پسرک چشم آبی!

.Soheil

عضو جدید
کاربر ممتاز
عجیبه گیژسوز .........دی ییرم هر دن سایت قاطیر منی گولوز ایسته سه .....گلوز یاهو یه
 

مهسیما

عضو جدید
کاربر ممتاز
سقراط گفته یونانیها دروغگویند ........چقدر باحال ولی یه مشکل هستش آخه سقراط خودش هم یونانی بوده پس دروغ گفته که یونانیها دروغگویند پس یونانیها راستگویند....ولی یکی از یونانیها سقراط بوده خب .......پس اونم راستگوست پس راست گفته که یونانیها دروغ گویند ......حالا من گیج شدم یکی منو بغل کنه
:w02:
 

Hotspur_1985

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم خیلی این قصه رو دوست داشتم ;)
تازه قصه علیمردان خان رو هم خیلی دوست داشتم .
اگه یادتون باشه ساعت 9 شب رادیو هم قصه های جالبی تعریف می کرد .
داشت عباس قلی خان پسری
پسر بی ادب وبی هنری
اسم او بود علی مردان خان
اهل منزل ز دستش به امان

یادش بخیررررررررررررررررررررررررررررررررررو
هییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی روزگار وانفسا
 

Hotspur_1985

عضو جدید
کاربر ممتاز
قدیمها یه سری نوار کاست داستان جالب توسط کانون پرورش فکری برای کودکان منتشر میشد که بی نهایت قشنگ و عبرت اموز بودن و بهترین دوبلرها و گوینده های اونموقع اجراشون کرده بودن.
یکی از اون داستانها داستان پسرک چشم آبی بود که ماجرای یه پسری بود که چشماش آبی بود و همه چیز را آبی میدید!!!!
داستان خیلی غم انگیزی بود ولی اصلا یادم نیست که موضوعش چی بود! شاید اگه سرچش کنین پیدا بشه چون اسمش همین بود.
سال اول دبستان وقتی که روز اول رفتیم سر کلاس،دیدم که بغل دستیم چشماش زرده(عسلی)!!!!!!!!
فوری دفترم را بهش نشون دادم گفتم این چه رنگیه؟ اونم درست جواب داد.......
مدادم را نشونش دادم گفتم این چه رنگیه؟بازم دست گفت...
چند تا چیز دیگه را هم نشونش دادم و همه را درست گفت!!!!!!!!!
یه دفعه وسط کلاس داد زدم سرش:
تو دروغ میگی اینا را همش زرد میبینی،تو رنگشونا بلدی ولی زرد میبنی.
سرتون را درد نیارم وقتی معلم پرسید چی شده و منم توضیح دادم، 1 دقیقه بعد من دم تابلو بودم و یه لنگم در هوا.
البته کچل هم بودم،چونکه باید کچل میکردیم اونموقع!!!!!!!!!!
راستی داداش مهرشاد دقیقا همین قیافه تصورت می کردمت.
ایول آخر شیطنته قیافت.
 

Similar threads

بالا