هرجای جهان تو هر نماز جماعتی شرکت کنی راحتی...نمازو همینطور میخونن که اینجا میخونن.....

با زبان متحد عربی و همین مفاهیم......

این نظم و اتحاد جهان اسلامه....



اما در خارج از این قالب به تمام زبانها میشه دعا کرد.....

عیبی نداره

حتی در قنوت نماز وتر و شغع (نماز شب) که مستحب هستند
بعد از خوندن قنوت معمولی علنا میتونید فارسی دعا کنید و خواسته هاتون رو فارسی از خدا بخواین.....


اما در قالب واجبات رعایت نظم اسلامی و جنبه اتحادی مهمه......




 

archi-tecture

عضو جدید
حاجی ممنون از جوابت...من دلیل های بیشتر از اینم رفتم دنبالش و تقریبا همه جواب هارو شنیدم ولی نمی دونم چرا وقتی نمازم تموم میشه و فارسی دعا می کنم یا حرف میزنم خیلی بیشتر حال می کنم...یعنی یه جور فکرم آزاده که با خدا هرجور می خوام حرف بزنم..البته اینم بگم تو نمازم حس خوبی داره وا اما زبون مادری یه چیز دیگست
از نظر حسی گفتم
اینکه عربی فصیحه و کاملتر از فارسیه قبول دارم ولی باز میگم من بیشتر در مورد حس حرف میزنم..دریافت معرفتی و اینارو میگم! دل زیاد وابسته به زبون نیست و اون چیزی رو که بخواد بگه رو به زبان میخی هم باشه میگه! ;)
 

farbod.z

عضو جدید
منم دقیقا همین نظر تو رو دارم و ممنون که همچین موضوعی رو مطرح کرده .
هیچ اجباری نیست که ما بخوایم با زبانی با خدا صحبت کنیم که بیشتر کلامشو نمی فهمیم آدم اون زمانی رو که می خواد بزاره و عربی یاد بگیره مثلا یاد بگیره که شکاف نازک هسته خرما به عربی چی می شه می تونه به خداوخلق خدا اختصاص بده و دعا ها ومناجاتا شو فارسی بگه و من برای شروع صحیفه سجادیه و نهج البلاغه با ترجمه جواد فاضل رو پیشنهاد می کنم
البته منم نماز مو به عربی می خونم و معنیشو تو دلم میگم


برای انسانهای بزرگ بن بست وجود ندارد , چون بر این باورند یا راهی خواهیم یافت یا راهی خواهیم ساخت.
 

haj morteza

عضو جدید
کاربر ممتاز
مثلا یاد بگیره که شکاف نازک هسته خرما به عربی چی می شه

این رو تو ترجمه قرآن نوشته...تلاشی نمیخواد که!!!!!

اما در کل عربی زبان باحالی...خوشم میاد ازش...من بخاطره علاقم یاد گرفتم.....

فکر نکنم اشکال داشته باشه انسان بره یه زبان یاد گرفته باشه بر حسب علاقش
 

Mehran Aalto

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای بابا حاجی جون اگه من این قدر کارم درست بود میرفتم انگلیسی یاد میگرفتم یا هر زبان دیگه ای هم بیشتر به کار میاد هم باحال تره .
بعد این حالت برا منم هست که وقتی نماز میخونم بعدش ترجمشو هم توی ذهنم میگم .
الان بیشتر افرادی که نماز میخونن یه چیزی رو که حفظ کردن سریع میخونن میره دیگه به روح نماز و این چیزا کاری ندارن اما وقتی فارسی باشه بیشتر دقت میکنن که چی دارن میگن .
مثل یه کلیپ صوتی بود از نماز خوندن یه پیرزنه که راستش آخر خنده بود همینجور یه چیزی میگفت میرفت .
 

farbod.z

عضو جدید
اگه آدم بخوادعربیو به عنوان یه زبون یاد بگیره خوبه اما نه اینکه به خاطر اینکه با خدای خودت حرف بزنی مجبور باشی که یه زبان دیگ رو یاد بگیری



برای انسانهای بزرگ بن بست وجود ندارد , چون بر این باورند یا راهی خواهم یافت یا خواهی خواهم ساخت
 

archi-tecture

عضو جدید
اما در کل عربی زبان باحالی...خوشم میاد ازش...من بخاطره علاقم یاد گرفتم.....

فکر نکنم اشکال داشته باشه انسان بره یه زبان یاد گرفته باشه بر حسب علاقش
خبس حاجی...البته من با عربی زیاد حال نمی کنم بیشتر با جملات قرآن حال می کنم و چون عربین بیشتر حال می کنم ببینم چی میگه . البته ریتم و سبک قرآن با زبان روزمره و کوچه بازاری یا حتی استاد های ادبیات عرب هم فرق داره...در واقع قرآن اومده و گلچینی از قوانین عربی رو استفاده کرده تا زیباترین جملات رو درست کنه اما این معنی نمیده که عربی که عرب ها حرف می زنن خیلی باحال باشه!!!
بلاخره علاقست دادا...منم احترام میزارم.
اگه آدم بخوادعربیو به عنوان یه زبون یاد بگیره خوبه اما نه اینکه به خاطر اینکه با خدای خودت حرف بزنی مجبور باشی که یه زبان دیگ رو یاد بگیری
با اجبارش موافقم...اصلا نیازی نیست عربی باشی تا آدم خوبی باشه...مستحبه به اصطلاح علما!!!
ثل یه کلیپ صوتی بود از نماز خوندن یه پیرزنه که راستش آخر خنده بود همینجور یه چیزی میگفت میرفت .
منم یه دونه لر رو دیدم که پای خنده بود...انگاری داره از رو برگه می خونه....:d
 

salahshur

عضو جدید
کاربر ممتاز
این به همان دلیل است که چرا ما همه به سمت کعبه نماز میخوانیم یک زبان بودن در نیایش نوعی عامل وحدت است فکر کنید در هنگام حج یا زیارت ائمه بقیع یا مسجد کوفه یا کربلا و ... میخواهیم نماز بخوانیم حالا ما یه جور میخونیم عربها یه جور پاکستانی و هندی ها یه جور و ..... آخرش هیچ کی نمیفهمه چی خونده
 

yuza

اخراجی موقت
بزار من ساده بگم....

از نظر زبان شناسی زبان عربی زبان کامل تری نسبت به دیگر زبانهاست...دایره لغاتش وسیعه....

مثلا ما هنوز معادل واژه خشوع رو در فارسی نداریم......(این کلمه اصلش چیزی بین تواضع و ترس و عشقه)

یا ما در قرآن داریم که میگه:

به مومنان در روز محشر به اندازه شکاف نازک هسته خرما آسبی نمیرسه

معادل کل شکاف نازک هسته خرما در عربی میشه فتیلا

پس بسیاری از مفاهیم عربی رو حتی با روان ترین ترجمه نمیشه به معادل فارسی گفت....

این یکی....

دوم هم بحث اتحاد جهان اسلام در کل دنیاست......

الان شما هرجای جهان تو هر نماز جماعتی شرکت کنی راحتی...نمازو همینطور میخونن که اینجا میخونن.....

با زبان متحد عربی و همین مفاهیم......

این نظم و اتحاد جهان اسلامه....



اما در خارج از این قالب به تمام زبانها میشه دعا کرد.....

عیبی نداره

حتی در قنوت نماز وتر و شغع (نماز شب) که مستحب هستند
بعد از خوندن قنوت معمولی علنا میتونید فارسی دعا کنید و خواسته هاتون رو فارسی از خدا بخواین.....


اما در قالب واجبات رعایت نظم اسلامی و جنبه اتحادی مهمه......





