پستهای قدیمی , تکراری ((در دست بررسی و احیا))

پستهای قدیمی , تکراری ((در دست بررسی و احیا))

  • در مورد معماري باشد

    رای: 0 0.0%
  • در حد امكان در مورد كارهاي اجرايي باشد

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    0
وضعیت
موضوع بسته شده است.

تاران

عضو جدید
این خیلی خوبه ولی دیگه این که نمیشه اتاق خودش میشه یه منزل

حالا واقعا موضع طرحت هست؟اگر که هست بگو تا جدی تر بهش فکر کنم
بله واقعا موضوع طرحمه. اين ترم انقدر طرح داريم كه نميدونم به كدومش فكر كنم
 

miladagha2

عضو جدید
راستش من که درست نفهمیدم منظورت چیه و چی میخوای بگی!
منظورت اینه که حالتی که تو به خودت رجوع میکنی و در واقع با خلاقیتت یه طرحی رو میدی اون دیوونگیه؟!!!!!!!!:question:
در واقع از نظر تو یعنی "هنر=دیوانگی"؟:que:


نه دیگه... اینجا رو اشتباه کردی... من نمیگم هنر دیوانگیه... میگم دیوانه شدن تو هنر یه هنره که از هر کسی برنمیاد...
دیوونگی رو به این دید نیگا نکنین که دیوونه های تو تیمارستانا رو میبینین. از یه زاویه دیگه مسئله رونیگا کنین.هر چند بعضی مواقع دیوونه های تو تیمارستانا یه چیزایی میگن که دکترا کم میارن...(این مسئله رو به شخصه تجربه کردم و دیدم... چرت نمیگم)
 

maral55

مدیر بازنشسته
نه دیگه... اینجا رو اشتباه کردی... من نمیگم هنر دیوانگیه... میگم دیوانه شدن تو هنر یه هنره که از هر کسی برنمیاد...
دیوونگی رو به این دید نیگا نکنین که دیوونه های تو تیمارستانا رو میبینین. از یه زاویه دیگه مسئله رونیگا کنین.هر چند بعضی مواقع دیوونه های تو تیمارستانا یه چیزایی میگن که دکترا کم میارن...(این مسئله رو به شخصه تجربه کردم و دیدم... چرت نمیگم)

شاید منظورت از دیوونه شدن گم شدنه
 

miladagha2

عضو جدید
گم شدن؟؟؟؟ تو افکار خودت آره... جوری که نمیفهمی طرحات از کجا میان و چطوری به اینجا میرسن...
 

archi_arch

مدیر بازنشسته
خوب میلاد جان این خاصیت هنره دیگه.اصلآ هنر یعنی همین یعنی اینطوری نباشه هیچ اثر هنری پدید نمیاد.
ولی من نمیفهمم حالا تو چرا دنبال اینی که اونو به دیوونگی ربط بدی؟یا اصلا یه اسم جدید واسش بذاری؟(منظورم همون دیوونگیه که میگی به اون مفهوم معمولش نگاه نکنیم!)
 

پرندیس

کاربر بیش فعال
یادم می آد یکی از استادام می گفت استادا یا خیلی می دونن یا هیچی نمی دونن......می گفت به اندازه گفته هاشون ازتون می خوان.......این یعنی افتضاح تو سیستم آموزشی..........
 

maral55

مدیر بازنشسته
تا جایی که من می دونم اینجوری هست
باید اولا عکس هایی از حجم و داخل اون خونه داشته باشی که مسلما هر چی بیشتر باشه بهتره
بعد پلان ها وقاطع و نماها ها رو داشته باشی
و یک توضیح کوچک در مورد معمار بنا
بعد از حجم شروع میکنیم
سبک خاصی اگر داره و یا اگر از چیز خاصی الهان گرفته شده و یا اگر کانسپت خاصی پشتش هست مثلا مثل کلیسای نتردام لوکوربوزیه که خودش گفته اونو از بدن یک خرچنگ الهام گرفته
بعد می تونی نظر خودت رو در مورد کانسپت بگی که ایا به نظرت روند شکل گیری حجم با توجه به کانسپت منطقی هست یا نه
یا مثلا کاراهای تادائو آندو که از نور خیلی استفاده های خاصی کرده
بعد میریم رو قسمت های دیگه حجم مثلا ترکیب حجم ترکیب اون با فضای اطرافش
هم جواری هاش
سایتش در مورد تمام اینا میشه خیلی حرف زد البته به ما می گفتن که کمتر حرف بزنید و بیشتر با گرافیک نشون بدید.
مثلا روند شکل گیری یک حجم از اون جا که توی فکر ما به صورت یه خرچنگ هست تا جایی که میشه حجم نهایی
و یا اگر در حجم از رنگ های خاصی استفاده کرده نحوه کمپوزیسیون این رنگ ها با هم چه طور هست در صورت امکان چند لکه رنگی مثل همون روی مقوا بزارید
اومم دیگه الان چیز خاصی تو نظرم نیست بعدا شاید یادم بیاد
آهان در مورد حسی که از اون حجم پیدا میکنید حس آرامش هیجان سکون حرکت غم یا هر چیز دیگه می تونید حرف بزنید
الان می تونیم بریم داخلش
در مورد داخلش میشه خیلی حرف زد از روی پلان ها و عکس های داخلی مثلا از ورودی بنا شروع میکنیم اینکه ورودی با چه چیزی شاخص شده سیرکولاسیون ها چه جوریه آیا ورودی در حجم مخشص هست یا نه و در همین حال در نظر داشته باشید که همه اینها رو میشه با گرافیک نشون داد می تونید از کتاب های فرهنگ تصویری در معماری یا گرافیک در معماری استفاده کنید برای نحوه نمایش اینها
بعد که رفتیم تو در مورد سبک معماری داخلی احساسی که از اون به انسان دست میده روابط مختلف در پلان و خیلی چیز های دیگه که تو کار پیش میاد میشه حرف زد مثلا همین کلیسای لوکوربوزیه شاخص ترین موضوع برای داخلش همون جهت های خاصی هست که به نور ها داده و بازی خاصی که با نور در فضا کرده
که میشه اینارو با اسکچ یا خیلی چیز های ابتکاری دیگه نشون داد.
مثلا میشه یک سطح رو به عنوان سطح کاملا تیره یک مقوا در نظر گرفت و لکه های سفیدی به اندازه های مختلف روی اون گذاشت
 

maral55

مدیر بازنشسته
خوب میلاد جان این خاصیت هنره دیگه.اصلآ هنر یعنی همین یعنی اینطوری نباشه هیچ اثر هنری پدید نمیاد.
ولی من نمیفهمم حالا تو چرا دنبال اینی که اونو به دیوونگی ربط بدی؟یا اصلا یه اسم جدید واسش بذاری؟(منظورم همون دیوونگیه که میگی به اون مفهوم معمولش نگاه نکنیم!)

من فکر کنم منظور میلاد از دیوونگی اون حالت خلصه ای هست که هنرمندا موقع خلق اثر توش فرو میرن که مردم عادی اون رو دیوونگی میدونن
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
هويت معماري معاصر ايران

هويت معماري معاصر ايران

:warn: هويت معماري معاصرايران:warn:
باوجود همه پيچيدگيهاي مفهوم هويت وتلقي هاي متفاوت صاحبنظران از آن، بركسي پوشيده نيست درمعماري معاصرايران، اين واژه دچاربحران گشته وبصورت مفهومي انتزاعي درآمده است. رنگ باختن مفهوم هويت،مختص حوزه معماري نميباشد،همچنانكه اين ضعف درحوزه هاي مختلف فرهنگي ، اجتماعي،ملي وغيره مشهودميباشد.
آوازه ايران درمعماري جهان آن چنان طنين افكنده كه تاريخ معماري جهان خودراوامدار آن مي داند.ازبناي زيگورات چغازنبيل كه درحدود 1250 سال قبل ازميلادمسيح بناشده، تااكنون بيش ازسه هزارسال مي گذرد. آنچنانكه دركتابها آمده ،به عنوان تمدني بزرگ وباشكوه ازپيشتازان علم وفرهنگ وهنربوده ايم.دانشمندان بزرگي چون ابوعلي سينا،ابوريحان بيروني و ... دراين سرزمين زيسته اندوحاصل رنج خودرابه جهانيان عرضه داشته اند. معماران گمنام ايران چنان روحي دركالبدمعماري ايران دميده اندكه گويي پاسارگادونقش جهان بانفس آنهازنده است. گويي آنها روح ابدي خودرادرمعماري به يادگارگذاشته اند.
امااينك ماكجائيم‌؟ چقدربه تاريخ وهويت خودوفاداربوده ايم؟ آيامسير آنهاراادامه داده وتلاشهايشان رابه ثمرنشانده ايم يا آنچنان ازقله شكوه فروافتاده ايم كه توان نگاه كردن بربلنداي تاريخ خودرانداريم؟ شايددرميانه راه،بلاتكليف وسرگردان ازحركت بازايستاده ايم تادستي از آسمان راه رابرمابنمايد.
نام معماري معاصرايران برگ كدامين كتاب رابه نام خود آذين بسته است؟ مفاهيم سنتي خودراچقدربه جهانيان عرضه كرده ايم تادرعرصه جهاني گمنام نمانيم؟ غيراينست كه به تاريخ خودوامداريم؟براستي مشكل كجاست؟ چرادرعرصه اي كه پيشتازبوديم، اكنون ته قافله ايستاده ونظاره گرشده ايم تاديگران راه رابه مانشان دهند؟ آيامدرن زيستن، به معناي فراموشي خود،عاري شدن ازماهيت وجودي ودنباله روي ازديگران است؟
هيچكس منكرتاثير معماري وشهرسازي بررفتارشهروندان يك جامعه نيست. سيماي شهري ومعماري ما آنچنان ازمفاهيم والاي خودتهي شده كه آثارش برروح وروان جامعه مشهود است.ساختمانهابافرمها،رنگهاومصالح ناهمگون،آنچنان ناموزون دركنارهم قرارگرفته اندكه انسان رابه فكروادارمي سازد: « شايدعمدي دركارباشد».

كجابوديم؟
بحث درموردمعماري معاصرايران، اغلب باموضوع نسبت باتاريخ وسيرتكاملي آن همراه شده است.اكثرصاحبنظران هويت رامفهومي متغيروشناورمي دانندكه درگذرزمان ودربازخوردباعوامل مختلف فرهنگي، اجتماعي، سياسي و... شكل مي گيرد. بررسي سيرتكاملي اين مفهوم درمعماري ايران، به عنوان يكي ازكليدهاي اصلي راه گشاي امروز مامي باشد.
قبل ازوروداسلام به ايران،معماري ايران تحت تاثيرشرايط مختلف سياسي، فرهنگي، مذهبي داراي مولفه هاومفاهيم عميق ومنحصربفردي بودكه ماندگاري آن حكايت ازپايداري اين الگوهادرگذرزمان بوده است. باوروداسلام اين مفاهيم به صورتي كاملا هوشمندانه وقاعده مندتوسط معماران وانديشمندان بااصول متعالي دين اسلام پيوندخورد. اين تلفيق سبب تعالي اصول، مباني وشكل گيري نوعي معماري هوشمندانه گرديدكه افزون برتكامل هويت معماري ايران، چهره اي ماندگار به آن داد.
بررسي وتحليل عناصروالگوهاي تاريخي معماري ايران، نشان ميدهدكه اين مفاهيم اگرچه هريك دردوره معيني ازتاريخ اين سرزمين خلق شده اند، لكن باحضورممتددردوره هاي بعدي، تكامل وپالايش يافته وداراي هويتي مستقل اززمان گشته ومفهوم عامي راازيك الگوي معماري ارائه مي دهند كه شان تجريدي يافته وداراي تصويرذهني وبارعاطفي است. شايدبه همين دليل است كه درزمان حضوردرچنين فضائي، جايگاه وشان خودرابه مراتب بيشترازآنچه كه هست احساس مي كنيم.

چه شد؟
اكثرصاحبنظران، آغازدوره معماري معاصرايران راسال 1920 مصادف بادوران پهلوي اول مي دانند. بسياري ازرخدادهاي اين دوره دررابطه بادوران حكومت قبل يعني حكومت قاجارقابل توضيح وتبيين است.
درآغازسده نوزدهم ( دوره قاجار ) ايران ازاقتصادجهاني كاملا بركناروجدابود. براثربحران وشكافهاي مختلف سياسي، اقتصادي واجتماعي درپايان سده نوزدهم اوضاع به گونه اي شكل گرفت كه ايران درمسيرادغام شبكه اروپائي تجارت بين الملل قرارگرفت وهمين امرزمينه نفوذ اقتصادي غرب راهموارساخت وبه تبع آن آشفتگيهاي شديداجتماعي پديد آمد. درچنين شرايطي حكومت پهلوي شكل گرفت.
دوره پهلوي آغازارتباط مستمر باغرب وايجادنهادهاي اجتماعي وعلمي وآغاز تمدني به ظاهرصنعتي ومدرن بود. رشدسريع صنعت وواردات وارتباط تنگاتنگ علمي وفرهنگي باغرب، ايجادساختارهاي جديداجتماعي به دليل مهاجرت مردم، زمينه سازشكل گيري عناصرجديدي درمعماري گرديدكه سبب تغييرچهره مراكز شهري گرديد. تغييرشيوه هاي زندگي، ارتباطات انساني، مناسبات شغلي وخلاصه بسياري ازعملكردهاي اجتماعي، نيازهاي جديدي رافراهم كردكه راه حل هاي مناسبي رادرحوزه هاي مختلف ازجمله معماري وشهرسازي مي طلبيد. به ظاهرهمه مشكلات معماري ازاين زمان شكل مي گيرد.

مفهوم هويت
وقتي بحث از هويت پيش مي آيد، ديدگاههاي پيچيده وگاهي متضاددرابعادي گسترده مطرح مي شود. دراين يادداشت سعي شده اجماعي ازديدگاههاي صاحبنظران حول مفهوم هويت درارتباط بامسائل اجتماعي وفرهنگي بخصوص معماري مطرح گردد. اريكسون يكي ازجامعه شناسان معروف اين مفهوم راقائل به دوبخش مي داند. « اول يكي شدن باخود وديگري مشاركت باديگران دربعضي ازاجزاي ذاتي ». اوفرايند هويت رايك سيستم كنترل مي داند كه مجموعه اي ازهنجارهاوناهنجارهارادرفردبوجود مي آورد. استوارت هال معتقداست هويت يك رونددرحال شدن است كه يك شناسنامه وعامل شناخته شدن است. برخي هويت رايك مفهوم ارتباطي مي دانندكه بوسيله تشابه هاوتفاوتهاباديگران مفهوم پيدامي كند.
بسياري ازروشنفكران ايراني، هويت امروزجامعه ايران راداراي سه لايه فرهنگ ديني، ملي وبالاخره فرهنگ وتمدن مدرن مي دانندكه باهم دروجودهرايراني درگيراست كه پيوندمناسب اين سه لايه متناسب باروح مكان وزمان درتكامل هويت امروز جامعه ايران مفيدباشد.
عمده ترين نكته ي مفهوم هويت، عوامل موثربرشكل گيري آن است كه اززبان « اندرسون » بدين صورت تبيين شده است.
1-فضاي حاكم برفردياجامعه كه درواقع نوعي فضاشناسي ومحيط شناسي فردياجامعه تلقي مي شود.
2-چرخش يااستمرارروندها
3-روندهاي هويتي همزمان وحتي همزمان گرائي هاي متفاوت.

چه كرده ايم؟
تكامل وپالايش الگوها وعناصرمعماري ايران دردوره هاي مختلف تاريخ، سبب شده اين عناصرهويتي مستقل اززمان شده وشان تجريدي به خودگيرند. اين مفاهيم والگوها، نبايدبه صورت مستقيم درمعرض خلاقيت فضائي قرارگرفته وبه اثرمعماري تبديل شوند، بلكه بايددريك روندخلاقيت فكري ازيك مرحله تجريدي عبوركرده وبه يك بيان ياايده معمارانه بدل شوند.
درطول دوران معاصر، اندك معماراني اثرآنهاداراي چنين بيان معماري بوده است. عده كثيري يابه تقليد صرف ازگذشته پرداخته يااينكه اين بيان معماري رابه صورت التقاطي باعناصرمدرن درهم آميخته اند. متاسفانه درمعدودمواردي هم كه ارتباط شايسته اي بين معماري سنتي ومدرن برقرار گرديده، معماري بصورت تك بنادرآمده وقابليت هويت بخشي خودراازدست داده است.
براي مثال برج آزادي تهران،عليرغم همه پتانسيل هاي مثبت براي شكل دهي به هويت محيط اطراف خود به صورت بنايي تشريفاتي درآمده وازقابليت تبديل طرح به يك مفصل درساختار فضايي شهرغفلت شده است.گوئي زمان درمجموعه آزادي متوقف شده است. نمادهاي شهري ازمسجدگرفته تابازاروميدان جزوبخشي ازروح شهرمحسوب مي شوندكه علاوه برهويت بخشي محيطهاي شهري، ايجادكننده حس تعلق به مكان ونشانه اي ازوجودعقيده اي مشترك هستند. عدم شكل گيري عناصرلازم براي ارتباط دهي اين نمادهابامعماري امروز، علاوه براحساس جدائي ازگذشته، سبب قطع تداوم روندهويتي معماري ايران گشته است.
عليرغم دغدغه هميشگي معماران ايران درجهت برقراري پيوند بامعماري گذشته وتامين تداوم آن، عمدتااين تلاشهاناموفق بوده كه صرفنظرازضعف مديريت شهري، عدم انسجام لايه هاي فرهنگي عمده معماران مي باشد. يافتن راه حلهايي براي آنچه كه معماري امروزايران راازمحتواومفاهيم عالي تهي كرده ودچاربحران هويت نموده، تنهاراه خروج ازبحران پيش آمده است.
عمده ترين مشكلات معماري امروزايران، نكات ذكرشده درذيل است:
- انقلاب اسلامي به عنوان حكومتي منحصربفرد، تجربه ايدئولوژيكي جديدي مي باشدكه درتكميل زيرساختهاي فرهنگي، كاستيهاي زيادي به همراه داردكه پي ريزي مباني فرهنگي متناسب باروح مكان وزمان، قابليت انسجام بخشي به همه عرصه هاي فرهنگي رادارد.
- ضعف نظام مديريت ونظارت درعرصه معماري وشهرسازي
- عدم تبيين الگوهاي سنتي معماري ايران بصورت فرهنگ نامه اي مدون جهت استفاده درطرحهاي معماري وشهرسازي
- استفاده نا مناسب ازفرهنگ هاي بومي واقليمي وتكامل آن باروح زمان
- عدم شكل گيري موسسات غيردولتي منسجم درراستاي مشاركت مردم جهت تصميم گيري درمورد محيط زندگي خود.
- فرهنگ مصرفي جامعه ايران.
- عدم توجه به پتانسيل بافت هاي سنتي درجهت پيوندبامعماري امروز.
- رويكردهاي تاريخ گرايانه بدون توجه صحيح به مولفه هاي معماري مدرن.
- لزوم توجه به رابطه بين معمار، اثرومخاطب به عنوان سه ركن اساسي معماري كه علاوه برشكل گيري يك معماري مناسب، سبب انسجام هويتي آنهانيزمي شود.
مواردفوق تنهاقسمتي ازحلقه هاي مفقوده معماري معاصر ايران مي باشد. البته روندجهاني شدن نيزبرعوامل ذكرشده بي تاثيرنيست، چنانكه استوارت هال اعتقاددارد، منطق هويت به پايان خودرسيده ودرواقع جنبه هاي بزرگ هويت اجتماعي ازقبيل طبقه اجتماعي، مليت، نژاد، جنسيت و... درمعرض شكست قرارگرفته است.اواعتقادداردفردتك مركزي گذشته تبديل به يك فردچندمركزي گشته كه اين تكثرمنشاضعيف شدن لايه هاي هويتي فردشده است
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
معماري ايران

معماري ايران

:warn:معماری ایران
معماری ایران ، شناسنامه معتبر مردم در این سرزمین از دورترین ازمنه قدیم است . طبیعت اقلیمی ایران در این زمینه تأثیرگذار فرهنگهائی که با فاتحین و مغلوبین به این خطه راه گشودند ، در این معماری به بارزترین اشکال خود جلوه کرده است . آداب و رسوم ، مراسم مذهبی ، روحیه ، اخلاقیات ، اندیشه و عقیده نسلها در معماری ایران انعکاس واضحی دارد . نه تنها در بناهای عظیم ، در ابنیه آثار کوچک هم این انعکاس را می توانیم دریابیم . آتشکده و دهکده های شاهی که در گذشته در سراسر این خطه جابجا روئیده بود و اینک به جا مانده است ، باری از فرهنگ معماری ایران باستان را در خویش نهفته اند .
آتشکده ها و دهکده های شاهی را در ایران باستان بر روی تپه ها بنا می کردند . در دهکده های شاهی معابد ویژه پرستش مهر و ناهید ( فرشته آب ) وجود داشت .
نقاطی را که هم اکنون به پل دختر یا قلعه دختر نسبت می دهند ، همان پرستشگاههای باستانی ناهید یا فرشته آب است . از معابد مهر ( میترا ) که قبل از زرتشت در ایران رواج داشته است ، نمونه های چندی باقی است . معبد (( مصیصر )) در شمال غربی ایران که در کوه تراشیده شده است ...
و همچنین صخره (( بی فخریکار )) در جنوب دریاچه رضائیه از جمله این نمونه ها هستند . مهرپرستان باستانی قبل از ورود به معبد در جائی دست خود را به آب می زدند و آن را ( مهر آب ) می نامیدند ـ که شاید لغت محراب دوره اسلامی از آن سرچشمه گرفته باشد ـ معماری ایران حاصل قرنها تطور و ثمرة اندیشه و قریحه هنری نیاکان ما و الهاماتشان از سنت ها و دستاوردهای دیگر ملل است . با آنکه در هر دوره سیمای معماری ایرانی تغییر و تبدیل هائی را پذیرفته است ، روح یگانه و ذات نیرومند آن همواره زنده و بالنده باقی مانده و همپای زمان ظرفیت های خویش را عوض کرده است . مروری در خطوط اصلی معماری ایران از آغاز تاریخ مدون ما ، در واقع گشاینده شاهراهی به قلب تمدن دیرینه سال این سرزمین است . نخستین سلسله حکومت ایران سلسله ماد بود که بخشی از هستی خود را در بنا و آثاری که آفریده ، به وام نهاد .
سنگ شیر همدان ، دکان داود در سرپل ذهاب ، دخمه صحنه در کرمانشاه ، دخمه موسوم به طاق فـرهاد در لرستان ، دخمة ده نو اسحق وند نزدیک کرمانشاه از برگزیده ترین آثار این دوره است . (( پولی یبوس )) در توصیفی که از کاخ باستانی همدان کرده ، یادآور شده است که ستون های این کاخ از چوب سدر و سرو ساخته شده و روی این ستونها از لوحه های سیمین و زرین پوشانده شده بود (( دمرگان پرود )) و (( شی پیه ))‌ معتقدند که این نشانه ها به آثار تخت جمشید کم و بیش شباهت دارند . قرنها پیش از آنکه بابل و یونان و روم وارد صحنه تاریخ شوند ، تمدنهای عظیمی در سرزمین پهناور ایران وجود داشته است .
شاهنشاهان هخامنشی در عرصه وسیع سرزمین خود از مهارت واستادی هنر مندان ممالک زیر فرمان خویش به نحو احسن بهره می گرفتند و از این جهت در آثار معماری و صنعت ایران در دوره هخامنشی تأثیر سایر ملل نیز دیده می شود چنانکه داریوش می گوید در بنای قصر او صنعتگران بابلی ، مادی ، لیدی و مصری خدمت می کرده اند و مصالح ساختمان ها از فواصل دوردست می آمده است . استفاده از تجربیات و سنن ملل تابعه ، نه به صورت تقلیدی و پیروی ، بلکه به گونه بازآفرینی و الهام پذیری خلاقه ، مختص دوره هخامنشی نیست . مادها نیز پیش از آن از تجربه و مهارت ((‌ اوراتوئی ))‌ ها استفاده بسیار بردند . معماری دوره هخامنشیان ادامه یک هنر ملی بود . اصالت این هنر در قصر کیاکسار پادشاه ماد ( در همدان ) جلوه کرد و کورش در ادامه آن پس از شکست مادها قصری در پازارگاه یا (( مادر سلیمان )) در هشتاد کیلومتری شمال تخت جمشید بنا کرد که گرچه مانند تخت جمشید دارای ستونهای متعدد و آن عظمت خیره کننده نبود ، ولی می توان گفت که در حقیقت بنای تخت جمشید تکامل آن بنای کهن است . تخت جمشید که به جرأت می توان گفت یکی از بزرگترین و وسیع ترین بناهائی است که قبل از معمول شدن ‎ آهن ساخته شده است ، دارای سقف و ستون های چوبی بسیار بوده است . سقف ساختمان از چوب سدر لبنان و بلوط ساخته شده و بر ستون های حاشیه دار که سر ستون هائی آراسته آنها را تزئین می کرد تکیه داشته است .
ستونهای چوبی و تزئینات چوبی سقف كه نمونه ای از زیباترین مظاهر و رنگ های تیره چوبهای سدر و گردو و بلوط و سرو و رنگهای روشن تر عاج بوده است . (( گوردون جایلد )) می گوید : آثار معماری دوره هخامنشی به طوری متناسب و شبیه است كه پس از دوره سومریها در این منطقه از آسیا نـظیر ندارد . به خلاف نقش های بی جان و نازیبای بابلی و آشوری ، حجاریهای ایران همه زنده و جالب اند . تخت جمشید از مهمترین آثار هخامنشیان است . در ساختن این بنای عظیم اكثر پادشاهان هخامنشی هر یك به گونه ای دخالت داشته اند . در این شهره ترین یادگار ایران باستان چوب به عنوان یكی از مصالح اساسی به كار رفته شده است . چوب ساختمان از لبنان ، عاج از هندوستان و سنگ ستونها کوه مهر و زینت دیوارها از اتیوپی ( حبشه ) تحصیل شده است .
از دوره اشكانیان آثار پراكنده ای در ایران و خارج وجود دارد كه مهمترین آنها عبارتند از خرابه قصر (( هاتره )) ( الحضر ) در ساحل دجله این بنا اساساً اثر ذوق ایرانی است ، ولی تأثیر معماری رومی در طرز ساختن سقف و گچ بریهای آن مشهود است . خرابه معبد ناهید در (( كنگاور )) نیز از آثار به جا مانده این دوره است .
از دوره اشكانیان در معماری رسمی ایران ساختن گنبد متداول گشت . از همان روزگار گنبدها روی چهار طاق گوشه بنا می شد و تفاوت آن با گنبدهای رومی این بود كه گنبدهای رومی روی گوشواره بنا می گشت .
در دوره ساسانیان معماری سرشت اصیل تری دارد . قصر شیرین كه خسرو پرویز بنا كرد ، كم و بیش به پیروی از ساختمانهای هخامنشیان ساخته شده است . طاق كسری ( ایوان مداین ) در نزدیك دجله در شهر تیسفون از آثار شناخته شده این دوره است . این بنا از آجرهای نظامی سفید و بزرگ ساخته شده است . بروی تالار بزرگی كه موسوم به ایران است ، هشت تالار كوچك گشوده می شد . طاقها به طور كلی شكل نیم دایره داشت و طاق بارگاه به شكل هلالی ساخته شده و وسعت شگرف آن دیدة هر بـیننده ای را خیـره می سازد . در حـالیكه عناصر و خـطوط اصـلی این بـنا از قریحه ایرانی مایه می گیرد ، دور نیست كه الهامی از معماری رومی در پاره ای از قسمت های آن انعكاس یافته باشد .
پس از حمله اعراب، معماری ملت ما خود را با لوازم آئین جدید سازگار ساخت . چـنین است كـه پـاره ای از باسـتان شـناسان و مـورخان را عقیده بر آنست كه بر جهای آتش ساسانی ، ساختن مناره را كه برای دعوت مسلمانان به نماز به كار می رفت ، الهام داده است .
عوامل معماری ساسانی با اختلافات كم و بیش ـ اما به وضوح ـ در دوره های اسلامی خود را تحمیل كرد . تزئینات رایج در معماری كهن ایرانی با همه ویژگیهای خود از گچ بری و آرایش با كاشی لعابدار و غیره به معماری اسلامی ایران انتقال یافته است . نقش اسلیمی های مساجد ایرانی همان پیچك های ساسانی است كه نمونه آن را در طاق بستان می یابیم ، ولی در هر حال این نقوش و عوامل در اثر پدیدار شدن یك امپراتوری اسلامی و ورود تمدنهای گوناگون در لوای یك آئین واحد ، بهره گیریهای مقابلی را سبب شده و تغییر شكل یافته است كه در خور مطالعه است .
از آغـاز گرویدن ایران به اسلام بسیاری از سنتهای ایرانی از جمله سنت معماری آن همگام با تأثیرات (( بـیزانس )) مـیان حـكمرانان اسلامی متداول گشت ، چنانكه بسیاری از قصور خلقای اموی از جمله قصر الحیر و خفاجا و مشاطه خیلی بیش از آنچه از هنر ((‌ بیزانس )) متأثر باشد از اسلوب ایرانی الهام گرفته است و زینت های آن از ایرانی پیروی كرده است …
هنر هر قوم بازگوكنندة نحوة اندیشه و جهان بینی و معتقدات و سنت های آن قوم است . هر چه بنیادهای فرهنگی ملتی استوارتر و ریشه دارتر باشد تجلیات هنری آن ملت هم در طی تاریخ تكامل آن یكنواخت تر و از نوسانات و تحولات و گسستگی ها بیشتر بركنار میباشد . هنر معماری بی شك یكی از بارزترین مظاهر تمدن هر قوم و ملت است و بهترین بازگوكنندة نحوة برخورد آن ملت با مسائل مربوط به حیات و بینش وی از جهان خلقت است . همینكه از حدود یك چهار دیواری كه سقفی را تحمل میكند و تنها برای پناه دادن انسان از گرما و سرما و باد و باران و برف است فراتر رفتیم و وارد مرحله ای گشتیم كه در ساختمانها جز هدفهای سادة اولیه به مسائل دیگری چون تقسیم فضاها بر بنیاد نیازمندیهای گوناگون فردی و اجتماعی و خلق اشكالیكه با ذوق زیباجوئی ما سروكار دارد پرداختیم و در یك ساختمان بدنبال تحقق هدفهائی بالاتر از مصون بودن از سرما و گرما و دیگر عوامل طبیعت رفتیم آنگاه به دنیای هنر قدم گذاشته ایم و در این گفتار ما از آغاز چنین دورانی در معماری ایران سخن می گوئیم .
به این ترتیب نه از شهریكه بوسیله ایرانیان در هزار دوم پیش از میلاد بر روی بناهای كهن تر در سیلك ساخته شده گفتگو خواهیم كرد نه از ساختمانها و مساكنی كه پیش از این تاریخ در مراكزی چون شوش و گیلان و حصار و صدها حوزة باستانی دیگر ایران بنیاد گشته است بحث خواهیم نمود . زیرا با آنكه آثار معماری این مناطق از نظر شناخت و مطالعه باستانشناسی ایران و نمایش قدمت فوق العاده تمدن در كشور ما حائز كمال اهمیت است ولی از آنجا كه در این روزگاران معماری ایرانی هنوز مراحل تكامل خود را نپیموده بود و شكل های خاص خود را ابداع نكرده بود نمیتوان بدرستی پیوندهای آنرا با دورانهای شكوفان فرهنگ و تمدن ایرانی كه در طی آن شاهكارهای اصیل بوجود آمده است بازیافت. زیرا اغلب آثار كهن معماری در اثر فرسایش چیزی باقی نمانده است .
كهن ترین نمونه قابل ذكر از میان بناهای باستانی كه در كشور ما شناخته شده است معبد عیلامی چغازنبیل واقع در خوزستان است . این پرستشگاه با شكوه كه در سیزده قرن پیش از میلاد بنیاد گشته است نمونه بسیار باشكوهی از یك معماری تكامل یافته بشمار میرود . ساختمان این معبد كه دارای شكلی چهارگوشه است دارای پنج طبقه است كه هر یك از آنها نسبت به بخش زیرین خود كوچكتر ساخته شده است و در نتیجه به ساختمان شكل هرمی داده است . برروی آخرین طبقه ساختمان مركز اصلی معبد بنیاد گردیده و دیگر طبقات تأسیسات وابسته بدانرا تشكیل میداده است . مصالح اصلـی ساختمـانی معبـد عبارتست از آجرهای پختـه بسیـار مرغوب كه با ملاط محكمی بهم پیوسته شده اند و در درون دیوارها و مواردیكه منظور پركردن صفه های بنا بوده است از خشت استفاده شده است . آنچه در این بنای باشكوه از نظر بحث ما قابل اهمیت است وجود طاقهای متعدد ضربی با طرح نیمدایره است كه آنچنان با مهارت ساخته شده كه پس از گذشت بیش از سه هزار سال هنوز بوضع شگفت انگیزی سالم مانده است . این طاقها كه بر روی دالانها طویل و بر فراز پلكانهای داخلی معبد بنیاد گشته حكایت از پیشرفت فوق العاده فن ساختمان در دورانهائی چنین كهن در كشور ما مینماید . بر رویهم این معبد عظیم كه در شمار بزرگترین زیگوراتهای جهان محسوب میگردد بهترین نمونه هنر معماری بربنیاد طاق قوسی را در دنیای باستان نشان می دهد .
همانطور كه میدانیم آنچه از نظر فنی اساس ساختمانهای سنتی بشمار میآید و شیوة آنرا مشخص میسازد موضوع برپاكردن طاق بر روی دیوارها یا عوامل دیگر تحمل كنندة بار آنست كه در این میان دیوار و جرز و ستون و غیره اگر فقط برای تحمل وزن سقف ساختمان بوجود نیامده باشد لااقل یكی از مهمترین هدف در بكار بردن آنها همان تأمین پایه های طاق میباشد .

انحطاط در معماری ایران
دوره قاجاریه را باید انحطاط معماری سبک اصفهانی و یا اصلا معماری ایرانی دانست
ظرافت و زیبایی معماری صفوی – سبک اصفهانی –در دوره قاجاریه جای خود را به یک نوع حرکات شتاب آلود و سرهم بندی شده در نوع معماری تزئینات و در پلان داد.
سستی قدرت مرکزی و ظهور تمدن غربی و خود باختگی شرق و نفوذ فرهنگ وارداتی چیزی از باقی مانده تمدن خودی نگذاشت و همچون سیلی ویرانگر همه چیز را با خود برد البته سرعت این اتفاق به واسطه سرعت مدرنیزاسیوم در سطح جهانی بود بنا براین در دنیای جدید دیگر نمیتوانستی برای خودت زندگی کنی چون دیگران اراده دیگری کرده بودند.
تغییرات برق آسای دنیای جدید پس از پایان دوره قاجار و آغاز پهلوی اول روح معمارذی ایرانی از ساختمانها و شهر های ما رخت بر بست از طرف دیگر تمدن غربی به واسطه غربت و نا آشنایی اش در کالبد معماری ما به درستی حلول نکرد معماری این سرزمین نه به خود مانده م نه چیز تازه شد و در این برزخ طاقت فرسا و جان کاه ماندو تاکنون باقی است .
در اواخر قاجار و اوایل پهلوی اول دکترینی در سطوح بالای حکومت مبنی بر بازگشت و رجعت مطرح شدو معماری بعنوان جاجم رنگارنگ حکومتها و ملتها از این دکترین رجعت به گذشته بی بهره نبود که می بایست آغاز آن را در دوره قاجار در معماری مدرسه سپهسالار سابق -شهید مطهری فعلی- و شمس العماره دانست
و اوج این دکترین فرهنگی سیاسی را در دوره پهلوی اول و ساختمانهای رضا شاهی آن دوره جستجو کرد ساختمانهایی چون کاخ شهر بانی سابق- ساختمان شماره 9 وزارت امورخارجه فعلی – ساحتمان پست در تهران – بیمارستان شاه رضا در مشهد – بیمارستان امام رضا (ع) فعلی – موزه ایران باستان – بانک ملی در خیابان فردوسی – ساختمان دادگستری- عمارت شهر بانی بابل – عمارت شهربانی تبریز – دبرستان البرز – مدرسه انوشیروان دادگر و ...
که با عنوان سبک ملی در این دکترین مطرح شدند . نام برد البته نباید تضادهایی که در نگرش به این دکترین را در اواخرقاجاریه و اوایل پهلوی را منطبق بر هم دانست در اواخر قاجار نگرش حاکم براین دکترین .بازگشت به شیوه اصفهانی و گرایش به اسلام در مسجد مطهری فعلی تبلور پیدا میکند و در دوره پهلوی اول نگرش حاکم بر این دکترین اصلا در پی رجعت به نمونه و ریشه های اسلامی خود بسر نمی برد و در پی تحققآمال و ارزوهای قدرت طلبانه و شاهنشاهی به ایران باشتان می نگریست و در هر صورت نمی بایست تحولات جهانی را بر جامعه و ساختار جامعه شناسی منطقه متا استرا توزیکی مانند ایران را فراموش کرد . به قدرت رسیدن نظامی و سیاسی و اقتصائی ایالات متحده بعد از جنگ جهانی دوم ایالات متحده را بیش از پیش به نسخه کوچکتر خود از نظر آب و هوایی و جغرافیایی نزدیک می کرد شایان ذکر است ایالات متحده در مقیاسی بزرک و ایران در مقیاسی کوچک تردارای نقاط همسان و همسنگی به لحاظ پتانسیل های طبیعی و ذخایر معدنی زیادی هستند دو کشوری که اگر تمام جهان با این دو قطع رابطه کنند این دو کشور توانایی بآورده کردن تمام احتیاجات خود در درون مرزهای خود هستند اما چیزی که ایران را برتر از ایالات متحده می کند موقعیت زنو پلتیک ایران است .ایالات متحده از تحولات دور است و حال ایران همیشه بر مرکز تحولات و در نزدیکی با آنها بسر می برد فراموشی این نکته بی شک در بررسی تحولات معماری معاصر ایران کاری است ناشایست .
مطرح کردن هویت و باز پیرایی هویت ایرانی بر کشوری که در مرکز تحولات سیاسی و اقتصادی جهان قرار دارد در معماری کاری است غیر منطقی متاسفانه یا خوشبختانه این کشور به شدت در تحولات جهان قرار گرفته و نمی تواند خواسته و نا خواسته بر خلاف موج و جریان جاری به گذسته خود بازگردد .
اما سوالی پیش می آید و آن اینکه پس هویت این قوم چه می شود ؟
معماری آنها چگونه است ؟
آیا میتوان هویتی خاص را برای معماریشان متصور شد ؟
یا اینکه آنان به سمت هویتی یکپارچه و جهانی می روند ؟
اینان سوالاتی است که جامه جوان و پویای معماری ایران برای آنها باید فارغ از تعصب
جوابی پیدا کنند .که صد البته جوابها هیچ لزومی ندارد باهم همسان و یکپارچه باشند .
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
كالبد يك شهر

كالبد يك شهر

كالبد يك شهر
مقاله حاضر سعي دارد تا ضمن ارايه تعريفي روشن براي آنچه كه آن را محيط فرهنگي _ كالبدي شهر تعبير كرده است، به تبيين ارتباط ميان كيفيت زندگي اين محيط با ساختار نظام مديريت شهري بپردازد.
نگارنده معتقد است تمام فراز و فرودهاي مديريتي كه محيط كالبدي _ فرهنگي _ (به عبارت مصطلح‌تر بافت تاريخي) شهرها را پيش از اين متاثر ساخته است، چه آن زمان كه به دور آن حصاري كشيده و مديريت آن را خارج از حوزه اختيار مديران محلي شهر تعريف كرده و تعامل آن را با فضاي زنده شهري محدود ساخته‌اند و يا آن زمان كه بي‌نگاه به ارزش‌هاي آن، رفتاري همسان را در تعامل با او جايز شمرده‌اند، همواره آگاهانه و يا ناآگاهانه در پي كاهش ارزش‌هاي فرهنگي و نهايتا تخريب كالبدي آن بوده است.
اين خود گاه به دليل عدم تعريف ساز و كار مديريتي منطبق بر شرايط و گاه به دليل عدم شناخت و نقصان دانش كافي بوده است.
در اين ميان به نظر مي‌رسد كه تنها راه نجات و بهره‌برداري از ارزش‌هاي نهفته در اين محيط برقراري ارتباطي آگاهانه، متقارن، منظم و مبتني بر محدوديت‌ها و امكانات آن با ساير اجزا و عناصر شهر است. تبيين نوع و كيفيت چنين ارتباطي در كنار بسياري از تعاملات ميان محيطي ديگر شهر به عهده نظام مديريت شهري است.
چنين نظامي مي‌تواند و بايد از يك سو با توجه به الزامات ملي و دستگاه‌هاي اجرايي سياستگذار، علاوه بر اعتلاي فضاي ذهني و دانش تجربي، سياست‌هاي كلان خود را سامان دهد و از ديگر سو در عرصه كاملا مشاركت جويانه زمينه‌هاي اجرايي برقراري ارتباط پيش گفته را فراهم آورد.
لازم است كه در ابتدا با نگاهي به اصلي‌ترين واژه بحث _ يعني شهر _ مروري بر مفاهيمي كه مترادف اين واژه قرار گرفته‌اند صورت گيرد.
در اين مرور بيش از آن كه انتخاب يا ترسيم يك معنا و تعريف مد نظر باشد، تحديد فضاي ذهني مشترك مخاطب دنبال مي‌شود.
در حقيقت در صورت تفاهمي در خصوص اين فضاي معنايي، قسمت عمده‌اي از مستندات بحث فراهم آمده است. البته اين نكته نيز بر اهميت اين تفاهم مي‌افزايد كه بسياري از مباحث بي‌فرجام در حوزه نظر و همچنين مشكلات عمده موجود در شهرها و نابساماني‌هاي عرصه مديريت آنها كه انگار هيچ گاه سر و سامان ندارند ناشي از اين عدم تفاهم و در بسياري از اوقات عدم فهم دقيق موضوع نزد شهروندان، نظام مديريت شهري و مسئولان ذي‌ربط است.

1. شهر
براي شهر تعاريف مختلفي را مي‌توان ارايه داد: «تعاريف عددي، تعاريف حقوقي، تعاريف تاريخي و جز آن. ولي نكته اينجاست كه با ارايه هر تعريف از اين نوع در حقيقت، بر پاره‌اي از ويژگي‌هاي شهر تاكيد مي‌شود و شايد تعاريفي از اين دست، پيش از آن كه گرهي بگشايند گمراه كننده باشند. به نظر مي‌رسد مفهوم شهر به اندازه خود آن، پيچيده، غيرثابت و چند بعدي هست «شهر مجموعه‌اي از تركيب عوامل طبيعي،‌ اجتماعي و محيط‌هاي ساخته شده به وسيله انسان كه ... جمعيت در اين مجموعه به صور منظمي درآمده و آداب و رسومي را براي خود ابداع كرده است.»
«لايه‌هايي از محيط‌هاي خلق شده و اشكال اجتماعي هستند كه فضاي طبيعي را دگرگون مي‌سازند و روي آن جاي مي‌گيرند، با گذشت زمان انباشته مي‌شوند و همگي در كنار هم فضاي شهري را مي‌سازند. بدين ترتيب، شهر پديده‌اي اجتماعي _ مكاني است، با بعدي زماني كه ذاتي اما مدني است. شهر «محصولي از زمان» است، «خلقتي است تاريخي»، در بر گيرنده تاريخ و بدين علت، خود فرآيندي است تاريخي.»
«شهر مكان زندگي مردمي است كه تحرك، رمز تشكيل و توسعه و استمرار آنان است: تحرك در فضاي اجتماعي و اجتماعي _ فرهنگي، تحرك در فضاي اقتصادي و اقتصادي _ اجتماعي و تحرك در فضاي مكاني. اين تحرك‌ها در تمامي مكان‌هاي شهر و سرزمين آن اثر ملموس مي‌گذارد و سازنده شكلي جديد از معادله‌اي مي‌شود كه هيچ گاه پايدار نمي‌ماند.»
تمامي تعاريف پيش گفته بر نكته‌اي واحد تكيه دارند و آن محيط‌ها و يا لايه‌هاي متفاوت و درگير ساخت فضاي شهري است.
شهر در هر لحظه و زمان كيفيت زندگي خود را وامدار تعامل ميان محيط انساني با ويژگي‌هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي خاص خود از يك سو و محيط كالبدي به مفهوم فضاي ساخته شده از سوي ديگر است و اين در حالي است كه هر دوي اين عرصه‌ها با ارتباطي متقابل، فضاي طبيعي شهر را از طريق تصميمات و دخالت‌هايي كه در آن به اقتضاي احتياجات‌شان داشته‌اند، دگرگون ساخته‌اند. البته محيط طبيعي نيز پيش از اين به واسطه محدوديت‌ها و امكاناتش و به عنوان بستر عمومي شكل‌گيري همه تحركات در عرصه شهر، هم ويژگي‌هاي فضاي كالبدي را متاثر ساخته و هم شرايط فيزيولوژيكي اجتماعي و فرهنگي ساكنان شهر را تحت تاثير قرار داده است.
از اين طريق چيستي و معناي زندگي شهر در هر زمان و به ازاي هر اتفاق تازه، عبارت است از حاصل فرآيند اندركنش محيط‌هاي درگير ساخت شهر؛ و تا آن جا كه در عرصه اين تعامل توازن ميان اجزا برقرار است، زندگي شهر كيفيتي مطلوب دارد و يكي از نشانه‌هاي آن مطلوبيت كيفيت فضاهاي شهري است.
البته توازن به معناي سكون و بودن نيست. هر جا كه شعور ذاتي شهر و يا نظامي هوشمند كه مديريت شهر را بر عهده دارد توان تعيين وزن مناسب براي كنش‌هاي ناشي از عرصه‌هاي گوناگون شهر را در فرآيند شدن و تغيير دارا باشد، به رغم تحرك وصف‌ناپذير و رشد و توسعه فضايي شهر شاهد پايداري آن خواهيم بود.
در ادامه با نگاه به بستر مناسبي كه با تعريف شهر براي ارايه بحث فراهم آمد، ويژگي‌هاي محيط كالبدي فرهنگي شهر بازشناسي خواهد شد.

2. محيط كالبدي _ فرهنگي شهر
در داد و ستد مستمر ميان محيط فرهنگي اجتماعي شهرهاي قديمي و فضاي كالبدي آنها، به تدريج نوعي از فضاي كالبدي شكل گرفت كه حتي در يك نگاه تصويري روشن از ويژگي‌هاي فرهنگي ساكنان خود را باز مي‌نمايد. نيز همان قدر كه با كندي و بنا به شرايط در شكل و معني تغيير مي‌كند، در گام بعدي به راحتي بر سلايق ساكنان خود تاثير مي‌گذارد.
اين فضا همانند ساكنان خود متاثر و همراه با شرايط اقليمي و محيط طبيعي، هندسه مكاني بي‌نظيري را شكل مي‌دهد. در مجموع اين محيط كالبدي، متشكل از بافت و محيط طبيعي، با شهروند ارتباطي برقرار مي‌كند كه صرفا ارتباطي مكانيكي و از جنس رفع نيازهاي فيزيكي نيست. در واقع رابطه‌اي است اجتماعي كه در عميق‌ترين ژرفاي انديشه و احساس شهروند جاي مي‌گيرد. اين ميراث فرهنگي با جنسيت كالبدي‌اش هويت خود را همچون ساير ميراث فرهنگي (دين، زبان، هنر، آداب و رسوم) در طول سال‌ها در عرصه شهر به نسل‌هاي بعدي منتقل مي‌كند و از آنان وا مي‌ستاند تا كماكان به نسل‌هاي بعد از آنها منتقل كند.

3. از ديروز تا امروز
در پيگيري اين روند و در سير تاريخي به لحظاتي از زمان مي‌رسيم كه زندگي شهر دستخوش تغييرات عمده‌اي شده است. نيز نظم و توازن ارگانيك پيش گفته از ميان رفته است و هجوم فناوري در ناسازگاري مطلق با محيط عمومي شهر، شعور ذاتي شهر را مختل ساخته است. در اين ميان هيچ كدام از عرصه و محيط‌هاي شهر نقش واقعي خود را نخواهد داشت.
فضاي فرهنگي شهر آشفته و متفاوت است و يا لااقل در بروز خارجي خود اين تفاوت را مي‌نماياند. نيازها و سلايق متفاوت‌اند. شهر باز هم متحرك است ولي نه پويا؛ و توسعه مي‌يابد ولي نه پايدار؛ و در اين ميان آسيب‌پذيرترين محيط‌ها، محيط كالبدي فرهنگي شهر است.
در اين آشفته‌بازار ما نيز از راه دلسوزي با تقليل معنايي اين محيط آن را آسيب‌پذيرتر ساخته‌ايم. با اطلاق واژه بافت تاريخي به محيط كالبدي _ فرهنگي شهر در اولين گام همراهي محيط طبيعي را از او سلب كرده‌ايم. در اين صورت بدون در نظر گرفتن هيچ گونه بار معنايي براي محيط طبيعي و همدست با فناوري روزآمد، مجاز به تعرض و تخريب او هستيم. مناظر طبيعي كه پيش از اين در همراهي با عرصه مصنوع شهر محيط ارزش‌هاي فرهنگي را مي‌ساخت امروز به تنهايي عرصه‌اي است در انتظار فتح و البته محيط مصنوع نيز با پذيرفتن عنوان بافت تاريخي نقش خود را تا حدي براي تماشاي گذشته تقليل مي‌دهد. اگر در روند رشد و توسعه شهري فرصت و حوصله‌اي براي تاريخ نبود _ كه نيست _ سرنوشت اين بافت معلوم است.
بنابراين، در حقيقت آن چه كه امروز تحت عنوان بافت تاريخي شهرها، دلسوزانه در پي حفظ آن هستيم، تقليل يافته‌ موجوديت و ميراثي با ارزش است و اگر امروز استدلال و ابزار ما و خواست عمومي براي نگهداري و تضمين زندگي آن كافي نيست، شايد عمده‌ترين دليل همان تقليل معناست. با تبديل هويت فرهنگي به اندامي صرفا تاريخي و معمر به سختي مي‌توان دلايل كافي را براي حفاظت آن در برابر روند مهاجم ساير اندام شهري يافت.
اين در حالي است كه ارزش‌هاي والاي فرهنگي موجود در اين عرصه ايفاي نقشي سازنده را در تبيين هويت شهر براي او الزامي مي‌سازد. اين عرصه بيش از آن كه فضايي براي تماشا باشد، فضايي است براي بودن، زيستن و شدن. تنها از اين طريق است كه اين محيط قادر خواهد بود نهفته‌هاي فرهنگي خود را براي ما بازگويد و تاثيرات خود را بر جاي بگذارد.
به نظر مي‌رسد كه براي باز زنده‌سازي اين محيط، در اولين گام برقراري ارتباط و آميختگي كاملي كه پيش از اين ميان اين عرصه و محيط طبيعي شهر برقرار بود، الزامي است. به عبارت ديگر، زنداني كردن اين بافت در حصار خود و قطع ارتباطش با بستر طبيعي و متن زندگي شهر، موجوديت و هويت را مخدوش خواهد كرد.
حفظ اين هويت فرهنگي مي‌طلبد كه ساير اندام‌هاي شهر و اتفاقات آن، خود را حداقل در مجاورت او و در افق‌هاي ديد او در نحوه ارتباطش با عرصه زيست محيطي با او و شرايطش هماهنگ سازند. از اين طريق نگاه ما نيز به محيط طبيعي شهر صرفا معطوف به شرايط زيست محيطي نخواهد بود و ايجاد شرايط زندگي و بودن به هنجار ساليان دور براي اين محيط صرفا اهداف زيست محيطي را دنبال نمي‌كند؛ بلكه به دنبال احيا و بروز ويژگي هاي فرهنگي نهفته در آن است.
محيط كالبدي _ فرهنگي در روند بازگشت دوباره به زندگي لابد تغييرات عمده‌اي در نقش و كاركرد خود و متعاقب آن تغييرات شكلي و محتوايي را، خواهد پذيرفت. ولي به محض ورود به عرصه زندگي، در صورتي كه براي اين تحرك جديد مسيري هوشمندانه را در راستاي اهداف فرهنگي برگزيده باشيم از منافع فرهنگي آن كل فضاي شهر منتفع خواهد شد. با ورود به عرصه زندگي شهر، اين محيط نقش خود را در حوزه روابط اجتماعي و حتي اقتصادي باز خواهد شناخت و تاثيرگذار خواهد بود.

4. مديريت محيط كالبدي _ فرهنگي شهر
روندي را كه توضيح آن گذشت، جز به تحصيل توازن از دست رفته نمي‌توان تعبير كرد؛ و البته مسئول برقراري اين توازن نظام مديريت شهري است. اين نظام مديريت، از آن جا كه در قالب يك شعور ذاتي و يا نظام ارگانيك تعامل متوازن عرصه‌هاي متفاوت را ممكن مي‌ساخت، تا به امروز كه در قالب يك سيستم مدرن و مدون نقش ايفا مي‌كند، در تمامي اين گستره مسئوليت حفظ، نگهداشت و انتقال ميراث فرهنگي شهر را به نسل‌هاي بعدي داراست.
با هيچ استدلال و بهانه‌اي نمي‌توان مديريت قسمتي از فضاهاي شهري را از ساير اركان آن جدا كرد و انتظار نتايج مطلوبي را داشت.
به محض جدايي قسمتي از فضاي شهر، زندگي از آن رخت برمي‌بندد و اگر صرفا حفاظت كالبدي مد نظر باشد، بدون بهره‌گيري از ارزش‌هاي فرهنگي بافت با صرف هزينه‌هاي متمركز و زياد باز هم توفيقي به دست نخواهد آمد.
زندگي محيط كالبدي _ فرهنگي شهر كه با زندگي ساير فضاهاي شهري عجين شده است، مديريتي دوگانه را برنمي‌تابد.
از سوي ديگر، مديران شهري نيز به واسطه مسئوليت تاريخي‌شان تحت هيچ شرايطي نمي‌توانند شانه از زير بار مديريت اين قسمت از شهر خالي كنند.
در يك كلام، شهر موجودي نيست كه بتوان آن را از چند سو به صورت متمركز و محلي مديريت كرد و كيفيت فضاهاي آن را هم تضمين كرد.
نمونه‌هاي بارز ناهنجاري فضاهاي شهري امروز بيش از همه معلول عدم يكپارچگي در نظام مديريت شهري است.
در آميختگي محيط طبيعي با محيط كالبدي شهر سرمايه‌اي است كه حفظ و بهره‌برداري از آن همچون ساير سرمايه‌ها و ارزش‌هاي شهري، هم خواست مديران شهر و هم مسئوليت بلافصل آنهاست.
در اين ميان توجه به يك نكته بسيار الزامي است. بسياري از موضوعاتي كه در شهر مورد مديريت قرار مي‌گيرند، در يك نگاه كلان با منافع و محدوديت‌ها و امكانات ملي ارتباط دارند. دقيقا به همين دليل است كه اصولا توسعه و ركود شهرها متضمن توسعه و ركود ملي است. بنابراين هميشه تعامل و هماهنگي ميان سطوح مديريت محلي و سطوح متمركز مديريت ملي در مورد موضوعات الزامي است. از سوي ديگر، بسياري از پديده‌هاي شهري نقشي فراتر از محدوده شهر دارند و بسياري از امكانات و زيرساخت‌هاي شهري در شمار سرمايه‌هاي ملي است. به عبارت ديگر، موفقيت مديريت شهري متضمن تعريف ارتباط اداري و مالي دقيق با دولت مركزي در زمينه برنامه‌ريزي و اجراست.
البته در مورد محيط‌هاي كالبدي _ فرهنگي شهر، علاوه بر ارتباط پيش گفته، نوع ديگري از ارتباط نيز الزامي است. در حقيقت بازگرداني‌ اين محيط‌ به چرخه زندگي شهر مستلزم تغييراتي در اين محيط و متناسب با آن تغييراتي در چرخه زندگي جاري شده است. اين امر علاوه بر ارتباط مالي و اداري خاص خود، دانش ويژه‌اي را نيز در زمينه بسيار گسترده، از برنامه‌ريزي شهري تا مرمت معماري مي‌طلبد كه حضور اين دانش نزد مديران محلي لااقل در كوتاه مدت امكان‌پذير نيست.
در خاتمه ضمن تاكيد دوباره و چندباره بر اين مطلب كه مديريت عرصه‌هاي كالبدي _ فرهنگي شهر نمي‌تواند و نبايد خارج از نظام مديريت شهري تعريف شود، به لزوم ايجاد ارتباطي مدون و منطقي ميان مديران شهر و دستگاه‌هاي متمركز ذي‌ربط در زمينه‌هاي مالي، اداري و حرفه‌اي مورد تاكيد قرار مي‌گيرد و به عنوان آخرين كلام، پس از تمامي اين تمهيدات تنها عاملي كه مي‌تواند موفقيت اين حركت را تضمين كند، فهم و تفاهم عمومي بر سر مفاهيمي همچون شهر، نظام مديريت شهري و محيط كالبدي فرهنگي شهر است.
بحث در اين خصوص و بررسي سير تحول تاريخي مديريت شهري در كشور ما خود مي‌تواند موضوع گفتار جداگانه‌اي باشد. بسياري معتقدند كه در شهرهاي داراي قدمت تاريخي، آن جا كه عمر شهر بيش از سلسله‌هاي حكومتي است و شهر توانسته است در ارتباط با اقليم و جغرافيايي خود با كمك ويژگي‌هاي اقتصادي و كالبدي شرايط تضمين زندگي خود را فرآهم آورد، نظام مديريت شهري به همراه ساير سنت‌هاي اجتماعي و به عنوان ميراث شهر، در قالب نظامي ارگانيك و يا شعوري ذاتي هويت فرهنگي همه شهروندان را شكل مي‌داد و تك تك سلايق، خواسته‌ها و اعمال آنان را در جهت حفظ توازن در پيش مي‌گرفت. از آنجا تا به شهرهاي امروزي ما و ساختار باسمه‌اي ترسيم شده براي مديريت آنها، گسترده‌اي را مي‌سازد، كه مطالعه آن خالي از لطف نيست.
پيگيري روند و دلايل اضمحلال فضاهاي شهري در تماس با دنياي نو و نقش و جايگاه نظام مديريت شهري، در اين ميان خود موضوع مباحث مفصلي است كه پرداختن به آنها نيز در تدوين ساختار جديد مديريت شهري بي‌تاثير نخواهد بود.
 

*arch*

عضو جدید
معماری امروز در کنار معماری گذشته

معماری امروز در کنار معماری گذشته

یكی از مباحث اصلی و گه‌گاه جنجال‌برانگیز در فضای معماری و شهرسازی امروز كشورمان، موضوع حفظ فضاهای شهری و معماری گذشته و تاریخی و دیدگاه‌های متفاوت درباره چگونگی حفظ این فضاها و ساختمان‌های ارزشمند قدیمی است، كه گاه اختلاف‌نظرها و دیدگاه های متفاوت در مورد نگرش به این مقوله در برخی موارد از حیطه مباحث معماری و شهرسازی فراتر رفته و در حیطه مسائل اجتماعی سیاسی داخل می‌شود. جنجال ایجاد شده در خصوص ساختمان برج جهان‌نما در اصفهان نمونه مشخص این موضوع است.
كشور ما به لحاظ فرهنگ معماری و شهرسازی و غنای آثار ارزشمند گذشتگان بدون شك یكی از شاخص‌ترین كشورهای جهان محسوب می‌شود. از سال ۱۳۰۰ شمسی بر اثر تغییرات زیربنایی در ساختار اجتماعی و اقتصادی و به دنبال آن نیازهای جدید به وجود آمده در اثر حركت جامعه به سمت صنعتی شدن، كالبد جامعه سنتی دچار مشكلات بسیاری شد كه در اثر تغییرات به وجود آمده در ساختار اقتصادی و اجتماعی جامعه، این كالبد كارایی گذشته خود را از دست داد و با توجه به رشد شتابان ورود تولیدات صنعتی و روند صنعتی شدن و عدم آمادگی علمی و اجتماعی و فرهنگی دست‌اندركاران برای مقابله با این تحولات سریع، تغییرات و ناهنجاری‌های جبران‌ناپذیری در كالبد شهرهای سنتی به وجود آمد كه ادامه این روند با رشد شهرنشینی و هجوم جمعیت مهاجر به سمت شهرها ابعاد گسترده‌تری به خود گرفت تا جایی كه تخریب و نوسازی نشانه تجدد و گرایش به مدرنیته به عنوان یك ارزش محسوب می‌شود. البته در اینجا به دنبال بررسی زمینه‌ها و دیدگاه‌های فرهنگی اجتماعی كه باعث به وجود آمدن این شرایط در جامعه آن روز ما شد، نیستیم.
اما در خصوص پیامدهای آن كه تاثیرات مستقیم بر وضعیت موضوع مورد نظر ما دارد و در حقیقت موضوع این نوشتار نیز هست به بحث و بررسی می‌پردازیم.
به دنبال ضایعات به وجود آمده در اثر تخریب فاجعه‌بار آثار ارزشمند معماری و شهرسازی، دلسوختگان فرهنگ و هنر این سرزمین را به فعالیت و تلاش برای حفظ آن چه كه هنوز از ارزش‌های گذشته باقی مانده بود، واداشت و در اثر سعی و كوشش ایشان قوانین و مقررات بازدارنده‌ای تهیه و تدوین و در مراجع رسمی كشور مورد تصویب قرار گرفت.
این مقررات اگر چه باكندی و عدم توان اجرایی در بسیاری از مواقع كارایی لازم را دارا نبود ولی رفته رفته تاثیرات خود را بیشتر در جهت بازدارندگی و نه احیا و سازندگی، به جای گذاشت. اما مشكل اصلی امروز در مواجهه با حفظ و احیای معماری و شهرسازی گذشته، موضوع نگرش افراطی و محافظه‌كارانه‌ایست كه در مقابل نگرش تفریطی و مخربی كه در بالا به آن اشاره شد قرار دارد. این نگرش به بهانه مقابله و جلوگیری از حضور سودجویان برای تخریب بافت ها و بناهای ارزشمند قدیمی هر گونه مداخله در جهت احیا آنها را نیز با مشكل مواجه می‌سازد و در پناه یك تفكر محافظه‌كارانه عملا از رونق دوباره این بافت‌های قدیمی و فاقد كارایی جلوگیری و با اصرار بر این نگرش در عمل، بافت‌ها و بناهای ارزشمند شهرهای‌مان را به صورت موزه‌های ویرانه‌ای حفظ كرده‌اند، كه در اثر گذشت زمان بر وسعت این ویرانه‌های تاریخی افزوده می‌شود تا جایی كه این نگرش محافظه‌كارانه در مواجهه با بافت‌ها و بناهای تاریخی به یك ضد ارزش مبدل شده و عملا مقاومت منفی مردم و ساكنان این محلات و بناها را به دنبال داشته است.
تا جایی كه به علت فقدان زیرساخت‌ها و عدم تناسب فضاهای موجود با نیازهای فعلی ساكنان و نیز ناتوانی دستگاه‌های ذی‌ربط در سامان‌دهی این محلات، مردم مجبور به تخریب و تغییر فضاها برای هماهنگ ساختن آنها با نیازهای‌شان شدند و در بسیاری از مواقع با ترك این محلات و رها كردن آنها عملا این فضاها به ویرانه‌های ناامنی مبدل شده‌اند.
تجربه كشورهای اروپایی در این خصوص موید این نكته است كه برای حفظ این بافت‌ها و بناها، سامان‌دهی و احیای آنها از طریق جاری ساختن جریان زندگی روزمره مردم با توجه به نیازهای امروزی شهرنشینی، امكان‌پذیر است و تنها در این صورت است كه امكان مشاركت مردم و ساكنان را برای بازسازی محلات‌شان فراهم می‌شود و مسلما بدون مشاركت و خواست مردم امكان حفظ و احیای این محلات و بناهای ارزشمند درون آنها وجود ندارد. كشورهای اروپایی در روند بازسازی، مراحل متفاوتی را مطالعه، بررسی و تجربه كرده‌اند كه این مراحل از تفكرات محافظه‌كارانه حفاظت صرف تا مراحل دخالت برای سامان‌دهی و بازسازی و نوسازی را شامل می‌شود.
ماحصل این تجارب موید یك نكته بسیار بااهمیت است و آن این كه اصولا ما نمی‌توانیم بدون در نظر گرفتن نیازهای دوران خودمان فضاهای معماری و شهری را صرفا مطابق الگوهای ذهنی سازمان‌دهی كنیم در این خصوص یادآور می‌شود كه اصولا معماری تابع شرایط محیط خود شكل می‌گیرد و نیازهای هر دوره است كه بر شكل معماری و شهرسازی تاثیر می‌گذارد و ارزشمند بودن این بناها به این جهت است كه آنها محصول نیازهای مردمی بوده‌اند كه آنها را به وجود آورده‌اند كه طبیعتا با امكانات تكنیكی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی زمان خودشان كاملا هماهنگ بوده‌اند. نهایت اینكه این بناها و این محلات محصول زمان خود هستند، لذا می‌بایست در حفظ و حراست از این بناها به عنوان نشانه فرهنگ ملی و ارتباط نسل دیروز و امروز و آینده نهایت سعی خود را كنیم.




اصولا ارزش یك معماری در هر دوره به این است كه آن بنا بتواند پاسخگوی واقعی نیازهای زمان خود باشد. حال اگر قرار باشد ما در كنار یك اثر تاریخی بنایی احداث كنیم آیا برای احترام و ارزش‌گذاری و حفظ هویت آن بنا می‌بایست ساختمان جدید مطابق همان معیارها به لحاظ فرم‌، شكل و حتی استفاده از همان مصالح ساخته شود؟
در این صورت یادمان‌های دوره ما برای آیندگان چه خواهد بود؟ توجه به این نكته مهم ضرورت دارد كه اصولا ساختمانی ارزشمند است كه توانسته باشد نیازهای زمان خود را پاسخگو باشد و هر چه در این راه موفق‌تر عمل كند ارزش آن بنا بیشتر خواهد بود، حال چنان چه مثلا در كنار مسجد شیخ لطف‌الله مسجدی بسازیم كه همان فرم‌ها و همان مصالح و نهایتا همان گنبد را تكرار كند آیا این بنا می‌تواند به عنوان یك بنای با ارزش و نشانه معماری دوران ما برای آیندگان واجد هویت و ارزش باشد؟ آیا گنبد زیبای مسجد شیخ لطف‌الله كه در اوج هنرمندی و خلاقیت با تكنولوژی محدود زمان خود اعجاب ما را برانگیخته، همان ارزشی را دارد كه ما در كنار آن، مسجدی با همان گنبد ولی با پوسته بتونی و تكنولوژی امروزی بسازیم؟
آیا تكرار عناصر تاریخی به صرف ارزش‌های فرهنگی آنها و به صرف الگوهای ذهنی از گذشته، یك فرمالیسم و ضد ارزش نخواهد بود. بررسی چند نمونه از تجارب انجام گرفته در دوره‌های مختلف در كشورهای صاحب نام اروپایی می‌تواند در این خصوص مفید فایده قرار بگیرد.
در اروپای قرن نوزدهم و در زمانی كه اروپا در بحران معماری و شهرسازی و ركود ایده‌های هنری گرفتار بود، تفكرات خشك و خسته كننده آكادمیك با تاكید بر ارزش‌های معماری گذشته به خصوص معماری كلاسیك اجازه هر گونه نوع‌آوری و تحول را ناممكن ساخته بود، به علت عدم تطابق این معماری را با نیازهای زمان خود كه زمان انقلاب صنعتی و نوع‌آوری تكنیك و تكنولوژی در تمام زمینه‌ها بود، از یك سو، شهرهای صنعتی دچار كمبود تیپولوژی‌های مختلف ساختمانی شد و به دنبال آن بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دامن‌گیر جوامع غربی شد. از سوی دیگر، دست‌اندركاران معماری و شهرسازی غرق در مباحث آكادمیك و بی‌توجه به نیازهای روزافزون معماری و شهرسازی، ارتباط خود را با جامعه و مردم از دست داده بودند.
در این شرایط، متخصصان دیگر بیكار ننشسته و با نوآوری‌های خود به كمك نیازهای ساختمانی مردم شتافتند. این نوع‌آوری‌ها كه زاییده صنعت و صنعتی شدن جوامع شهری بود دقیقا با استفاده از فرآورده‌های صنعتی و تكنولوژی‌های نو، علی‌رغم مقاوم شدید محافظه‌كاران موفق شدند با ایده‌های متهورانه راهگشای ورود به جوامع مدرن و پشت‌ سر گذاشتن سنت‌های دست و پاگیر مبتنی بر كلاسیسیسم شوند. در یكی از این اقدامات در شهر پاریس یعنی مركز آكادمی هنر و معماری محافظه‌كاران اروپا، در نمایشگاه جهانی ۱۸۸۹ برجی ساخته شد كه امروزه سمبل بلامنازعه پاریس یعنی عروس شهرهای جهان است.
درباره اهمیت این بنا نیاز به هیچگونه زیاده‌گویی نیست اما شاید بی‌مناسبت نباشد به گوشه‌ای از وضعیت و شرایطی كه در زمان ساخت این برج بر فرانسه و به خصوص شهر پاریس حاكم بود، اشاره داشته باشیم
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
بررسي اقليمي ، معماري و كاربرد آب انبار و بركه

بررسي اقليمي ، معماري و كاربرد آب انبار و بركه

:warn:آب انبار و بركه(1)


خلاصه: بررسي اقليمي، معماري و كاربرد آب انبار و بركه هاي ايران زمين. توضيح انواع آن ها و پراكنش جغرافيايي آن ها، نحوه كار كرد و كاربرد و نحوه اجرا و مصالح آن ها.
فهرست:
1-مقدمه
2-اقليم
3-آب
4-تهويه
5-زمين
6-نحوه اجرا و نوع مصالح

1- مقدمه
به دليل خشكي آب و هواي بخش عمده اي از كشور ايران و عدم ريزش باران كافي در بيش از شش ماه از سال در اكثر نقاط و در نتيجه فصلي بودن آب رودخانه ها و عدم دسترسي به آب، تمهيدات گوناگوني جهت تامين آب شيرين در فصول خشك سال شده است. احداث بند، قنات و آب انبار را مي توان از اين جمله نام برد. در اين رابطه، آب انبار همان گونه كه از نام آن مشخص است، براي ذخيره آب در فصول پر آب و استفاده از آن در بقيه ايام سال مي باشد.
قديمي ترين آثار به جاي مانده از آب انبار تقريباً با پيدايش اولين تمدن هاي ايران هم زمان است. مخزن آب شهر ايلامي - دورانتاش در چغازنبيل مربوط به هزاره دوم قبل از ميلاد هنوز باقي است. از دوران حكومت هخامنشيان نيز بقاياي آب انبار و آب راه هاي متعدد در قصر جمشيد وجود دارد.
در دوره اسلامي، آب انبار نيز مانند ساير ابنيه شهري در مراكز تجمع، مانند راسته هاي بازار و مراكز محلات و همچنين در كاروانسرا هاي بين راهي احداث مي شده. در شهر هاي گرم و خشك ايران هر محله اي اغلب براي خود يك آب انبار داشته كه توسط اهالي محل احداث مي شده و يا گاهي باني آن يكي از افراد متمكن و خيرخواه محله بوده است. آب انبار توسط اهالي خود محل اداره مي شد و از كسي مبلغي براي استفاده از آن گرفته نمي شد، فقط اهالي محل خرج تعميرات و نگهداري آن را مي پرداخته اند.
در شهر هاي گرم و خشك آب انبار از ابنيه مهم شهري بوده و بناي آن با بادگير هاي بلند و گنبد هاي حجيم از فواصل دور در سيماي شهر خودنمايي مي كرده است. آب انبار هاي مهم داراي سردر هاي ورود بسيار زيبا بوده اند كه با انواع كاربندي ها و مقرنس ها تزيين مي شده و گاهي شعري در جهت سلام بر امام حسين (ع) و لعنت بر يزيد و يا يادآوري خيري كه باني آن انجام داده بر روي كاشي هاي هفت رنگ نقش مي بست. چنانچه ابيات زير قسمتي از اشعار نوشته شده بر روي آب انبار حاج ميرزا حسين عامل در نزديكي ميدان امام ساوه بيانگر آن است.
به سـر فـتـاد مـرا كـه امـر خـيـري را ..... 1 ..... بنـا گـذارم تا گـردم به نـيكـوان ملحق
بناي بركه آبي گذاشتم كه بر هدهد ..... 2 ..... ز سلسـبيل كـزو بـوده آب امـر الـحق
غــريــق عــصـيـان بـودم بـراي نـجـات ..... 3 ..... از ايـن حـقـيـر بـنـا سـاخته يك زورق
ز عـقل رفـت شـوالي بـراي تاريخـش ..... 4 ..... كه تا نويسند ماند ز مـن در اين زورق
بـــراي مــاده تــاريــخ اوخــر، گــفــتــا ..... 5 ..... بـنـوش آب و بـگـو بـر يـزيد لعنت حـق

تاريخ احداث آب انبار ها، معمولاً در درگاه آن ها ثبت مي شده و با حساب ابجد، سال بناي اين آب انبار 1186 هجري قمري كه به دوره زنديه بر مي گردد، مي باشد.
فراهم نمودن آب بهداشتي، خنك و قابل دسترس براي همه اهالي، احتياج به يك سري تدابير زيست اقليمي داشته است كه در دنباله اين مقاله بحث خواهد شد.

2- اقليم
آب انبار در نواحي گرم و خشك از جمله ملزومات مهم براي تداوم زندگي در اين مناطق بوده و در اكثر محلات شهري و روستا ها يك يا چند آب انبار وجود داشته است. اين آب انبار ها شامل يك مخزن بزرگ مكعب يا مكعب مستطيل و يا استوانه اي شكل در داخل زمين بوده اند كه روي اين مخزن را با طاق قوسي و يا گنبدي مي پوشاندند . اين مخازن غالباً يك و در بعضي از موارد دو راه پله براي برداشت آب از مخزن داشته اند .
در نواحي كوهستاني نيز با وجود اينكه بارندگي نسبتاً بيشتر از نواحي گرم و خشك است و اغلب در اين نواحي چشمه سار ها و نهر هاي دايم يا فصلي جريان دارد ولي براي ذخيره آب قابل شرب، معمولاً از آب انبار استفاده مي كردند، هر چند كه تعداد آب انبار هاي در اين نواحي كمتر از مناطق گرم و خشك مي باشد. در بعضي از موارد، پوشش سقف آب انبار در نواحي كوهستاني خصوصاً در مناطق خوش آب و هوا و جنگلي، به صورت مسطح است و با چوب و كاهگل پوشش مي شود. مخزن اين نوع آب انبار ها به لحاظ پوشش سقف آن به صورت مكعب و يا مكعب مستطيل است .
در شهر همدان، در دامنه كوه الوند، خانه ها اغلب چاه داشته اند. البته در بعضي از خانه ها كه بر روي مجراي زيرزميني قنات ساخته شده بودند، مي توانستند مستقيماً از آب قنات استفاده كنند. در اين گونه خانه ها، مسير قنات از سيزان رد مي شده كه اطاقي به نام حوضخانه در آنجا با طاق ها و آجركاري هاي بسيار زيبا درست مي كردند. اين مكان در تابستان بسيار خنك بوده و جهت استراحت استفاده مي شده. به اين محل چشمه هم اطلاق مي شده است. در اكثر سرا ها و مراكز محلات شهر نيز دسترسي به آب قنات امكان داشته است.
در مناطق پر آب و يا مناطقي كه مقدار نزولات جوي زياد مي باشد، آب انبار هر چند به تعداد اندك، وجود داشته است. در شهر تاريخي اصفهان در كنار رودخانه زاينده رود، اغلب خانه ها داراي چاه آب بوده اند و با كندن چند متر از خاك زمين، دسترسي به آب شيرين در تمامي ايام سال ممكن بوده است. آب مورد نياز باغ ها و باغچه ها در بهار و تابستان، از طريق شبكه مادي ها كه در محلات مختلف شهر جريان داشته و از رودخانه زاينده رود منشعب مي شده تامين مي گشته است. ولي براي انجام عمل خير يا در مناطق مرتفع شهر و در قسمت هايي از شهر كه از رودخانه دور و عمق آب هاي زيرزميني نسبتاً زياد بوده، مانند منطقه تخت فولاد در جنوب شرقي شهر اصفهان، آب انبار وجود داشته است.
در شهر شوشتر كه در بين دو شاخه از رودخانه كارون قرار گرفته است نيز اهالي در خانه ها چاه آب داشتند. ولي از آنجايي كه خاك اين شهر شور است، لذا آب چاه شور بوده و اغلب براي استحمام، شستن ظروف و يا آبياري درختان از اين آب استفاده مي شده است. جهت آب شرب، مردم از آب رودخانه استفاده مي كردند. بدين ترتيب كه سقا آب را با مشك به خانه ها مي برده و در يك ظرف بزرگ گلي به نام حُب مي ريخته. بعضي از افراد هم خود به رودخانه مي رفتند و آب بر مي داشتند. البته در اينجا نيز در مناطقي كه از رودخانه دور بوده، آب انبار مي ساختند.
در شهر هاي كنار درياي خزر نيز مواردي معدود آب انبار در محلاتي كه امكان دسترسي به آب قابل شرب در تمامي فصول سال نبوده وجود داشته است
در تمام مناطق ياد شده در فوق، شكل كلي كالبد آب انبار همان گونه بوده كه در مناطق گرم و خشك توضيح داده شد؛ ولي در سواحل جنوبي كشور، نوع ديگري آب انبار كه در آن منطقه به نام بركه و آبگير نيز خوانده مي شود، وجود دارد كه اگرچه مخزن آن درون زمين واقع است، ولي محفظه بالاي مخزن آن محصور نمي باشد و اهالي از طريق بازشو هاي اطراف مستقيماً به داخل آن مي روند و آب را برداشت مي كنند. آب اين بركه ها عمدتاً از طريق جمع آوري آب باران از روي سطح زمين تامين مي شود و در اين سواحل اگرچه هوا مرطوب است، ول به دليل ميزان بسيار اندك بارندگي و شوري آب هاي زيرزميني، وجود اين بركه ها امري ضروري بوده و در اغلب موارد تنها امكان دسترسي به آب شيرين فقط از طريق آب بركه ها بوده است. در بندر لنگه و بندر بوشهر، با كندن چند متر از زمين به آب شور و يا تلخ مي رسيدند و از اين آب فقط جهت شستشو و آبياري استفاده مي كردند. بعضي از افراد مواقع شستن بدن با اين آب، در آخر يك سطح آب شيرين بر روي بدن مي ريختند تا نمك بر روي پوست بدن شسته شود.

3- آب
آب انبار هاي به جز در سواحل جنوبي كشور غالباً در اواخر فصل زمستان شسته شده و مخزن آن ها از طريق نهر ها، قنات ها يا مسيل ها در اوايل فصل بهار يا مواقع بارندگي پر مي شده. يكي از نكات مهم جهت تعيين مكان آب انبار، نزديكي آن به آب جاري در فصول پر آب بوده است. مخزن آب انبار درچه اي دارد كه متصل به جريان آب قنات و يا نهر است. در مواقع پر كردن مخزن، مسير عبور آب را كاملاً تميز كرده و آن را از هرگونه آلودگي پاك مي كردند و بعد از باز كردن دريچه مخزن، آب را در مخزن جاري مي كرده اند تا پر شود.
به دليل خنكي و بهداشتي بودن نسبي اين آب، از آن فقط جهت آشاميدن و پخت و پز استفاده مي كردند.
به سه روش آب بهداشي و مطبوع براي آشاميدن در آب انبار ها ذخيره مي شده است:
1 - در آب انبار ها تاريكي محض وجود دارد و چون ميكروب هاي غير هوازي احتياج به نور براي رشد و نمو دارند، بنابراين در اين آب انبار ها از بين مي روند.
2 - به واسطه جاذبه زمين، املاح و ذرات موجود در آب ته نشين مي شوند. همچنين بر روي آب، نمك و آهك مي ريختند تا مانند كلر باكتري ها را در آب از بين ببرند. بنابراين تصفيه آب هم از طريق فيزيكي و هم شيميايي صورت مي گرفته است. البته شايان ذكر است كه در همه آب انبار ها موارد بهداشتي به يك ميزان رعايت نمي شده.
3 - با قرار دادن مخزن آب انبار در داخل زمين و تهويه هواي داخل آن، آب آب انبار در زمستان يخ نمي زده و در تابستان نيز براي آشاميدن خنك بوده است. شير آب آب انبار را معمولاً يك متر بالاتر از كف مخزن قرار ميدادند تا رسوبات و املاح ته نشين شده در مخزن از شير آب خارج نشود.
در سواحل خليج فارس و درياي عمان، رعايت نكات بهداشتي در مورد آب بركه انجام نمي شده و آب آنها آلوده بوده است. در اين نواحي به علت شور بودن اغلب آب هاي زيرزميني، در بسياري از نقاط اين سواحل تنها منبع تامين آب شيرين، بارندگي فصلي بوده و لذا بركه ها در كنار مسيل ها و مناطق آب گير احداث مي شده است.
بركه ها راه پله مجزا نداشته و از سطل و يا دلو براي برداشتن آب استفاده مي شده است. بعضي از بركه ها در داخل مخزن خود پله داشته اند مانند آب انباز قوام در بوشهر و افراد مي توانسته اند داخل مخزن بركه بروند و آب را مستقيماً از آنجا بردارند. بازشو هاي اطراف مخزن هم براي برداشت آب و ورود و خروج به داخل مخزن بوده و هم عملكرد تهويه را داشته است لذا چون فضاي مخزن به طريق صحيحي محصور نشده و گرد و غبار و آلودگي ها به راحتي وارد مخزن و نهايتاً داخل آب مي شده و همچنين به دليل تماس مستقيم مصرف كنندگان با آب مخزن، اين آب غير بهداشتي بوده است. به علاوه تابش آفتاب كه از طريق بازشو ها وارد مخزن مي شده، باعث گنديدگي و رشد موجدات آبزي مي گرديده است.
با اين وجود، به علت عدم دسترسي به منبع بهتر آب، استفاده از آب بركه ها براي اكثر اهالي اين سواحل امري اجباري بوده است. اگرچه در اكثر شهر ها مدت هاست كه بركه ها بلا استفاده مانده اند ولي روستا هايي كه آب لوله كشي ندارند، هنوز اهالي از اين آب استفاده مي كنند.
البته در تعداد بسيار كمي از روستا هاي خوش اقبال كه خاك آن شور نيست، مانند روستاي طيس در شمال بندر چابهار، آب چاه شيرين است و اهالي مجبور به استفاده از آب بركه ها نيستند.
 
آخرین ویرایش:

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
بررسي اقليمي ، معماري و كاربرد آب انبار و بركه

بررسي اقليمي ، معماري و كاربرد آب انبار و بركه

:warn:آب انبار و بركه (2)

4- تهويه
آب انبار شش بادگيره در شهر تاريخي يزد با اقليم گرم و خشك و ساخته شده در دوره قاجاريه از بهترين نمونه هاي استفاده از جريان هوا جهت تهويه و خنك نمودن آب از طريق برودت تبخيري است.
فضاي مخزن هيچ يك از آب انبار هاي حبس نمي باشد و همه آنها دريچه اي جهت تهويه هوا دارند. حبس بودن فضاي مخزن علاوه بر آن كه امكان دسترسي به داخل آن را مشكل مي نمايد، آب را هم بسيار گرم مي كند. مانند اتومبيلي كه در زير آفتاب كليه درب ها و پنجره هاي آن بسته باشد؛ لذا در روز هاي آفتابي فضاي بسته مخزن بسيار گرم مي شود. به علاوه، گرما و رطوبت بسيار زياد داخل مخزن به مصالح و بدنه آن لطمه مي زند. بدين لحاظ كليه آب انبار ها داراي دريچه هاي تهويه بر روي بام مخزن و يا بادگير مي باشند. آب انبار هاي حاشيه كوير مركزي ايران اكثراً دو، چهار و يا شش بادگير در اطراف مخزن دارند.
اين دريچه هاي تهويه و بادگير ها، علاوه بر تهويه فضاي داخل مخزن باعث خنكي و گوارايي آب آن نيز مي شوند، زيرا مقدار تبخير آب در داخل مخزن به دليل جريان هوا افزايش مي يابد و فضاي داخل آب انبار و بالطبع آب موجود در آن خنك مي شود.
همان گونه كه عنوان شد، تهويه در بركه هاي جنوب كشور از طريق بازشو هاي ورودي و پنجره هاي اطراف مخزن صورت مي گيرد، ولي در اين جا چون اين بازشو ها همسطح كف زمين مجاور هستند، لذا خاك و گرد و غبار به راحتي وارد مخزن بركه مي شود و از آنجا كه رطوبت هوا در سواحل جنوبي كشور نسبتاً زياد است، بنابراين تبخير چنداني در داخل مخزن صورت نمي گيرد. لذا اگرچه تهويه باعث جابجايي هوا در داخل مخزن مي شود كه امر مثبتي است، ولي باعث برودت آب مانند مناطق گرم و خشك نشده و به علاوه به دليل پايين بودن ارتفاع بازشو ها، جريان هوا، آب داخل مخزن را آلوده مي كند .

5- زمين
زمين آب انبار را در محلي انتخاب مي كردند كه سفت باشد و تحمل وزن سنگين ديوار مخزن و طاق آن و خصوصاً آب داخل آن را داشته باشد.
به سه دليل مخزن آب انبار را در كليه اقليم ها و مناطق مختلف ايران هميشه در داخل زمين احداث مي كردند:
1 - دليل اول اين كه اگر مخزن بر روي سطح زمين باشد، فشار و نيروي جانبي آب درون آن به ديوار هاي مخزن باعث تخريب آن مي شود و جهت مهار كردن اين نيروي جانبي، احتياج به پشتبند هاي بسيار قطور و تحمل مخارج بسيار بوده است؛ ولي اگر مخزن در داخل زمين قرار داشته باشد، خاك اطراف ديوار مخزن، باعث استحكام و مقاومت آن در برابر فشار آب درون آن مي شود. همچنين در هنگام وقوع زلزله اين نوع آب انبار در مقابل نيرو هاي جانبي زلزله مقاومت بسيار خوبي از خود نشان مي دهد و در زلزله هاي مختلف ايران، آب انبار و ساير ابنيه زيرزميني سالم و يا با آسيب نسبتاً كمي پابرجا مانده اند.
2 - دليل دوم كه اين نيز حايز اهميت مي باشد اين است كه وقتي مخزن آب انبار پاين تر از سطح زمين باشد، آب نهر يا قنات را مي توان به راحتي و به طور طبيعي بر روي آن سوار نمود و احتياج به نيروي اضافي جهت انتقال آب به داخل مخزن نخواهد بود.
هر چه به عمق بيشتري از زمين داخل شويم، نوسان درجه حرارت كمتر و پس از عمق 6.5 متري برابر معدل درجه حرارت ساليانه بر روي سطح زمين مي باشد. بنابراين آب آب انبار زيرزميني همانند آب چاه، در زمستان يخ نمي زند و در تابستان خنك و گوارا مي باشد كه براي آشاميدن مزيت بسيار خوبي است.
در روز اول تير ماه سال 1372 در هنگام ظهر درجه حرارت در اطراف آب انبار حاجي سيد حسين صباغ كاشاني در بازار كاشان 29 درجه و در مجاور پاشير آب انبار 18 درجه سانتي گراد بوده است كه نشان دهنده 11 درجه اختلاف بين هواي گرم خارج و دماي مطلوب در قسمت پاشير مي باشد.

6- نحوه اجرا و نوع مصالح
براي احداث آب انبار، پس از مشخص كردن محل آن و كندن زمين، معمولاً كف آن را با شفته آهكي كاملاً مي پوشاندند و يك پي يكپارچه به صورت راديه ژنرال اجرا مي كردند. در بعضي از موارد در صورت بزرگ بودن مخزن، كف آن را آجر فرش مي كردند. دكتر پرويز ورجاوند، انديشمند و محقق تاريخ اجتماعي و معماري ايران در اين رابطه «آب انبار هاي خواجه و ريگ در يزد و آب انبار گنج علي خان در كرمان» را مثال مي زند.
رنگ سفيد بدنه بركه ها مانع ذخيره شدن بيش از حد حرارت در مصالح مي شود.
براي ديوار هاي آب انبار از آجر قرمز كه به نام آجر آب انباري معروف است و در مقابل آب مقاوم مي باشد، استفاده مي كردند. البته در نواحي كوهستاني و يا مناطقي كه تهيه سنگ آسان تر و اقتصادي تر از آجر بوده از سنگ لاشه براي ديوار ها و گنبد استفاده مي شده است. روي ديوار ها و كف مخزن را با ملات ساروج مي پوشاندند و سپس روي ديوار ها را با گنبد و يا طاق و تويزه مسقف مي نمودند.
نوع مصالح و نحوه اجرا هميشه يكسان نبوده است. براي احداث آب انبار سردار بزرگ در قزوين كه مخزن آن با 6000 متر مكعب گنجايش يكي از بزرگترين مخزن ها در ايران مي باشد از شفته آهك در كل بدنه و كف بنا استفاده شده است . براي اجراي ديوار، اين آب انبار، ابتدا محيط مخزن را به ضخامت دو متر و ضلع مجاور پله به ضخامت سه متر در زمين كنده اند. سپس اين حفره را به تدريج با شفته آهكي پر كرده و بعد از سفت شدن آن اقدام به كندن خاك وسط مخزن نموده اند. كف مخزن را نيز با شفته آهك پر كرده و روي كل آن را ملات ساروج كشيده اند. سپس راه پله را مجاور ديوار قوي تر كنده و پس از تعبيه ديوار ها، روي آن را طاق آهنگ آجري زده اند. روي مخزن را نيز با تعبيه چهار فيلپوش در گوشه ها و يك گنبد دورچين عظيم آجري پوشانده اند.
سازمان ميراث فرهنگي اين شهر يك راه ورودي از پايين راه پله به مخزن حفر كرده كه حدود يك ماه وقت صرف شده تا ديوار مخزن با مته و كلنگ به ابعاد 2.20 × 1.20 متر براي ورودي كنده شود. هنگام ورود به مخزن، بازديدكننده به عظمت بناي آب انبار كه در عين سادگي انجام شده واقف مي شود. طبق اظهار مقامات ميراث فرهنگي، از اين آب انبار در آينده احتمالاً به عنوان يك سالن تياتر و يا نمايشگاه استفاده خواهد شد.
براي پوشش مخازن كوچك از طاق و تويزه و يا طاق كلمبه استفاده مي شده و گاهي نيز ستون جهت نگهداري طاق ها در داخل مخزن زده مي شده است مانند آب انبار ميرزا مقيم در كاشان ، آب انبار بزرگ جزيره هرمز و آب انبار قوام در بوشهر .همان گونه كه اشاره شد، در مناطق كوهستاني و خوش آب و هوا و نقاطي كه امكان دسترسي به چوب آسان بوده، براي آب انبار هاي كوچك از سقف هاي تير چوبي با پوشش حصير و كاهگل استفاده شده است .
راه پله عموماً مجاور و يا عمود بر يكي از سطوح مخزن بوده و از سطح روي زمين شروع شده و تا پاشير ادامه پيدا مي كرده است. در مخازني كه راه پله مجاور يكي از سطوح مخزن است مانند آب انبار سردار در قزوين، ضخامت ديوار آن سمت را بيشتر مي گرفتند تا جبران فضاي خالي راه پله براي مقاومت در مقابل نيروي جانبي آب و احياناً زلزله بشود. در انتهاي راه پله يك يا چند شير آب از جنس برنج جهت برداشت آب تعبيه مي كردند. در هنگام بمباران شهر ها در طي جنگ اخير ايران و عراق از اين راه پله ها به عنوان پناهگاه استفاده مي شده است.
روي گنبد و ديوار هاي بركه هاي جنوب كشور را با گلي مخصوص به رنگ طوسي متمايل به سفيد اندود مي كردند. اين گل مقاومت خوبي در مقابل رطوبت دارد و به جهت رنگ آن و انعكاس تابش نور آفتاب از گرم شدن بيش از حد آب داخل مخزن جلوگيري مي كند .
بام اغلب آب انبار ها كه با گنبد و يا طاق پوشش مي شده به همان صورت كروي باقي مانده؛ ولي در بعضي از آب انبار ها كه مي خواستند از محوطه بالاي بام استفاده كنند مانند آب انبار قوام آباد در بوشهر و يا آب انبار هايي كه ساختمان آنها با ساختمان ديگري مثل مسجد، مدرسه و يا كازوانسرا تلفيق شده مانند آب انبار ميرزا مقيم در كاشان سطح كروي روي بام را با زدن طاق هاي كوچك تر به صورت مسطح در مي آوردند.
معمولاً در اغلب شهر هاي كويري افراد متمول در خانه هاي خود آب انبار خصوصي داشته اند و يكي از اطاق هاي زيرزمين براي ذخيره آب مورد استفاده قرار مي گرفته است. از اين آب انبار ها نيز مانند آب انبار هاي عمومي از آب نهر يا قنات در اوايل فصل بهار پر مي شده وداراي راه پله و شير آب برنجي بوده است.
در بندر بوشهر آب انبار هاي خصوصي در طبقه همكف قرار داشته ولي مخزن آن مانند حوض در داخل زمين بوده. آب اين آب انبار ها از آب باراني كه بر روي بام و حياط خانه ريزش مي كرده و به سمت مخزن آب انبار هدايت مي شده، تامين مي گرديده است. آب مستقيماً توسط سطل از روي سطح آب برداشته مي شده. آب اين آب انبار به دليل مراقبتي كه از آن مي شده، قدري تميز تر و بهداشتي تر از آب انبار هاي عمومي شهر بوده است.
در اينجا بايد يادآوري شود، اگرچه آب آب انبار هاي جنوب كشور چه عمومي و چه خصوصي، آلوده بوده و هنوز هم بالاجبار در بعضي از روستا ها و شهر هاي اين مناطق از اين آب براي آشاميدن استفاده مي كنند، ولي در ساير مناطق ايران كه مخزن آب انبارمحصور بوده، آب آن بسيار تميز، گوارا و سالم بوده است.
نكته قابل توجه اين كه در مناطق حاشيه كويري بسياري از اين آب انبار ها با وجود لوله كشي آب شهري، هنوز مورد استفاده قرار مي گيرد. آب اين آب انبار ها خنك تر و گوارا تر از آب لوله كشي است و مهم تر از همه آن كه عاري از املاح خصوصاً گچ كه در آب اغلب اين نواحي وجود دارد، مي باشد.
در منطقه قصر الدشت شيراز حدود نيمي از بيست و هفت آب انبار قديمي آن هنوز مورد استفاده مردم است . اهالي شيراز نيز كه در روز هاي تعطيل به باغ هاي اين ناحيه مي آيند براي يك روز هم كه شده سعي در پرهيز از آب گچ دار شيراز مي كنند و در موقع بازگشت، ظرفي را از آب پر مي كنند و با خود به شيراز مي برند. سقف هاي آب انبار هاي اين ناحيه مسطح است و با تير چوبي، حصير و كاهگل پوشيده شده است.
عليرغم استفاده از معدودي از آب انبار ها در شرايط كنوني، اكثر آب انبار هاي فعال كشور با لوله كشي شهر ها از حيز انتفاع خارج شده و بالنتيجه اين امر آغازي در جهت فرسايش و تخريب تدريجي اين ابنيه بوده است. راه پله اكثر آب انبار ها با تيغه آجري بسته شده و آنهايي كه هنوز مسدود نشده تبديل به زباله داني و محل تجمع افراد معتاد و ناباب مي باشد. لذا جهت حفظ اين ميراث فرهنگي با مرمت آب انبار ها و تخصيص عملكرد هاي جديد نظير سالن ورزشي، محل اجتماعات و يا موزه و نمايشگاه، ضمن حفظ اين ابنيه با ارزش، ممر انتفاعي جديدي نيز براي سازمان هاي فرهنگي خواهد بود. ضمن آن كه بايد توجه و نگهداري لازم از آب انبار هاي سالم و فعال نيز بشود.
در دو شهر تاريخي و بسيار زيباي بندر لنگه و بندر كُنگ در ساحل خليج فارس، تعداد بسيار زيادي آب انبار وجود دارد كه هنوز مورد استفاده گسترده اهالي مي باشد. دليل اين امر بدين لحاظ است كه در شهرستان بندر لنگه كماكان تنها آب شيرين قابل دسترس در دوازده ماه سال براي اهالي، آب ذخيره شده در آب انبار ها مي باشد. به نظر نگارنده زيبايي اين دو بندر و ساير بنادر در اين شهرستان مانند بندر مغويه، بندر طاحونه و بسياري ديگر به خاطر حفظ سيماي زيباي گذشته خود مي باشد. هنوز مناره هاي بلند مساجد، بادگير هاي حجيم چهار طرفه و آب انبار هاي سفيد كروي شكل مشخصه اصلي در سيماي شهري اين بنادر است.
به احتمال قريب به يقين در آينده با آمدن آب شيرين كن ها اين آب انبار ها به تدريج از بين خواهد رفت؛ ولي بايد براي تعدادي از آنها عملكرد جديد يافت نمود تا بخشي مصور از تاريخ اجتماعي مردم اين خطه براي آيندگان حفظ شود. تبديل چند آب انبار در بندر عباس به زورخانه و چايخانه عمل مثبتي در اين راستا بوده است.
 
آخرین ویرایش:

mmbidhendi

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اتصالات و قاب و ...

اتصالات و قاب و ...

خوب امروز کارگاه چند تا عکس گرفتم . البته خیلی شاید باز واضح نباشه چون از پایین گرفتم . ولی خوب ، به ز هیچی . این یک اتصال گیردار تیر به ستون در قاب خمشی هست در سینما آزادی . عکس بعدی هم تیرهایی رو نشون میده که در سقف کامپوزیت ( مرکب ) بصورت ساده به تیر اصلی ( قاب خمشی ) متصل شده . همینطور تیرهای لانه زنبوری استفاده شده برای زیر بتن و خوب تیرهای اصلی .
اتصال گیردار
اتصال ساده ( مفصلی )
 
آخرین ویرایش:

archi_arch

مدیر بازنشسته
ممنون ولی اینها هیچی نشون نمیده.
مصطفی جان برای گذاشتن عکس میتونی از گزینه ی "قرار دادن تصویر" استفاده کنی اونو بزن و بعد لینک عکس مورد نظرتو اونجا کپی کن
البته این دو تا لینک اصلآ عکسی توش نبود مطمئنی عکستو اپلود کردی؟!
 

mmbidhendi

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عجیبه !

عجیبه !

خوب امروز کارگاه چند تا عکس گرفتم . البته خیلی شاید باز واضح نباشه چون از پایین گرفتم . ولی خوب ، به ز هیچی . این یک اتصال گیردار تیر به ستون در قاب خمشی هست در سینما آزادی . عکس بعدی هم تیرهایی رو نشون میده که در سقف کامپوزیت ( مرکب ) بصورت ساده به تیر اصلی ( قاب خمشی ) متصل شده . همینطور تیرهای لانه زنبوری استفاده شده برای زیر بتن و خوب تیرهای اصلی .
اتصال گیردار
اتصال ساده ( مفصلی )



عجیبه که من میبینم . به هر حال باز از رو کامپیوتر میذارم اینجا .
 

پیوست ها

  • Resize of DSCF0030.JPG
    Resize of DSCF0030.JPG
    51.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • Resize of DSCF0036.JPG
    Resize of DSCF0036.JPG
    64.1 کیلوبایت · بازدیدها: 0

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
پرو‍‍ژه پارك نياگارا

پرو‍‍ژه پارك نياگارا

:warn:پارک نیاگارا:warn:

پروژه پارک نیاگارا حاصل همکاری همه جانبه مهندسین مشاور کانادا، شهرداری منطقه نیاگارا، محله تجاری و مالی بوفالو، محله تجاری و مالی آبشار نیاگارا، و شرکت ها و موسسات دیگر از ایالت نیویورک و شهر نیاگارا می باشد.
ایده اصلی این پروژه در کمیسیون احیای نیاگارا مطرح شد این پروژه می تواند طی یک رویکردچند ملیتی به روندی پایدار از نظر اقتصادی و زیست محیطی دستیابی پیدا کند. این پارک یک پارک سنتی نخواهد بود. مؤسسین این پارک می گویند: "ماهرگز علف های این پارک را هرس نخواهیم کرد. زمین بیس بال جدیدی در این پارک ساخته نخواهد شد. از این گذشته نام این پارک که «پارک صلح نیاگارا» می باشد نام منطقه ای در همین مکان و همچنین سازمانی که به ما در ساخت این پارک کمک می کند می باشد."
در این پروژه تمامی منطقه "ایری" و "نیاگارا" از ایالت نیویورک تحت پوشش این طرح قرار خواهند گرفت و بخشی از"پارک صلح" خواهند بود. این بخش شامل تمامی طبیعت این منطقه می باشد و به سرمایه طبیعی این منطقه و مکان گردشگری تبدیل خواهد شد.
طرح "بازبینی مرزهای ناحیه نیاگارا" با هدف برانگیختن مباحث، نو آوری ها و همکاری در راستای دستیابی به فرصت های بیشتر برای این ناحیه که در مرکزیت آن رود نیاگارا قرار دارد، در دست اجرا می باشد.
کارشناسان به این امر واقفند که پتانسیل این منطقه برای ایجاد رونق و شکوفایی و بهبود سطح کیفی زندگی بالاست و این کار با فراهم آوردن فرصت هایی در جهت توسعه میراث فرهنگی و صنعت توریسم و در واقع طرح در بهسازی و بهبود بخشیدن به شرایط ظاهری، طبیعت و ساختمان های منطقه و توسعه خلاقانه اراضی صنعتی و سرمایه گذاری بر روی تجارت و حمل و نقل و پیشرفت اطلاعات مربوط به صنایع خلاصه می شود.

دهها سازمان اعم از دولتی، تجاری، آموزشی، زیست محیطی، موسسات خیریه و خدمات اجتماعی با محرک اصلی این طرح - سازمان احیای اراضی ساحلی و پروژه طراحی شهری دانشگاه بوفالو - همکاری می کنند تا بتوانند امکاناتی را که قبلا بدان اشاره شد برای این منطقه تامین کنند.
اولین جلسه رسمی این طرح در زمستان سال 1999 برگزار گردید و در مارس 2000 با یک گردهمایی دوملیتی دنبال شد. کنفرانس نوامبر 2000 بر روی پروژه های ععملی و ملموس و همچنین جزئیات چشم انداز ناحیه متمرکز شده بود. در کنفرانسی که در اکتبر 2001 ترتیب داده شد مساله آبشار این منطقه مدنظر قرار گرفت.
طرح "بازبینی مرزهای ناحیه نیاگارا" در جستجو و ترغیب کارهای عملی و ارتقای حس همکاری میان آژانس ها و سازمان های خود مختار در سطح ملی و منطقه ای است. به همین دلیل سازمان و موسسات علاقمند به همکاری دعوت می شوند.
آبشار نیاگارا یکی از معروف ترین و زیباترین آبشارهای جهان است. نواحی ساحلی این آبشار سرسبز و زیبا هستند و با اینکه تاکنون چندین پروژه عمرانی در منطقه نیاگارا صورت گرفته است اما باز هم پتانسیل این را دارند که به یکی از زیباترین مکان های توریستی دنیا مبدل شود. برای انجام این پروژه نیاز به راهکارهای خاصی دارد. این راهکارها با ید طوری باشد که عموم مردم بتوانند به راحتی به رودخانه، آبشار و حتی گردنه کوه که طبیعت بسیار شگفت انگیزی داشته و به عنوان منابع طبیعی تلقی می شود به آسانی دسترسی داشته باشند.

تا کنون بر مبنای چندین تحقیق، پژوهش و مطالعات انجام پذیرفته، ایده های بسیار موثری در مورد آبشار نیاگارا و اراضی ساحلی ارائه شده است تا بدین وسیله بتوان نقش این آبشار و کل ناحیه را در اقتصاد کشور تثبیت کرد. در این پروژه علاوه بر عمران منطقه نقش حمایتی از شهروندان هم لحاظ شده است.
راهکارهای ارائه شده موضعی روشن و مقتدر دارند و هدف نهایی آنها دستیابی همزمان به توسعه اقتصادی، محیط زیستی و اجتماعی می باشد. بدین منظور سه اصل مهم اعمال شده است:
-- اصل اول، ارتباط دادن آبشارهای نیاگارا با اراضی ساحلی رودخانه نیاگارا
-- اصل دوم، بازسازی و اصلاح هم محیط زیست شهری و هم محیط زیست طبیعی به منظور استفاده ساکنین و توریست ها از آن
-- اصل سوم، توسعه منابع برای نشان دادن جذابیت های شهر و منطقه و تاسیس صنعت توریست
این سه اصل رویکردی که این پروژه ها در قالب آنها شکل می گیرند را فراهم می آورده و اسباب ارتقا و ارجحیت بندی کردن پروژه ها و پیشنهادات موجود را مهیا می سازد. این پروژه ها نتیجه تصور، خلاقیت، بحث و گفتگو و تبادل نظر میان متخصصین بوده است و هدف آن احیای زیبایی ها و جذابیت های گذشته نوار ساحلی رودخانه نیاگارا می باشد.
به گفته کارشناسان اکنون زمان آن فرا رسیده است تا برنامه های عملی در این خصوص طرح ریزی شود و تغییراتی در کرانه ساحلی این رود پدید آید. این برنامه ها بر پایه سنگ بستر های ساحلی و با هدف ایجاد اقتصادی شکوفا، جامعه ای محکم و استوار و طبیعتی سالم طرح ریزی شده اند.
تمامی سمایه گذاران، دست اندرکاران و عموم مردم این فرصت را دارند که در مورد امکان موفقیت و دوام پذیری این برنامه ها طراحان را مورد باز خواست قرار دهند و تمام کارشناسان و طراحان ذیربط مسوولند تا به این پرسش ها پاسخ قانع کننده دهند.
مسئله مطروحه دیگر در این مورد این است که در این مطالعات می بایست سلامت پروژه ها از نظر تخصیص اعتبار به مسائل میراث ملی و منابع طبیعی مورد محک واقع شود. در این بخش از پروژه ابتدا نقشه موقعیت جغرافیایی، منابع طبیعی، منابع فرهنگی و منابع تولید نیروی برق فراهم می شود. همچنین یک وب سایت مجزا برای این پروژه در نظر گرفته شده است. و هم اکنون در حال شناسایی منابع فرهنگی هستند.
باید گفت که این منطقه مجموعه ای از منابع انسانی، طبیعی و یا فرهنگی است که بطور یک جا در همین ناحیه گردآوری شده است که در این پروژه ها نقش شناسایی و حفاظتی آنها لحاظ می شود. در واقع می بایست این ناحیه منعکس کننده سنت ها، ارزشها، عقاید و رسومات و در کل زندگی مردم بومی این منطقه خواهد بود.
همچنین در این ناحیه فرصت های آموزشی و تفریحی برای بازدید کنندگان مهیا خواهد شد و بدین وسیله فعالیت های اقتصادی هم صورت می گیرد. تا کنون از سوی دولت فدرال امریکا 26 میراث فرهنگی و طبیعی در این کشور به ثبت رسیده است و 2 اثر در ایالت نیویورک قرار دارد که یکی از "کانال ایری" و دیگری "دره رود هادسون" می باشد.
پارک نیاگارا از نیروهای متخصص بهره می گیرد و فعالیت ها به صورت روزانه مورد بررسی قرار می گیرند. نقش پارک نیاگارا صرفاً به تأمین سرمایه و بنا به درخواست واحدهای مدیریتی بخش کوچکی از کمک های تکنیکی محدود شده است. استاندارد تأمین سرمایه برای هر یک از منابع و میراث ملی با قدمت بیش از 15 سال یک میلیون دلار در هر سال است در صورتیکه این منطقه پتانسیل جذب 10 میلیون دلار سرمایه در سال را دارد که البته برای جذب این سرمایه به معنای اختصاص 50 درصد از سرمایه های خصوصی به این مناطق می باشد. در واقع این مناطق می توانند تا حدود بسیار زیادی به جذب سرمایه کمک کند بعنوان مثال آژانس ها و شرکت های خصوصی مطمئن می شوند که در ازای 1 دلار سرمایه گذاری 9 دلار سود خواهند برد.
این نتایج از تجارب 26 منطقه توریستی و میراث ملی و چندین سری مطالعات درون مرزی و بین المللی حاصل شده است.
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
مطالبي در خصوص نحوه زيباسازي و مبلمان معابر و مكانهاي عمومي نيويورك

مطالبي در خصوص نحوه زيباسازي و مبلمان معابر و مكانهاي عمومي نيويورك

مطالبی در خصوص نحوه زیباسازی و مبلمان معابر و مکان های عمومی نیویورک




شهرداری شهر نيويورک با در نظر گرفتن طراحی و حفظ زيبايی فضاهای شهری سعی در ايجاد محيطی زيبا و شاد برای شهروندان خود دارد و در اين راستا از حوزه های مختلفی کمک می گيرد.
مجهز سازی فضاهای سبز و باز شهری:
در اين پايگاه اطلاعات لازم برای زيبا سازی، طراحی، بالا بردن تسهيلات و قيافه ظاهری پارک ها و فضا های سبز گنجانده شده است که قسمتی از آن را مورد بررسی قرار می دهيم.
در ابتدا نيمکت ها:
در مجهز سازی فضاهای سبز و باز شهری ابتدايی ترين روش برای احساس آرامش و راحتی در پارک ها صندليها و نيمکت های پارک می باشد. طرز قرار گرفتن اين صندليها بايد بصورتی باشد که دسترسی به آنها آسان و راحت بوده يعنی در سراسر پارک و به تعداد زياد موجود باشد. صندلی ها بايد در روبروی مناظر زيبا اما در جايی که در مسير رفت و آمد افراد قرار نگيرد، واقع شود.
صندليهای مراکز عمومی شهر نيز می تواند برای آسايش و راحتی شهروندان در کنار مراکز خاص مانند ايستگاهها، کیوسک ها، باجه های تلفن، ظروف زباله و شيرهای آب قرار بگيرند.
بيشترين جايی که محل قرار گرفتن صندليها در سطح شهر می تواند باشد مراکزی است که رفت و آمد مردم در آنجا زياد است، بخصوص در مکان هايی که برای استراحت و تفريح مردم باشد.
فضاهای باز زيبا و مناسب عمومی به شهروندان اين امکان را می دهد تا در کنار يکديگر از طبيعت اطراف لذت ببرند و با داشتن مکان مناسبی برای نشستن احساس رضايت آنها چندين برابر شود. افراد مختلف نوع های متفاوتی از صندليهای پارک يا فضاهای سبز را می پسندند، که اين سلايق متفاوت نحوه طراحی صندليهای پارک را تعيين می کند و به آن تغييراتی می دهد.
برای مثال جوانان اغلب بر روی بالای صندلی يعنی تکيه گاه آن می نشينند تا بر روی خود صندلی و اين مورد بايد در طراحی صندلی های پارک يا فضاهای آزاد شهری مورد توجه قرار گيرد و صندليهایی را که به اين مراکز اختصاص می دهند از استحکام بيشتری در ناحيه پايه ها برخوردار باشد.
يا بطور مثال برای افراد مسن نيمکت هایی که دارای پشت يا تکيه گاه است راحتتر از نوع بدون پشت آن می باشد.
در صورتی که برای افراد معمولی صندليهای بدون پشت به آنها اين امکان را می دهد تا در دو طرف نيمکت بنشينند.
پس اين را بايد در نظر گرفت که در پارک يا فضاهای سبز شهری که امکان استفاده اقشار مختلف است بايد تمام امکانات رفاهی در نظر گرفته شود و صندليها و نيمکت ها طوری برای اين مکان ها ساخته شوند تا مورد استفاده بيشتری برای همگان داشته باشند.
در همين راستا و برای پيشگيری از خراب کردن مبلمان عمومی شهر بايد به اين نکته توجه داشت که خرابی بيشتر شامل چه چيزهايی می شود، چه زمانی اين خرابکاريها صورت می گيرد و توسط چه کسانی، سپس برنامه های پيشگيری را بکار بست.


ايستگاههای اتوبوس:
داشتن يک ایستگاه اتوبوس مناسب برای تمام سيستم های حمل و نقل درون شهری امری واجب و ضروری می باشد. اما مناسب بودن اين ايستگاهها بسته به نظرات شهروندانی که از آن استفاده می کنند دارد. از ديد مديران شهری که مسئوليت رسيدگی به اين موارد را بر عهده دارند يک ايستگاه مناسب، ايستگاهی است که به مراقبت و نگهداری کمتری احتياج داشته باشد. از ديد شهروندان يک ايستگاه خوب بايد دارای محيط ديد بالا و امکان سوار شدن راحت به اتوبوس را داشته باشد. هر دو اين نظرات خوب و به جا می باشد، زيرا ساختن ايستگاههایی که مورد استفاده کمتری دارند، تنها هدر دادن سرمايه و ايجاد مشکل برای مسئولان است. طراحی و ساخت مناسب آن می تواند مدت زمان انتظار برای اتوبوس را لذت بخش کند.
برای تصميم گيری در مورد اينکه چه نوع ايستگاهی در نقاط مخصوص بايد ساخته شود و کسب اطلاعات پيرامون طراحی و نحوه ساخت، مطالب زير را بررسی می کنيم:
_ آيا به ايستگاه اتوبوس نيازی است؟
_ ايستگاه باید در کجا واقع شود؟
_ چگونه طراحی کردن ايستگاهها؟
_ چگونگی مديريت و نگهداری از ایستگاهها؟
آيا به ايستگاه اتوبوس نيازی است:
مکانهای بسیاری هستند که به علت نداشتن سايه بان، مکان های تجاری پر رفت و آمد، مکانی که آمد و شد افراد سالمند در آنجا بيشتر است و مکان هايی که آب و هوا اعتدال مناسبی نداشته باشد، برای رفاه شهروندان احتياج به نصب ايستگاههای اتوبوس درون شهری است.
ايستگاه باید در کجا واقع شود:
بهترين مکان برای قرار دادن ايستگاههای اتوبوس در نزديکی مغازه ها و در نزديکی تقاطع ها است، که در اين صورت بايد 10 فوت از مسير عبور و مرور عقب تر باشد تا ایجاد ترافيک و برخورد با افراد پياده را نکند.
و چنانچه ايستگاه از تقاط دور باشد، سايه بان ايستگاه بايد 40 فوت از پياده رو عقب تر باشد تا برای ايستادن اتوبوس مشکلی را ايجاد نکند.
ايستگاهها همچنين بايد در مسير موازی با پياده رو ها قرار گيرد تا تداخلی با افرادی که در پياده روها در حال عبور و مرور هستند، پيدا نکند.
طرز قرار گرفتن اين ايستگاهها بايد بصورتی باشد که مردم از باد و باران در فصل زمستان و از تابش اشعه خورشید در فصل تابستان محافظت شوند. هرچند این نکته مهم است که ايستگاه دقيقاً باید به سمت خيابان باشد تا به افراد امکان آمد و شد راحتتر را بدهد.
کيوسک ها يا ديگر مراکز فروش يا دستفروشی بايد در سمت پايين اين ايستگاهها واقع شوند.
طراحی:
ايستگاههای طراحی شده بايد به صورتی باشد که گویای نماد شهری که در آن اين ايستگاه قرار دارد بوده و از موادی که منحصر همان شهر است ساخته شود.
گاهی ايستگاههای استاندارد تماماً از نوع مشخصی از مواد ساخته و طراحی می شوند.
بجز موارد عنوان شده در طراحی اين مراکز بايد ميدان ديد، تسهيلات ، راحتی و دسترسی آسان به اتوبوس را نيز مد نظر داشت.
ميدان ديد مناسب:
ميدان ديد مناسب مردم را قادر می سازد تا آمدن اتوبوس را ببينند. ايستگاههایی که از نظر طراحی ضعيف هستند به سبکی طراحی شده اند که برای ديدن رفت و آمد اتوبوس حتماً بايد ايستگاه را ترک کرد و به لب پياده رو آمد.
دسترسی آسان:
نوع ديگر طراحی بايد به صورتی باشد که سوار شدن اتوبوس برای افراد به راحتی صورت گيرد. اين مورد يکی از موارد مهم در طراحی ايستگاههای اتوبوس می باشد. زيرا مردم دوست دارند به راحتی به اتوبوس مورد نظر خود برسند.
تسهيلات و راحتی:
ايستگاهها بايد دارای مکانی برای نشستن مسافرين باشند تا در مواقع بارانی يا هوای نامساعد احساس راحتی کنند.
اطلاعات:
مردم به اطلاعاتی در مورد زمان ورود و خروج به ايستگاه نياز دارند. وجود تابلوهای اطلاع رسانی در ايستگاه ها برای شهروندان و توريست ها بسيار جالب و مفيد خواهد بود.


روشنايی خيابانها و طراحی آن:
در بسياری از مراکز شهری بخصوص در مراکزی که افراد به ميزان امنيت بيشتری نسبت به ديگر مراکز احتياج دارند مانند پارک ها، مراکز خريد و ديگر مراکز عمومی بايد از تعداد بيشتری از چراغ های روشنايی در خيابان و مکان های فوق استفاده شود. طراحی اين چراغ ها در سطح شهر به فن آوری طراحی این نوع چراغ ها و وسعت خيابان يا مراکزی که اين چراغ ها در آن نصب می شود بستگی دارد.
اگرچه ميزان استفاده بيشتر از اين تمهيدات در شب صورت می گيرد اما از اهمیت ويژه ای برخوردار است.
بطور مثال مواردی که در اين زمينه وجود دارد عبارتند از:
_ چرا روشنايی در سطح شهر اهميت دارد؟
_ روشهای استفاده از روشنايی خيابان ها؟
_ چه تعداد چراغ برای روشنايی در سطح خيابان ها کافی است ؟
_ چه مقدار بايد در بين چراغ ها فاصله باشد؟
اهميت وجود روشنايی در سطح شهر:
_ افزايش ايمنی در سطح خيابان ها بخصوص در مراکز پر رفت و آمد
_ راهنمايی جهت ها در سر تقاطع ها، چهارراه ها، پل ها ، ساختمان ها
_ تشخيص هويت و موقعيت محل
چراغانی شهر:
در بسياری از شهر ها و کشور ها برای جلب بيشتر توجه افراد و برای برگزاری اعياد و مراسم جشن، شهر و درختان آن را چراغانی می کنند که این علاوه بر زيبا سازی شهر به مکان های عمومی نيز روشنايی بيشتری می بخشد.
ايستگاههای وسايط نقليه شهری:
در ايستگاههايی که چراغ های روشنايی آن روشن باشد شهروندان برای انتظار کشيدن احساس امنيت و آرامش بيشتری می کنند.
وجود روشنايی در دربهای ورودی ساختمان:
در کنار درهای ورودی ساختمان های مسکونی نيز وجود چراغ های روشنايی اهميت بسياری در رفت و آمد افراد دارد. حتی وجود چراغ در هنگام تعطيل بودن مراکز نيز از اهميت بسزايی برخوردار است.


ظروف زباله:
ظروف زباله ای که در سطح شهر قرار می گيرند به مصارف مختلفی می رسند. سطل های زباله ای که در سطح شهر قرار می گيرند بايد قابل دسترسی آسان، تعداد زیاد و احتياج به محافظت نداشته باشند.
يکی از اشتباهات مهمی که در شهر ها اتفاق می افتد اين است که سطل های زباله را در جايی قرار می دهند که بتوان به راحتی آنها را خالی کرد نه اينکه به راحتی برای شهروندان قابل دسترسی باشد. و نتيجه آن خيابان های پر از زباله و سطل های خالی است. زيرا مردم وقت خود را برای يافتن سطل زباله صرف نمی کنند. برای تعيين اين که در چه جاهايی بايد سطل زباله قرار بگيرد ، يکسری از موارد را بايد در نظر داشته باشيم. بطور مثال وجود مواردی از مبلمان شهری در خيابان، نوع و موقعيت طبقات اول مانند ساختمانها، فروشگاهها و رستوانها، که همچنين بايد نوع و ميزان زباله های اين مراکز نيز با سطل های گذاشته شده متناسب باشد.
بهترين مکان برای گذاشتن سطل های زباله مکان های تجاری و پر رفت و آمد در حاشيه پياده روها، در نزديکی اغذيه فروشی ها و کنار صندلی های ايستگاهها است. تعداد سطل های زباله که در يک مکان بايد قرار داده شود به تعداد افرادی که در آن مسير رفت و آمد دارند و ميزان زباله های آن محل بستگی دارد.
طراحی:
صدها مدل مختلف سطل زباله وجود دارد هرچند که تعداد معدودی از آنها برای مصارف شهری به درد می خورند.
برخی از موارد را در طراحی سطل های زباله بايد در نظر داشت مانند تفاوت در طراحی سطل های زباله با سطل مواد بدردنخور و بلا استفاده، کيفيت مواد موجود در سطل، نداشتن سر يا دريچه برای ريختن زباله درون سطل، بزرگی سطل، که بستگی به ميزان استفاده و محل قرار گرفتن سطل دارد، همچنين سطل ها بايد محکم باشند تا در اثر نشستن برخی افراد بر روی آنها نشکند.
موارد زير در هنگام ساخت سطل های زباله بايد در نظر گرفته شود:
_ استقامت و دوام،
_ موارد ضد حريق ، رنگ، مقاوم در برابر آلودگی ،
_ لعاب داشتن سطل که شامل رنگی می شود که به راحتی ورقه نشود
_ سطح پر از منفذ
_ آلومينيوم که معمولاً ماده خوبی برای استفاده در اين مورد است
_ پلاستيک های مقاوم
_ ورقه های استيل گالوانيزه
بيشتر سطل ها را بايد بتوان به راحتی توسط مامورين شهرداری تخليه کرد که بيشتر از طرف سر سطل تخليه می شوند. تخليه آن دسته از سطل هايی که از طرفین باز می شود کار سختی است، و در برخی از مواقع موجب شکستن سطل و درب آن می شود.
سطل ها همچنين بايد دارای سطحی باشند که از خروج مايعات درون سطل به بيرون جلوگيری کند که برای رفع اين مشکل از کيسه های داخلی پلاستيک درون آن استفاده می کنند. اين کيسه ها از نوع فلزی خود بهتر می باشند. در پارک ها در قسمت هايی که مخصوص پخت کباب است از لايه های فلزی استفاده می کنند اما در سطح شهر از نوع پلاستيک آن استفاده بيشتری می شود.
اخيراً در نيويورک استانداردهای جدیدی برای کيسه های زباله وضع شده است که از پارگی و نامرغوبی کيسه ها کاسته است و این یک کيسه پلی اتيلنی 30 لیتری به ضخامت 5/1 ميليمتر می باشد و قيمت آن تنها 9 سنت است. در هر صورت برقراری يک برنامه صحيح برای محافظت و بهسازی موارد فوق يک ضرورت برای حصول نتيجه بهتر خواهد بود.
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
بهترين طراحي فضاي سبز آمريكا در سال 2003

بهترين طراحي فضاي سبز آمريكا در سال 2003

بهترين طراحی فضای سبز آمريکا در سال 2003
مطالبی که در زير می خوانيد؛
فعاليتهای موسسات معروف طراحی فضای سبز در آمريکا می باشد
که موفق به در يافت جايزه ASLA 2003 گرديده اند.
طرح اول متعلق به موسسه ای بنام SWA می باشد که در پی اقدامات خود در زيباسازی محيط کار
در يکی از نقاط دور افتاده ايالت تگزاس، موفق به کسب
جايزه بهترين معماری فضای سبز در سال 2003 شده است.

طراحی شرکت سهامی وست ليک (West lake) در محوطه سازی و فضای سبز برگرفته از مزارع ايالت تگزاس می باشد. اين شرکت با وسعت 650000 فوت مربع زيربنا و پارکينگی با ظرفيت 2700 خودرو، به همراه جنگل، چمنزار و درياچه های کوچک در نزديکی سولانا، بين دالاس و فورت ورث قرار دارد. اين منطقه دارای مزارع فعال و دو درياچه، چمنزاری با گلهای وحشی و زمينی با تپه زارهای کوچک می باشد. اينجا اولين سرزمينی بود که در پيشرفت سريع بزرگراه 114 در شهر وست ليک تحت تاثير قرار گرفت و مزارع آن تحت فشار گسترش شهری آسيب ديدند.
طی توافقات وهمکاريهای نزديکی که بين موسسه طراحی SWA و نماينده خريداران پديد آمد؛ اين موسسه تاکيد کرد که محوطه سازی اين ناحيه بايد از مدل خانه های روستايی تبعيت کند وشامل ساختمان، جاده و پارکينگ در دل طبيعت بکر و فضای بومی باشد. خودروها بايد در پارکينگهای پنج طبقه نگهداری شوند تا از اين راه درختان حفظ گردند و انعطاف لازم برای بوجود آوردن سبزه و چمنزار در خاک بدست آيد. برای جداسازی پارکينگ خودروها از ساختمان اداری، طراحان آندو را دور از هم قرار دادند وبا يک راهرو سرپوشيده (بعنوان سايه بان) آنها را به هم متصل نمودند. گذر از اين راهرو همانند سفری از درون گلها، چمنزارها و درختان اين ايالت است.
بدليل تقاضای خريدار، چمنها و گياهان بومی موجود در اين محوطه، تداعی کننده مرغزارهای شمال تگزاس می باشد. فضای عمومی خارجی متشکل از قلوه سنگ، آبهای چشمه مانند و شمه ای از گياهان سرزمينهای خشک همچون کاکتوس است. کاربرد ماسه سنگ تگزاس، فولاد وشيشه در ساخت محوطه و ساختمان، صحنه ای را بوجود آورده است که در هم آوايی کامل با رنگ و بافت ظريف منطقه است. خيابانها باريک و بدون جدول ساخته شده اند تا يادآور جاده های ايالت باشند و آب را به فضای سبز اطراف خود بازگردانند. چراغهای کنار خيابان بجای پايه بر روی درختان نصب شده اند و از بکار بردن اشيای فلزی تا حد امکان کاسته شده است. هر يک از اجزاء اين طراحی به حفاظت از درختان و گياهان موجود در اين ناحيه تا سر حد امکان کمک می کنند و در بازسازی آب بند، تشکيل مجدد درياچه ها، لايروبی و بازگرداندن ساکنين اطراف به اين محل نقش بسزايی را بازی می کنند. در کنار تمام اينها، حدود 1000 اصله درخت نيز برای نسل آينده جنگل کاشته شده است.

* * * * * * * * * * * *


باغ درختان بلوطی که کاملا رشد يافته اند؛ اطراف راهروی مسقفی که پارکينگ را به ساختمان اداری پيوند می زند؛ جلوه خاصی دارد. گذر از اين راهرو همانند سفری از ميان دشت پر از گل و سبزه و درخت است.

* * * * * * * * * * * *


با استفاده از جنگل، چمنزار و درياچه؛ اين مکان بگونه ای طراحی شده است که نمادی از خصوصيات يک مزرعه روستايی بوجود آيد. اين موفقيت با چيدن 650000 فوت مربع ساختمان اداری ويک پارکينگ با 2700 خودرو ظرفيت در کنار جنگل، چمنزار و درياچه ها به دست آمده است.

* * * * * * * * * * * *


ماسه سنگ، ماده غالب تشکيل دهنده ساختمان و سواحل آبی پيرامون راهرو اصلی است. چنين ترکيبی، اين تصور را در ذهن بيننده بوجود می آورد که ساختمان و درياچه هر دو بخشی از ماسه سنگهای محيط اطراف می باشند.

* * * * * * * * * * * *


رودی که وظيفه زه کشی محوطه را برعهده دارد؛ لذت بصری ناظرين را نيز فراهم می آورد. زير ساخت رودخانه متشکل از قلوه سنگهايی است که بر روی تورهای فلزی در سراسر رود قرار گرفته اند و هنگامی که آب از آنها می گذرد؛ کف می کند و حباب بوجود می آورد وبصورت موجهای کوچک لغزان سطح رود را می پوشانند و بگونه ای تداعی گر چشمه های جوشان محلی است.

* * * * * * * * * * * *


مرغزاری که ساختمان اصلی را باگلهای وحشی در آغوش گرفته است؛ از خاک همين محل پوشيده شده است و در خود فضای سبزی را پرورانيده است که نمايانگر پيشرفت طبيعی دنيای بيرون خود در آينده است.

* * * * * * * * * * * *


گياهان "چند سال زی" آميخته با چمنهای سرسبز، نمونه ای از گلهای وحشی محبوب تگزاس را در برابر چشمهایمان به تصوير می کشند.

* * * * * * * * * * * *


پانزده نوع چمن مختلف، شامل چمنهای بومی و تزئينی، فضای سبز طبيعی را به فضای مصنوعی ساخته انسان پيوند زده اند.

* * * * * * * * * * * *


در مکانی دور از ساختمان اصلی، سايبانی خنک بازديد کنندگان را به گشت وگذار دراين فضا فرا می خواند. لبه درياچه نشانگر سه همخوانی با محيط زيست طبيعی است: اولين آنها ساحلی ساخته شده از سنگهای رسوبی است؛ نمونه دوم ساحلی پوشيده از گياهان آبزی بومی است و آخرين آنها هم ساحلی است پوشيده از نيلوفر آبی که در کنار درياچه های آمريکا می رويد.

»»» برنده جايزه بهترين معماری فضای سبز درپنسيلوانيا در سال 2003 «««

مرکز پل گتی يکی از معروفترين سازمانهای هنری در جهان است که بر روی مکانی برفراز يک تپه در مقياس 110 آکر ساخته شده است. اين مرکز، توسط 600 آکر محيط طبيعی حفاظت شده در دامنه کوههای سانتا مونيکا احاطه شده است. با قابليت پذيرش در حدود 1.4 ميليون بازديدکننده و 1500 کارمند در سال، اين سازمان پيشرفته بخوبی نيازهای خصوصی و عمومی بازديدکنندگان را برآورده می کند. از همان آغاز طراحی، باغها و فضاهای باز از جمله اجزاء کليدی اين مرکز به شمار می آمدند و راهی در جهت ايجاد يک مکمل باارزش به اين مقصد فرهنگی گردشگران و ميراثی برای آيندگان. اين هدف عالی منجر به پديد آمدن فضای سبزی شد که به محيط زيست ارج می نهد و اين ارثيه گرانقدر را محافظت می کند. اين مکان، کاربرد را به لذت بصری پيوند می زند وعلم باغبانی را با زيبايی شناسی ترکيب می نمايد.
فضاهای سبز، چشمه ها و باغهای مرکز گتی بسيار متنوع و پيشرفته اند. اين امکانات از يکسو نشانگر محيط طبيعی جنوب کاليفرنيا هستند و از سوی ديگر معرف دستاورد موسسات فضای سبز جهان در عصر نوين است که ريشه ای در فرهنگ گذشته دارند. ويلاهای تپه ای ايتاليايی در زمان رنسانس الگويی شد برای معماری اين مکان که در آن، زمينهای شيب دار با خانه هايی با کرتهای پله ای، باغها و حياطهای روستايی خودنمايی می کردند. هر چند که اين نوع معماری فضای سبز نشات گرفته از معماری مديترانه ای اسپانيا، فرانسه و ايتاليا است؛ ولی ترکيب آن با محيط طبيعی کاليفرنيا که خصوصياتی همچون دامنه گسترده گياهان، تکنيکهای علمی باغبانی و نياز به پرهيز از فرسايش و آتش افروزی دارد؛ بسيار حائز اهمييت است. در طول سفر به اين نقطه، باغها و چشمه ها رشته ای از آهنگهای موزون، رنگ و صدا را در برابر چشم بينندگان به تصوير می کشند و بافتار، نور و سايه ها به همراه رايحه ای خوش، در ستايش از معماری بر می آيند و جزئيات ظريفی را برای ناظرين مکشوف می نمايند.
در مرکز محوطه موزه، چشمه های پرآبی در همسايگی هم وجود دارند که تجسم عينی تاريخ کاليفرنيا با آن سنگهای مرمر خاص خود می باشد که از صحرای نوادا آورده شده اند.

* * * * * * * * * * * *


باغ کاکتوس درجنوب پرومونتری

* * * * * * * * * * * *


چشمه حياط موزه

* * * * * * * * * * * *


آگاوس (Agaves)، يوفوربياس (Euphorbias) و ساير گياهان صحرايی بر روی کرتهای جنوبی

* * * * * * * * * * * *


چشمه ای در محل ورودی ميدان عمومی.
استخر بوسيله يک آبشار کوچک پر می شود که از پله های ورودی موزه به پايين جاری می گردد.

»»» طرحهای ديگری که جوايز ASLA 2003 را دريافت کرده اند: «««

خيابان ميشن سانفرانسيسکو:
نمايی زيبا از راه گرانيتی باز آميخته ای که از دو سويش بيشه خيزران روييده و در سنگهای سخت و گلدانهای برنزی فرو رفته است. اين مسير گرانيتی با سطح شيبدارش قابل استفاده برای معلولين نيز می باشد.

گذرگاه خيابان لوييس، لاس وگاس:
پياده رو خيابان لوييس متناوبا از طرق مختلفی شکل گرفته است. زمانی بوسيله يک پل، گاهی بوسيله راهرويی از جنس سيمان گرم ويا مقداری قلوه سنگ معمولی.
خيابان ماپل، کمبريج:
نمايی از مدخل جنوبی خيابان ماپل


منبع: www.asla.org
ترجمه:شهرداری شیراز

 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
سیستم های تهویه مطبوع

سیستم های تهویه مطبوع

:warn:سیستم تهویه مطبوع
شرایط محیط زیست انسان تاثیر مستقیمی بر چگونگی حالات روانی ، وضعیت فیزیکی ، نحوه انجام کار و بطور کلی تمام شئون زندگی او دارد. از آنجائیکه بخش عمده زندگی بشر امروزی در داخل ساختمان می گذرد ، ایجاد شرایط مطلوب زیست محیطی در ساختمان ، خواه محل کار باشد یا منزل و غیره ، واجد اهمیت بسیاری است که مهمترین بخش آن تهویه هوایی مطبوع برای ساکنین ساختمان با توجه به نوع فعالیت آنهاست زیباترین و گرانبهاترین ساختمانها در صورتیکه فاقد سیستم تهویه مطبوع مناسب باشند قابل سکونت نخواهند بود اهم وظایف یک سیستم تهویه مطبوع عبارتند از کنتزل دما ، رطوبت و سرعت وزش هوا ، زدودن گردو غبار تعفن و سایر آلودگی های هوا و در صورت لزوم از بین بردن میکروب ها و باکتریها معلق در هوا ، گرمایش و سرمایش هوا متناسب با فصل ، عمده ترین وظیفه یک سیستم تهویه مطبوع بوده بقیه وظایف در مراتب بعدی اهمیت قرار می گیرند .
سیستم ها و کاربردها :
گزینش صحیح نوع سیستم تهویه مطبوع برای یک فضا یا ساختمان بخصوص تصمیم بسیار حساس است . عمده ترین مسائل که باید ملاحظه نظر طرح سیستم تهویه مطبوع قرار گیرد عبارتند از:
1- امکانات مالی شخصی یا سازمان سرمایه گذار
2- فضا یا ساختمان – هدف ، موقعیت مکانی
3- مشخصات خارج ساختمان ، دما ، رطوبت ، باد، تابش، آفتاب ، سایه
4- تغییرات بار حرارتی داخل ساختمان – ساکنین ، چراغ ها
5- قابلیت ساختمان در ذخیره کردن حرارت اکتسابی
6- لزوم و ظرفیت پیش سرمایش حهت کاستن از اندازه دستگاههای تهویه مطبوع و یا سرمایش جزئی ساختمان
7- جنبه های فیزیکی فضا یا ساختمان از نظر تطبیق با سیستم تهویه مطبوع تجهیزات و تنظیم عملکرد سیستم تحت بار حرارتی جزئی
8- انتظارات وایده های شخصی کار فرما در مورد کیفیت هوای محیط

بخش اول : کاربردهای تهویه مطبوع
اگر چه از نظر تئوری می توان هر سیتم تهویه مطبوعی را برای هر ساختمانی استفاده کرد ولی در عمل به دلیل وجود عواملی چون هزینه های سرمایه گذاری و بهره برداری ، محدودیت های فضا و مکان ، طرح معماری موقعیت محلی ساختامانی و ارزیابی و تجربه مهندسی طراح ، تعداد سیستم های تهویه مطبوع مناسب برای هر ساختمان محدود خواهد بود . معمولاً در ساختمان هایی که سیستم های گرمایش و تهویه آن ها ساده و ظرفیتشان مناسب است ؛ هزینه های بهره برداری و تعمیر و نگهداری نسبتاً کم خواهد بود. کاربردهای تهویه مطبوع معمولاً در ساختمان های عمومی و تجاری ( ساختمان های اداری ، کتابخانه ها ، مراکز حمل و نقل )، ساختمانهای تجمعی ( آمفی تاترها ، استودیوم ها ) ساختمانهای آموزشی ( مهد کودک ها ، دانشکاها ، مدارس ) ساختمانهای اقامتی ( خوابگاه ، هتل ها ) ساختمان های مسکونی ( تک واحدی ، چند واحدی ، آپارتمانی ) ، مراکز بهداشتی و درمانی ( بیمارستانها ) ، و غیره است که به نوع سیستم ها در ساختمان مسکونی می پردازیم و نوع سیستم های تهویه مطبوع ساختمان های مسکونی متاثر از عوامل محلی و کاربردی است . عواملی محلی عبارتند از : منابع موجود در انرژی وقیمت آن ها ، شرایط آب و هوایی ، ویژگی های اجتماعی – اقتصادی و دسترسی به نیروی متخصص جهت نصب و تعمیرات نوع ساختمان مشخصه های فنی ساختمان و مقرارت و ضوابط ساختمان های مسکونی ، عوامل کاربردی ( application factors ) هستند . بنابراین برای گرمایش ، سرمایش رطوبت زنی ، رطوبت گیری و تصفیه هوا و یا ترکیب این فرایند می توان از سیستم گوناگونی استفاده کرد. معمولاً ساختمانهای مسکونی نیازمند سرمایش و گرمایش هستند در بسیاری از سیستم ها با افزودن *****هایمعمولی یا الکترو استاتیکی عمل تصفیه هوا را نیز انجام می دهند. در بسیاری از سیستم ها می توان از رطوبت زن ها ( humi difier ) نیز استفاده کرد به ویژه در فصل گرمایش و زمانی که با توجه به شرایط سایکرو متر لازم باشد رطوبت هوا افزایش یابد . سیستم های گرمایشی متداول برای ساختمان های مسکونی از سه گروه اصلی تشکیل شده اند : تغذیه اجباری هوا از ایستگاه مرکزی (centeralforcedair ) سیستم های مرکزی آبی (centeral hydronic )و سیستم های منطقه ای (zonal ) که انتخاب و طراحی سیستم با توجه به:
1) نوع منبع انرژی
2 ) چگونگی توزیع و انتقال سیال واسطه سرمایش و گرمایش
3) دستگاه های پایانه یا مصرف کننده (terminals )
صورت می گیرد . یک کوره سوز (gas furnace ) متشکل از دستگاه تهویه مطبوع دو تکه (splitsystem ) رطوبت زن و ***** هوا می باشد . نحوه عملکرد سیستم چنین است که هوا از طریق کانال هوای برگشت به دستگاه بر می گردد این هوا ابتدا از روی ***** هوا می گذرد و در زمستان توسط بادزن گردش هوا که جزئی از کوره است حرارت را به فضا مورد نظر تغذیه می کند یک رطوبت زن ، رطوبت مورد نیاز را به هوای گرم که از طریق کانال رفت در درون ساختمان توزیع می شود اضافه می کند در طول فصل سرمایش با عبور هوای در حال گردش از روی کویل اواپراتور ( eraporator ) حرارت و رطوبت از هوا خارج می شود . توسط لوله مبرد (refrigerant line ) که در بیرون قرار دارد ارتباط می یابد . رطوبت تقطیر شده بر روی سطح کویل اواپراتور از طریق لوله تخلیه (drain ) خارج می شود . تجهیزات سرمایشی و گرمایشی در منازل که به صورت مجتمع های تک واحدی یا آپارتمانی چند طبقه ساخته می شوند معمولاً مشابه ساختمان های تک واحدی است استفاده از سیتم مجزا برای هر واحد این مکان را می دهد که کنترل هر واحد به صورت مستقل انجام و مقدار انرژی مصرفی هر واحد را بتوان اندازه گیری کرد .

سیستم های مرکزی با جریان اجباری هوا : (centeral forced – airsystem )
در ساختمان های مرتفع چند واحدی نیز می توان از تجهیزات سرمایشی به کار برده شده در ساختمان های تک واحدی استفاده کرد. این تجهیزات می توانند در داخل اتاق تجهیزات هر آپارتمان یا در فضا ی زیر پله ها یا بالای سقف کاذب کلرید و یا انباری نصب شوند از کوره های کوچک هوای گرم مناسب برای ساختمان های مسکونی نیز می توان استفاده کرد ولی باید پیش بینی های لازم برای تامین هوای احتراق و تخلیه محصولات احتراق به عمل آید . برای تخلیه می توان از چندین دودکش یا از یک سیستم دودکش مانیفولدی (mani fold type vent ) استفاده کرد البته باید مقرارت محلی در این مورد را نیز در نظر گرفت .
روش دیگربرای ساختمانهای چند واحدی قابل استفاده است ، سیستم ترکیبی گرمایش آب مصرفی گرمایش فضا (waterhe ating / space heating ) است که در ان از آب درون مخزن ذخیره آب گرم مصرفی برای گرمایش فضا استفاده می شود . در این سیستم، آب از مخزن ذخیره به کویل ؛آبی موجود در دستگاه تغذیه هوا گردش می کند . برای سرمایش این فضا ها می توان از یک دستگاه تهویه مطبوع دوتکه ( split system ) که اواپراتور آن درون دستگاه انتقال دهنده هوا ( air handler ) است استفاده کرد .
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
طرح هادي روستايي(تعريف ، اهداف ، مراحل و...)

طرح هادي روستايي(تعريف ، اهداف ، مراحل و...)

:warn:طرح هادی روستایی

مقدمه:
طرحهای هادی روستايی از جمله پروژه هایی محسوب می گردند که در راستای فراهم سازی زمینه توسعه و عمران نقاط روستایی تهیه و اجرا می شوند . پایه چنین طرحهای در کشور ما از سال ۱۳۶۲و تحت عنوان ،روان بخشی روستاها ، در یکی از نقاط روستایی شهرستان شهرکرد و توسط وزیر مسکن و شهرسازی وقت به مورد اجرا گذاشته شد ، و در سالهای بعد به خصوص از سال ۱۳۶۶ توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی با جدیت تمام پی گیری شد . تجدید حیات و هدایت روستاها از ابعاد کالبدی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی از جمله ، اهداف مورد نظر در طرحهای مذکور می باشد.

تعریف:
بر اساس آئین نامه نحوه بررسی و تصویب طرحهای توسعه عمران محلی ، ناحیه ای ، منطقه ایی ، و ملی و مقررات شهرسازی و معماری کشور مصوب مورخه ۱۲/۱۰/۱۳۷۸ هیأت دولت، طرح هادی روستایی عبارت از :
طرحی است که ضمن ساماندهی و اصلاح بافت موجود ، میزان و مکان گسترش آتی و نحوه استفاده از زمین برای عملکرد های مختلف از قبیل مسکونی ، تولیدی ، تجاری و کشاورزی ، و تأسیسات و تجهیزات و نیازمندیهای عمومی روستایی را بر حسب مورد در قالب مصوبات طرحهای ساماندهی فضا و سکونتگاههای روستایی یا طرحهای جامع ناحیه ای تعیین می نماید.

مراحل تهیه طرح هادی:
مرحله اول: تهیه نقشه پایه و وضع موجود روستا
مرحله دوم : مطالعات پایه و تشخیص وضعیت
مرحله سوم : تحلیل و استنتاج از بررسیها و تدوین چشم اندازها
مرحله چهارم: تعيين پروژه های پيشنهادی و تهيه طرح هادی

اهداف تهیه واجرای طرح هادی روستایی:

الف: در نخستین فصل آئین نامه اجرایی تهیه و تصویب طرحهای هادی روستایی اهداف مورد نظر به شرح زیر عنوان شده است :
۱- ایجاد زمینه توسعه و عمران روستاها با توجه به شرایط فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی .
۲- تأمین عادلانه امکانات از طریق ایجاد تسهیلات اجتماعی ، تولیدی و رفاهی .
۳- ایجاد تسهیلات لازم جهت بهبود مسکن روستائیان و خدمات بهزیستی و عمومی .
۴- ایجاد شبکه ارتباطی منظم ، و ساماندهی منطقی نظام توزیع خدمات در سطح روستاهای دهستان .
۵- ایجاد زمینه بهبود وضعیت اقتصادی روستاها از طریق تسهیلات تولیدی ، اشتغال ، و ارتقاء درآمد روستائیان .
۶- هدایت وضعیت فیزیکی ( کالبدی ) روستا.
- بطور کلی و براساس اهداف فوق الذکر ، طرح هادی روستایی در راستای فراهم سازی توسعه و عمران روستاها می بایستی از رویکرد های متفاوت و جامعی برخوردار باشد.
- اولویت واژه توسعه برعمران که دارای بارمعنایی وسیع و متشکل از نظامی جامع و چند بعدی ، به لحاظ ساختارها و زیر ساختهای اقتصادی – اجتماعی ، فرهنگی و کالبدی می باشد ، خود گواه این موضوع است که تنها هدف طرح هادی ، عمران یا رشد زیر ساختهای فیزیکی و کالبدی روستا نمی باشد ، بلکه توسعه روستا به عنوان یک فرایند جامع و جند بعدی از اساسی ترین اهداف مورد نظر تلقی شده است .

ب: اهداف عمومی از اجرای پروژه های عمران روستایی به شرح زیر است :
۱- افزایش راندمان کار روستائیان
۲- بهبود معیشت و رفاه سطح زندگی در روستاها
۳- جلب سرمایه گذاری در روستاها
۴- تکمیل و اصلاح چرخه تولید – مصرف روستایی
۵- پیشگیری از مهاجرت بی رویه روستاییان به شهرها

مشکلات عمران روستاها:
بطور کلی عمران روستاها با مشکلاتی مواجه است که اهم آنها عبارتند از :
۱- پراکندگی روستاها
2- عدم دسترسی به مصالح مرغوب ساخت وساز
۳- محدودیت بودجه و اعتبارات
۴- سبک انگاری پروژه های عمران روستایی از طرف بعضی مسئولین و سازمانها
۵- عدم جدیت قانونی
۶- ماندگاری کم مردم در روستاها

مراجع بررسی وتصویب طرحهای هادی روستایی:
تا پیش از ابلاغیه مورخ ۱۶/۱۱/۱۳۷۹ هیئت محترم وزیران ، روند بررسی و تصویب طرح هادی به گونه ای بود که پس از کنترل و تائید مطلاعات انجام شده توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی طرح تهیه شده درکمیته فنی طرحهای هادی روستایی مطرح می شد . کمیته مذکور مرکب از نمایندگانی از سازمان مدیریت و برنامه ریزی ، سازمان جهاد کشاورزی ، مسکن و شهرسازی ، دفتر فنی استانداری، محیط زیست ، شرکت آب و فاضلاب روستایی ، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان و رئیس شورای اسلامی روستا و در صورت نیاز بخشدار مربوطه بوده و در محل بنیاد مسکن استان تشکیل می گردید . ضمن اینکه پیش از برگزاری جلسه کمیته فنی طرح ، یک مرحله بازدید از روستا توسط کارشناسان واحد فنی بنیاد جهت انطباق مطالعات و نقشه های مشاور با واقعیات محل انجام میگرفت که در حال حاضر نیز روند مذکور پیش از برگزاری جلسه گروه کارشناسی کمیته عمران پیگیری میشود.
متعاقب اصلاح موارد مندرج د رصورتجلسه کمیته فنی توسط مشاور ، به منظور تصویب نهایی ، طرح تهیه شده درشورای تصویب که متشکل از مدیران و رؤسای هر یک ازادارت و سازمانهای ذیربط بود ، مطرح و پس از تصویب جهت اجرا ابلاغ می شد .
شایان ذکر است که هم اکنون د رپی ابلاغ مصوبه فوق الذکر هیئت وزیران ، کار گروه عمران و زیر بنایی عمران با دبیری سازمان مدیریت و برنامه ریزی و ریاست معاونت عمرانی استانداری جایگزین شورای تصویب پیشین گردیده است.
 
  • Like
واکنش ها: elia

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
تكنولوژي جديد در عايقكاري ساختمان

تكنولوژي جديد در عايقكاري ساختمان

:warn:تکنولوژی جدید در عایقکاری رطوبتی ساختمان(1)



یکی از مشکلات اساسی که در اکثر سازه ها به چشم می خورد مشکل نم و رطوبت می باشد که در بعضی مواقع خسارات جبران ناپذیری را به ساز ها و ساختمان وارد می نماید و یکی از راهکارهای مقابله با آن عایقکاری رطوبتی می باشد . در ایران با توجه به اقلیم و آب و هوا و نیز وجود منابع عظیم نفتی متداولترین عایق رطوبتی قیر و گونی می باشد که با پیشرفت تکنولوژی این روش جای خود را به عایقهای پیش ساخته ( ایزو گام) داده است . اما با پیشرفت علوم ونیز گرانی مواد نفتی و قیر در بعضی مواقع عایقهای پیش ساخته نیز مقرون به صرفه نبوده و مهندسان را به آن داشت تا از مواد شیمیایی جهت عایق بندی سازه استفاده کنند که هم از نظر اقتصادی و هم از نظر کیفیت و کارایی بتواند با سایر عایقها رقابت کند . بعد از تحقیقات متعدد مهندسان موفق شدند که با استفاده از رزینهای اکریلاتی و استایرنی که با آب حل می شود ، عایق رطوبتی جدیدی بسازند که صورت یک لایه mm 1 روی سطوح مورد نیاز اجرا میشود و انعطاف پذیر نیز می باشد . این مقاله به بررسی و مطالعه عایق جدید و مقایسه آن با سایر عایقهای رطوبتی می پردازد .

مقدمه
عایق رطوبتی با قابلیت انعطاف زمینه جدیدی برای مصرف امولسیونی پلیمر پایه آب امروزه مانند قرنها پیش ساخته شده از قیر همچنان بعنوان رایج ترین روش پوشش کف مورد استفاده قرار می گیرد کاربرد قیر و یا آسفالت دشوار و مستلزم صرف وقت زیاد می باشد حتی امولسیونهای ساخته شده از قیر نیز تغییر اندکی را در دشواری این کاربرد ایجاد نموده اند. همانطور که می دانید باید قیروگونی را تا میزان 150 تا 200 درجه سانتیگراد حرارت داد ، ریختن و تسطیح ترکیبی با این درجه حرارت بسیار دشوار می باشد . بنابراین امولسیونهای ساخته شده از قیر با قابلیت کاربرد درجه حرارت نرمال مورد استفاده قرار می گیرد . اینگونه امولسیونهای نفتی در آب حدوداً دارای 50% قیر می باشد . با سفت شدن این امولسیون آب آن تبخیر و قیر بصورت بیندر باقی می ماند . ترکیبات کف سازی بام ، بر پایه امولسیون پلیمرهای جدید عملکرد کاملا‏ً متفاوتی دارند ، شاید مهمترین ویژگی آنها ایجاد یک لایه نازک ( فیلم )با قابلیت انعطاف بعد از خشک شدن باشد.

از جمله مزایای این عایق جدید به شرح زیر است :
1 – فاقد آلودگی و آسیب های فیزولوژی می باشد. 2 – کاربرد آنها ساده است . 3 – رنگ پذیرند . 4 – خطر آتش سوزی ندارند . 5 – چسبندگی خوبی نسبت به سطوح مختلف دارند .

در این مقاله به معرفی عایقهای قیروگونی و عایقهای پیش ساخته ، سپس به معرفی یک نوع عایق جدی که از رزینهای اکریلاتی و استایرنی محلول در آب ساخته شده می پردازد.

عایق رطوبتی قیروگونی:
این عایق یکی از متداولترین عایق مصرفی در ایران می باشد به این علت که در اکثر شهرهای کشور مواد اولیه این عایقکاری به وفور یافت می شود . مواد مورد نیاز در این عایق گونی و قیر می باشد ، که گونی مورد نیاز از کشورهای خارجی وارد می شود و در سه اندازه مختلف به نامهای ، گونی درجه یک ، درجه دو ، درجه سه در بازار یافت می شود . طبق آئین نامه مقررات ملی ایران ( مبحث 5 ) مشخصات گونی ایده آل عبارتند از : گونی باید نو ، ریز بافت ، کاملاً سالم وبدون آلودگی و چروک باشد و وزن آن در هر مترمربع حدود 380 گرم باشد. قیر ماده ایست سیاه رنگ مرکب از هیدروکربنهای آلی با ترکیبات پیچیده که از تقطیر نفت خام بدست می آید.
انواع قیر که در کشور می باشد دو دسته هستند :
الف –1 ) قیرهای جامد که علامت اختصاری آنها A.C است و مستقیماً از تقطیر نفت خام بدست می آید و بر حسب درجه نفوذپذیریشان نامگذاری می شوند و انواع اینگونه قیرها در ایران به شرح زیر می باشد :
قیرهای : 70-60 ، 100-85 ، 150-130 ، 200-180 ، 250 –220 ، 320 –280
الف – 2 ) قیرهای که با هوادادن به یکی از قیرهای نرم فوق تهیه می شوند و عبارتند از : قیرهای : 20 –10 ، 30 –20 ، 50 –40 و در بعضی موارد70 - 60
ب ) قیر جامد اکسید شده که با علامت اختصاری R که معرف انعطاف پذیری قیر است نمایش داده می شود ، این قیر از دمیدن هوا در مخلوطی از قیرهای نرم و مواد روغنی سنگین بدست می آید و بر حسب نقطه نرمی و درجه نفوذپذیری بصورت زیر نامگذاری کرده اند : 25 –85 R ، 15 90 R
ویژگیهای عمومی قیرها:
1- غیر قابل نفوذپذیر در مقابل آب و رطوبت
2- مقاومت در برابر اسیدها، بازها و نمکها
3-چسبندگی


معایب قیر :
قیر در وضعیتهای زیر برخی از خواص خود را از دست می دهد ، به طوریکه نمی توان از آن به خوبی اسفاده کرد : الف ) تجزیه شدن در دمای زیاد و تبدیل آن به ذغال ، توأم با اشتعال ب ) تغییر شکل در مقال فشار و حلالها
مزایای قیرها:
1- صرفه اقتصادی نسبت به بعضی عایقهای رطوبتی و2- اطمینان از نظر کاراییی با توجه به پیشینه مصرف


معایب عایق قیروگونی:
1- پوسیدگی این عایق به مرور زمان ، 2 - پارگی بر اثر نشتهای احتمالی ساختمان ، 3- عمر مفید عایق به طور متوسط کمتر از 10 سال بوده و ترمیم متناوب آن با مشکلات اجرایی زیاد و هزینه های قابل توجه همراه است و 4- آلودگی محیط زیست را به دنبال دارد.
عایقهای پیش ساخته ( ایزوگام )
این عایقها معمولاً از مواد اولیه زیر تشکیل می شوند :
1- قیرصنعتی 70-60 ، 2- مواد پلیمری به نام اتکتیک پلی پروپیلن ( APP ) ، 3- یک لایه تیشوی نخدار ( پشم شیشه ) ، 4- یک لایه پلی استر سوزنی ، 5- پودرتالک و در بعضی از این عایقها پودر مس 600 نیز بکار می رود ، 6- فیلم پلی اتیلن و 7- باند و چسب

طبق استاندارد ایران این عایقها به دو دسته تقسیم می شوند :

1- عایقهای رطوبتی پیش ساخته مخصوص پی ساختمان ( عایق پی ) و 2- عایقهای رطوبتی پیش ساخته مخصوص سطوح خارجی ، بدنه استخر و تونلها ( عایق بام )
استاندارد ایران برای هر یک از این عایقها مواردی را معرفی می کند که در این قسمت آمده است :
اجزای تشکیل دهنده عایق پی :
1- لایی : انواع لایی های زیر می توان در این عایق مورد استفاده قرار گیرد :
الف –1 ) فلت الیاف شیشه ( تی ) مطابق مشخصات استاندارد 3891
ب – 1 ) فلت الیاف پلی استر مطابق مشخصات استاندارد 3880
ج – 1 ) منسوج نبافته پلی استر مطابق با استاندارد 3889 همراه فلت الیاف شیشه مطابق مشخصات استاندارد 3891
2- ماده آغشته کننده لایی :
ماده اغشته کننده هر یک ازلایی ها می تواند قیرو یا مخلوطی از قیروافزودنیهای اصلاح کننده باشد.
سطح رویین عایق باید به منظور جلوگیری از چشبندگی داخل رول از مواد ریزدانه معدنی مثل پودر تالک و یا میکا پوشیده شود . سطح رویین باید یکواخت و عاری از هر گونه خوردگی و چین وچروک باشد
سطح زیرین عایق رطوبتی باید با فیلم پلاستیکی و یا مواد ریزدانه معدنی مثل پودر تالک پوشیده شود .


اجزای تشکیل دهنده عایق بام :
متشکل از دو لایه نمدی است که لایه زیرین از فلت الیاف شیشه و لایه رویین از جنس منسوجات پلی استر می باشد ، این دو لایه بوسیله مذاب قیر اصلاح شده با مواد پلیمری اشباع می گردد ، به هنگام بسته بندی برای جلوگیری از چسبندگی هر طرف عایق با مواد ریزدانه و یافیلم پلاستیکی روکش می گردد .
در اینجا لازم است که مشخصات استاندارد بعضی از مواد اولیه عایقهای مذکور را بیان کنیم . منسوج پلی استر که بعنوان لایه اشباع شونده از مذاب قیری در عایقهای رطوبتی پیش ساخته بکار می رود.


ویژگیهای پلی استر نبافته :
1. منسوج باید 100 % از پلی استر تولید شده باشد.
2. سطح منسوج باید یکنواخت و نسبتاً صاف و هموار باشد .
3. منسوج در هنگام تا کردن ، تکه تکه و پاره کردن باید نسبتاً عاری از ذرات و مواد خارجی قابل مشاهده باشد.
4. منسوج باید که در هنگام رول در دمای 10 تا 60 درجه سانتی گراد چسبندگی نداشته باشد .
5. وزن هر رول نباید از 40 کیلوگرم تجاوز کند .
6. جذب شیره پلی استر باید یکنواخت ویکدست باشد .
7. رول ها باید به نحوی بسته بندی شوند که هنگام جابجایی اولاً باز نشوند ، ثانیاً بسته بندی باید منظم و عاری از وجود هر گونه فرورفتگی یا برآمدگی در مقطع بیرونی باشد .
8. رول ها باید در یک لفاف کاغذی یا پلاستیکی بسته بندی شوند
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
تكنولوژي جديد در عايقكاري ساختمان (2)

تكنولوژي جديد در عايقكاري ساختمان (2)

:warn:تكنولوژي جديد در عايقكاري ساختمان (2)

ویژگیهای فیزیکی پلی استر نبافته :
1. حداقل جرم واحد سطح 105 گرم بر متر مربع ، 2. حداقل مقاومت کششی طولی 200 نیوتن بر 50 میلیمتر،
3. حداقل مقاومت کششی عرضی 150 نیوتن بر 50 میلیمتر ، 4. حداقل افزایش نسبی طولی 50 درصد و 5. حداقل افزایش نسبی عرضی 60 درصد و6 . حداکثر کاهش وزن در دمای 105 درجه به مدت 5 ساعت 2 درصدد

ویژگیهای فلت الیاف شیشه ( تیشو ) :
1. فلت الیاف شیشه می بایستی دارای سطحی یکنواخت باشد.
2. فلت الیاف شیشه باید با رزین آغشته و پس از مراحل حرارت دهی کل از نظر شکل ظاهری و رنگ یکنواخت باشد.
3. فلت الیاف شیشه باید دارای نخ های تقویت از جنس شیشه باشد که فواصل معین و یکنواخت بطور پیوسته در تمامی طول فلت ادامه یابد .
4. روی سطح فلت باید هیچگونه خرده شیشه مشاهده نگردد.
5. فلت الیاف شیشه باید عاری از رطوبت بوده ، هنگام باز نمودن رول چسبنده نباشد .
6. فلت نباید براحتی دو پوسته شود و باید لبه های آن صاف و بدون چروک باشد .

ویژگیهای فلت الیاف شیشه
شـــــــرح مــــــیــــــزان واحــــــــد
عرض 55 گرم بر متر مربع
جرم واحد سطح 20 گرم بر متر مربع
حداکثر فاصله نخ های تقویت کننده 20 میلیمتر
حداقل مقاومت کششی طولی 15 کیلوگرم بر 50 میلیمتر
حداقل مقاومت کششی عرضی 2 کیلوگرم بر 50 میلیمتر
حداقل افزایش نسبی طولی 5/1 درصد
حداقل افزایش نسبی عرضی 2/1 درصد
اکثر عایقهای رطوبتی پیش ساخته دارای مشخصات استاندارد زیر می باشند که عبارتند از :
1- وزن یک رول در حدود 43 کیلوگرم و در ابعاد 1 × 10 متر
2- ضخامت از 2 میلیمتر تا 6 میلیمتر که حد استاندارد 4 میلیمتر
3- مقاومت کششی طولی 60-50 و مقاومت کششی عرضی 35-30 کیلوگرم بر 50 سانتی متر
4- افزایش نسبی طولی 16-14 وافزایش نسبی عرضی 10 –8 %
5- مقاومت پارگی طولی 10-9 و مقاومت پارگی عرضی 5-4 کیلوگرم نیرو
6- تاب کششی اتصالات انتهایی 100
7- جذب آب 1 % و کاهش وزن 1 %
8- وزن واحد سطح 2/4 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع
9- انعطاف پذیری در سرما 10- درجه
10- پایداری ابعاد در برابر حرارت 1 متر
11- میزان نفوذناپذیری آب
12- فرسودگی حرارتی در هوا حداکثر افت در دمای انعطاف پذیری 10 درجه
13- مقاومت در برابر اشعه فرابنفش حداکثر افت در دمای انعطاف پذیری 10 درجه
حال در این قسمت لازم است مزایا و معایب این نوع عایقها را نیز ذکر کنیم .

مزایای عایقهای رطوبتی پیش ساخته:
1- سبک بودن به مقدار حدود 4 کیلوگرم بر متر مربع ،2- مقاوم در گرمای 130+ درجه و سرمای 40- درجه
3- دچار پوسیدگی و شکنندگی نمی شوند، 4- دارای قابلیت انعطاف کامل می باشند و 5- بعلت دارا بودن لایه پلی استر در مقابل فشارهای احتمالی از انبساط و انقباض ساختمان مقاوم می باشد.

معایب عایقهای رطوبتی پیش ساخته :
1- فاسد شدن عایق بعد از 6 ماه ( از زمان تولید ) بعلت عدم نگهداری مطلوب ( باید بصورت عمودی در دمای 5 تا 35 درجه نگهداری شود ) ، 2- کم بودن طول عمرمفید(طول عمر در حدود 15 سال )3 - گران بودن این عایقها ( عایقهایی که دارای مواد اولیه خارجی می باشند ) ، 4- در موقع ترمیم محل آسیب دیده از سایر جاها بالا می زند و 5- تجزیه شدن بر اثر اشعه ماورابنفش.
در این نوع عایقها (قیروگونی و پیش ساخته ) باید سطح کار عاری از گرد و خاک و رطوبت باشد و اگر سطح آسفالت باشد برای عایقکاری با ایزوگام باید به ازاء هر متر مربع سطح حداقل 300 گرم مشتق قیری رقیق شده در آب یا بنزین روی سطح پخش گردد و اگر سطح سیمانی بود باید به ازاء هر متر مربع سطح حداقل 280 گرم مشتق قیری رقیق شده در آب یا بنزین روی سطح پخش گردد . بعضی از کارخانه های تولید کننده عایقهای پیش ساخته عایق با روکش آلومینیوم نیز تولید می کنند که حدود 85 % از نور و حرارت را منعکس می کند .
بعد از معرفی عایقهای رطوبتی مذکور به معرفی عایق رطوبتی جدید می پردازیم . همانطور که در مقدمه طرح شد گران بودن قیر در سالهای اخیر شرکتهای تولید کننده مواد شیمیایی یک عایق رطوبتی با کارایی وکیفیت بهتر نسبت به سایر عایقها تولید کننده که این تلاشها به ثمر نشست و این عایق در حال حاضر در بازار موجود و از آن استفاده می شود.

مشخصات ساختاری:
اندود عایق SH-765M ماستیکی است بر پایه رزینهای اکریلاتی و استایرنی محلول در آب به همراه افزودنی های لازم جهت پایداری در شرایط جوی متفاوت روی سطوح ساختمانی که بر پایه رزین Mowilith شرکت هوخست آلمان ساخته شده است .

کاربردهای پیشنهادی :
1- پوشش یا اندود انعطاف پذیر عایق در آب و رطوبت ،
2- جایگزین مناسب و اقتصادی به جای قیروگونی ، آسفالت و سایر ایزولاسیون های ساختمانی پایدار،
3- باز دارنده ترکهای سطحی در پوشش نما
4- تقویت روکش های نما.

مشخصات فیزیکی :
مشخصات اندود عایق واحد مقدار
درصد جامد درصد 1- 73
گرانروی با دستگاه بروکفیلد با سوزن 7 دور 20 دمای 23 درجه Pas 372 PH - 9-8
شکل ظاهری : تقریباً سفید
حداقل دمای تشکیل فیلم سانتی گراد صفر
مقاومت کششی :N/mm 2

مشخصات فنی رزین ـ تولید عایق :
پایه رزینی : پلیمری است امولسیونی متشکل از اسید اکریلیک ، متاکریلیک و استایرن ساخت هوخست
با انعطاف پذیری فوق العاده بالا.

مشخصات فنی رزین :
مشخصات فنی رزین هوخست HOECHST واحد مقدار
درصد مواد جامد ( DIN 53189 ) درصد 1+50
گرانروی ( 23 C ISO 2555 ) با دستگاه Brook field محور 5 سرعت 20 دور Mpa . s 3500- 9-8 PH
حداقل دمای تشکیل فیلم MFT C صفر
وزن مخصوص ( ISO 8962 Gr / cm 01/1
مقاومت کششی ( DIN 53455 N/mm 5/2
حداکثر کشش ( DIN 53455 ) درصد 800
دمای شیشه ای Tg C 6-
سنجش مشخصات فیلم رزین طبق آئین نامه DIN- EN23270 در دمای 23 درجه سانتی گراد و رطوبت
نسبی 50 % انجام شده است .
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
تكنولوژي جديد در عايقكاري ساختمان (3)

تكنولوژي جديد در عايقكاري ساختمان (3)

:warn:تكنولوژي جديد در عايقكاري ساختمان (3)

مواد تشکیل دهنده عایق :
1- رزین مخصوص تولید شرکت هوخست بر پایه اکریلیک – استایرن
2- مواد تکمیلی عایق : شامل مواد دیسپرس کننده – امولسی فایر- مواد تنظیم کننده غلظت – مواد نگهدارنده – مواد تنظیم کننده PH - مواد پوشش دهنده فیلم عایق .
3- کمک کننده های مکانیکی
پودرهای معدنی جهت بالابردن مقاومت مکانیکی نفوذ پذیری فیلم حاصل از اندود عایق
الف – کربنات کلسیم ب - پودر تالک ج – پودر کائولن

مشخصات فنی اندود عایق SH 765M :
مشخصات فنی اندود عایق SH 765M واحد مقدار
درصد مواد جامد اندود عایق درصد 72-70
گرانروی pa . s 500-300
حداقل دمای تشکیل فیلم درجه صفر
مقاومت کششی N / mm 2
مقدار پوشش کیلو متر مربع
ضخامت فیلم حاصل Mm 1 PH - 9-8
اندود عایق SH 765M قلیایی است و مقاومت قلیایی بسیار بالایی دارد و لذا در مقابل مواد آهکی از خود مقاومت کافی نشان می دهد . این عایق در مکانهایی که در معرض رطوت می باشد اجرا می شود ولی بدون تردید ثبات سطح زیرین در پایداری محصول تأثیر مستقیم دارد . در مورد ترکیبات پوشش بام ، حداقل آب به اندازه قابلیت انعطاف لایه های نازک امولسیون دارای اهمیت می باشد که این مزایا بخوبی در امولسیون پولیمرموویلیت وی پی 765 تقریباً 50 % وجود دارد .میزان جذب آب یک لایه از این امولسیون به ضخامت خدود 1 میلیمتر ، 10 روز بعد از خشک شدن که به مدت 24 ساعت در آب غوطه ور باشد 5 تا 7 درصد می باشد.

کاربرد‌:ترکیب پوشش کف بام بر پایه موویلیت وی پی 765 می توان بصورت خمیری باشد و کاربری آن با غلظت و یا قلم مو و یا دستگاه اسپری بسیار آسان است . بطوریکه یک فرد غیر حرفه ای نیز می تواند آن را مصرف نماید . لیکن استفاده از دستگاههای اسپری با فشار زیاد نیازمند تخصص می باشد .تجربیات عملی ما نشان داده است که این امولسیون به سطوح تازه ساخته شده از بتن ، چوب ، موزائیک و آزبست چسبندگی خوبی دارد . قبل از کاربرد این ترکیب سطوح مورد نظر باید تمیز و خشک باشند . سطوح ناصاف و شیبدار باید آماده سازی شوند . برای این منظور می توان امولسین را با آب رقیق و استفاده نمود ، قبل از کاربرد ترکیب بر روی سطوح فلزی باید از مواد ضد خورندگی روی سطوح آهن استفاده نمود برای گرفتن درزه و پر کردن سوراخها ، مخلوط امولسیون پوشش کف با خاک سنگ به نسبت 3 : 1 مورد استفاه قرار می گیرد. ابتدا باید سطح کاملاً تمیز شود ، سپس SH 700P پرایمر را بوسیله قلم مو و یا پیستوله در سطح ساختمانی اجراء می نمائیم ، پس از گذشت یک ساعت اندود SH 765M را به کمک ماله یا کاردک بصورت یکنواخت روی سطح اجراء می کنیم ، ضخامت نهایی عایق باید حدود 1 میلیمتر باشد. برای روان کردن ماستیک می توان از مقدار اندکی آب و یا نفت استفاده کرد .

خشک شدن :
زمان خشک شدن بستگی به ماده ، درجه حرارت هوا ، حرارت سطح مورد نظر ، رطوبت و ضخامت پوشش دارد . به عنوان مثال در هوای با درجه حرارت 25 درجه سانتی گراد و رطوبت 65 % زمان مورد نیاز برای خشک شدن لایه حدود 3 ساعت خواهد بود.

قابلیت انعطاف :
پوشش های کف بام به دلیل تغییرات حرارت هوا در معرض فشار می باشد.بنابراین باید از قابلیت انبساط بالایی برخوردار باشند . پوشش کف بر پایه موویلیت وی پی 765 به ضخامت 5/1 میلیمتر در درجه حرارت 10- در جه سانتی گراد 2 % قابلیت انبساط می باشد.

قابلیت پوشش :
برای پوشش معادل یک متر مربع از لایه به ضخامت 1 تا 5/1 میلیمتر حدودیک کیلوگرم از ترکیب فوق مورد نیاز می باشد .بدیهی است برای لایه بعدی به تعداد کمتری از این ترکیب نیاز خواهد بود . هزینه مواد مصرفی برای این پوشش بیش از ترکیبات قیری می باشد ولی سرعت در کاربرد آن هزینه اضافی را خنثی می کند .

تغییرات شدید هوا :
اگر چه تاکنون تجربیات در زمینه کاربرد این روش پوشش کف در دراز مدت بدست نیامده است ( سطوح خارجی ) آزمایشات متعدد کوتاه مدت در شرایط مختلف آب و هوایی بعمل آمده است .
نمونه ها در معرض شرایط زیر قرار کرفته اند :
1- حدوداً بمدت 20 دقیقه در هوای با دمای 40 درجه سانتی گراد و رطوبت 65 %
2- حدوداً بمدت 30 دقیقه در اشعه مادون قرمز 150 وات حرارت سطح نمونه حدود 65 درجه
3- حدوداً بمدت 5 دقیقه در هوایی با دمای 40 درجه سانتی گراد و رطوبت 65 %
4- حدوداً بمدت 30 دقیقه در آب با دمای 40 درجه سانتی گراد
5- حدوداً بمدت 65 دقیقه دراتاقک سرما با برودت10- درجه سانتی گراد
با بررسی ظاهری پس از 500 ساعت ( 162 نوبت ) آزمایش کوتاه مدت هیچگونه آسیبی در نمونه های بکاررفته در سطوح آزبست ، آلومینیم مشاهده نگردیده است .
پس از 200 ساعت ( 648 نوبت ) آزمایش کوتاه مدت ، قابلیت انبساط و کشیدگی مورد اندازه گیری قرار گرفت ، بطوریکه در جدول زیر مشاهده می گردد ، قابلیت کشیدگی ترکیب بعد از این مدت اندکی کاهش
یافته لیکن قابلیت انبساط آن اندکی افزایش یافته است .
دمای محیط هنگام اجراء باید بیش از 5 درجه سانتی گراد باشد .
پس از اجراء تا 72 ساعت از راه رفتن روی عایق اجتناب کنید .
سطح اندود شده را هرگز با اجسام کوبنده و یا نوک تیز ضربه نزنید ، در صورت زخمی شدن سطح آن را باید ترمیم کرد.

روش ترمیم :
در صورت نیاز به ترمیم بخش آسیب دیده می توانید سطح قبلی را نخست با استفاده از پرایمر پوشش داده و سپس مطابق دستوالعمل فوق با استفاده از ماستیک روی محل مورد نظر اجراء نموده و پوشش داد .
شرایط نگهداری :
اندود عایق و پرایمر را می توان به مدت 6 ماه در دمای بین 5 الی 25 درجه در انبار نگهداری کرد.
مزایای این عایق :
1- اجراء سریع و آسان
2- امکان تعویض رنگ آن ،
3- عمر زیاد آن ( در حدود 40- 30 سال ) ،
4- عدم تأثیر گذاری اسیدها ، بازها و سایر مواد شیمیایی بر این نوع عایق ،
5- قیمت مناسب ( هر متر مربع حدوداً 10000 ریال می باشد ) ،
6- انعطاف پذیری فوق العاده بالا
7- عدم آلودگی زیست محیطی

نتایج :
روشهای پوشش کف با قابلیت انعطاف ، زمینه های جدید استفاده از امولسیون پلیمر می باشد . انجام آزمایشاتی در ارتباط با طول عمر واقعی این پوشش کف ، قبل از هر گونه ازریابی ضروری است . لیکن مزایای کاربرد در مقایسه با ترکیبات ساخته شده از قیر کاملاً روشن است . تجربیات و نتایج حاصل از آزمایشات نوید آن است که موویلیت وی پی 765 ترکیب بسیار مناسبی برای پوشش کف باشد .
 

head of flower

عضو جدید
معماری ارگانیک Organic Architecture

معماری ارگانیک Organic Architecture

پیش گفتار

از معماری رحم تا گور- که انسان زندگی خود را آغاز و به پایان می برد- پیوسته خود را در فضاهای مختلف می یابد؛ اما کمتر فضایی- که در طول زندگی، انسان را در خود جای می دهد- ویژگی های کالبدی معماری اول و آخر انسان را دارا می باشد.
بخش اعظم عمر ما، در فضاهای مختف بناها سپری می شود که به کمک ساختارها و جداره ها شکل گرفته اند. این فضاها، محیطی را ایجاد می کنند که بسیاری از فعالیت های ما در آن صورت می گیرد.
در این کاوش بر آن بوده ایم تا کلیت فضای معماری را مورد بحث قرار دهیم؛ چرا که فضا نخستین عنصر مورد استفاده ی معمارو طراح می باشد.​



معماری ارگانیک Organic Architecture

فلسفه ی طراحی معمارانه مربوط به اوایل قرن بیستم که بیان می دارد یک بنا باید ساختارو پلانی داشته باشد که نیازهای کارکردی آن با محیط طبیعی اش هم ساز باشد و فرم یک وضوح عقلانی و کلیتی یک پارچه به خود بگیرد. شکل ها یا فرم ها در چنین حالتی اغلب خطوط طراحی نا منظمی هستند و یه نظر می رسد به فرم های موجود در طبیعت شبیه می باشند {معماری اندام وار یا اندامین معادل های فارسی آن هستند.}​

ارگانیک Organic
{مشخصه ی} مربوط به اشکال و فرم های دارای خطوط کناره نما (contours) ی نامنظم، کهبهنظر می رسد به خطوط کناره نمای گیاهان یا حیوانات زنده شباهت دارند.{اندامین ,می تواند معادلفارسی آن باشد.}​


فضا

فضا ، نخستین عنصر مورد استفاده ی طراح و رکن اصلی طراحی داخلی است. ما نه تنها در این فضا حرکت می کنیم ؛ بلکه در آن شکل ها را می بینیم؛ صداها را می شنویم ؛ نسیم ملایم و گرمای خورشید را احساس می کنیم و رایحه ی گل ها را استشمام می کنیم. فضا ، ویژگی های لذت بخش و زیبای چنین عناصری را از پیرامون خود می گیرد.
فضا همچون سنگ و چوب ، یک ماده ی اصلی است ، اما بی شکل و نامتراکم. فضای لایتناهی تعریف نشده است ؛ با این حال ،هنگامی که عنصری در حوزه ی آن قرار بگیرد ، روابط چندگانه ای - هم بین فضا و عناصر و هم بین خود این عناصر- ایجاد می شود. بنابراین ، چنین روابطی فضا را شکل می دهند و ما هم آن را درک می کنیم.​

فضاهای معماری

با نظم دادن به عناصر هندسی نظیر نقطه ، صفحه ، و حجم می توان به بیان چگونگی و تعریف فضا پرداخت. در مقیاس معماری ، این عناصر اصلی در مورد ستون ها و تیرها به شکل خط و در مورد دیوارها ، کف ها و سقف ها به شکل صفحه در می آیند.​

یک ستون نشانگر یک نقطه در فضا است و آن را قابل روئت می کند.
دو ستون ، پرده ای فضایی را در ذهن تداعی میکند که می توان از میان آن گذشت.
هرگاه ستون ها به عنوان تکیه گاه یک تیر قرار بگیرند ، جبهه های صفحه ای شفافی را در فضا ترسیم می کنند.
یک دیوار ، صفحه ای است برای جدا کردن مکانی از مکان دیگر.
کف ، به کمک مرزهای داخلی محدوده ی فضا را مشخص می کند.
سقف ، سرپناهی است برای فضای زیرین خود.​

عناصری که نام برده شد در طراحی بنا در کنار یک دیگر قرار می گیرند تا به بنا شکل بدهند؛ درون و بیرون آن را از یک دیگر جدا کنند و مرزهای فضای داخلی را مشخص کنند.​


فضاهای خارجی

شکل ، اندازه ونظم خاص یک بنا ، گویای واکنشی است که طراح نسبت به نیازهای کاربردی ، جنبه های فنی و ساختاری ساختمان ، جنبه های اقتصادی و ویژگی های حاکی از نقش و حالت آن دارد. علاوه بر این ، یک معمار باید بافت فیزیکی محل بنا و فضای خارجی آن را نیز در نظر داشته باشد.
یک بنا می تواند از چند طریق با محل خود در ارتباط باشد : امکان دارد در آن ادغام شده و یا بر آن مشرف باشد. ممکن است که بخشی از فضای خارجی را احاطه کرده و یا آن را به تصرف خود در آورد. بعضی مواقع هم یکی از نماهای بنا به شکل خاصی در آورده می شود تا یکی از ویژگی های آن را منعکس کند و یا مرز آن با فضاهای خارجی را نشان دهد. در هر دو صورت ، بایستی به روابط بالقوه ای که دیوارهای خارجی بنا ، بین فضای داخلی و خارجی به وجود می آورند توجه زیادی شود.​

از خارج به داخل

دیوارهای خارجی یک بنا ، مرز میان فضای داخل و خارج را تشکیل داده و نشانگر ویژگی های هر کدام هستند. این دیوارها ، ممکن است ضخیم و سخت بوده و مرز کاملا مشخصی را میان محیط محدود داخل و فضای خارج ایجاد کنند و یا این که نازک و شفاف باشند و تا حدی فضای داخل و خارج بنا را در یک دیگر ادغام کنند.
پنجره ها و راهروهای ورودی که در دیوراهای جانبی بنا تعبیه می شوند ، فضای ارتباطی بین داخل و خارج آن را تشکیل می دهند. معمولا شکل ، اندازه و آرایش آنها بیان گر برخی از خصوصیات فضای داخل بناست. بعضی از فضاهای ارتباطی ، هم به خارج و هم به داخل بنا پیوستگی دارند، به گونه ای که می توان از آنها به عنوان رابطی میان این دو محیط استفاده برد.
یکی از انواع معمول چنین فضاهایی در بناهای مسکونی، ایوان است. تنوع در فرهنگ و در اقلیم، موجب پیداش اشکال مختلفی از این ساختار شده است که از آن جمله می توان ایوان سراسری، ایوانک سرپوشده را نام برد.​





فضای داخلی

به محض ورود به یک بنا، احساس می کنیم در بند و محصور شده ایم. علت این امر، وجود عناصری چون کف ، دیوار و سقف است که فضای داخل بنا را ممحصور کرده اند. این عناصر معماری، حد و مرز فیزیکی بناها را مشخص می کنند؛ فضا را محصور می کنند؛ برای آن مرز تعیین می کنند و آن را از فضاهای داخلی اطراف و فضای خارج آن متمایز می سازند.
کف، سقف و دیوارها، تنها مشخص کنندگان کمیت فضا نیستند ؛ چرا که ظاهر و شکل این عناصر و طرح پنجره ها و ورودی ها ، این فضای محصور را با ویژگی های خاص مربوط به معماری و فضا ، می آرایند. کاربرد اصلاحاتی نظیر تالار اصلی، فضای سرپوشده، اتاق نورگیر و شاه نشین تنها برای نمایاندن کوچکی و بزرگی فضا نیست؛ بلکه اندازه و ابعاد، میزان دریافت نور، ویژگی های سطوح محصورکننده و چگونگی ارتباط آن با فضاهای مجاور نیز مشخص می شود.
طراحی داخلی- به ناچار- از تعریف معماری از فضا، پا فراتر می نهد. یک طراح داخلی باید هنگام برنامه ریزی جهت نظم دادن به فضا، مبله کردن و آرایش آن ، هم از خصوصیات بالقوه ی بنا در زمینه ی اصلاح و آرایش آگاه باشد و هم بر ویژگی های معمارانه ی آن، وقوف کاملی داشته باشد. روی این اصل، طراحی فضای داخلی نیاز به درک نحوه ی شکل گیری این فضا توسط نظام ساختمانی بنا و تعریف آن دارد. با چنین نگرشی ، طراح قادر خواهد بود تا عملا با یک فضا کار کند ؛ به همان شکل آن را ادامه دهد و ترکیبی را که در مقابل ویژگی های ضروری یک فضای معماری قرار می گیرد، اریه دهد.​




فضاهای ساختاری

سیستم ساختاری یک بنا، فرم و طرح اصلی فضاهای داخلی آن را تعیین می کند. با وجود این ، ساختار چنین فضاهایی در نهایت از سوی عناصر طراحی داخلی شکل می گیرد. واژه ی « ساختار» در این جا، در مفهوم فیزیکی آن به کار نرفته است؛ بلکه به معنای انتخاب و آرایش عناصر داخلی است؛ به طوری که روابط قابل رویت این عناصر، فضای داخلی یک مکان را مشخص کرده و بدان نظم ببخشد.
دیوارک ها و سقف های کاذب معمولا برای تعیین یا تغییر فضای داخل چارچوب یا اسکلت ساختاری بنا، به کار می روند.
شکل و نظم اثاثیه نیز می تواند همچون دیوارها در یک فضای بزرگ ایجاد نوعی محصوریت کرده و الگوهای خاصی را به نمایش بگذارد. حتما یک عنصر تنها قادر است از طریق فرم، اندازه و شکل خود فضایی را تحت الشعاع قرار داده و حوزه ی فضایی اطرافش را نظم ببخشد.
نور والگوهای تاریک و روشن آن باعث می شود تا قسمتی از فضا جلب نظر کرده و در عوض از اهمیت سایر قسمت ها کاسته شود و در نتیجه، فضا از این طریق تقسم بندی شود.​

طراحی داخلی

سطح صفحاتی چون دیوار، کف و سقف می تواند مرزهایی یک مکان را به وجود آورد. آنچه بر درک ما از موقعیت نسبی شان در فضا تاثیر می گذارد رنگ، بافت و طرح آنهاست که این مسئله به نوبه ی خود، آگاهی مارا از ابعاد، اندازه و تناسب یک مکان، تحت الشعاع قرار می دهد.
حتی ویژگی های صوتی سطوح یک مکان هم، می تواند مرزهای ظاهری فضای آن را تحت تاثیر قرار دهد. سطوح نرم و جاذب، صداها را خنثی کرده و مرزهای صوتی یک مکان را گسترش می دهد و در عوض سطوح سخت باعث انعکاس صداها در یک مکان شده و بر وجود مرزهای فیزیکی آن، تاکید می ورزند.
در نهایت، شکل گیری فضا به نحوه ی استفاده ی ما از آن بستگی دارد. ماهیت فعالیت های ما، و نحوی ی انجام آنها بر طرح، نظم و سازمان دهی فضای داخلی تاثیر می گذارد.​



فرم فضایی

این سیستم ساختاری است که برای نخستین بار فضاهای داخلی را شکل می دهد. پس ازآن، صفحات دیوار و سقف، آن را مشخص می کند و سر انجام، درها و پنجره ها این فضاها را به فضاهای دیگر متصل می کنند. هر بنا، دارای الگوی مشخصی ازاین عناصر و سیستم هاست وهرالگویی، هندسه ی خاص خود را داراست که حجمی از فضا را به شکل خاص خودش در می آورد.
فهم را بطه ی میان شکل عناصر مشخص کننده ی فضا و شکل فضایی مشخص شده در یک طرح زمینی، البته سودمند است. این رابطه یا متاثراست از ساختار و یا از فضا. در هر دو حال، ما باید قادر به درک عاملی دیگر، به عنوان شریکی همسان در این رابطه باشیم.
مشاهده ی این رابطه ی دوگانه ی طرح زمینی- که از طریق آرایش و نظم عناطر طراحی داخلی نظیر میزها و صندلی ها به وجود می آید- نیز، به همان میزان سودمند است.
زمانی که یک صندلی در مکانی قرار می گیرد، نه تنها فضایی را اشغال می کند؛ بلکه نوعی رابطه ی فضایی هم میان خود محیط اطرافش به وجود می آورد. ما غیر از شکل صندلی، باید قادر به درک چیزهای دیگری باشیم و بتوانیم پس از اشغال فضای خالی، شکل فضای اطراف آن را هم تشخیص بدهیم.
با افزایش عناصر یک طرح، روابط فضایی نیز تنوع می یابد. این عناصر، درون مجموعه ها و دسته هایی قرار می گیرند که هر کدام، نه تنها فضا را اشغال می کنند؛ بلکه بیانگر یا مشخص کننده ی یک فرم فضایی نیز هستند.​




ابعاد فضایی

ابعاد فضایی داخلی نیز همانند فرم فضایی، به طور مستقیم با ماهیت ساختاری بنا،استحکام مصالح و اندازه و فاصله ی اعضای آن ارتباط می یابد. ابعاد فضا، به نوبه ی خود مشخص کننده ی تناسب و اندازه ی یک مکان بوده و بر نحوه ی استفاده ی آن تاثیر می گذارد.
عرض- که یکی از ابعاد افقی فضا محسوب می شود- از قدیم به سبب نوع مصالح و روش های سقف زنی محدود بوده است. امروزه به کمک منابع مورد نیازو مقرون به صرفه، تقریبا از لحاظ فنی ساخت هرگونه بنایی ممکن است. تیرهای چوبی یا فلزی و سقف های پیش ساخته ی بتونی قادرند بر دهانه ای به عرض 30 فوت(9 متر) قوس بزنند. با خرپاهای چوبی یا فلزی، حتی می توان بر دهانه ای به عرض 60 فوت( 18 متر) یا بیشتر به هم قوس زد. قوس زدن بر دهانه ی عریض تر، به کمک قاب های فضایی، انواع ساختارهای قوسی مثل گنبدها،سیستم های معلق و پرده هایی که با فشار هوا حمایت می شوند، امکان پذیر است.
در حالی که ممکن است عرض فضای داخلی یک مکان، به علت ضرورت های اولیه ی ساختار، محدود شود می توان آن را بر حسب مقتضیات سکنه و مرزبندی های مورد نیاز میان افراد و فعالیت های آن ها شکل داد.
حدود طول- بعد افقی دیگر فضا- بر حسب دلخواه و یا شرایط موجود تعیین می شود. طول و عرض فضا- با کمک یکدیگر- تناسب و شکل پلان یک اتاق را مشخص می کنند.
یک مکان مربع شکل با طول و عرض یکسان، حجم ثابت و شکل هندسی منظمی را داراست.
یکسانی اضلاع، باعث تمرکز یافتن وسط آن می شود که این مرکزیت، با پوشیده بودن فضای آن به وسیله ی سقفی گنبدی یا هرمی تشدید می شود.
برای کاهش این مرکزیت می توان شکل سقف را نا متقارن انتخاب کرد و یا یک یا چند دیوار را به اشکال مختلفی در آورد.​



تاثیر ارتفاع های گوناگون سقف

سومین بعد فضای داخلی، ارتفاع ان است که به وسیله ی سقف مشخص می شود. این بعد قائم به همان میزان ابعاد افقی فضا در شکل دهی به کیفیت فضا موثر است.
در حالی که تعبیر ما از ابعاد افقی یک مکان، به جهت عدم دید کافی ناقص است؛ از مقایسه ی قد خودمان با ارتفاع یک مکان، درک دقیق تری ازاین بعد قائم خواهیم داشت. به نظر می رسد تغییر محسوس در ارتفاع یک مکان، بیش از تغییری مشابه در طول یا عرض؛ بر دید ما نسبت به فضا اثر می گذارد.
سقف های بلند معمولا القا کننده ی رفعت و شکوه اند؛ در حالی که سقف های کوتاه تداعی کننده ی فضایی صمیمانه و گرم(همانند فضای غارها) هستند.البته نباید پنداشت که تعبیر ما از ابعاد یک فضا تنها تحت تاثیر ارتفاع آن است؛ بلکه، رابطه ی ارتفاع با طول و عرض آن هم در این امر سنجیده می شود.
سقفی که توسط کف طبقه ی بالا به وجود می آید، معمولا صاف است و حال آنکه سقفی که به وسیله ی ساختار بام شگل می گیرد، قادر به انعکاس شکل خود و نحوه ی پوشش فضاست.
اشکال تک شیب، شیروانی و قوسی سقف، به فضا جهت می دهند؛ در حالی که سقف های گنبدی و هرمی ، مرکزیت فضا را مورد تاکید قرار می دهند.
سازه ی بی حفاظ بام می تواند به سقف شفافیت، بافت، الگو و کارکرد ببخشد.​



گذار فضایی

اگرچه فضاهای منفرد برای مقاصد یا انجام فعالیت های خاصی طراحی و ساخته می شوند؛ با این حال تمام آنها در محدوده ی یک بنا گرد هم می آیند؛ چرا که کارکردی مرتبط با یکدیگر دارند؛ کاربران آنها از یک گروه هستند و کاربرد آنها نیز یکسان می باشد. چگونگی ارتباط فضاهای داخلی، نه تنها از طریق وضعیت نسبی آنها در طرح فضایی بنا مشخص می شود؛ بلکه به ماهیت فضاهای رابط و مرزهای مشترک آنها نیز بستگی دارد.
صفحات کف و دیوارو سقف قسمتی از فضا را مشخص و تفکیک می کنند. در این میان، دیوار از آن جهت که نسبت به راستای میدان دید دارای وضعیتی قائم است- به عنوان یک مرز فضایی- نمودی بیشتر دارد. این عنصر، میدان دید را محدود کرده و در مقابل جابه جایی به عنوان مانع عمل می کند. درها و پنجره ها که با گشودگی قسمتی از دیوار به وجود می آیند، باعث ایجاد ارتباط بین فضای اطراف و فضای داخلی- که در اصل قسمتی از آن بوده است- باعث می شوند.​
 

head of flower

عضو جدید
&

&

ورودی ها​

درها، میان فضاها ارتباط فیزیکی برقرار می کنند. اگر بسته باشند فضایی را از فضای مجاور جدا می کنند و اگر باز باشند باعث ایجاد ارتباط بصری، فضایی و صوتی میان فضاها می شوند. وقتی درهای بزرگ باز هستند از محصوریت کامل فضا کاسته و باعث افزایش ارتباط آن با فضای مجاور یا فضای بیرونی می شوند.

ضخامت دیوارها، در محل درها نمایان می شود. این ضخامت، میزان تفکیکی را که ما هنگام گذر از یک ورودی احساس می کنیم مشخص می سازد. اندازه و ظاهر یک ورودی، خود، نمادی است از ماهیت فضایی که در آن قدم می گذاریم.

تعداد و موقعیت درهایی که در اطراف یک فضا قرار دارند، نحوه ی جابه جایی، آرایش اثاثیه و ترنیب فعالیت های ما را تحت تاثیر قرار می دهند.


پنجره ها​
پنجره ها، نور و هوا را به فضای داخلی هدایت کرده و چشم اندازی از بیرون یا فضاهای دیگر به نمایش می گذارند. اندازه و محل آنها، بر دیواری که در آن نصب شده اند و نیز بر میزان تفکیک فضای داخلی و محیط خارجی، موثر است.

پنجره هایی که در دیوار نصب می شوند، از طریق نور دهی و چشم اندازشان جلب توجه کرده و در عین حال، محصوریت ناشی از دیوار را حفظ می کنند. دیوارهای شیشه ای و پنجره های بزرگ ، سعی در تلفیق فضای داخل و خارج- ولو از راه قوه ی بینایی- دارند. شکل ظاهری قاب پنجره ها در هر مورد قادر است محدودیت های یک فضای داخلی را تشدید کرده یا کاهش دهد.

پنجره های داخلی نیز در حالت مشابهی، فضا را ظاهرا بزرگ تر از حدود فیزیکی آن نشان می دهند و آن را با محیط اطرافش به نظر، یکپارچه می سازند.

راه پله​
راه پله ها نیز در جا به جایی فضایی بین اتاق ها، عناصر مهمی محسوب می شوند. برای نمونه، تعدادی پله ی خارجی که منتهی به ورودی ساختمان می شوند، می توانند محدوده ی اختصاصی و عمومی را از هم جدا کرده و عمل ورود به فضای انتقالی مثل هشتی ورودی و ایوانک ، بهبود ببخشند.

راه پله های داخلی، سطوح مختلف ساختمان را با یکدیگر مرتبط می سازند. چگونگی تحقق این کارکرد راه پله، به حرکت ما در فضا- از جمله، رسش به راه پله، سرعت و کیفیت بالا و پایین رفتن و کارهایی که ضمن حرکت در این سیر، میتوانیم انجام دهیم- شکل می بخشد. عموما پله های کوتاه پهن و کوتاه ،مارا به درون فرا می خوانند؛ در حالی که راه پله های باریک و شیب دار، اغلب منتهی به فضاهای اختصاصی ساختمان می شوند. پاگردهایی که مسیر پله هارا قطع می کنند امکان تغییر جهت دادن راه پله هارا فراهم می سازند و به ما مجالی برای استراحت، توقف و دیدن محیط می دهند.

یک راه پله ، ممکن است فضای زیادی را اشغال کند؛ با این حال می تونا به چند شیوه، آن را با فضای داخلی هماهنگ ساخت : می توان با آن فضا را پر کرده و برای کانونی ایجاد کرد؛ می توان آن را در امتداد یکی از لبه هایش کشید یا آن را دور یک فضا پیچاند. همچنین می توان آن را به مرزهای یک فضا منتقل کرد یا به مجموعه ای از پله ها گسترش داد.


تعریف فضا​
طراحی و تهیه نقشه های معماری یک بنای جدید، مواردی نظیر: ماهیت فعالیت هایی که در بنا صورت خواهد گرفت، نیازهای فضایی فرم، اندازه و نور و نیز روابط مطلوب میان فضاهای مختلف داخلی را در نظر می گیرد. با این حال ، اگر مقرر شود استفاده ای دیگری را نیز از یک بنای احداثی صورت بگیرد، باید میان اقدامات مقتضی و شرایط موجود، هماهنگی به عمل آید: هرکجا ناهماهنگیی وجود داشت، احتمالا باید فضاهای موجود را اصلاح کرد.

این اصلاحات اساسی دو دسته اند: دسته ی نخست در مرزهای فضای داخلی، تغییراتی ساختاری پدید می آورند؛ ولی اصلاح پایدارتر از نوع دوم است که شامل اصلاحات غیر ساختاری و تغییراتی در طراحی داخلی می باشد.

یک تغییر ساختاری، معمولا شامل حذف یا اضافه کردن دیوارهاست: کاری که به منظور تغییر شکل و آرایش مجدد طرح فضاهای موحود یا اضافه کردن فضایی جدید، انجام می شود.

گشودگی های جدید دیوار​
همچنین می توان شکل گشودگی های موجود را در محدوده ی یک فضا، تغییر داد.برای بهره مندی از یک چشم انداز و یا افزایش نور، می توان بر تعداد پنجره ها افزود و یا آنها را بزرگ تر کرد. همچنین به منظور دسترسی بهتر به یک فضا و یا جابه جایی بهتر در آن، می توان محل ورودی ها را تغییر داد و یا ورودی دیگری ساخت که در این صورت، می توان دو فضای مجاور را در هم تلفیق کرد.

هرگونه تغییر در مرزهای فیزیکی یک فضا، باید با دقت انجام شود تا از توزیع نامطلوب تمامیت ساختاری یک بنا، جلوگیری شود. با استفاده از سیستم تیرو شاه تیر- و در صورت استجکام ساختار زیرین در مقابل بارهای متمرکز تیرهای جدید- می توان قسمتی از یک دیوار باربر را حذف کرد. به همین طریق، می توان با کمک تعداد مناسبی از نعل های درگاهی، گشودگی های جدیدی را در دیوارهای باربر ایجاد کرد تا حمل بار دیوار در بالای گشودگی صورت بگیرد.

توسعه در جهت قائم​
به منظور افزودن یک راه پله، روشن تر کردن یک فضا با نور طبیعی، و ایجاد رابطه ی قائم میان دو سطح فضا، باید تغییراتی ساختاری در کف و سقف ایجاد نمود که در این صورت، هرگونه تغییر در چنین ساختارهای افقی، مستلزم تقویت کناره های گشودگی های جدید و حمایت آنها توسط تیرهاست که آنها نیز باید با ستون ها و یا دیوارهای باربر حمایت شوند.


تناسب فضا​
در حالی که نواحی داخلی- در کنار توجه به سایت ساختمان و ساختمان های مجاور– بر اساس ملاحظات مذکور سازمان دهی می یابند؛ شکل و فرم ساختمان جدید، طرح ریزی می شود.

معمولا فضای در دسترس، هنگام مواجه با یک ساختار موجود راه حل هایی برای بهترین استفاده از آنها به دست می دهد. ورودی های یک فضا ممکن است با تعریف یک الگوی حرکتی، محدوده را به حوزه های معینی تقسیم کنند که برخی از آنها نسبت به بقیه از حالت دسترسی بیشتری برخورد دارند. بعضی از آنها هم ممکن است برای جا دادن فعالیت های گروهی، بزرگ باشند یا نباشند و یا به پنجره های خارجی یا نور طبیعی- جهت تهویه و روشنایی- دسترسی داشته باشند. بقیه نیز ممکن است درون گرا باشند یا مرکز طبیعی جذابی را دربر بگیرند همانند یک پنجره ی دارای دید و یا یک شومینه.

نظم دهی پلانی​
از تجزیه و تحلیل نهایی فعالیت ها و فضاها، می توان نیازهای فضایی هر فعالیت را با ویژگی های فضایی موجود، تطبیق داد. آنگاه وظیفه ی طراحی، به انتخاب و تنظیم مبلمان، پرداخت تکمیلی و روشنایی- به صورت الگوهای سه بعدی داخل محدوده های فضایی داده شده- معطوف می شود. این نظم دهی به اشکال و فرم ها در فضا، باید به ملاک های هر دو جنبه ی کارکردی و زیبایی شناسی پاسخ دهد.

کارکرد​
دسته بندی کارکردی مبلمان
ابعاد متناسب و آشکار
فواصل متاسب اجتماعی
حریم خصوصی مناسب دیداری و شنیداری
سازگاری و انعطاف پذیری یکسان
نور دهی مناسب یا دیگر خدمات الکتریکی و مکانیکی​
زیبایی شناسی​
مقیاس مناسب برای فضا و کارکرد
دسته بندی دیداری: وحدت در عین کثرت
مطالعات بر مبنای شکل
ترکیب بندی سه بعدی: ریتم ، هارمونی(هماهنگی)، تعادل
جهت گیری مناسب به سمت نور، دید یا یک کانون داخلی
شکل ، رنگ، بافت و الگو​
تناسب تنگاتنگ​
به طور کلی ، ترنیبات پلانی را- با توجه به چگونگی استفاده ی هر کدام از فضای در دسترس – می توان به دو دسته ی وسیع طبقه بندی نمود: دسته ی نخست، یک تناسب تنگاتنگ را بین ماهیت فعالیت و ترتیبات مبلمان و تجهیزات نمایش می دهد. این تناسب، ممکن است خصوصا هنگامی که فضای ارزش ویا کارایی ویژه ای دارد، حائز اهمیت باشد. لزوم دقت بسیار در طرح ریزی ترتیبی با تناسب تنگاتنگ- با لحاظ این نکته که قابلیت تطبیق آن با سایر کاربری ها، اندک است- شایان توجه می باشد.

در یک ترتیب با تناسب تنگاتنگ، معمولا از مبلمان مدولار یا مبلمان تک واحدی استفاده می شود که می توانند به روش های مختلفی با یکدیگر تلفیق یافته و ساختارهای واحد و عمدتا چند منظوره ای را، تشکیل دهند. چنین ساختارهایی، فضا را به نحو کارآمدی در خدمت می گیرند و میزان فضای بیشتری را در اطراف خود باقی می گذارند. یک ترتیب به هم فشرده از مبلمان مدولار نیز، می تواند برای تعریف فضای داخل یک حجم بزرگ تر به کار رود که در این صورت، خصوصی بودن و محرمیت فضا بیشتر خواهد شد.

در نهایت، یک ترتیب دارای تناسبات تنگاتنگ، می تواند در داخل یک فضا ساخته شده و به حوزه ای پایدار از معماری یک اتاق، مبدل شود.مبلمان درون سازنیز- همچون ترتیبات مدولار و یا تک واحدی- فضا را با کارآیی بیشتر مورد استفاده قرار می دهد، ظاهری نظام مند و یکپارچه ارایه می کند و سرانجام، از آشفتگی دیداری در یک فضا می کاهد.

تناسب آزاد​
دسته ی دوم- ومعمول تر ترتیبات پلانی- بیان کننده ی نوعی تناسب آزادتر، بین کارکردها و فضاها است. این ترتیبات ازاد، به جهت انعطاف پذیری و تنوعی که تامین می کنند، مطلوب هستند.

اکثر اتاق های دارای تناسبات آزاد، می توانند پاسخ گوی استفاده های متنوعی باشند؛ خصوصا اگر مبلمان مورد استفاده بتواند آزادانه جا به جا شده و دوباره چیده شود. این انعطاف پذیری در مقابل تغییر کاربردی یا شرایط، یک ترتیب آزاد را به شیوه ی طرح ریزی متدوال تر از مبلمان درون یک فضا، مبدل می سازد. افزون بر این ، تلفیق انواع مبلمان با سایر انواع، اندازه ها و شیوه ها، این امکان را مهیا می سازد تا در طول زمان انتخاب شوند و با هرگونه شرایط طراحی، سازگاری داشته باشند.

تناسب آزاد، محتاج ترکیب بندی ناشی از تفکر فرم های سه بعدی ، در فضاست.

[FONT=Armin_Titr]"فرم-فضا-نظم"[/FONT][FONT=Armin_Titr][/FONT]
 

makan_k

عضو جدید
کاربر ممتاز
شباهت ها و تفاوت های طراحی لباس با معماری

شباهت ها و تفاوت های طراحی لباس با معماری

:warn:شباهت ها و تفاوت های طراحی لباس با معماری
در فیلم مستند اسکیچ های فرنک گیری ساخته سال 2005 صحنه ای بسیار جالبی وجود دارد. در این صحنه، گیری قیچی به دست در حال کار روی ماکت یک پروژه است و هرازگاهی کاغذی را می برد و بر ماکت می افزاید، تا به فرم ایدال خود برسد. این صحنه برای یک لحظه بیننده را گمراه کرده که مبادا، گیری در حال طراحی لباس است تا معماری. این صحنه فیلم کیلید جواب به این سوال است که چرا فرم ساختمان های گیری بیشتر شبیه به فرم لباس است تا فرمی از ساختمانی که ما در ذهن خود داریم. شاید گیری از جمله معمارانی باشد که هم در روش طراحی و هم در خروجی کارهایش بیشترین اشتراک را با طراحان لباس دارد. ولی آیا گیری یک استثنا است یا این که نقاط اشتراک بیشتری میان معماری و طراحی لباس وجود دارد. این سوالی است که این نمایشگاه با قرار دادن معماری و فشن در کنار هم سعی در پاسخ گویی به آن را دارد. و اما شباهت ها و چه تفاوت هایی میان طراحی لباس و ساختمان چیست؟
لباس و ساختمان هر دو وسیله ای برای پوشش بدن هستند. هر دو نقشی اجتماعی دارند. و در نهایت در مدل ها و روش ساخت نقاط مشترک زیادی دارند.
شاید برای اولین بار فقط به یک دلیل انسان لباس به تن کرد و آن هم برای حفظ بدن از عوامل بیرونی مانند گرما سرماو... بود و اتفاقا به همین دلایل انسانها برای اولین بار برای خود سرپناهی ساختند تا بتوانند خود را در مقابل طبیعت خشن حفظ کنند. از این رو شاید مهمترین کاربرد لباس و ساختمان حفاظت انسان در برابر این عوامل طبیعی باشد.
لباس همواره وسیله ای برای نشان دادن جایگاه اجتماعی و حتی طرز تفکر افراد بوده است و نقش نشانه و سنبل را داشته است. در معماری نیز این سبک های مختلف معماری به عنوان نشانه وسنبل برای نشان دادن جایگاه اجتماعی ساختمان و یا صاحب ساختمان به کار می روند. معمولا عادت داریم که از روی لباس افراد درباره شخصیت او پیش داوری کنیم و یا با دیدن یک خانه سعی در به تصویر کشیدن شخصیت صاحب آن خانه را داریم. حتی اگر در بیشتر این پیش داوری ها راه به خطا ببریم باز از لباس و خانه افراد برای تشخیص شخصیت آنها استفاده می کنیم. در خیلی از موارد نیز یک فرم خواص از لباس و یا یک سبک خواص از معماری تبدیل به نشانه ای رسمی برای یک گروه و طبقه مشخص اجتماعی می شود. از اینگونه نمونه ها در تمام جوامع دیده می شود. مثال بسیار واضح و قابل لمس آن در جامعه امروز ما لباس متفاوت روحانیت از دیگر مردم و معماری متفاوت اماکن مذهبی از دیگر اماکن است.
مورد دیگر اشتراک در روش ساخت است. فرم و سبک های ساخت نیز میان فشن و معماری نقاط مشترک زیادی وجود دارد. همان گونه که در ابتدا به آن اشاره شد گیری فرد است که سبک معماری آن با سبک طراحی لباس نقاط اشتراک زیادی دارد. از این گونه اشتراکات زیاد می توان یافت. در بالای این نوشتار عکسی از نمای داخلی ترمینال بندر یوکوهاما کار FOA هست که فکر نکنم کسی باشد که آن را ببیند و به یاد چینهای دامن های پر چین نیفتد. هرکسی می تواند با کمی دقت از بسیاری از این گونه اشتراکات را کشف کند. که البته نمایشگاه Skin + Bones سعی کرده تا بهترین نمونه های آن را به نمایش بگذارد. ناگفته نماند که ایده ایجاد این نمایشگاه نیز از تشابه بسیار زیاد یک سبک طراحی لباس با سبک دیکانستراکشون معماری می آید.
و اما بین معماری و فشن چه تفاوت هایی و جود دارد. خوب اولین تفاوتی که به نظر هرکسی می رسد اختلاف در اسکیل است. جای شکی نیست که تفاوت مقیاس ساخت این دو باعث می شود خیلی از کارهایی که در طراحی لباس می توان کرد در معماری نتوان انجام داد و البته برعکس آن نیز صادق است.
تفاوت دیگر در قابلیت لمس کردن است. لباس را می توان لمس کرد ولی اکثریت افراد علاقه ای به لمس کردن ساختمان از خود نشان نمی دهند. از طرفی دیگر فرم لباس با انسان است که جلوه پیدا می کند و با نمایش لباسی که بر تن انسان نیست نمی توان به راحتی پی به فرم و حالت لباس برد. ولی هرچند معماری هم با وجود انسان است که معنا می یابد ولی فرم و شکل در معماری وابسته به وجود انسان در درون آن نیست.
ولی تفاوت عمده میان لباس و معماری در متغیر بودن فرم لباس است. یعنی وقتی که شما یک لباس را پوشیدید با وقتی که تنتان نیست فرم آن فرق می کند. حتی فرم لباس بر تن افراد مختلف نیز تغییر می یابد. در این نمایشگاه لباسی زنانه وجود دارد که وقتی روی زمین پهن می شود دایره است که در آن 3 تا سوراخ وجود دارد. ولی وقتی این لباس را در بدن مدل می بینید هرگز نمی توانید حدس زد که این لباس دارای فرمی دایره ای شکل است. این قدرتی است که فشن دارد ولی معماری از آن بر خوردار نیست. در معماری معمولا فرم ساختمان تغییر نمی کند .
 

معمارباشی

عضو جدید
خانه ی طباطبایی ها
کاشان

http://www.www.www.iran-eng.ir/imagehosting/8264471ecad1d1440.jpg

http://www.www.www.iran-eng.ir/imagehosting/8264471ecad1e0667.jpg

http://www.www.www.iran-eng.ir/imagehosting/8264472f5f5e8cf0a.jpg

http://www.www.www.iran-eng.ir/imagehosting/8264472f5f5e7d8f2.jpg

http://www.www.www.iran-eng.ir/imagehosting/8264472f5f5e6bfb3.jpg

http://www.www.www.iran-eng.ir/imagehosting/8264472f61d1df8ed.jpg

http://www.www.www.iran-eng.ir/imagehosting/8264472f61d1f028a.jpg

http://www.www.www.iran-eng.ir/imagehosting/8264472f61d20be33.jpg
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا