پرواز : چند ثانیه

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جواب همون سوالا بود که میپرسیدم سواله همین گنجیشکه از خدا بود الان احساس میکنم اگه روزی از چیزی یا کسی ناراحت میشدم خدا میخواسته منو بیشتر بکشونه سمته خودش خدای مهربونی داریم غیرازین نیست


دست به دامن خدا که ميشوم…
چيزي آهسته درون من به صدا ميايد که: نترس!
از باختن تا ساختن دوباره…
فاصله اي نيست…
 

arash 4

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
✿پــــــــــــــــــــــــــرواز✿



چه ساعت هایی که غرق در شادی و غرور، تو رو که پشت همه موفقیت هام قایم شده بودی از یاد بردم اما تو همیشه به یادم بودی
چه روزهایی که سرم تو لاکم کردم و توی غصه هایی که فکر میکردم تو برای تلافی کارهای بدم برام فرستادی دست و پا زدم ، اما تو همیشه کاری کردی که به صلاح من است
خدایا
وقتی خسته از همه جا و همه کس ناامیدانه به تو پناه آوردم تو پناهم دادی
وقتی از آدم های دور و برم دلم گرفت و دنیا غم هاش رو بهم ارزونی کرد تو به قلبم آرامش دادی
خدایا
تو با حضورت به خنده هام هدف دادی ، به گریه هام دلیل دادی ، به زندگیم ، به نفس کشیدنم رنگ دادی
وقتی قلبم تپید تو همه عظمت و بزرگیت رو تو قلب کوچک و خسته ام جا دادی
وقتی دوستام درددلاشون را برام گفتن و من خالصانه رو به درگاهت براشون دعا کردم فهمیدم که غم و غصه های دیگرون بارش سنگین تر از از غصه های خودمه اون وقت تو وجودم شیرینیه به یاد دیگران بودن رو چشیدم
وقتی بهم بخشیدی و ازم گرفتی فهمیدم این معادله زندگیه نه غصه خوردن واسه نداشته هاش نه شاد بودن واسه داشته ها
و وقتی به ازای نداشته ها بهم چیز های دیگه ای دادی اونوقت به بزرگی و مهربونیت بیشتر پی بردم و فهمیدم بیشتر از اون چه که هستی باید مهربون باشی
خدا جونم خیلی دوست دارم خیلی زیاد و به خاطر همه چیز ممنون
خدایا به خاطر سه چیز سپاسگذارم
دادن هایت ندادن هایت گرفتن هایت
دادن هایت را نعمت،ندادن هایت را رحمت،گرفتن هایت را حکمت.

 

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز



خدایا...... من و هم پروازی هایم دست هایمان را به تو می سپاریم،نه برای اینکه چیزی طلب کنیم،بلکه برای اینکه می خواهیم دست هایمان را از امروز تا همیشه بگیری،تا دیگر هرگز نترسیم،تنها نباشیم و در میان دغدغه ها و آشفتگی ها دلگرم باشیم.
پس خدایا کمکمان کن تا پراکنده نشویم و به پروازمان به سمت تو ادامه دهیم.

 

arash 4

عضو جدید
کاربر ممتاز
[/QUOTE]
خدایا به خاطر سه چیز سپاسگذارم

دادن هایت ندادن هایت گرفتن هایت
دادن هایت را نعمت،ندادن هایت را رحمت،گرفتن هایت را حکمت.

[/QUOTE]
جالب بود جایگاهی که رسیدی ارزششو بدون و دعا کن برای همه خصوصاً من که به این جایگاه برسیم
 

arash 4

عضو جدید
کاربر ممتاز
قطره دلش دریا می خواست . خیلی وقت بود که به خدا گفته بود. هربار خدا می گفت از قطره تا دریا راهیست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا نیست.) قطره عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذلشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و و به آسمان رفت. و هر بار چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت. تا روزی که خدا گفت: (امروز روز توست.روز دریا شدن.) خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. اما... روزی قطره به خدا گفت: (از دریا بزرگتر هم هست؟) خدا گفتهست) قطره گفتپس من آنرا می خواهم. بزرگترین را بی نهایت را...) خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفتاین جا بی نهایت است.) آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می گشت تا عشق را توی آن بریزد... اما هیچ کلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که از چشم عاشق چکید ، خدا گفت: (حالا تو بی نهایتی ، زیرا که عکس من در اشک عاشق است.)
 

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قطره دلش دریا می خواست . خیلی وقت بود که به خدا گفته بود. هربار خدا می گفت از قطره تا دریا راهیست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا نیست.) قطره عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذلشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و و به آسمان رفت. و هر بار چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت. تا روزی که خدا گفت: (امروز روز توست.روز دریا شدن.) خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. اما... روزی قطره به خدا گفت: (از دریا بزرگتر هم هست؟) خدا گفتهست) قطره گفتپس من آنرا می خواهم. بزرگترین را بی نهایت را...) خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفتاین جا بی نهایت است.) آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می گشت تا عشق را توی آن بریزد... اما هیچ کلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که از چشم عاشق چکید ، خدا گفت: (حالا تو بی نهایتی ، زیرا که عکس من در اشک عاشق است.)

:cry:خیلییییییییی قشنگ بود خیلی
 

arash 4

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوابي ديدم ...
خواب ديدم در ساحل با خدا قدم ميزدم
بر پهناي آسمان صحنه هايي
از زندگيم برق ميزد
در هر صحنه , دو جفت پا روي شن ديدم
يكي متعلق به من و ديگري متعلق به خدا
وقتي آخرين صحنه در مقابلم برق زد
به پشت سر و به جاي پاهاي
روي شن نگاه كردم .
متوجه شدم كه چندين بار طول
مسير زندگيم
فقط يك جفت جاي پا روي شن بوده است
همچنين متوجه شدم كه اين در سخت ترين
و غمگين ترين دوران زندگيم بوده است
اين واقعا برايم ناراحت كننده بود
و درباره اش از خدا سوال كردم ,
خدايا , تو گفتي اگر به دنبال تو بيايم ,
درتمام راه با من خواهي بود .
ولي ديدم كه در سخت ترين دوران زندگيم
فقط يك جفت جاي پا وجود داشت .
نميدانم چرا هنگامي كه بيش از هر وقت ديگر
به تو نياز داشتم , مرا تنها گذاشتي
خدا پاسخ داد , بنده بسيار عزيزم ,
من در كنارت هستم
و هرگز تنهايت نخواهم گذاشت .
اگر در آزمونها و رنجها , فقط
يك جفت جاي پا ديدي
زماني بود كه تو را در آغوشم حمل ميكردم .
 

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به دنبال خدا نگرد خدا در بیابان های خالی از انسان نیست
خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست

به دنبالش نگرد
...

خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست

خدا در قلبی است که برای تو می تپد

خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد

خدا آن جاست

در جمع عزیزترین هایت

خدا در دستی است که به یاری می گیری

در قلبی است که شاد می کنی

در لبخندی است که به لب می نشانی

خدا در بتکده و مسجد نیست

گشتنت زمان را هدر می دهد

خدا در عطر خوش نان است

خدا در جشن و سروری است که به پا می کنی

خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دور از انسان ها جست و جو مکن

خدا آن جا نیست

او جایی است که همه شادند

و جایی است که قلب شکسته ای نمانده

در نگاه پرافتخار مادری است به فرزندش

در نگاه عاشقانه زنی است به همسرش

باید از فرصت های کوتاه زندگی جاودانگی را جست

زندگی چالشی بزرگ است

مخاطره ای عظیم

فرصت یکه و یکتای زندگی را

نباید صرف چیزهای کم بها کرد

چیزهای اندک که مرگ آن ها را از ما می گیرد

زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ نمی تواند آن ها را از ما بگیرد

زندگی کاروان سرایی است که شب هنگام در آن اتراق می کنیم

و سپیده دمان از آن بیرون می رویم

فقط چیزهایی اهمیت دارند

چیزهایی که وقت کوچ ما از خانه بدن با ما همراه باشند

همچون معرفت بر خدا و به خود آیی

دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم

دنیا چیزی است که باید آن را برداریم و با خود همراه کنیم

سالکان حقیقی می دانند که همه آن زندگی باشکوه

هدیه ای از طرف خداوند و بهره خود را از دنیا فراموش نمی کنند

کسانی که از دنیا روی برمی گردانند

نگاهی تیره و یأس آلود دارند

آن ها دشمن زندگی و شادمانی اند

خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن روی برگردانیم

سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسید: آیا «زندگی» را «زندگی کرده ای»
 

arash 4

عضو جدید
کاربر ممتاز
آدمی در حال پرواز است سعی کن پروازت پرواز تحسین باشد
پروردگارا بال پروازم باش و در مسیرت ثابت قدم گردان تا بفهمم از زیبای و لذت و آرامشت.
 

arash 4

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نام خدا



دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:
مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.
بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت:
چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می‌دی، می‌تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.
ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات‌ها خجالت می‌کشه گفت: "دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار"
دخترک پاسخ داد: "عمو! نمی‌خوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمی‌شه شما بهم بدین؟"
بقال با تعجب پرسید:
چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می‌کنه؟
و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
--------------
پی‌نوشت:
داشتم فکر میکردم حواسمون به‌اندازه یه بچه کوچولو هم جمع نیس که بدونیم و مطمئن باشیم که مشت خدا از مشت ما بزرگتره
امام صادق علیه السلام در دعایی می‌فرماید:

يَا مُعْطِيَ الْخَيْرَاتِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِي مِنْ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ مَا أَنْتَ أَهْلُه‏
ای عطا کننده‌ی خیرها! بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و به من خیر دنیا و آخرت را ـ آن چنان که در خور تو است ـ عطا نما.

کافی، ج 2، ص 259
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
phalagh میخواهد پرواز یادت بدهد تالار اسلام و قرآن 2
arash 4 چند ثانیه تالار اسلام و قرآن 115

Similar threads

بالا