حاجی از نادونی ما سو استفاده نکن
عربی 29،000 تا لغت داره
ولی چینی 15,000,000 تا

ما معادل نداریم چینی ها که دارند،پس چرا قرآن به زبونه چینی نیست؟
حرفت بی منطقه
بهترین زبون هم چیزه دیگست
دکتر حسابی هم اثبات کرده زبان فارسی پیش نیاز عربی هست و کامل تره

بعد ما تو خونمون تنها میخواییم نماز بخونیم کاری به بقیه ی مسلمونای دنیا نداریم ،چه اتحادی؟

نماز رو باید فارسی خوند
 

yuza

اخراجی موقت
راستش منم این سوال برام پیش اومده بود از معلم مدرسه پرسیدم جواب درست حسابی نداد از استاد دانشگاه پرسیدم تند برخورد کرد
خلاصه سوال بی جواب تو ذهنم بود

یه شب خواب یه خانومه رو دیدم اومد تو خوابم من ازش پرسیدم گفت:

چون ما میخواییم به خدا احترام بزاریم،بگیم به همون زبونی که قرآن فرستادی عبادتت میکنیم
میخوایم یگیم ما بلدیم
با یه چیزایی مثل این که یادم نیست


ولی بازم قانع نشدم :biggrin:
 

archi-tecture

عضو جدید
بعد ما تو خونمون تنها میخواییم نماز بخونیم کاری به بقیه ی مسلمونای دنیا نداریم ،چه اتحادی؟

نماز رو باید فارسی خوند
منم بحثم همینه...وقتی داری تنها می خونی و مسئله ای به نام جماعت وسط نیست فارسی خوندنش چه عیبی داره...هنوز قانع نشدم:confused:


این به همان دلیل است که چرا ما همه به سمت کعبه نماز میخوانیم یک زبان بودن در نیایش نوعی عامل وحدت است فکر کنید در هنگام حج یا زیارت ائمه بقیع یا مسجد کوفه یا کربلا و ... میخواهیم نماز بخوانیم حالا ما یه جور میخونیم عربها یه جور پاکستانی و هندی ها یه جور و ..... آخرش هیچ کی نمیفهمه چی خونده
دیگه وقتی نماز رو عین بقیه مسلمون ها می خونیم رکوع و سجود و تشهدش رو عین بقیه می خونیم ولی به زبون خودمون کجا به اتحاد ضربه زدیم؟ :surprised:
 

parandi2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حاجی از نادونی ما سو استفاده نکن
عربی 29،000 تا لغت داره
ولی چینی 15,000,000 تا

ما معادل نداریم چینی ها که دارند،پس چرا قرآن به زبونه چینی نیست؟
حرفت بی منطقه
بهترین زبون هم چیزه دیگست
دکتر حسابی هم اثبات کرده زبان فارسی پیش نیاز عربی هست و کامل تره

بعد ما تو خونمون تنها میخواییم نماز بخونیم کاری به بقیه ی مسلمونای دنیا نداریم ،چه اتحادی؟

نماز رو باید فارسی خوند
عرض شود به حضور شما که زبان چینی جزء سخت ترین زبان هاست. دوم اینکه در زبان چینی چیزی به اسم حرف الفبا نداریم بلکه یه سری علامت و شکل داریم. برای همین به چینی زبان اندیشه نگار می گن که یه چیزیه بین خط هیروگلیف و زبان امروزی. اینکه می گین اینقدر کلمه داره به خاطر اینه که برای هر کلمه یه علامت درست کردن برای همینم هس که تعدادشون اینقدر زیاده.
اما در مورد پیش نیاز پس نیاز. زبانی که حروفش عربیه، خیلی از کلماتش عربیه. بعد از ورود اعراب به ایران شکل گرته (منظورم زبان امروزیه نه زبان پهلوی) چجوری می شه که پیش نیاز عربی باشه؟
 
آخرین ویرایش:

yuza

اخراجی موقت
عرض شود به حضور شما که زبان چینی جزء سخت ترین زبان هاست. دوم اینکه در زبان چینی چیزی به اسم حرف الفبا نداریم بلکه یه سری علامت و شکل داریم. برای همین به چینی زبان اندیشه نگار می گن که یه چیزیه بین خط هیروگلیف و زبان امروزی. اینکه می گین اینقدر کلمه داره به خاطر اینه که برای هر کلمه یه علامت درست کردن برای همینم هس که تعدادشون اینقدر زیاده.
اما در مورد پیش نیاز پس نیاز. زبانی که حروفش عربیه، خیلی از کلماتش عربیه. بعد از ورود اعراب به ایران شکل گرته (منظورم زبان امروزیه نه زبان پهلوی) چجوری می شه که پیش نیاز عربی باشه؟

من نمیدونم،گفتم دکتر حسابی اثبات کرده

من سختی و آسونی رو نگفتم،حاجی گفت از همه زبونا کامل تره دایره لغاتش بیشتره
من گفتم چینی بیشتره لغاتش
 

yuza

اخراجی موقت
یعنی شما میگی خدا فارسی بلد نیست که ما فارسی بگیم نماز رو؟
 

مبين88

عضو جدید
سلام به نظرم اومد دو تا نكته رو ياداوري كنم:اولا خيلي از مسائل فرعي هست كه ما دليل كاملشو نمي دونيم واصلاپيامبر براي همينه كه هر چي به صلاحمونه و عقل تنهايي نميفهمه بهمون بگه البته در مورد عربي با اصول زبانشناختيميشه ثابت كرد از بقيه زبون ها كاملتره:smile:ودر
مورد دعا و نماز عقل ما ساكته ولي روايات ما كه منبع ديگه اي كنار عقلند ميگن عربي
پس ما چند منبع براي كشف كار درست داريم
دوم اينكه قرار نيست ما حال كنيم قراره ببينيم معبود چي دوست داره
 

yuza

اخراجی موقت
سلام به نظرم اومد دو تا نكته رو ياداوري كنم:اولا خيلي از مسائل فرعي هست كه ما دليل كاملشو نمي دونيم واصلاپيامبر براي همينه كه هر چي به صلاحمونه و عقل تنهايي نميفهمه بهمون بگه البته در مورد عربي با اصول زبانشناختيميشه ثابت كرد از بقيه زبون ها كاملتره:smile:ودر
مورد دعا و نماز عقل ما ساكته ولي روايات ما كه منبع ديگه اي كنار عقلند ميگن عربي
پس ما چند منبع براي كشف كار درست داريم
دوم اينكه قرار نيست ما حال كنيم قراره ببينيم معبود چي دوست داره

یعنی اگر پیامبر یونانی بود قرآن رو عربی میگفت چون زبونه کاملیه؟

چرا عقل ما ساکته؟شاید عقل شما باشه ولی فکر نکم برایه همه ساکت باشه

روایات میتونه ساختگی باشه
اگرم نباشه
اونا دلشون به حال من و شما نمیسوخت که،میخواستند فرهنگ عرب و زبونه عرب رایج شه
 

