يک فيلم عاشقي به سه روايت هندي ، ايراني و هاليوودي

Sarp

مدیر بازنشسته
ايراني: خانواده پسر به خواستگاري ميرن و چون هر دو خانواده فاكتور ايمان براشون مهمه به راحتي به توافق میرسند بعد يه حياط رو نشون ميده كه چراغوني شده و يه عده آدم بيكار توش نشستن و دارن سيب ميخورن نکته : چون ميخواستن فيلم كم خرج دربياد ميوه ديگه اي دركار نيست! و وقتي دادماد مياد تازه ميفهمين كه مثلا مراسم عروسيه! صبح كه ميشه براي اينكه بدآموزي نداشته باشه عروس از يك اتاق مياد بيرون و داماد هم از يك اتاق ديگه، خلاصه يه روز تازه عروس يهو حالش بهم ميخوره و همه ميفهمن كه حامله شده و باز اين سوال پيش مياد "اينا كه شبا كنار هم نمي خوابيدن پس احتمالا يا كار امداد غيبي بوده يا كار كارگردان" و زندگي به خوبي و خوشي ادامه پيدا ميكنه البته با كلي پيام اخلاقي.

هاليودي:فيلم از توي اتاق خواب و زير پتوي دو معشوقه شروع ميشه، صحنه بطوري رمانتيك و خفنه كه شما خشكتون ميزنه و با خودتون ميگين كه چرا رفيقتون بهتون نگفته بود فيلمش صحنه داره كه با فرياد مامان از جا ميپرين و بر خلاف ميل باطني مجبور ميشين اين صحنه رو رد كنين، .. خلاصه دختره كه خيلي شوهرشو دوست داره ميره بقالي سر محله كه بقال محله ازش خوشش مياد و بلــــــــــــــه بازم مجبور ميشين براي اينكه صداي مامان در نياد صحنه رو رد كنين و مامان هم داره قر ميزنه كه اينا اون دنيا چه جوري ميخوان جواب خدارو بدن؟ .. بازهم خلاصه خانم براي اينكه شوهرشو قافلگير كنه سفارش ميده تا براي شوهرش پيتزاي مورد علاقشو بيارن كه از يارو پيتزايي هم خوشش مياد و دوباره بلــــــــــــــــه و شما هم موظفين كه اين صحنه ها رو تند تند رد كنين، خلاصه از اول تا آخر فيلم اين خانوم مشغول كاراي بد بد كردن يا همون دكتر بازي خودمون با اين و اونه بطوريكه فقط با خواجه حافظ شيرازي كاراي بي ادبي نميكنه. تا اینکه در يكي از همين صحنه هاي مبتذل شوهر سر ميرسه و زن گريه ميكنه و ناراحت ميشه و از شوهرش معذرت خواهي ميكنه و شوهر هم كه آدم فهميده اي هست با متانت از اينكه سر زده وارد شده معذرت ميخواد و ميگه"عزيزم چون عشق من و تو يك عشق واقعيه ميدونم از اين كار منظور بدي نداشتي و من هنوز دوست دارم" و در آخر فيلم با پيام اخلاقيه سيب زميني بودن و عشق واقعي تموم ميشه.

هندي:دوتا پسر سر يك دختر دارن دعوا ميكنند و هم ديگرو رو جر ميدن كه يك دختر پاك و نجيب (كه معلوم نيست چرا با اين پاكي به دوتا پسر پا داده)داره گريه ميكنه و ميگه تو رو خدا بس كنين كه يكي از پسر متوجه خال توي دماغ اون يكي پسره ميشه و داد ميزنه "داداش" اونم خال توي دماغ او يكي رو ميبينه و با چشمي گريان داداششو بقل ميكنه و ميگه "باورم نميشه بعد از اين همه سال پيدات كردم. در اين زمان يك پير زن كور وارد صحنه ميشه و ميفته زمين و سرش به سنگي ميخوره و بيناييشو بدست مياره و يهو داد ميزنه : بچه هاي گلم توي اين نقطه حساسه كه دو پسر و دختره همه ميگن "مامان!" و همگي ميفهمن كه خواهر برادرن ....ا ين فيلم اين پيام اخلاقي رو به ما ميده كه دعوا كردن سر دختر خوب نيست و از اين جور حرفا ...
 

