پالایش گر زبان پارسی - چرا پارسی گویی - پارسی گویی چیست

anjam.vazife

عضو جدید
چرا پارسی گویی ؟
اگر بپذیریم که زبان یک کشور تکه ای از فرهنگ و گذشته آن می باشد ، همانگونه که از دست دادن گوشه ای از خاک کشورمان یا از بین رفتن یک کاخ باستانی در میهن ما نگران کننده است ، نابود شدن زبان و واژه های آن هم می تواند به همان اندازه دلگیر کننده و اندوهگین باشد .
اینجاست که اندیشه پارسی گویی به میدان می آید تا واژه های پارسی را از تار های بیگانه ای که به دور آن تنیده شده برهاند و آنرا برای نسل های آینده زنده و شاداب دارد .
همانگونه که بیگانگان برای از دست دادن گنجینه های کشورمان نگران نیستند ، هویداست که پارسی گویی هم تنها برای یک پارسی زبان میهن گرست ارزشمند است و نمی توان از ناخودی چشمداشتی برای یاری و کمک برای نگهبانی داشت.

پارسی گویی چیست ؟
پارسی گویی تلاشی بدون کینه و دشمنی است برای بکار گرفتن وتژه های ساده و روزمره پارسی در گفتار و نوشتارمان ، بگونه ای که به دورنمایه ی گفتار یا نوشتار آسیبی نزند.
اگر گمان میکنید پارسی گویی سخن گفتن به زبان هزاران سال پیش است و کسی گفته ها و نوشته های شما را در نمی یابد و شما را دست می اندازند و به شما می خندند ،سخت در گمراهی بسر می برید .
برای آنکه به شما نشان دهیم که پارسی گویی نه سخت است و نه لودگی ، یکبار از آغاز این گفتار را بخوانید و ببینید که سراسر این نوشته یک واژه بیگانه هم نیست و شما بسادگی دریافتید که چه می خواهم بکویم و به روشنی این نوشته را فهمیدید.
همانگونه که امروزه نه تنها فردوسی بزرگ را برای پاسداشت زبان و فرهنگ کشورش سرزنش نمیکند ، بلکه در سراسر جهان برایش یادواره هم می گیرند و او را می ستایند ،کسی من و شما را هم برای پاسداشت ، آموزش . گسترش فرهنگ و زبان خودمان سرزنش نخواهد کرد بلکه این تلاش و بزرگ منشی از نشانه های میهن دوستان است و هر خردمندی آنرا گرای می دارد .
اگر کوروش و زرتشت و فردوسی گنجینه هایی فرهنگی از دیروز ما هستند و سربلندی ایرانیان را فراهم کرده اند ، زبان پارسی نیز بخشی از این گنجینه کهن است که خوشبختانه تا امروز زنده مانده و می توان با پارسی گویی به آن بالید

با مهر و سپاس
حسین اقوامی

واس اطلاعات زیاد به سایت زیر مراجعه کنید

تبدیل کلمات بیگانه در فارسی به پارسی(پالایشگر پارسی)

پالایشگر آناهیتا


 
آخرین ویرایش:

someone-x

عضو جدید
کاربر ممتاز
من جایزه میدم به کسی که معادل فارسی"ساعت" رو پیدا کنه!!!!1
دوستان گرانمایه
واژه "ساعت "دگرگون شده واژه "سایه "پارسی است ! سا(مانند ) + یه =سایه
"یه "یک پسوند پارسیست که از اوستایی به پهلوی آمده ، در زبان کهن پارسی واژه " تسو "= تسوگ ،تسوج ،تاسوج(یک چهارم دانگ ) =یک پاره از ۲۴ بخش ،شبانه روز که یک ساعت باشد .نیز یک بهر از ۲۴ بخش چوب گز پارچه فروشان !به معنی(مانک)دانه کوچک از چیزی .
در زمان های کهن برداشت مردم از واژه "تسو "با برداشتی که ما اکنون از واژه "ساعت "داریم ،بایست به گونه دیگری بوده باشد .

پاداش من فراموش نشود.
 
بالا