مبين888

عضو جدید
یعنی اگر پیامبر یونانی بود قرآن رو عربی میگفت چون زبونه کاملیه؟

چرا عقل ما ساکته؟شاید عقل شما باشه ولی فکر نکم برایه همه ساکت باشه

روایات میتونه ساختگی باشه
اگرم نباشه
اونا دلشون به حال من و شما نمیسوخت که،میخواستند فرهنگ عرب و زبونه عرب رایج شه
در جواب سوال اول بايد بگويم بله ولي اين فرض تحقق خارجي پيدا نمي كند زيرا طبيعتا مخاطب اولييه هر پيامبري و از جمله حضرت رسول و قران بايد زبان وحي را درك كند تا بعدا در
مسير گسترشش قرار بگيرد
در جواب سوال دوم بايد بگويم انسان محدود است يعني دسترسي به غيب يعني مرحله قبل از اين دنيا وسرانجام اين دنيا ومعاد ندارد به همين دليل ريز مسهئلي كه به سودش يا ضررش مي باشد را نمي داند واين معناي سكوت عقل انسان است وبه همين دليل خدا براي كمكگ عقل كه در احاديث از ان به حجت باطن تعبير شده دستوراتي را بوسيله پيامبران فرستاد
اما مطلب سوم ؛در حوزه هاي علميه به طور تخصصي بر روي روشهاي تفكيك حديث صحيح و غلط كار مي كنند وانچه گفته شد بر اساس احاديث صحيح كه علماي علم عقائد معرفي كردند مي باشد وساحت اهل بيت و پيامبر چون عصمت دارند از گرايش هاي قومي مبرا است
 

yuza

اخراجی موقت
در جواب سوال اول بايد بگويم بله ولي اين فرض تحقق خارجي پيدا نمي كند زيرا طبيعتا مخاطب اولييه هر پيامبري و از جمله حضرت رسول و قران بايد زبان وحي را درك كند تا بعدا در
مسير گسترشش قرار بگيرد
در جواب سوال دوم بايد بگويم انسان محدود است يعني دسترسي به غيب يعني مرحله قبل از اين دنيا وسرانجام اين دنيا ومعاد ندارد به همين دليل ريز مسهئلي كه به سودش يا ضررش مي باشد را نمي داند واين معناي سكوت عقل انسان است وبه همين دليل خدا براي كمكگ عقل كه در احاديث از ان به حجت باطن تعبير شده دستوراتي را بوسيله پيامبران فرستاد
اما مطلب سوم ؛در حوزه هاي علميه به طور تخصصي بر روي روشهاي تفكيك حديث صحيح و غلط كار مي كنند وانچه گفته شد بر اساس احاديث صحيح كه علماي علم عقائد معرفي كردند مي باشد وساحت اهل بيت و پيامبر چون عصمت دارند از گرايش هاي قومي مبرا است

درجواب جواب اولتون به سوال اولم بگم که چرا پس زبون دین های دیگه و پیامبر های دیگه عربی نیست؟
 

مبين888

عضو جدید
درجواب جواب اولتون به سوال اولم بگم که چرا پس زبون دین های دیگه و پیامبر های دیگه عربی نیست؟
در جواب جوابتون به جواب من نسبت به سوال اولتون:biggrin: بايد بگم قران معجزه رسول الله است ويك معجزه ادبي است كه جاويدان است وبه همين دليل زباني كه مي خواهد پذيراي ان باشد بايد بيشترين قابليت را در بين زبان ها داشته باشد تا وجوه مختلف معجزه بودن قران را به مردم زمانهاي مختلف نشان بدهد
 
  • Like
واکنش ها: yuza

قمصر

عضو جدید
با توجه به این که زبان ما فارسی است، چرا نماز را به عربی می خوانیم و نمی توانیم آن را به فارسی بخوانیم؟

خواندن نماز به صورت عربی و با همان الفاظ و کلماتی که پیامبر ودیگر مسلمانان صدر اسلام می خواندند ، دلائل مختلفی دارد که به برخی ازآن‌ها اشاره می کنیم:
اوّل: تعبدى و توقیفى بودن خواندن نماز به لفظ عربى، به این معنا که شریعت اسلام دستور داده که نماز را به عربى بخوانیم .
با توجه به این که روح عبادت بر تسلیم و تعبد است ، انسانی که می خواهد عبادت خدا کند آن چیزی را انجام می دهد که خداوند خواسته است. طبق آیات و روایات و سیره پیامبر، نماز به این شکل واجب شده است، اگر چه انسان می تواند در غیر اوقات نماز، با هر زبانی با خداوند سخن گوید.
طبیعی است که عدم توجه به خواست الهی و عمل کردن هر شخص بنا بر خواست خود ، با روح تعبد و تسلیم سازگار نیست.
دوم: جهت ایجاد زبانى مشترک میان همه پیروان اسلام و فراهم سازى وحدت و پیوند بین المللى دینى.
سوم: قرائت و اذکاری که در نماز است، به صورت دقیق در هیچ زبانی ترجمه ندارد، یعنی نمی توان مفاهیمی را که در اذکار نماز است، به صورت دقیق ترجمه کرد و آن را بیان نمود . چه بسا برخی از کلمات یا جملات، معانی بسیاری در خود جای داده که با یک یا چند جمله نتوان همه آن‌ها را بیان نمود.(1) به عنوان مثال از سوره حمد نام مى‏بریم که هیچ ترجمه‏اى که بتواند تمام مفاهیم آن را به زبان دیگر بیان کند، نیست، حتى کلمه الله، هیچ معادلى در زبان دیگر ندارد و چیزی مانند کلمه خدا در زبان فارسى معادل الله نمى‏باشد.
در ضمن تجربه زندگی نشان داده آنجا که دست‌ها و سلیقه‌های انسانی در کارهای مختلف دخالت کرده است ، آن را به صورت‌های مختلف در آورده که گاهی با اصل و حقیقت فاصله بسیار دارد. در مورد احکام و تکالیف دینی نیز این مسئله را در ادیان دیگر مشاهده می کنیم که دست بردن انسان‌ها در احکام و دستورهای دینی، آنها را به چه وضعی در آورده و گاهی آن را به صورت کلی پاک کرده و از بین برده است.
هشام بن حکم از امام صادق(ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می گیرد و هم انسان را به زحمت می اندازد؟ امام فرمود: «پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت نمودند. عده‌ای هم دین آنان را پذیرفتند، امّا با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آن‌ها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر زنده بماند و این از طریق نماز امکان پذیر است»،(2)یعنی علاوه بر آن که نماز به همین شکل ، عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین است.
شاید یکی از رموز خواندن نماز به زبان عربی و با دیگر شرایط و آداب، حفظ نماز بعد از قرن‌ها است ، در حالی در ادیان دیگر ، ارتباط دائمی و همیشگی که مسلمانان با خدای خویش دارند ، وجود ندارد و این مسئله در افزایش ایمان بسیار موثر است.
اگر چه با توجه به دلیل‌هایی که ذکر کردیم نماز باید به زبان عربی خوانده شود ، اما این بدان معنی نیست که انسان نتواند به هیچ زبان دیگری با خداوند سخن بگوید . انسان می تواند با هر زبانی که خواست در غیر نماز با خدا سخن گفته و با او راز و نیاز کند و درد‌ها و نیاز‌های خود را با او در میان گذارد .حتی در قنوت نماز که جایگاه خواستن حاجت‌ها است ، به فتوای اکثرمراجع، انسان می تواند به فارسی یا هر زبان دیگر با خدا سخن گوید.(3)
پى‏نوشت‏ها:
1 - استاد محمد تقى مصباح یزدى، قرآن‏شناسى، ص 102 - 92، با اقتباس و تلخیص، چاپ مؤسسه آموزشی و پژوهشى امام خمینى؛ تفسیر المیزان، ج11، ص 75؛ تفسیر نمونه، ج1، ص 20 و ج9، ص 299؛ آیت الله صافی گلپایگانی، معارف دین، ص 315.
2- غلامعلی نعیم آبادی، نماز زیباترین الگوی پرستش، ص 35، به نقل از علل الشرایع، ج 2، ص 10.
3 – عروة الوثقی، فصل القنوت، مسئله 3 (ج2، ص 610)؛ رساله عملیه آیت الله بهجت، مسئله 922؛ آیت الله خامنه‌ای، اجوبة الاستفتائات، س 488.
 

قمصر

عضو جدید
عربی بودن نماز حكمتهای متعددی دارد؛ برخی از آنچه در این باره می توان گفت عبارت است از:




1.زبان عربی نه زبان یك قوم، بلكه به مثابه زبان دین برای ما حائز اهمیت است و انس و آشنایی با آن سبب پیوند مستقیم با كلام خدا و سنت گفتاری پیامبر (ص) و ائمه هدی (ع) می شود.