hamid221

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوشمان امد
میسپاریم یک کیسه اشرفی از جیب همایونی و دو تشکر به شما بدهند
 

hamed-Gibson

عضو جدید
کاربر ممتاز
عجب استدلال قوی پشت ابن تحلیل بود

در مورد فیلمهای کره ای و فرانسوی هم بنویس
 

Sarp

مدیر بازنشسته
عجب استدلال قوی پشت ابن تحلیل بود

در مورد فیلمهای کره ای و فرانسوی هم بنویس
 

me-myself

عضو جدید
کاربر ممتاز
ايراني: خانواده پسر به خواستگاري ميرن و چون هر دو خانواده فاكتور ايمان براشون مهمه به راحتي به توافق میرسند بعد يه حياط رو نشون ميده كه چراغوني شده و يه عده آدم بيكار توش نشستن و دارن سيب ميخورن نکته : چون ميخواستن فيلم كم خرج دربياد ميوه ديگه اي دركار نيست! و وقتي دادماد مياد تازه ميفهمين كه مثلا مراسم عروسيه! صبح كه ميشه براي اينكه بدآموزي نداشته باشه عروس از يك اتاق مياد بيرون و داماد هم از يك اتاق ديگه، خلاصه يه روز تازه عروس يهو حالش بهم ميخوره و همه ميفهمن كه حامله شده و باز اين سوال پيش مياد "اينا كه شبا كنار هم نمي خوابيدن پس احتمالا يا كار امداد غيبي بوده يا كار كارگردان" و زندگي به خوبي و خوشي ادامه پيدا ميكنه البته با كلي پيام اخلاقي.

هاليودي:فيلم از توي اتاق خواب و زير پتوي دو معشوقه شروع ميشه، صحنه بطوري رمانتيك و خفنه كه شما خشكتون ميزنه و با خودتون ميگين كه چرا رفيقتون بهتون نگفته بود فيلمش صحنه داره كه با فرياد مامان از جا ميپرين و بر خلاف ميل باطني مجبور ميشين اين صحنه رو رد كنين، .. خلاصه دختره كه خيلي شوهرشو دوست داره ميره بقالي سر محله كه بقال محله ازش خوشش مياد و بلــــــــــــــه بازم مجبور ميشين براي اينكه صداي مامان در نياد صحنه رو رد كنين و مامان هم داره قر ميزنه كه اينا اون دنيا چه جوري ميخوان جواب خدارو بدن؟ .. بازهم خلاصه خانم براي اينكه شوهرشو قافلگير كنه سفارش ميده تا براي شوهرش پيتزاي مورد علاقشو بيارن كه از يارو پيتزايي هم خوشش مياد و دوباره بلــــــــــــــــه و شما هم موظفين كه اين صحنه ها رو تند تند رد كنين، خلاصه از اول تا آخر فيلم اين خانوم مشغول كاراي بد بد كردن يا همون دكتر بازي خودمون با اين و اونه بطوريكه فقط با خواجه حافظ شيرازي كاراي بي ادبي نميكنه. تا اینکه در يكي از همين صحنه هاي مبتذل شوهر سر ميرسه و زن گريه ميكنه و ناراحت ميشه و از شوهرش معذرت خواهي ميكنه و شوهر هم كه آدم فهميده اي هست با متانت از اينكه سر زده وارد شده معذرت ميخواد و ميگه"عزيزم چون عشق من و تو يك عشق واقعيه ميدونم از اين كار منظور بدي نداشتي و من هنوز دوست دارم" و در آخر فيلم با پيام اخلاقيه سيب زميني بودن و عشق واقعي تموم ميشه.

هندي:دوتا پسر سر يك دختر دارن دعوا ميكنند و هم ديگرو رو جر ميدن كه يك دختر پاك و نجيب (كه معلوم نيست چرا با اين پاكي به دوتا پسر پا داده)داره گريه ميكنه و ميگه تو رو خدا بس كنين كه يكي از پسر متوجه خال توي دماغ اون يكي پسره ميشه و داد ميزنه "داداش" اونم خال توي دماغ او يكي رو ميبينه و با چشمي گريان داداششو بقل ميكنه و ميگه "باورم نميشه بعد از اين همه سال پيدات كردم. در اين زمان يك پير زن كور وارد صحنه ميشه و ميفته زمين و سرش به سنگي ميخوره و بيناييشو بدست مياره و يهو داد ميزنه : بچه هاي گلم توي اين نقطه حساسه كه دو پسر و دختره همه ميگن "مامان!" و همگي ميفهمن كه خواهر برادرن ....ا ين فيلم اين پيام اخلاقي رو به ما ميده كه دعوا كردن سر دختر خوب نيست و از اين جور حرفا ...

با این که خیلی تکراری بود ولی هر وقت میخونم خندم میگیره . دستت درد نکنه
 
  • Like
واکنش ها: Sarp

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی باحال بود
خوووووشم اوووووومد
:w16::w16::w16:

خدا ایشالله عوضشو اون دنیا با حوری های بهشتی بهت بده
 
  • Like
واکنش ها: Sarp

skolar76

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالم از این فیلم ایرانی بهم میخوره به خصوص اون قسمتی که دختر حالش بد میشه:razz::D:razz:
 
بالا