پیشگویی های زرتشت از آینده ، ترجمه از زبان پهلوی

nimaparham

عضو جدید
کاربر ممتاز
بخش اول :

پيشگويي شگفت انگيزجاماسب ازاوضاع گرفتارايران درآينده ( برگزيده هاي از يشت ها ) :


گشتاسب شاه پرسيد : اين دين ( زرتشتي ) چند سال برقرار خواهد بود و پس از آن چه هنگام و چه زمانه اي است ؟


1 ) "جاماسب بيتخش " پاسخ داد : که اين دين هزار سال روا باشد پس از آن مردماني که هم پيمان شکن هستند با يکديگر رشک و دروغ کنند و سبب شود که ايرانشهر ( مملکت ايران زمين ) به دست تازيان سپارده شود و تازيان هر روز نيرومندتر شوند و شهر شهر را تسخير کنند . ( همانطور که سپاه تازي به ايران حمله کرد و شهرهاي ايران را يکي پس از ديگري تصرف کرد و ايرانيان را وادار به پذيرفتن اسلام يا دادن خراج کردند )


2 ) مردم ايران زمين به نابکاري - فساد - رذيلت و دروغ گرويده و از روش کردار نيکو آزرده ميوشند و کناره گرفته .


3 ) آمار گنجهاي ايرانشهر رو به گسترش مي رود و زرين و سيمين ها براي فرمانروايان انبار مي شود .


4 ) سپس همه اينها ناپديد شود و بسيار گنجهاي پادشاهان ايران به دست دشمنان رسد و مرگ بي زمانه و نابهنگام گسترش يابد. ( همانطور که کاخهاي مدائن توسط سپاهيان اسلام غارت شد و گنجها و زمردهاي چندين دهه پادشاهي ايران و فرشها ابريشم ساسانيان توسط تازيان تکه تکه و غارت شد . )


5 ) همه ايرانشهر به دست دشمنان تازي افتد و انيران ( ضد ايرانيان ) در ايران فراوان شوند به طوري که ايراني از انيراني مشخص نشود .


6 ) در آن زمان " توانگران بد انديش" بر درويشان پيشي ميگيرند و آزادگان و بزرگان ايرانهشر در رنج و سختي زندگي خواهند کرد .


7 ) به جايي خواهد رسيد که فرزندي را که زايند بفروشند و پسر مادر را زند و برادر بر برادر رحم نکند و براي کسب خواسته هاي خود از يکديگر درگير شوند . ( به وضوح در ايران ديده شده که عده اي فرزندان خودشان را براي گرفتن مقداري پول حراج ميکنند به طوري که روزنامه ايران چند ماه پيش خبر داد زني جنين خود را در شکم اش به مبلغ 1.5 ميليون تومان فروخت و آن پول را براي دادن پول پيش خانه پرداخت کرد !!! )


8 ) مردان زن صفت که ناپديد بودند در ايرانشهر هويدا ميشوند و دروغ گسترده ميشود . همانطور که فردوسي بزرگ در اين باره فرموده است ( بعد از فتح ايران بدست اسلاميان تازي ايران اينگونه خواهد شد ):



چو با تخت منبر برابر شود****** همه نام "بوبکر" و "عمٌر" شود




تبه گردد اين رنجهاي دراز *********شود ناسزا شاه گردن فراز




نه تخت و نه ديهيم بيني نه شهر****** ز اختر همه تازيان راست بهر




برنجد يکي ديگري برخورد******** به داد و به بخشش کسي ننگرد




ز پيمان بگردند و از راستي********* گرامي شود کژي و کاستي




پياده شود مردم جنگجوي********** سوار آنکه لاف آرد و گفتگوي




ربايد همي اين از آن آن******** زين ز نفرين ندانند باز آفرين




نهاني بتر زآشکارا شود********* دل شاهشان سنگ خارا شود




بدانديش گردد پدر بر پسر******** پسر بر پدر همچنين چاره گر




شود بنده ي بي هنر شهريار******** نژاد و بزرگي نيايد به کار




به گيتي نماند کسي را وفا ********روان و زبانها شود پر جفا




ازايران واز ترک و از تازيان *********نژادي پديد آيد اندر ميان




نه دهقان نه ترک و نه تازي ********بود سخن ها به کردار بازي




همه گنجها زير دامن نهند *******بميرند و کوشش به دشمن دهند



9 ) ( اتمسفر و هواي ) ايرانشهر رو به آشفتگي و سرماي سخت و گرماي سخت مي رود و نباتات کم شود .


10 ) از آن پس زمين لرزه ( بوم گزندک ) در آنجا زياد پديدار شود و ويراني ها به بار آورد . باران بي موقع و بي سود باريدن ميکند .


11 ) سوار پيدا ميشود و پيداه سوار ميشود و دوران به دست نا اهلان و نابخردان گذرد . ( دقيقا همان صحبتي که فردوسي بزرگ درباره ايران پيش بيني کرده بود و مي بينيم که به واقعيت پيوسته و کساني سردمدار ايران شدند که کارشان چيز ديگري بوده است ) فردوسي :



پياده شود مردم جنگجوي******* سوار آنکه لاف آرد و گفتگوي



12 ) مردان روي به دلقکي و لوده گري و رياکاري روي خواهند آورد و مردان جنگجو کم شود و نابکاري گسترش يابد و قلب ها از سنگ شود و سرداران نابکار و نالايق روي کار خواهند رفت .


13 ) پادشاهي و حکمراني ايران بدست کساني خواهد افتاد که انيران اند و در ظاهر بسيار دين مدار و آئيين و مسلک دار هستند.


منابع :

1- ترجمه از متن پهلوی
به اهتمام صادق هدایت
تالیف : ارباب کیخسرو شاهرخ
درباره ی ظهور و علایم ظهور


2- زراتشت نامه هم که در سال 1278 ميلادي ( 727 سال پيش ) توسط بهرام بن پژدو


3-قسمتی از کتاب زرتشت پیامبری که از نو باید شناخت (نوشته ی کیخسرو شاهرخ)
 
آخرین ویرایش:

nimaparham

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتگوي زرتشت با اورمزد است که آينده ايران را پرسش ميکند ( از بهمن يشت ) :




1 ) در آن پست ترين هنگام 100 گونه و 1000 گونه و 10000 گونه ديوان ژوليده موي از تخمه خشم از راه برسند .


2 ) آن بد تخمان از خطه خراسان به ايرانشهر بريزند و با پرچمي با موهاي ژوليده و ظاهري نا آراسته از راه ميرسند که همگي مزدور مي باشند .


3 ) سپس شهرها و دهها به ترتيب ويران ميشوند و آنان که من اورمزد آفريدم همگي در نابودي قرار ميگرند .


4 ) آنان فريب کار بوده و آنچه که ميگويند نمي کنند . و بدترين مرام و مسلک را دارند . چون از دروغ وارد ميشوند . آنان به گفته هاي خود عمل نميکنند و در سخن خود استوار نيستند .


5 ) گفتار مردان حق به آنان ناراست آيد و گفتار راست آنان شک برانگيز خواهد شد . در عوض گفتار نابخردان - فتوي دهندگان ناحق و فريب کاران براي آنان راست آيد .


6 ) در ان زمان سوگند هاي دروغين زياد خورند و به زور به چيزي گواهي ميدهند و به اورمزد ناسزا گويند .


7 ) از گناهاني که مردم کنند از هر 5 گناه 3 گناه را پيشوايان ديني کنند و آنان کساني هستند که با نياکان دشمن هستند و عبادتي که خود گويند انجام ندهند و از دوزخ بيمي ندارند .


8 ) آب رودخانه ها کاسته شود و خشکسالي رواج يابد .


9 ) پادشاهي و فرمانروايي ايرانشهر به دست انيران افتد و همچون سغديان و ترکان و کابليان و تازيان باشند . ايشان چنان فرمانروايي بدي کنند که که مرد پرهيزگار و فرد بد کنش- کشتن هردو در نزد آنان يکي باشد
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
زرتشت بیا که با تو امید آید
شب نیز صدای پای خورشید آید.
تاریخ اگر دوباره تکرار شود
اآدم به طواف تخت جمشید آید . .
(ایرج زبردست)

شعر قشنگی امضات رو میگم مصراع اخرش بیشتر .. ...
 

nimaparham

عضو جدید
کاربر ممتاز
'گزیده های دیگر از پیشگویی ها

4 – به بیدادی به ایرانشهر و دهبدان ( فرمانروایان ) بار گران رسد , و آمار (مقادیر ) زرین و سیمین و نیز بسی گنج و خواسته انبار کنند.

5 – و همه نا بین ( نا مریی ) و ناپدید شود و نیز بسیاری گنج و خواسته شایگان بدست و پادشاهی ( در اختیار ) دشمنان رسد و مرگ بی زمانه ( نا بهنگام – ناگهانی ) بسیار باشد.

7 – بان هنگام بد توانگران را از درویشان فرخنده تر دارند و درویشان خود فرخنده نباشند و آزادگان و بزرگان بی مزه رسند ایشان را مرگ چنان خوش نماید که پدر و مادر را از دیدار فرزند و مادر را به کابین دختر باشد.

8 – و دختری که زایند به بها فروشند و پسر پدر و مادر را زند و اندر زندگی کد خدایی از ایشان جدا کند ( بگیرد ) و برادر کهتر برادر مهتر را زند و خواسته ازش بستاند و برای بدست آوردن خواسته زور گوید و زن شوی خویش را به مرگ ارزان بدهد. ( محکوم به مرگ کند.)

9 – و مردمان نامرد ( زن صفت ) نا پیدا ( گمنام ) به پیدایی رسند و گواهی نا راست و دروغ فراخ شود.

10 – شب با یک دیگر نان می خورند و به دوستی روند و روز دیگر به جان یکدیگر چاره سازند و بد اندیشند.

11 – و اندر آن هنگام بد آن را که از فرزند نیست فرخ دارند و آنرا که فرزندی است به چشم خوار دارند و بسیاری مردم به او زدهگی ( دربدری ) و بیگانگی و سختی رسند.

12 – و اندر وای ( هوا ) آشفتگی و باد سرد و گرم وزد و براروران ( نباتات ) کم بباشد و زمین از بر بشود

14 – و دبیر را از نوشتن بد آید و هر کس از گفت و گفتار و نوشته و پیمان باز ایستد ( خود داری کند. )

15 – و هر کس که اورا بهی ( رفاه ) است زندگیش بی مزه و بد تر باشد و کلیه نا کرده ( نا تمام – خراب ) خانه باشد.

17 – و مردمان بیشتر به فسوسگری ( دلقکی ) و اوارون کنشی ( نابکاری ) گردند و مزه راست را ندانند مهر و دوشام ( دلبستگی – علاقه ) ایشان به دهی ( درشتی – پستی ) باشد.

18 – مردم بر نازود پیر شوند و هرکس از کردار بد خود شاد باشد و برمندش ( ضد فرومند یعنی ارجمند ) دارند.

19 – و شهر شهر , ده ده و روستا روستا با یکدیگر کوخشش ( ستیزه ) و کارزار کنند و از یکدیگر چیز بستانند.

20 – و سترگ وزد ( حریص – تماع ) و مرد ستمگر را به نیکی دارند و فرزانه و مردم بهدین را دیو دارند و نیز کسی چنانکه باید به کام خویش نرسد.

21 – و مردمی که به آن هنگام بد زایند و از آهن و روی سخت تر باشند.

22 – وفسوس ( دلقکی ) ورباری ( تمسخر ) پیرایه باشد و هر کس با اهریمن بیگانه است به خویشی او رسد و مهر دروجی ( پیمان شکنی ) و گناه که اندر آن هنگام کنند.

23 – تیز و زود دست به پاسخ برسند چون آبی که به دریا بتازد.

24 – و آتشان ایرانشهر به انجام و افسردگی رسند و هیر ( مال و منال ) و خواسته به دست انیران ( نا ایرانیان ) و وندان ( کفار ) رسد و همه بی دین بباشند.

25 – و خواسته بسیار گرد کنند و بر آن نخورند همه به دست سرداران بی سود ( فرومایه ) رسد.

26 – و هر کس کاری کند کردار او را نپسندد و سختی و انائیه ( کاهش – زیان ) ایشان از آن برسد که زندگی بی مزه شود و به مرگ پناه برند.


29 – پادشاهی همه از ایرانیان بشود , و به نا ایرانیان رسد و بسیاری کیش و آیین گروش باشد و اوزدن ( کشتن ) یکدیگر را به کرپه ( ثواب ) دارند و مردم کشی خوار باشد.
30 – ترا این نیز گویم : اندر آن گاه باشد که خداوند پیروزمندی اندر زمین اروم بسیار شهر و بسی شهرستان گیزد و بس خواسته به آوار ( غنیمت و چپاول ) از زمین اروم بیاورد.
31 – پس آن خداوند پیروز مند نمیرد و از آن فرار فرزندان او به خداوندی نشینند.
32 – و شهر به چیزی پایند و بس ستمگری و بیداد به مردم ایرانشهر کنند و بس هیر ( مال ) همگان بدست ایشان رسد.

34 – ترا این نیز گویم که : اوی بهتر که از مادر نزاید یا چون زاید بمیرد و این اند ( چند – چنین ) بد و دروشک ( دغلی ) را به هنگام سر رفتن هزاره زرتشتان نه ببیند.
 
آخرین ویرایش:

nimaparham

عضو جدید
کاربر ممتاز
35 – و نبیند آن کارزار
بزرگی که باید بشود , آن اند خونریزی , که اندر آن هنگام باید بودن و مردمی در برابر نمیمانند.


37 – و پس سپندار مذ ( فرشته موکل زمین ) به اورمزد بانگ کند که " من این بدوانائیه ( زیان ) را نتابم , من زیر رو شوم و این مردم را زیر و رو بکنم. آب و آتش را بیازارند از بس موست ( آزار و شکنجه ) و بیدادی مردم بدان کنند. "

38 – و پس مهر ( سروش مهر ) و خشم با هم به پد کفند ( بر خورد کنند ) اندر آن پد کفتن ( تصادم ) دروجی ( دیوی ) که وتینگان خوانند و به خداوندی جم بسته شد ( در بند شد ) و به خداوندی بیوراسپ ( ضحاک ) از بند برست

39 – و ضحاک با آن دروج همپرسگی ( مشورت ) داشت. و آن دروج را کار این بود که بر جوردابان ( غلات ) می کاهید و اگر آن دروج نبدب , هر کس جریبی بکشتی , 400 جریب بر گرفتی.

40 – در سال 396 مهر ( سروش مهر ) آن دروج بزند , و پس هر که جریبی بکارد , 400 اند انبار کند و اندر آن هنگام سپندارمز دهان باز کند , بسا گوهر وایوشت ( ایو کشست – فلزات ) پدید آورد.

41 – پس از کوست ( جانب ) نیمروز مردی بر خیزد که خداوندی ( پادشاهی ) خواهد و سپاه گند ( دلیر ) آراسته دارد و شهر ها به چیرگی گیرد و بسا خونریزی کند تا کار به کام خودش بباشد.

42 – و پس آخر از دست دشمنان به زابلستان گریزد و به آن سوی شود و از آنجا سپاه آراسته باز گردد و از آن به بعد مردم ایرانشهر به نا امیدی گران رسند و مهتر و کهتر به چاره خواهی رسند و پناه جان خویش نگرند.

43 – پس از آن که نزدیکی ساحل دریای پذشخوارگر ( مازندران و گیلان ) مردی مهر ایزد را ببیند و مهر ایزد بسی راز نهان به آن مرد گوید.

44 – پیغام به پذشخوارگر شاه فرستند که : " این خداوندی کر و کور چرا داری ؟ و تو نیز خداوندی چنین کن چنانکه پدران و نیاکان تو و شما کردند."

45 – به آن مرد گوید که : " من این خداوندی را چگونه شایم کردن که مرا آن سپاه دلیر و گنج سپه سردار نیست چنانکه پدران و نیاکان مرا بود؟

46 – آن فرستاده گوید که : یقین کن تا ترا گنج و خواسته از پدران و نیاکانت پیش بسپارم. او را از گنج بزرگ افراسیاب بیشتر نماید.

47 – چون گنج به دست آورد سپاه دلیر زایل آیند و به دشمنان شوند.

48 – و چون دشمنان را آگاهی رسد , ترک و تازی و ارومی بهم آیند که : " پذشخوار گرشاه را گیریم و آن گنج و خواسته از آن مردم بستانیم ! "

49 – و پس آن مرد چون آن آگاهی شنود با بس سپاه دلیر زابل به میان ایرانشهر آید و با آن مردمان به آن دشت چنانکه تو گشتاسپ خیونان سپید ( هونهای سپید ) به سپید رزرو ( صحرای سپید ) کردی با پذشخوار گر شاه کوخشش ( ستیزه ) و کارزار فراز کند.

50 – به نیروی یزدان ایرانشهر و فره کیانی و فره دین مزدیسنان و فره پذشخوار گر و مهر و سروش ورشن و آبان و آذران و آتشان کارزار اویر ( بسیار ) شگفتی کنند. و از ایشان بهتر آیند از دشمنان چندان بکشند که شمار نتوان گرفت.

51 – و پس سروش و نیرو سنگ پشوتن , پسر شما را به فرمان دادار اورمزد از کنگ دزکیان بینگیزند.

52 – و پسر شما پشوتن برود با 150 هاوشت ( امت ) که ایشان جامه های سپید و سیاه و دست من به رفش تا به پارس آنجاییکه آتشن و آبان نشسته اند ( برقرارند) آنجا مراسم دعا بجا بیاورند.

53 – چون یشت سر برود زوهر ( چربی یا آب مقدس ) به آب ریزند و آن آتش را زوهر دهند و دروندان ( خبیثان ) و دیوسنان ( دیو پرستان ) را چنان به او سیهند ( تباه کنند ) چنانکه به زمستان سرد برگ درختان بخشکد.

54 – و هنگام گرم بشود ( سرآید ) و هنگام میش اندر آید و هوشیدر زرتشتیان به نموداری دین به پدید آید و زیان و دروغزنی سر آید و رامش و شادی و خرمی بباشد.
 

nila_joon

عضو جدید
ای روح بزرگ و پاک زرتشت وی فره تابناکزرتشت
ای آینه ی فروغ دادار از نور و فروغ عشق سرشار
خیره است جهان بهگات هایت کز عرش خدا رسد صدایت
بس قرن و هزاره ها به دوران آیین تو بودپرتو افشان
گفتار تو اوج استواری پیغام تو راه رستگاری
آیین تو منطق است وبینش انسان بود اوج آفرینش
:gol::gol:

شعر از : توران شهریاری
 

nila_joon

عضو جدید
ای اهورامزدای پاک مرا از نام برترین خودت که بزرگترین، بهترین،زیباترین ،کارسازترین،پیروزگرترین،درمان بخش ترین و برای راندن مردم بدمنش کاراترین است اگاه ساز تا با یاری ان بر همه مردمان بدمنش و بدکار و بدکردار چیره شوم و از انان گزندی بمن نرسد.

پروردگار اهورامزدا فرمود:ای اشو زرشت. نخستین نام من پژوهندنی است، دومین نام من گرداورنده است،سوم افزایینده و چهارم راستی و پاکی بهترین،پنجم افریدگار همه پاکی ها و نیکی ها،ششم خرد،هفتم خردمند،هشتم دانش، نهم دانشمند،دهم پاک کننده،یازدهم پاک،دوازدهم هستی بخش،سیزدهم سودمند تر، چهاردهم دشمن بدیها،پانزدهم توانا، شانزدهم پاداش دهنده، هفدهم نگهبان،هجدهم درمان بخش،نوزدهم دادار،بیستم مزدا نام من است.

ای زرتشت مرا بستای،به روز و به شب،که من اهورامزدا هستم برای نگهداری و شادمانی تو خواهم امد.
برای نگهداری و شادمانی تو سروش پاک خواهد امد.

برای نگهداری و شادی تو خواهد امد ابها و گیاهان و فرورهای پاک.


ای زرتشت اگر بخواهی بر مردمان بدمنش و ستمگران و کوردلان و کردلان راهزنان دوپا و فریبکاران و گرگان چهارپا و دوپا وانبوه دشمنان راستی با انبوهی از درفشهای برافراشته و درفشهای خونین برافراخته پیروز شوی پس این نامها را بیاد بسپار و به روز و شب فراخوان.


منم پاسبان، منم دادار و پروردگار، منم دانا و منم مینو و سودرسان،تندرستی بخش ترین نام من است،اتوربان نام است،مه اتوربان نام است،اهورا نام من است،مزدا نام من است،اشو نام من است،اشوترین نام من است،فرهمند نام من است،بینا نام من است،بینا ترین نام من است،بیناترین نام من است،درونگر نام من است درونگرترین نام من است،نگهبان نام من است،یاور نام من است، دادار نام من است،پروردگار نام من است،آگاه نام من است،اگاه ترین نام من است،افزاینده خوشبختی نام من است،مانتره فزاینده خوشبختی نام من است،فرمانروای توانا نام من است،نافریبکار نام من است،نافریبخور نام من است،دورکننده بد اندیشی نام من است،پیروز نام من است،سراسر پیروز نام من است،آفریدگار سراسر جهان نام من است،فروغ سراسر جهان نام من است،پر فروغ نام من است،فروغمند بخود نام من است، سودرسان نام من است سودرسان ترین نام من است، توانا نام من است،شادی بخش ترین نام من است،راستی نام من است،برفراز نام من است،فرمانروا نام من است، تیز بین نام من است،چنین است نامهای من.


ای سپیتمان زرتشت اگر کسی در این جهان مادی نام مرا زمزمه کند و یا به اوای بلند بخواند ایستاده یا نشسته،بهنگام بیدار شدن و بهنگام بستن و گشودن کشتی و... بدان شخص نه در ان روز و نه در ان شب دیو خشم و کینه و سرشت بد اندیشی نمیتواند گزندی برساند و گفتار و کردار و پندار بد را در او راه نخواهد بود.


بیاد نامهای من باش و از دروغگو و بد اندیش دوری جوی و از تبهکار و بدکار و گژروان دوری کن و دان که من نگهدار تو هستم همانگونه که هزار مرد یک تن را را نگهبانی نمایند.


و...


درود بر فرکیانی، درود بر ایران ویج،درود به خوشی و خوشبختی مزدا داده، درود بر راستی و درستی، درود بر همه افرینش راستین، (یتااهو وئیریو ، اشم وهو)


میستایم اهورامزدای فروغمند پرشکوه را. (یشتها، هرمزد یشت)
 

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتگوي زرتشت با اورمزد است که آينده ايران را پرسش ميکند ( از بهمن يشت ) :




1 ) در آن پست ترين هنگام 100 گونه و 1000 گونه و 10000 گونه ديوان ژوليده موي از تخمه خشم از راه برسند .


2 ) آن بد تخمان از خطه خراسان به ايرانشهر بريزند و با پرچمي با موهاي ژوليده و ظاهري نا آراسته از راه ميرسند که همگي مزدور مي باشند .


3 ) سپس شهرها و دهها به ترتيب ويران ميشوند و آنان که من اورمزد آفريدم همگي در نابودي قرار ميگرند .


4 ) آنان فريب کار بوده و آنچه که ميگويند نمي کنند . و بدترين مرام و مسلک را دارند . چون از دروغ وارد ميشوند . آنان به گفته هاي خود عمل نميکنند و در سخن خود استوار نيستند .

مغولهارو میگه
 

vahid321

عضو جدید
کاربر ممتاز
همش غم و اندوه پس کی روزگار خوشیمون میرسه ؟؟؟!!!! :cry:

در این مورد چیزی گفته نشده ؟؟:(
:biggrin::biggrin:
روزگار خوش آن بود که با یار سپری شد ...
اگر بخوایم به این پیشگوییها حالا چه اسلامیش(اسراییلیات) چه نوستریش! چه بقیه دقت کنیم آره باید گفت همش جنگ و خونریزی و نابودی و...
متاسفانه یه سری از خدا بی خبر جدیدا مدام دارن تبلیغ میکنن که دنیا تموم میشه و بلا ملا زیاد میشه و... . که هم امثال جرجی جون در این صنف قرار میگیرن و هم متاسفانه برخی از خودمون
 

raha 001

عضو جدید
:biggrin::biggrin:

روزگار خوش آن بود که با یار سپری شد ...
اگر بخوایم به این پیشگوییها حالا چه اسلامیش(اسراییلیات) چه نوستریش! چه بقیه دقت کنیم آره باید گفت همش جنگ و خونریزی و نابودی و...
متاسفانه یه سری از خدا بی خبر جدیدا مدام دارن تبلیغ میکنن که دنیا تموم میشه و بلا ملا زیاد میشه و... . که هم امثال جرجی جون در این صنف قرار میگیرن و هم متاسفانه برخی از خودمون​

حرف من خنده دار بود ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! :surprised:

اینارو خودمم میدونستم :razz:
 

Similar threads

بالا