عربی بودن نماز یكی از عواملی است كه رابطه دائمی انسان بازبان دین و پیوند گسست ناپذیر آنان با كتاب آسمانی راسبب می شود. و زمینه آشنایی مستقیم با معارف دینی را فراهم می آورد. از همین رو مسلمانان، ازهر نژاد و دارای هر زبان همواره كوشیده اند كه با این زبان آشنا شوند تا از طریق آن رابطه بهتر و مستقیم تری با معارف دینی برقرار كنند. به عنوان نمونه دكتر محمد تقی الدین الهلالی در مقدمه تفسیر قرآن به زبان انگلیسی از «شیخ عمر ازبك» یكی از عالمان ترك تبار ازبكستان نقل می كند:

«از زمانی كه روس ها ما را وادار به آموختن زبان خودشان كردند نذر كردم كه جز با زبان قرآن و پیامبر (ص) سخن نگویم، زیرا دانستم كه آنان آگاهانه به این كار دست زده و می دانند كه در قالب آموزش زبان انسان ها عقاید و افكار آنان را فرا گرفته و با آنان در می آمیزند. پس بگذار هر كه با من انس می گیرد زبان قرآن را بیاموزد و من خود در این باره به او كمك خواهم كرد....»(1)


 

قمصر

عضو جدید


2_ غنای زبان عربی از جهت واژگان، مفاهیم وساختار معنایی، به ویژه درحوزه معارف دینی، با دیگر زبان‌ها قیاس پذیر نیست. ازطرف دیگر بخش مهمی ازنماز به قرائت سوره هایی ازقرآن اختصاص دارد. قرآن نیز ویژگیهای منحصر به فردی دارد، ازجمله این كه واژه های به كار رفته در آن، شیوه تعبیر، پیوند واژه ها وسازه های كلام با یكدیگر، با اعجاز همراه است و هرگز بشر قادر نیست كه با دقت و صحت كافی كلام خدا را به زبان دیگر برگردان نموده و جایگزین متن اصلی و عربی آن كند. البته مشكل ترجمه، مشكلی فراگیر است و اختصاص به كتاب الهی ندارد، تا آن جا كه برخی چون، كواین ترجمه را امكان ناپذیر می انگارند. از همین رو پژوهشگران چیره دست در متون علمی حدالامكان استفاده و استناد به اصل منابع مورد استفاده خود را بر استفاده ازترجمه ها و نقل قول از آن ها ترجیح می دهند؛ لیكن این مسأله در مورد قرآن مجید صد چندان است. پروفسور «ایزوتسو» قرآن پژوه معاصر می نویسد:

«واژه های ترجمه شده در بهترین صورتشان جز معادل های جزئی نیستند. از آن ها فقط می توان به عنوان رهنمودهای ساخته و پرداخته ای در برداشتن گامهای لرزان نخستین استفاده نمود، هر چند دربسیاری از موارد از این بابت نه تنها وافی به مقصود نیستند بلكه گمراه كننده نیز می باشند . ولی به هر حال، هرگز نمی توان بحث و بررسی ساختمان جهان بینی اخلاقی قومی را بر بنیاد آن ها مستقرساخت .» (2)
استاد دكتر حجتی نیز بر آن است كه«مفردات و تكواژه های قرآن به گونه ای به هم پیوند یافته اند كه با گذر از هر بخشی از این تراكیب به بخش دیگر معنی بدیعتر و دقیقتری را یكی پس از دیگری القاء می كنند.»(3) او سپس می نویسد:


 

قمصر

عضو جدید
«در قرآن كریم _ به خاطر این كه به زبان عربی است و این زبان از تنوع واژه و رسایی آن ها غنی است _ كلمات مترادف به مفهوم اصطلاحی در آن وجود ندارد و در نتیجه الفاظی كه در قرآن مترادف به نظر می رسند هریك حامل خصوصیاتی است متمایز از یكدیگر كه ترداف را از آن ها سلب می كند.»

با توجه به نكته اخیر انتخاب واژه های عربی در قرآن با خصیصه اعجاز توأم است،به عبارت دیگر به جای لغتی كه در قرآن كریم، مرادف با لغت دیگر به نظر می رسد، محال است لغت دیگری را به كار برد. [به عنوان مثال] در قرآن كریم واژه های «خالق»، «بارئ»، «فاطر» در جایگاه های مختلفی آمده كه نمی توان خصوصیات آن ها را با تعبیر «آفریدگار» القاء كرد. از آن جا كه خداوندمتعال بر همه لغات ازنظرآگاهی احاطه كامل دارد بهترین آن ها را در جای مناسب آورده است كه این كار از عهده توانایی بشر بیرون است.... به تعبیر پاره ای از علما، ترجمه قرآن به سان استفاده از اندام مصنوعی به جای اندام طبیعی است، وهرگز نمی تواند با قرآن كریم هم سطح باشد.»(4)

ایشان در جای دیگر آورده است كه معمولاً مترجمان كلمه «انابه» را به تضرع و زاری و امثال آن برمی گردانند، در حالی كه این ترجمه كالبدی بی روح از واژه ای است زنده. اگر حضرت ابراهیم «لحلیم اوّاه منیب»(5) خوانده شده است «انابه او عبارت از گسستن از غیر خدا و پوچ انگاشتن علل و اسباب مادی و پیوستن به خدا است و انابه او یعنی نیست انگاری ما سوی الله و گسستن از آن ها و پیوند یافتن با خدایی كه هستی واقعی ازآن اوست. این حالت عرفانی را كه در روح مفهوم واژه انابه وجود دارد چگونه می توان با تضرع و زاری القاء كرد.»(6)

چرا جای دور برویم؛ چه كسی تا كنون توانسته است ترجمه ای دقیق و معتبر از سوره حمد و توحید كه همه روزه در نمازها تكرار می شوند به دست دهد؟ نگارنده كه مدتها در ترجمه های قرآن مجید به زبان های مختلف كاوش نموده و اطلاعاتی از بیش از دوهزار ترجمه قرآن به بیش از یكصد زبان به دست آورده تا كنون به ترجمه دقیقی از آیه شریفه « بسم الله الرحمن الرحیم» دست نیافته است.
 

قمصر

عضو جدید
به عنوان مثال كلمه «الله» اسم خاص خداوند است و واژه هایی چون «خدا»،«God»،«Dieo» به عنوان معادلهایی تقریبی در برابر آن قرار می گیرند. محمد (مارمادوك) پیكتال مترجم انگلیسی قرآن به این نكته توجه نموده و در مقدمه سوره حمد می نویسد : «من در همه جای این ترجمه واژه «Allah» را حفظ نموده ام، زیرا این واژه هیچ معادلی در زبان انگلیسی ندارد.(7) او در تبیین تفاوتهای اسم جلاله (الله) و واژه «God» در انگلیسی می نویسد: « از ویژگی های كلمه «الله» این است كه نه مؤنث دارد و نه جمع پذیر است و لا جرم جز بر ذات یكتای وَهْم ناپذیر و متعالی، بر كسی یا چیزی قابل اطلاق نیست»؛(8) بر خلاف واژه (God) كه هم تأنیث پذیر است (Goddess) و هم جمع پذیر (Gods/Goddesses)، یا مانند كلمه خدا در فارسی كه به «خدایان» جمع می شود و از همین رو به غیر ذات حق تعالی نیز اطلاق می شود. همچنین «الرحمن» و «الرحیم» هر یك به گونه خاصی از رحمت الهی اشاره دارند.(9) و تا آن جا كه نگارنده آگاهی دارد معادل دقیقی برای هیچ یك از آن دو در زبان های دیگر شناخته نشده است. واژه هایی چون «بخشنده»، «بخشاینده»، «بخشایشگر»،
 

قمصر

عضو جدید
«مهربان»، «مهرورز» و امثال آن در فارسی یا «Mercifع، «Compassionate»، «Mimercy-giving»، «Beneficient» در انگلیسی و «Tres Misericordieux»، «Tout Misericordieux» در زبان فرانسه، هرگز نمایانگر معنای دقیق و معارف نهفته در واژه های «رحمن» و «رحیم» نیستند.




3.قرآن از نظر لطافت و زیبایی نیز اعجاز آمیز و بدیل ناپذیر است و از همین رو جاذبه نیرومند و خارق العاده ای دارد. ساواری در مقدمه ترجمه قرآن به زبان فرانسوی می نویسد:

«قرآن دارای تأثیری خاص و جاذبه ای ویژه است كه مانند آن برای هیچ یك از كتاب ها نیست.»(10)

بنابراین اگر مشكل معادل گزاری برای معانی بلند قرآن كه در نماز قرائت می شود به گونه ای قابل حل باشد، اما لطافت و زیبایی آسمانی قرآن با هیچ ترجمه بشری فراچنگ آمدنی نیست. مگر نه این است كه ترجمه های منظوم و مسجع و آهنگین قرآن پیش از آن كه در میان مردم جایی باز كند به سرعت طراوت وزیبایی خود رااز دست داده و تنها درموزه ها جایی برای خود پیدا می كند؛ اما قرآن مجید قرون و اعصار را درنوردیده و میلیاردها انسان را از سویدای دل شیفته و دلباخته خود ساخته و همواره پرتوافشانی‌های آن فزونی می یابد. پیكتال می نویسد:

«قرآن را نمی توان ترجمه كرد، زبرا نعمه و آوای بی نظیر و آهنگ دل نشین آن انسان را دگرگون می سازد و او را به خشوع و گریه و یا شور و شوق وا می دارد.»(11)

پروفسور ا. گیوم(12) بر آن است كه:

«قرآن با آهنگ زیبای مخصوص دارای موسیقی دلنوازی است كه گوش را می‌نوازد. عده كثیری از مسیحیان عرب زبان سبك قرآن را ستوده اند و از میان شرق شناسان كسانی كه به زبان و ادبیات عرب آشنایی دارند فصاحت و لطف و ظرافت شیوه قرآن رامی ستایند. زمانی كه قرآن را تلاوت كنند جذابیت خاص آن بی اختیار شنونده را به سوی خود می كشد و این حلاوت و موسیقی دلنشین بود كه فریاد سرزنش كنندگان راخاموش كرد و به كالبد شریعت پیامبراسلام روح دمید و آن را غیر قابل تقلید گردانید. در پهنه نظم و نثر و ادبیات پر دامنه عرب كتابی به فصاحت و بلاغت و بلندپایگی و پرمایگی قرآن نمی شناسیم و اثری نیست كه بتوان آن را با قرآن مقایسه نمود. تأثیر عمیق آیات قرآن بر عرب و غیر عرب آنچنان است كه عنان از كف می دهند.»(13)
 

قمصر

عضو جدید
«آرنولد نولد‌كه» آلمانی در كباب خود «تاریخ قرآن» آورده است:

«كلمات قرآن چنان خوب و به هم پیوسته است كه شنیدنش، با آن هماهنگی وروانی، گویی نغمه فرشتگان است؛ مؤمنان را به شور می آورد و قلب آنان را مالامال ازوجد و شعف می گرداند.»(14)

بار تلمی سنت هیلر دانشمند فرانسوی می نویسد :

«قرآن كتابی است بی همتا كه زیبایی ظاهری و عظمت معنوی آن برابر است. استحكام الفاظ و انسجام كلمات و تازگی افكار درسبك نوظهور آن چنان متجلی است كه پیش از آن كه خردها تسخیر معانی آن گردند، دلها تسلیم آن می شوند.در میان پیامبران هیچ كس مانند پیامبر اسلام نتوانسته است این همه نفوذ كلام داشته باشد.

قرآن با سبك خاص خود، هم سرود مذهبی است و هم نیایش الهی و هم شریعت و قوانین سیاسی و حقوقی و هم نوید بخش و هشدار دهنده و هم پندآموز و هم راهنما و هدایت كننده به راه راست و هم بیان كننده قصه و داستان و حِكَم و امثال.

و بالاخره قرآن زیباترین اثر به زبان عربی است كه در میان كتابهای مذاهب جهان نظیر ندارد. مسیحیان عرب زبان معترفند كه این كتاب شریف چه تأثیر شگرفی دردل و جان شنوندگان دارد.»(15)

مارگریت ماركوس(مریم جمیله) دوشیزه یهودی زاده آمریكایی درشرح حال و چگونگی تمایل خود به اسلام آورده است كه با شنیدن آیاتی از قرآن مجید چنان شیفته و دلباخته شد كه این مسأله او را به انس دائمی با قرآن ومطالعه و بررسی پیرامون اسلام فراخواند و در نهایت هدایت او به این دین مبین و نگارش ده ها كتاب و مقاله در دفاع از اسلام را سبب شد.(16)

بنابراین قرائت آیات الهی در نماز ، به ویژه اگر همراه با نغمه دل انگیز قرآن، و توجه و تدبر در معانی آیات آن باشد، چنان تأثیری دارد كه ترجمه را بدان راه نیست.




4.از منظر جامعه شناختی زبان یكی از مهمترین نمادها(17) است.«نمادها ركن بنیادین زندگی اجتماعی انسان اند. بدون نمادها و یا فرهنگ، انسان ها ناشناخته و سردرگم خواهند بود و جهان، آن گونه كه ما آن را می شناسیم، از هم خواهد گسست.»(18) « انسان ها در خلال نظامی از نمادها با یكدیگر رابطه برقرار می كنند، گذشته را به یاد می آورند و آینده را پیش بینی می كنند.»(19) از طرف دیگر زبان نقش اساسی در فرهنگ پذیری(20) و پایایی فرهنگی(21) ایفا می كند. زبان برجسته ترین عنصر فرهنگی و عامل انتقال فرهنگ و حفظ هویت تاریخی و فرهنگی یك ملت است. یكی از مشكلات بزرگی كه تكنولوژی جدید ارتباطات همچون ماهواره، اینترنت و ... پدید آورده این است كه سلطه نمادهای جدید و سربرآوردن یك زبان مسلط موجب انقطاع فرهنگی و گسست رابطه نسل جدید با پیشینه فرهنگی خویش است، و آن نیزبه نوبه خود زوال هویت را سبب می شود. (انقطاع زبانی گسست فرهنگی زوال هویت) اگر استعمارنو (Neo_colonialism) با تمام توان در بسط زبان خود می كوشد، از آن رو است كه بهترین راه تحمیل فرهنگ خود و بیگانه سازی ملتها با هویت خویش تغییر درزبان و ارتباطات كلامی است. اگر مشاهده می شود كه روشنفكر نمایان غرب گرا چون آخوندزاده، ملكم خان و ... در ایران و امثال آتاتورك در تركیه فرآیند دین زدایی و سكولاریزه كردن اجتماع را از مبارزه با خط و زبان عربی آغاز می كنند ریشه در همین نكته دارد.(22)

با توجه به آنچه گذشت می توان گفت یكی از حكمت های مهم عربی بودن نماز این است كه از طریق آن فرآیند فرهنگ پذیری و انتقال، پویایی و استمرار فرهنگ دینی در طول قرون و در میان نسل های پی درپی به خوبی انجام پذیرد. همه مسلمانان در هر زمان و هر مكان ازطریق نمازهای پنجگانه ارتباط دائمی خود را با زبان دین حفظ نموده و به وسیله این نماد عناصر فرهنگ دینی را در میان خود نهادینه ساخته و به نسلهای بعدی منتقل می كنند.

ازطرف دیگر این ارتباط پیوسته و دائمی و دارا بودن زبان مشترك دینی به پایایی فرهنگ دینی مدد می رساند و جوامع اسلامی را در حد بالایی دربرابر تهاجمات فرهنگی بیگانه مصون می سازد. بنابراین عربی بودن نماز هم درفرهنگ پذیری و انتقال فرهنگی مسلمانان نقش به سزایی دارد و هم در پایایی و پایداری فرهنگ و هویت دینی آنان.




5. زبان یكی از محورهای اشتراك و وحدت انسان ها است. از طرف دیگر نماز به عنوان یك آیین عبادی دائمی و همگانی، بیشترین نمادهای وحدت بخش و نمایانگر اتحاد و یكپارچگی امت اسلامی درسراسرجهان را در خود جمع نموده و الگویی بسیارزیبا و منحصر به فرد از وحدت امت ازهر دیارو هر نژاد و هرطبقه اجتماعی است. پرستش خدای یگانه با افعال و اذكار واحد، رو به قبله واحد، با استفاده اززبان واحد چیزی است كه در هیچ جای جهان نظیری برای آن نمی توان یافت. بنابراین عربی بودن نماز در ایجاد انسجام و یكپارچگی و وحدت امت اسلامی نیز نقش به سزایی دارد.

اكنون ازباب حسن ختام وشیرینی كلام خاطره استاد دكتر محمد جواد شریعت با مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی را در رابطه با راز عربی بودن نمازتقدیم خوانندگان می كنیم:

سال یكهزار و سیصدو سی و دو شمسی بود من و عده ای از جوانان پرشورآن روزگار، پس ازتبادل نظر و مشاجره، به این نتیجه رسیده بودیم كه چه دلیلی دارد نمازرا به عربی بخوانیم؟ چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ عاقبت تصمیم گرفتیم نمازرا به زبان فارسی بخوانیم و همین كار را هم كردیم. والدین كم كم از این موضوع آگاهی یافتند و به فكر چاره افتادند، آن ها پس از تبادل نظربا یكدیگر، تصمیم گرفتند با نصیحت ما را از این كار باز دارند و اگر مؤثر نبود، راهی دیگر برگزینند، چون پند دادن آن ها مؤثر نیفتاد، ما را نزد یكی از روحانیان آن زمان بردند. آن روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز می خوانیم، به شیوه ای اهانت آمیز نجس و كافرمان خواند. این عمل او ما را در كارمان راسخ تر و مصرتر ساخت. عاقبت یكی از پدران، والدین دیگر افراد را به این فكر انداخت كه ما را به محضر حضرت آیت الله حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فكر مورد تأیید قرار گرفت. آن ها نزد حضرت ارباب شتافتند و موضوع را با وی در میان نهادند، او دستور داد در وقتی معیّن ما را خدمتش رهنمون شوند .در روز موعود ما راكه تقریباً پانزده نفر بودیم، به محضرمبارك ایشان بردند، در همان لحظه اول، چهره نورانی و خندان وی ما را مجذوب ساخت؛ آن بزرگمرد را غیرازدیگران یافتیم و دانستیم كه با شخصیتی استثنایی روبرو هستیم. آقا در آغاز دستور پذیرایی از همه مارا صادر فرمود. سپس به والدین ما فرمود: شما كه به فارسی نماز نمی خوانید، فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتی آن ها رفتند، به ما فرمود: بهتر است شما یكی یكی خودتان را معرفی كنید و بگویید در چه سطح تحصیلی و چه رشته ای درس می خوانید، آنگاه به تناسب رشته و كلاس ما، پرسش های علمی مطرح كرد و از درس هایی مانند جبر و مثلثات و فیزیك و شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسید كه پاسخ اغلب آن ها از توان ما بیرون بود. هر كس از عهده پاسخ برنمی آمد، با اظهار لطف وی و پاسخ درست پرسش روبرو می شد. پس از آن كه همه ما را خلع سلاح كرد، فرمود: والدین شما نگران شده اند كه شما نمازتان را به فارسی می خوانید، آن ها نمی دانند من كسانی را می شناسم كه _ نعوذبالله _ اصلاً نماز نمی خوانند، شما جوانان پاك اعتقادی هستید كه هم اهل دین هستید و هم اهل همت، من در جوانی می خواستم مثل شما نماز را به فارسی بخوانم؛ ولی مشكلاتی پیش آمد كه نتوانستم. اكنون شما به خواسته دوران جوانی ام جامه عمل پوشانیده اید، آفرین به همت شما، در آن روزگار، نخستین مشكل من ترجمه صحیح سوره حمد بود كه لابد شما آن را حلّ كرده اید. اكنون یكی از شما كه از دیگران مسلط تراست، بگوید بسم الله الرحمن الرحیم را چگونه ترجمه كرده است. یكی ازما به عادت دانش آموزان دستش رابالا گرفت و برای پاسخ دادن داوطلب شد، آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه مایك نفر است؛ زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند برنمی آمدم. بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرمایید بسم الله را چگونه ترجمه كردید؟ آن جوان گفت: طبق عادت جاری به نام خداوند بخشنده مهربان. حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نكنم ترجمه درست بسم الله چنین باشد. در مورد «بسم» ترجمه «به نام» عیبی ندارد. اما «الله» قابل ترجمه نیست؛ زیرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمی توان ترجمه كرد؛ مثلاً اگر اسم كسی «حسن»باشد، نمی توان به آن گفت «زیبا». ترجمه «حسن» زیباست؛ اما اگر به آقای حسن بگوییم آقای زیبا، خوشش نمی آید. كلمه الله اسم خاصی است كه مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق می كنند. نمی توان «الله» را ترجمه كرد، باید همان را به كار برد.خوب «رحمن» را چگونه ترجمه كرده اید؟ رفیق ما پاسخ داد: بخشنده. حضرت ارباب فرمود: این ترجمه بد نیست، ولی كامل نیست؛ زیرا «رحمن» یكی از صفات خداست كه شمول رحمت و بخشندگی او را می رساند و این شمول دركلمه بخشنده نیست؛ «رحمن» یعنی خدای كه در این دنیا هم برمؤمن و هم بر كافر رحم می كند و همه را در كنف لطف و بخشندگی خود قرار می دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن اعطا می فرماید. در هرحال، ترجمه بخشنده برای «رحمن» درحد كمال ترجمه نیست. خوب، رحیم را چطور ترجمه كرده اید؟ رفیق ما جواب داد: «مهربان». حضرت آیت الله ارباب فرمود: اگرمقصودتان از رحیم من بود _ چون نام وی رحیم بود_ بدم نمی آمد «مهربان» ترجمه كنید؛ امّا چون رحیم كلمه ای قرآنی و نام پروردگاراست، باید درست معنا شود. اگر آن را «بخشاینده» ترجمه كرده بودید، راهی به دهی می برد؛ زیرا رحیم یعنی خدای كه در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو می كند. پس آنچه در ترجمه «بسم الله» آورده اید، بد نیست؛ ولی كامل نیست و اشتباهاتی دارد. من هم در دوران جوانی چنین قصدی داشتم، امّا به همین مشكلات برخوردم و از خواندن نماز فارسی منصرف شدم. تازه این فقط آیه اول سوره حمد بود، اگر به دیگر آیات بپردازیم موضوع خیلی پیچیده تر می شود.امّا من معتقدم شما اگرباز هم بر این امر اصرار داردید، دست از نمازخواندن فارسی برندارید؛ زیرا خواندنش ازنخواندن نمازبه طوركلی بهتر است.

در این جا، همگی شرمنده و منفعل و شكست خورده از وی عذر خواهی كردیم و قول دادیم، ضمن خواندن نمازبه عربی،نمازهای گذشته را اعاده كنیم. ایشان فرمود: من نگفتم به عربی نماز بخوانید، هرطور دلتان می خواهد بخوانید. من فقط مشكلات این كار را برای شما شرح دادم. ما همه عاجزانه از وی طلب بخشایش و ازكار خود اظهار پشیمانی كردیم. حضرت آیت الله ارباب، با تعارف میوه و شیرینی، مجلس را به پایان برد. ما همگی دست مباركش را بوسیدیم و در حالی كه ما را بدرقه می كرد، خداحافظی كردیم. بعد نمازهارا اعاده كردیم و ازكار جاهلانه خود دست برداشتیم.(23)
 

قمصر

عضو جدید
پی نوشت:

1. The Noble Qoran in English Language, by.Dr.M.Taqi_ud_DinAl_ Hilali,8 Dr. Muhammad Muhsin Khan, Kazi Poblications, 121_Zulqar nain Chambers, Ganpat Road, Lahor, Pakistan, VOL. I. P. xxxiii


2. ایزوتسو، توشیهیكو، ساختمان معنایی مفاهیم اخلاقی_ دینی در قرآن، ترجمه دكتر فریدون بدره ای، ص 2، تهران؛ قلم _ ....

3. حجتی، سیدمحمد باقر، مترجم (فصلنامه) سال سوم، ش10،تابستان 72(ویژه نامه ترجمه قرآن) ص 35.

4. همان.

5. هود(11)،آیه 75.

6. حجتی،همان، ص 62.

7. .The Glorious Qoran, Trams by: M.Pichthall, Saleh. Publications Tehran, P.3

8..ibid.

9. جهت آگاهی بیشتر نگاه كنید به : مكارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه ج1 تفسیر سوره حمد، تهران، دارالكتب الاسلامیه.

10. باقریان، مرتضی، پیرامون قرآن و عهدین ص 85 قم، دارالتبلیغ اسلامی، چاپ سوم 1371.

11. The Meaning of the Glorious Qoran , by: Muhammad M.Pichthall, Muslim World Legve _ Rabita, 1977 , P.III.

12. .ِAlfred A.Guilluame.

13. . The Quran InterpreTed, A,J.Arbery, Newyork, 1974. V.2.p.10. (ق) بی آزار شیرازی، عبدالكریم: ترجمه تصویری و تفسیر آهنگین سوره فاتحه و توحید، ص 15، تهران؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.

. (ق) همان؛ Geschichte des Quran,Neeldke,p.56. 2

15. Hilaire,B.Saiut, Mohomet et le Quran, Paris, 1865, p.1870 (ق: همان جا). جهت آگاهی بیشتر در این زمینه ر.ك:

الف. صادق رافعی، مصطفی، اعجاز قرآن، تهران، بنیاد قرآن، 1361.

ب. قطب، سید. التصویر الفنی فی القرآن.

پ. بی آزار شیرازی، عبدالكریم، ترجمه تصویری و تفسیرآهنگین سوره فاتحه و توحید، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی

16. نگاه: مقالاتی از بانو مریم جمیله، ترجمه غلامرضا سعیدی و اقدس حسابی، صص 9_ 12، قم، نشر حر، 1356.

17..Symbols.

18. .ترنر، جاناتان اچ. مفاهیم و كاربردهای جامعه شناسی، ترجمه محمد فولادی و محمد عزیر بختیاری، ص 74، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول 1378.

19.همان، ص 75.

20. Acculturation= فرهنگ پذیری عبارت است از دگرگونی فرهنگی كه از اشاعه ی فرهنگ یعنی پخش عناصر فرهنگی ازجامعه ای به جامعه دیگر تحقق می یابد. جهت آگاهی بیشتر نگاه: پهلوان چنگیز (دكتر،)، فرهنگ شناسی، ص 104، تهران، انتشارات پیام امروز، چاپ اول 1378.

21. Cultural Stability عبارت است از حفظ و ثبات الگوهای فرهنگی در تماس با دیگر فرهنگ ها و تغیر ناپذیری آن به وسیله الگوهای فرهنگی معارض.

22. جهت آگاهی بیشتر نگاه: علم الهدا، جملیه، نقش جریان روشنفكری درسكولاریسم تربیتی، ص 48_ 68، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، 1380.
23. ماهنامه پرسمان/ سال اول، ش 40،آذر 1380، ص 6و7.
 

mmasoumi

عضو جدید
خاطره ای از فارسی خواندن نماز !

خاطره ای از فارسی خواندن نماز !

سلام بچه های خوب! نماز روزاتون قبول:)ه

داشتم بحث امام زمان کو رو می خوندم بعد یک سوالی تو بحث پیش اومد که سوال منم بود و خیلی در موردش سرچ کرده بودم ولی جواب قانع کننده اونجوری پیدا نکردم. سوالم اینه که چرا باید نماز رو عربی بخونیم و اگه فارسی بخونیم خدا قبول نمی کنه؟

با سلام
دوستان مطالب مفیدی را درچرایی عربی خواندن قرآن درج کرده اند. خاطره زیر میتواند جالب باشد:
چرا نماز را بايد به زبان عربي خواند؟
خاطره استاد دكتر محمد جواد شریعت با مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی در رابطه با راز عربی بودن نماز:
سال یكهزار و سیصدو سی و دو شمسی بود من و عده ای از جوانان پرشورآن روزگار، پس ازتبادل نظر و مشاجره، به این نتیجه رسیده بودیم كه چه دلیلی دارد نمازرا به عربی بخوانیم؟
چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ عاقبت تصمیم گرفتیم نمازرا به زبان فارسی بخوانیم و همین كار را هم كردیم.
والدین كم كم از این موضوع آگاهی یافتند و به فكر چاره افتادند، آن ها پس از تبادل نظربا یكدیگر، تصمیم گرفتند با نصیحت ما را از این كار باز دارند و اگر مؤثر نبود، راهی دیگر برگزینند، چون پند دادن آن ها مؤثر نیفتاد، ما را نزد یكی از روحانیان آن زمان بردند. آن روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز می خوانیم، به شیوه ای اهانت آمیز نجس و كافرمان خواند.
این عمل او ما را در كارمان راسخ تر و مصرتر ساخت. عاقبت یكی از پدران، والدین دیگر افراد را به این فكر انداخت كه ما را به محضر حضرت آیت الله حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فكر مورد تأیید قرار گرفت. آن ها نزد حضرت ارباب شتافتند و موضوع را با وی در میان نهادند، او دستور داد در وقتی معیّن ما را خدمتش رهنمون شوند .
درروز موعود ما راكه تقریباً پانزده نفربودیم،
به محضرمبارك ایشان بردند، درهمان لحظه اول، چهره نورانی وخندان وی ما را مجذوب ساخت؛ آن بزرگمرد را غیرازدیگران یافتیم و دانستیم كه با شخصیتی استثنایی روبرو هستیم.
آقا در آغازدستورپذیرایی ازهمه مارا صادر فرمود. سپس به والدین ما فرمود: شما كه به فارسی نماز نمی خوانید، فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتی آن ها رفتند،
به ما فرمود: بهتر است شما یكی یكی خودتان را معرفی كنید و بگویید در چه سطح تحصیلی و چه رشته ای درس می خوانید، آنگاه به تناسب رشته و كلاس ما، پرسش های علمی مطرح كرد و از درس هایی مانند جبر و مثلثات و فیزیك و شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسید كه پاسخ اغلب آن ها از توان ما بیرون بود.
هركس از عهده پاسخ برنمی آمد، با اظهار لطف وی وپاسخ درست پرسش روبرو می شد.پس از آن كه همه ما را خلع سلاح كرد، فرمود:
والدین شما نگران شده اند كه شما نمازتان را به فارسی می خوانید، آن ها نمی دانند من كسانی را می شناسم كه _ نعوذبالله _ اصلاً نماز نمی خوانند، شما جوانان پاك اعتقادی هستید كه هم اهل دین هستید و هم اهل همت، من در جوانی می خواستم مثل شما نماز را به فارسی بخوانم؛ ولی مشكلاتی پیش آمد كه نتوانستم. اكنون شما به خواسته دوران جوانی ام جامه عمل پوشانیده اید، آفرین به همت شما، در آن روزگار، نخستین مشكل من ترجمه صحیح سوره حمد بود كه لابد شما آن را حلّ كرده اید. اكنون یكی از شما كه از دیگران مسلط تراست، بگوید بسم الله الرحمن الرحیم را چگونه ترجمه كرده است.
یكی ازما به عادت دانش آموزان دستش رابالا گرفت و برای پاسخ دادن داوطلب شد، آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه مایك نفر است؛ زیرا من ازعهده پانزده جوان نیرومند برنمی آمدم.
بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرمایید بسم الله را چگونه ترجمه كردید؟
آن جوان گفت:طبق عادت جاری به نام خداوند بخشنده مهربان.
حضرت ارباب لبخند زد و فرمود:
گمان نكنم ترجمه درست بسم الله چنین باشد.
درمورد«بسم» ترجمه«به نام»عیبی ندارد.
اما «الله» قابل ترجمه نیست؛ زیرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمی توان ترجمه كرد؛مثلاً اگراسم كسی «حسن»باشد،نمی توان به آن گفت «زیبا».ترجمه «حسن» زیباست؛ اما اگربه آقای حسن بگوییم آقای زیبا،خوشش
نمی آید.
كلمه الله اسم خاصی است كه مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق می كنند. نمی توان «الله» را ترجمه كرد، باید همان را به كار برد.
خوب «رحمن» را چگونه ترجمه كرده اید؟ رفیق ما پاسخ داد: بخشنده. حضرت ارباب فرمود: این ترجمه بد نیست، ولی كامل نیست؛ زیرا «رحمن» یكی از صفات خداست كه شمول رحمت و بخشندگی او را می رساند و این شمول دركلمه بخشنده نیست؛ «رحمن» یعنی خدای كه در این دنیا هم برمؤمن و هم بر كافر رحم می كند و همه را در كنف لطف و بخشندگی خود قرار می دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن اعطا می فرماید. در هرحال، ترجمه بخشنده برای «رحمن» درحد كمال ترجمه نیست.
خوب، رحیم را چطور ترجمه كرده اید؟ رفیق ما جواب داد: «مهربان». حضرت آیت الله ارباب فرمود: اگرمقصودتان از رحیم من بود _ چون نام وی رحیم بود_ بدم نمی آمد «مهربان» ترجمه كنید؛ امّا چون رحیم كلمه ای قرآنی و نام پروردگار است، باید درست معنا شود. اگر آن را «بخشاینده» ترجمه كرده بودید، راهی به دهی می برد؛ زیرا رحیم یعنی خدای كه در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو می كند. پس آنچه در ترجمه «بسم الله» آورده اید، بد نیست؛ ولی كامل نیست و اشتباهاتی دارد. من هم در دوران جوانی چنین قصدی داشتم، امّا به همین مشكلات برخوردم و از خواندن نماز فارسی منصرف شدم. تازه این فقط آیه اول سوره حمد بود، اگر به دیگر آیات بپردازیم موضوع خیلی پیچیده تر می شود.امّا من معتقدم شما اگرباز هم بر این امر اصرار دارید، دست از نمازخواندن فارسی برندارید؛ زیرا خواندنش ازنخواندن نمازبه طوركلی بهتر است.
در این جا، همگی شرمنده و منفعل و شكست خورده از وی عذر خواهی كردیم و قول دادیم، ضمن خواندن نمازبه عربی،نمازهای گذشته را اعاده كنیم.
ایشان فرمود: من نگفتم به عربی نماز بخوانید، هرطور دلتان می خواهد بخوانید. من فقط مشكلات این كار را برای شما شرح دادم. ما همه عاجزانه از وی طلب بخشایش و ازكار خود اظهار پشیمانی كردیم. حضرت آیت الله ارباب، با تعارف میوه و شیرینی، مجلس را به پایان برد. ما همگی دست مباركش را بوسیدیم و در حالی كه ما را بدرقه می كرد، خداحافظی كردیم. بعد نمازهارا اعاده كردیم و ازكار جاهلانه خود دست برداشتیم.

23. ماهنامه پرسمان/ سال اول، ش 40،آذر 1380، ص 6و7
 

shdehghani

عضو جدید
به نام بي نام او
سلام به همه دوستان
سئوالي كه مطرح كرديد سئوال من هم بود . تا اينكه با عرفان حلقه اشنا شدم و خيلي از مسائلي كه تا حالا جواب درستي براش نشنيده بودم برام حل شد .
اما در مورد اين سئوال :
قرآن ممكن بود به هر زبان ديگري غير از عربي بيايد و قبل از آن كتابهاي مقدس ديگري به زبانهاي ديگري مثل عبري يا ديگر زبانها آمده بود . اصل تورات يا انجيل به زبان عربي نيست و اين مشكلي است كه هر قومي با زبانهاي ديگري دارند . اينطور نيست ؟
كلمات به غير از ظاهر ، باطني دارد كه شامل تشعشعات كلامي گوينده است و اگر اين كلمات ترجمه شوند تشعشع و قدرت خود را از دست ميدهند . اگر از هر مترجم زباني بپرسيد به شما ميگويد كه هيچ گاه ترجمه عين عبارت اصلي نميشود .
اين مساله تنها مربوط به دين نميشود مثلا اشعار مولوي و حافظ به زبان فارسي است و اگربخواهيم آنرا به به زبان انگليسي يا هر زبان ديگري ترجمه كنيم حق مطلب را ادا نكرده ايم و اگر يك انگليسي زبان بخواهد شعر حافظ را درست درك كند بايد فارسي بياموزد .
فرض كنيد شما بخواهيد اين بيت حافظ را به انگليسي ترجمه كنيد :
ساقيا بده جامي زان شراب روحاني ///// تا دمي بياسايم زين حجاب روحاني

هرگز نمي توانيد حق مطلب را ادا كنيد .اما اگر اين بيت را بشنويد حتي اگر معني دقيق آنرا نفهميد تشعشعات كلامي آن كه مربوط به شعور وضد شعور نهفته درآنست بر روي شما تاثير دارد . و حالت خوبي به شما ددست ميدهد .
معاني كلمات در نماز هم همينطور است بسياري از كلمات آن ، آن معني كه در ترجمه آمده است را نميدهد و يا معني بسيار ضعيفي از آن ارائه ميدهد .
مثلا مالك يوم دين يعني چه ؟ رحمان و رحيم يعني چه ؟ عذاب النار ؟ الحمدولله الرحمن الرحيم ؟ ..... هر كدام از اين كلمات بار معنايي فوق العاده عظيمي دارد كه در ترجمه از بين ميرود . و اين گوشه اي از دلايلي است كه كه بايد نماز به عربي خوانده شود .
اما يك خبر خوش دارم براي دوستاني كه دوست دارند در نمازشان فارسي بگويند . به فتواي بيشتر مراجع ميتوانيد در قنوت نماز به فارسي دعا كنيد و هر چه دل تنگتان ميخواهد با او بگوييد . التماس دعا - براي توضحات بيشتر و يا پاسخ به سئوالات ديگردر خدمت شما هستم​
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا