ياد الله جل شأنه

وضعیت
موضوع بسته شده است.

Joe_Bel

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
ذکر خداوند متعال

ذکر خداوند یکتا، از مهم‌ترین اعمال و بزرگترین اسباب محو گناهان و تصفیه قلوب است.
و چرا چنین نباشد؟
حال آن که خداوند در آیات بیشماری ما را به کثرت ذکر دستور داده است.
چنانکه فرموده است: { يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا (٤١)}

«ای کسانی که ایمان آورده اید خداوند را بسیار یاد کنید»([1]).
و خداوند جز ذکر به هیچ عملی دستور کثرت نداده است، زیرا ذکر اساس رفع درجات است و چرا چنین نباشد؟
که افضل‌ترین آن لا إله إلا الله و قرائت قرآن مجید است که خداوند نسبت به آن فرموده است: { إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (٩)}
«ما قرآن را نازل کردیم و ما بطور قطع آن را پاسداری می‌کنیم»([2]).

الف- فضیلت لا إله إلا الله
از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت است که حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که در روز صد مرتبه «لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» را بگوید، برایش پاداش آزادی ده برده است و صد نیکی نوشته می‌شود و د گناه معاف و در آن روز تا غروب از شر شیطان حفاظت می‌شود و هیچکس از او عمل برتری انجام نداده است به جز آن شخصی که بیشتر بخواند و کسی «سُبْحَانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ» را در روز صد بار بخواند گناهان او محو می‌شوند، اگر چه به اندازه کف دریا باشند([3]).
و نیز از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت است که حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی بعد از هر نماز سی و سه بار «سُبْحَانَ اللَّهِ» و سی و سه بار «الْحَمْدُ لِلَّهِ» و سی و سه بار «اللَّهُ أَكْبَرُ» بگوید و برای تکمیل عدد صد یک بار «لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» را بگوید گناهانش محو می‌شوند اگرچه مانند کف دریا باشند([4]).
و حدیث حضرت طلحه بن عبید که آن را مرفوع می‌داند روایت است که برترین دعا دعای روز عرفه است و برترین کلامی که من و انبیای قبل من گفته اند «لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ» است([5]).

ب- تلاوت قرآن مجید
قرآن کلام خداوند است آن کتابی که باطل نه از پیش او و نه از پشت سر به سراغش می‌آید برتری آن بر سایر کلام‌ها چون برتری خداوند نسبت به مخلوقاتش است، پس قرآن اساس سعادت و وسیله رفع درجات در هردو سرای است.
از حضرت ابو امامه رضی الله عنه روایت است که حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: قرآن را بخوانید، زیرا روز قیامت قرآن می‌آید و برای یارانش شفاعت می‌کند([6]).
و از حضرت امیرالمؤمنین عمر فاروق رضی الله عنه روایت است که حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ يَرْفَعُ بِهَذَا الْكِتَابِ أَقْوَامًا وَيَضَعُ بِهِ آخَرِينَ».
«همانا خداوند با این کتاب قومی را سربلند و ملتی را پست و خوار می‌کند»([7]).

([1])- سورة احزاب، آیة 41.
([2])- سورة حجر، آیة 9.
([3])- بخاری، 11 / 201، مسلم، 4 / 207.
([4])- مسلم ح ش 597.
([5])- مؤطا امام مالک، صحیح الجامع ح ش 1102.
([6])- اللؤلؤ والمرجان 3 / 324.
([7])- مسلم، ک المساجد.
 

Joe_Bel

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
رحمت خداوند مهربان

خداوند بخشنده و مهربان با رحمت بیکران خویش انسان را مورد رحم قرار می‌دهد، آن رحمتی که آسمان‌ها و زمین را فرا گرفته و نود و نه قسمت آن را اندوخته و ذخیره نموده و یک قسمت آن را بر دنیا ارزانی داشته که به همان رحمت، حیوان پایش را جهت شیردادن بچه اش بلند می‌کند، چنانچه در حدیثی از حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده البته خداوند شمولیت این رحمت را نیز وابسته بر اطاعت و پیروی از حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم قرار داده است.
و حدیث مفصل حضرت ابوسعید خدری رضی الله عنه که در مورد رویت خداوند در آخرت است بیانگر رحمت خداوند و شفاعت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در روز قیامت است، چنانکه حضرت ابوسعید گفت: اگر مرا تصدیق نمی‌کنید، پس آیه: { إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا }را بخوانید.
«خداوند به کسی ذره‌ای ستم روا نمی‌دارد، واگر شخصی کار نیکی انجام دهد، آن را چندین برابر می‌گرداند»([1]).
و آنگاه که پیامبران و فرشتگان و مؤمنان شفاعت می‌کنند، و خداوند متعال می‌فرماید: رحمت من هنوز باقی است، پس خداوند یک مشت از جهنمیان را با دست خویش می‌گیرد که گروهی سوخته و سیاه شده اند، و آنان را در نهر آب حیات جلوی بهشت می‌اندازد تا آن که در دو طرف آن نهر چون دانه‌ای که همراه سیل حمل شود که در کناره صخره و یا درختی می‌روید، و آن قسمتی که زیر آفتاب است سبزرنگ و قسمتی که در سایه است سفید است، می‌رویند، و در آن حالی از نهر خارج می‌شوند که گویا مروارید هستند و بر گردن آنها مهر زده می‌شود، و اهل بهشت می‌گویند: اینها آزادگان خداوند رحمن هستند که وارد بهشت شده اند و هیچ عملی انجام نداده اند و چیزی پیش نفرستاده اند و به آنان گفته می‌شود، آنچه را از بهشت که می‌بینید و یک برابر آن مال شماست([2]).
و از حضرت انس بن مالک رضی الله عنه روایت است که حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: چون روز قیامت برپا شود، انسان‌ها همچون موج خروشان به حرکت درمی‌آیند و پیش حضرت آدم علیه السلام می‌آیند و می‌گویند:
شما پیش پروردگارت برایمان شفاعت کنید، و ایشان علیه السلام می‌فرماید: من توانایی چنین امری را ندارم.
سپس من برای بار چهارم باز می‌آیم و خداوند را با آن تعاریف زیبا ستایش می‌نمایم و سر به سجده می‌نهم سپس گفته می‌شود: ای محمد! سر را از سجده بلند کن و بگوی سخن‌تان شنیده می‌شود، و بخواه که خواسته‌هایت برآورده می‌شود، و سفارش کن که شفاعت تو پذیرفته می‌شود.
آنگاه من می‌گویم: پروردگارا! مرا اجازه دهید تا برای کسانی که لا إله إلا الله گفته اند شفاعت کنم، سپس خداوند می‌فرماید: سوگند به عزت، جلال و عظمت و بزرگواریم هرکسی که لا إله إلا الله گفته، حتماً او را از آتش جهنم خارج می‌گردانم.
و در روایتی از صحیح مسلم وارد است که چون حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گفت: پروردگارا! به من اجازه شفاعت‌نمودن برای گویندگان لا إله إلا الله بدهید، خداوند می‌فرماید: این وظیفه شما نیست و یا بنابر روایتی فرمود: این کار به شما محول نشده است، ولی سوگند به عزت و کبریایی من الخ...([3]).
پس این دو حدیث بر شفاعت و بخشش پروردگار مهربان دلالت می‌کنند.
و از این شگفت‌آورتر حدیث ابوهریره رضی الله عنه است که گفت: من از حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که می‌فرمود: خداوند متعال رحمت خویش را بر صد قسمت تقسیم نموده و نزد خودش 99 % نود و نه درصد رحمت را نگه داشته و فقط یک قسمت از آن برای اهل زمین فرستاده است، و بر اثر همین یک قسمت، مخلوقات بر یکدیگر ترحم و شفقت می‌کنند، و حتی اسب را می‌بینی که هنگام شیردادن کره اش پایش را بلند می‌کند، تا این که به آن اصابت نکند([4]).
و مکفرات دیگری نیز وجود دارد که جز خداوند فضیلت و اهمیت آنان را کسی نمی‌داند.
بار الها! ما را به خاطر گناهان ما از فضل، رحمت، پرده‌پوشی، و بخشش خویش محروم نگردان، ای بزرگترین ذاتی که سؤال شدی و مهربانترین بخشندگان تو اهل بخششی و اهل توقی هستی.

([1])- سورة نساء، آیة 40.
([2])- بخاری، ک توحید، مسم، ک ایمان.
([3])- مسلم، ک ایمان، 1 / 183 – 184، بخاری.
([4])- اللؤلؤ والمرجان 3 / 420.
 

Joe_Bel

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
چگونه خواهشات نفس را مهار سازیم؟

این نفس است که زبان را وا می دارد تا هرزه سرایی کند و الفاظ بیهوده از دهن بیرون آرد؛ این هم کار نفس است که انسان را به بیراهه می کشاند و به کجروی ها دچارش می سازد؛ نفس انسان را در انظار مردم بد جلوه می دهد و سبب می شود تا صاحبش از هر در رانده شود و بالآخره همین نفس است که انسان را بدبخت ساخته؛ در آتش دوزخ می سوزاند.
اولین انسان که بر پروردگارش کفر ورزیده است و ضلالت را بر هدایت برتری داده است، همان کسی است که از نفس و خواهشات سوء آن پیروی کرده است، همین نفس و خواهشات نفس بود که یک برادر (قابیل) را مجبور ساخت تا برادر خود (هابیل) را از زندگی محروم گرداند و داشته هایش را تصاحب کند.
همین نفس و خواهشات آن بود که شیطان را مجبور ساخت تا از فرمان آفریدگار خود سرپیچی کند و سر تعظیم برای آدم (علیه السلام) فرود نیاورد و خود را در زمره بدبختان داخل سازد.
بنا به آیات قرآن کریم می توان گفت که نفس دارای سه نوعیت می باشد:
1- نفس اماره بالسوء: و ما أبرئ نفسی إن النفس لأمارة بالسوء. سوره یوسف – 53 -
ترجمه: من نفس خود را تبرئه نمی کنم چرا که نفس به بدیها و نا بکاری ها می خواند.
2- نفس لوامه : ولا أقسم بالنفس اللوامة. سوره قیامة – 2-
ترجمه: و سوگند به نفس سرزنش گر.
3- نفس مطمئنه : یا ایتها النفس المطمئنة إرجعی إلی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی و أدخلی جنتی. سوره فجر – 27-30 -
ترجمه:ای انسان آسوده خاطر به سوی پروردگارت باز گرد، در حالی که تو (از الله جل جلاله ) خشنودی، و (خدا هم) از تو خشنود (است)، به میان بندگانم در آی و به بهشت من داخل شو (و خوش باش).
نفس اماره و مطمئنه را بجای خود شان گذاشته، چند سطر در باره نفس صحبت می کنیم که قوت ایمانی و شیطانی آن همیشه با هم در ستیز می باشند و بسا اوقات قله کامگاری به پابوسی قوت ایمانی آمده و صاحب خود را سرزنش می کند، و حقا که آن نفس لوامه می باشد.
نفس لوامه که در اکثر اوقات بر گناهان و مکاید شیطانی چیره می آید، اگر چنین اتفاق به وقوع بپیوندد که انسان مرتکب عمل زشتی شود، او را متوجه ساخته و تنبه می کند تا خود را به پیشگاه خداوند متعال ذلیل ساخته و با نهایت عاجزی و تضرع پوزش خواهی کند.
برای این که نفس ما اماره باسوء نباشد باید به اعمال زیرین دست یازیم:

1- پذیرش مراقبت خداوند (جل جلاله) :

هرگاه که مراقبت خداوندمتعال را پذیرا شدیم و یقین کردیم که خداوند (جل جلاله) در اعماق در یا و در جوف زمین و داخل مغاره های کوه و در کناره های آسمان با ماهست و از هر عمل ما مراقبت می نماید، حقا که قدرت شیطانی و فکر گناه کردن، در خود ذره ذره شده از هم پاشیده می شود.
الله جل جلاله می فرماید: وهو معکم اینما کنتم. سوره حدید – 14-
ترجمه: و او (تعالی) در هر کجا که باشید، با شماست.

2- انتخاب دوست نیکو:

در انتخاب دوست باید از احتیاط کامل کار گرفته و با اشخاصی رشته دوستی برقرار شود که رفاقت شان سبب آسایش دنیا و آخرت بگردد؛ اشخاصی که دوستان خود را حین ارتکاب گناه نکوهش نکنند؛ شایسته دوستی نمی باشند همچنان، ترغیب برکارهای پسندیده از جمله صفات نیکوست که باید دوستان انسان دارا باشند.
از همه مهمتر این که هر انسان به سرنوشت نیک و یا بد که دوستش گرفتار شود، نیز گرفتار می شود و سعادت و شقاوت دوستان بر سرنوشت همدیگر تاثیر مستقیم دارد.
رسول الله (صلی الله علیه وسلم) می فرماید: أنت مع من أحببت.
ترجمه: تو (در عاقبت) با کسی می باشی که او را می پسندیدی (و با او دوست بودی).

3- بزرگ شمردن گناه:

گناه را نباید کوچک شمرد، برابر است که بزرگ باشد یا کوچک، گناهان یکی بر دیگر می ریزند و حجم شان افزوده می شود، تا آنکه همچو کوه ها بلند و سنگین شده وانسان عاجز و ناتوان را خرد و ریز کرده و هلاک می سازد.
رسول مقبول (صلی الله علیه وسلم) مهربانی می کند: إیاکم و محقرات الذنوب، فإنهن یجمعن علی الرجل حتی یهلکنه.
ترجمه: زنهار از کوچک شمردن گناهان! که به حقیقت آنها در انسان جمع می شوند تا آن که او را نا بود سازند.

4- پیگیری مجالس صالحان:

از نظر دوستی و رفاقت، مردمان صالح و خدا ترس از همه شایسته تر می باشد؛ مجلس صالحان عاری از غیبت، دروغ … بوده و سرشار از سخنان والا و گوهرگونه می باشد؛ هرشخصی که با صالحان و مردمان نیکو سروکار داشته باشد، از دوستی خود حض برده هیچگاه از این رابطه خویش پشیمان نخواهد شد، بهترین معالجه مرض نفسانی همانا مجالس صالحان و دوستی نیکو کاران می باشد.

5- مراقبت اعمال:

مراقبت اعمال و نفس را محاسبه کردن، می تواند انسان را از نابودی بسوی فلاح و رستگاری سوق داده و نیکنامی دنیا و کامگاری آخرت را از آن انسان سازد.
ارزیابی اعمال و محاسبه نفس از جمله شیوه های تربیت و پرورش درونی بزرگ مردان اسلام بوده و از این طریق نفس خویش را از گناه و آلودگی محافظت می کردند، بشکل نمونه، یک داستان حضرت عمر (رضی الله عنه) را ذکر می کنیم:
عمر (رضی الله عنه) با وجود آن که امیر مسلمانان بود از هیبتش پادشاهان روم و فارس در خود می لرزیدند و شیطان نیز یاری روبرو شدن با آن بزرگوار را در خود نمی دید، ولی با وجود فضایلی که ذکر شد، نفس خود را سرزنش می کرد و نمی گذاشت زیر بزرگی هیبت و جلال خویش عرق گردد و همه چیز را فراموش کند.
انس بن مالک (رضی الله عنه) می گوید:
روزی با حضرت عمر (رضی الله عنه) روان بودم، همین که از هم جدا شدیم، عمر (رضی الله عنه) داخل احاطه شد، درحالی که دیواری میان من و او حایل گردیده بود، شنیدم که می گفت: ای عمر بن خطاب! امیرالمومنین! به به! قسم به خدا یا باید از خدا ترس داشته باشی یا این که ترا مورد عذاب قرار می دهد.
در اخیر از پروردگار عالم التجا می کنیم تا نفس خاشع، نصیب ما گردانیده و از شرمساری دارین نجات بفرماید.
 

Joe_Bel

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
در ارتباط میان ظاهر و باطن


الحمدلله والصلاة والسلام علی سید المرسلین…

خداوند متعال برای هر انسان ظاهر و باطنی قرار داده است. باطن یا درون، همان قلب و عقل است و اعتقادات و تصوراتی است که در آنها موجود است و همچنین احساسات و امیال و رغبت هایی است که به واسطه ی اعتقادات و تصورات درونی انسان به وجود می آید.

ظاهر انسان نیز همین بدن و کارهای آن است. اما ظاهر و باطن انسان دو جهان مستقل جدا از هم نیستند بلکه میان آن دو ارتباطی محکم و تاثیری دوجانبه وجود دارد.

در این بین، باطن و درون، اساس را تشکیل می دهد و در واقع نیروی حرکت دهنده ی ظاهر و کنترل کننده ی حرکت های آن است و همین نیروی درون است که تعیین کننده ی صلاح و فساد انسان و پاداش و جزای وی نزد الله است. زیرا همانگونه که گفتیم باطن، تعیین کننده است و ظاهر، انجام دهنده است:

{ یا أیها النبی قل لمن فی أیدیکم من الأسرى إن یعلم الله فی قلوبکم خیراً یؤتکم خیراً مما أُخذَ منکم } [انفال: ۷۰]

(اى پیامبر به کسانى که در دست‏شما اسیرند بگو اگر الله در قلب های شما خیرى سراغ داشته باشد بهتر از آنچه از شما گرفته شده به شما می دهد)

{ ومن یخرج من بیته مهاجراً إلى الله ورسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع أجره على الله } [نساء: ۱۰۰]

(و هر کس [به قصد] مهاجرت در راه الله و پیامبرش از خانه‏اش به بیرون شود سپس مرگش دررسد پاداش او قطعا بر الله است)

و رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «همانا کارها به نیت ها بستگی دارد و برای هر شخص آن چیزی است که نیت نموده است»

اما اقتضای حکمت الهی اینگونه بوده که این ظاهر تنها منفعل نبوده و بلکه ممکن است خود نیز عمل کننده و فاعل باشد. یعنی وقتی ظاهر دست به انجام کاری می زند خود این کار بر درون و باطن تاثیر می گذارد. حال اگر این کار خوب بود تاثیر آن خوب و اگر بد باشد نیز تاثیر بد خواهد داشت.

بر همین اساس اگر درون انسان بر اساس خیری کلی بنا شده باشد اما نداند که انجام این خیر دقیقا به چه طریق است، در این حالت ممکن است ظاهر بر حالتی برعکس درون بوده و بر درون تاثیر منفی بگذارد.

بر این اساس صلاح انسان کامل نمی شود مگر با قلبی که هم اراده ی خیر را دارد و هم خیر را می داند. زیرا تنها اراده ی خوبی کافی نیست همچنانکه دانستن خیر نیز به تنهایی سودی نمی رساند.

خداوند متعال می فرماید:

{ تبارک الذی بیده الملک وهو على کل شئ قدیر (۱) الذی خلق الموت والحیاة لیبلوکم أیکم أحسن عملاً} [ملک: ۱-۲]

(مبارک است آنکه فرمانروایى به دست اوست و او بر هر چیزى تواناست (۱) آنکه مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما نیکوکارترید…)

علمای آگاه می گویند: نیکوکاری کامل نمی شود مگر با دو شرط اخلاص در نیت و درستی خود کار. سپس می گویند: اخلاص یعنی اینکه شخص با کار خود رضایت الهی را بخواهد و درستی کار یعنی اینکه آن کار بر اساس سنت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم باشد.

این سخن علما از تعدادی از نصوص قرآن و سنت برگرفته شده است. مثلا خداوند می فرماید:

{ ومن أراد الآخرة وسعى لها سعیها وهو مؤمن فأولئک کان سعیهم مشکوراً } [إسراء: ۱۹]

(و هر کس خواهان آخرت است و تلاش خود را براى آن بکند و مؤمن باشد آنانند که تلاششان مورد حق‏شناسى است)

اینگونه شرط مورد قبول شدن عمل اولا اراده ی آخرت و ثانیا ایمان، قرار داده شده است که هر دو، جزو مسائل قلبی هستند و شرط سوم نیز تلاشی است مناسب برای آخرت که عمل ظاهر است یا حداقل باید در آن کاری ظاهری رخ دهد.
 

Joe_Bel

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
توبه تولدي دوباره

خود است و با توبه، دوباره متولد شده و زندگیِ تازه ای را شروع می کند. پس ای آنکه آغشته به گناهان شده ای و در خواب غفلت خفته ای، تکانی بخور و بیدار و بینا شو و اندیشه کن و عزم جزمی بنما و به گدشته ات برگرد و دفتر زندگیت را بگشای و خود را محاسبه کن و ببین اگر الآن بمیری و خدا را ملاقات کنی، از تو خوشنود می شود و راهی بهشت می شوی یا نه، بلکه شرمنده خدا شده و با خشم و عذاب او روبرو می گردی؟! پس بشتاب تا دیر نشده، شاید فردایی نباشد و پشیمانی سودی ندهد [و در آن روز جهنم آورده می شود، آن روز انسان به خود می آید و اما این به خود آمدن کی برایش سودی خواهد داشت * می گوید ای کاش حسناتی را برای زندگی خود پیش می فرستادم] فجر/23،24

و نا امید و اندوهگین مباش که خدا بسیار مهربان و توبه پذیر است. آیا شنیده ای آفریننده و روزی دهنده ات چه می گوید؟ ] بگو ای بندگان من که (با ارتکاب گناهان) در حق خود زیاده روی نموده اید از رحمت خدا نا امید نشوید زیرا خداوند همه گناهان را می آمرزد، همانا او آمرزنده و مهرورز است [ زمر/53

[ و من حتماً آمرزندة بخشنده هستم برای کسی که توبه کرد و ایمان آورد و عمل صالح انجام داد و سپس هدایت گشت ] طه/82

و رسول الله (ص) می گوید: ) همانا خداوند عزوجل به شب دستانش را می گشاید تا گنهکار روز توبه کند، و به روز دستانش را می گشاید تا گنهکار شب توبه نماید، تا آن که خورشید از سمت مغربش طلوع کند- / صحيح مسلم/4954

سؤال: من که از گناه و غفلت خسته و بیزار شده ام و می خواهم به آغوش دین بازگردم، چگونه باید توبه کنم؟

جواب: خستگی و بیزاری تو از گناه، گام بلندی بسوی توبه است و اما توبه دارای مراحل و شروطی است به این ترتیب:

1- از کردة خود پشیمان شوی و اعلان بیزاری نمایی. و پیامبر خداe می فرماید: ) پشیمانی همان توبه است( مسند احمد/3387 پس با خدای خود خلوت کرده و دست ها را بلند کن و با اشک خشیَت، سیاهی دل را سیقل بده تا کلید توبه را بدست آوری!

2- از آن گناه دست برداری و اگر در حق مردم است آن را اداء نمایی یا حلالی بطلبی. خداوند می فرماید: ] و افراد با تقوا کسانی هستند که هرگاه مرتکب کار زشتی شدند و یا به خویشتن ظلم کردند خدا را به یاد آورده و برای گناهان شان آمرزش می طلبند - و چه کسی بجز خدا گناهان را می بخشد- و دانسته و آگاهانه بر کرده شان اصرار نمی ورزند [ آل عمران/135

و رسول الله (ص) می فرماید: هر کسی در نزد او حقی از مال یا آبروی برادرش هست پس امروز (در دنیا) از او حلالی بطلبد قبل از آنکه (روز قیامت فرا رسد و) درهم و دیناری در میان نیست و تنها حسنات و سیئات موجود هستند -/صحيح بخاری/2449


3- تصمیم بگیری که در آینده دوباره آن گناه را انجام ندهی و حتی مقدمات آن را فراهم نسازی.

و اکنون که پس از توبه ای خالصانه و صادقانه، به درگاه آفریدگار جهان پذیرفته شدی و در سِلک خوبان در آمدی: تولد دوباره و زندگی تازه و شخصیت جدید را جشن بگیر و خدای مهربان را بر نعمت هدایت سپاس گذاری کن و خاشعانه سر بر سجده نهاده و از الله بخواه که ] خداوندا قلب های مان را پس از آن که هدایتمان کردی کج و منحرف مساز و رحمتی را از جانب خود به ما ببخش، همانا تو بسیار بخشنده هستی - آل عمران/8
 

Joe_Bel

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز

بهترین و دوست داشتنی ترین اعمال نزد خداوند


1-دین آسان: پیامبر فرمود: «أحب الادیان إلی الله تعالی: الحنیفة السَمحَة» [رواه احمد و حسَّنه الألبانی] ؛ «بهترین ادیان نزد خداوند تعالی دینی است که آسان گرفته شود»

2-نماز، نیکی به والدین و جهاد: «أحب الأعمال إلی الله: الصلاة لوقتها ثم برُّ الوالدین، ثم الجهاد فی سبیل الله» [متفق علیه] «بهترین اعمال نزد خداوند: نماز به موقع خواندن، سپس نیکی کردن به پدر و مادر و سپس جهاد در راه خدا»

3-ایمان و صله رحم و امر به معروف و نهی از منکر: «أحب الاعمال إلی الله: إیمان بالله، ثم صلة الرَّحم، ثم الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر» [رواه ابویعلی و حسنه الألبانی] «بهترین اعمال نزد خداوند ایمان به خدا و سپس به جا آوردن صله رحم و سپس امر به معروف و نهی از منکر»

4-مداومت بر طاعات و عبادات: «احب الاعمال الی الله أدومها و إن قلّ» [متفق علیه] «بهترین اعمال نزد خداوند طاعاتی است که مداوم باشند هرچند که کم باشند»

5-ذکر خداوند عزوجل: «أحب الاعمال إلی الله: أن تموت و لسانک رطب من ذکر الله» [رواه الطبرانی و حسنه الألبانی] «دوست داشتنی ترین اعمال نزد خداوند این است که بمیری و زبانت به ذکر خدا تَر باشد»

6-مساجد: «أحب البلاد الی الله مساجدها و ابغض البلاد الی الله اسواقها» [رواه مسلم] «بهترین بلادها و مکانها نزد خداوند تعالی مساجد و بدترین مکانها بازارهاست»

7-گفتن حرف حق نزد پادشاه ظالم و ستمگر: «احب الجهاد إلی الله کلمةُ حق تُقال الامام جائر» [رواه احمد و حسنه الإلبانی] «بهترین جهاد نزد خداوند این است که کلمه حق به پادشاه ظالم گفته شود»

8-راست ترین کلامها: «احب الحدیث إلیَّ أصدَقه» [رواه البخاری] «بهترین کلامها و سخنها نزد من راست ترین آنهاست»

9-نماز و روزه داود (ع): «احب الصیام الی الله صیام داود، کان یصوم یوما و یفطر یوما و احب الصلاة الی الله صلاة داود کان ینام نصف اللیل و یقوم ثلثه و ینام سدسه» [متفق علیه] «دوست داشتنی ترین روزه نزد خداوند روزه داود است، یک روز روزه می گرفت و یک روز افطار می کرد و بهترین نماز نزد خداوند نمازداود است نصف شب را می خوابید، ثلث شب را بیدار می شد و یک ششم شب را می خوابید»

10-کثرت دستان بر غذا: «أحب الطعام إلی الله ما کثرت علیه الأیدی» [رواه ابن حبان و حسنه الالبانی] «دوست داشتنی ترین طعام نزد خداوند طعامی است که دستان زیادی بر آن باشد»

11-گفتن سبحان الله و بحمده: «احب الکلام إلی الله یقول العبد: سبحان الله و بحمده» [رواه مسلم] «بهترین کلام نزد خداوند این است که بنده بگوید: سبحان الله و بحمده»

12-گفتن سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر: «احب الکلام إلی الله تعالی أربع: سبحان الله ، و الحمد لله ، و لا اله الا الله ، و الله اکبر. لا یضرک بأیَّهن بدأت» [رواه مسلم] «بهترین کلام نزد خداوند تعالی چهار چیز است: سبحان الله ، و الحمد لله ، و لا اله الا الله ، و الله اکبر. ضرری به تو نمی رسد اگر با هرکدام از اینها آغاز کنی»

13-حسن خلق: «أحب عباد الله إلی الله أحسنهم خُلُقاً» [رواه الطبرانی و الصححه الألبانی] «بهترین بندگان نزد خداوند نیکوترین آنها در اخلاقند»

14-نامیدن به عبدالله و عبدالرحمن: «احب الأسماء إلی الله عبدالله و عبدالرحمن» [رواه مسلم] «بهترین اسماء نزد خداوند عبدالله و عبدالرحمن است»

15-نفع رساندن به مردم و داخل شدن با شادمانی بر مسلمین و برطرف کردن سختی ها از آنها و پرداختن بدهکاری شخص بدهکار و غذا دادن به گرسنه: «احب الناس الی الله أنفعهم الناس و احب الاعمال ألی الله عزوجل سرور تدخله علی مسلم أو تکشف عنه کربة أو تقضی عنه دیناً أو تطرد عنه جوعاً و لأن امشی مع اخی المسلم فی حاجة احب الله من أن اعتکف فی المسجد شهراً، و مَن کفَّ غضبه ستر الله عورته، و من کظم غیظاً و لو شاء أن یُمضیه أمضاه، ملأ الله قلبه رضاً یوم القیامة و مَن مشی مع اخیه المسلم فی حاجته حتی یثبتها له أثبت الله تعالی اقدمه یوم تزلُّ الاقدام و إن سوء الخُلُق لیُفسِد العمل کما یفسد الخلُّ العسل» [رواه ابن أبی الدنیا و حسنه الألبانی] «بهترین مردم نزد خداوند کسی است که به مردم نفع می رساند و بهترین اعمال نزد خداوند عزوجل داخل شدن با شادمانی و سرور بر مسلمین یا برطرف کردن سختی از او و یا پرداخت دینی از او، و یا برطرف کردن گرسنگی از او و اینکه همانا همراه بودن با برادر مسلمانم در هنگام نیاز نزد من بهتر از یک ماه اعتکاف در مسجد است و کسی که خشم و غضب خود را کنترل کند خداوند عورت او را می پوشاند و کسی که خشم خود را فرو برد و او را راضی گرداند و او راضی شود خداوند روز قیامت قلبش را از رضایت پی می کند و کسی که همراه برادر خود در موقع نیاز باشد تا اینکه ثابت شود بر او ، خداوند ثابت می گرداند قدمهایش را در روزی که قدمها لرزانند و همانا بدخلقی عمل را فاسد می کند آنچنان که سرکه عسل را فاسد می کند.»

 

Joe_Bel

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
نشانه هاي مريضي قلب

از نشانه هاي مريضي قلب اين است كه بنده براي آنچه خلق شده است از معرفت خداوند، محبتش، مشتاق بودن به ديدارش، توبه به سويش و دوري از تمام شهوات عذر و بهانه مي آورد و آرزو و شهوتش را بر طاعت و بندگي و محبت خداوند جلو مي اندازد همانگونه كه الله عزوجل مي فرمايد:﴿أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلاً﴾[1]«آيا آن كس را كه هواي نفسش را خداي خود گرفته بود، نديده اي، آيا تو نگهبان او هستي؟» بعضي از سلف گفته اند: او كسي است كه هواي نفسش سوارش شده است. زندگي او در اين دنيا زندگي چهارپايان است كه در آن پروردگارش را نمي شناسد و از اوامر و نواهي خداوند دور مي باشد. همانگونه كه خداوند مي فرمايد:﴿يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوىً لَهُمْ﴾[2]«بهره بر مي گيرند و همانگونه كه چهارپايان مي خورند، مي خورند و آتش جايگاه ايشان است.»
جزاء از جنس عمل است پس اين زندگي با قلب مريض، زندگي اي نيست كه خداوند آن را دوست داشته باشد و به آن راضي باشد همچنين آن مانند زندگي جامدات نيست كه احساس نداشته باشند بلكه زندگي اي است كه با نعمتهاي خداوند در حال انجام معاصي مي باشند در نتيجه او در آخرت زندگي اي نمي يابد كه در آن راحت باشد و نمي ميرد كه درد و الم از او روي برتابد پس نه مي ميرد و نه زنده مي شود بلكه درد و نارحتي او ابدي است:﴿يَتَجَرَّعُهُ وَلا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ﴾[3]«كه آن را جرعه جرعه بنوشد و نتواند فرو برد، و مرگ از هر سو به سراغ او آيد و او مردني نيست، و عذابي سخت و سنگين در پيشاپيش خود دارد.»
و از نشانه هاي مريضي قلب اين است كه صاحب آن از جراحات گناه احساس درد نمي كند كما اينكه گفته شده:[وما لجرح بميت إيلام](و براي زخمي كه همراه با مردن است دردي نيست.) پس قلب سالم با انجام گناه دردمند مي گردد و به سوي خداوند توبه مي نمايد و به سويش باز مي گردد همانگونه كه خداوند متعال مي فرمايد:﴿إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾[4]«پرهيزگاران هرگاه خيالي شيطاني عارضشان شود، ياد [خدا] كنند، و بناگاه بينا شوند» و در وصف متقين مي فرمايد:﴿وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ﴾[5]«و كساني كه چون كار ناشايستي كردند يا بر خويشتن ستم روا داشتند خداي را ياد كنند و براي گناهانشان آمرزش خواهند» يعني اينكه آنان عظمت الله عزوجل، وعده و عقابش را بياد مي آورند و براي ايشان آن استغفار است. كسي كه قلبش مريض است هنگامي كه مرتكب گناه مي شود به دنبال آن گناه ديگري مرتكب مي شود همانگونه كه حسن بصری در تفسير اين سخن الله تعالي مي فرمايد:﴿كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[6]«چنين نيست، بلكه آنچه كرده اند بر دلهايشان زنگار نهاده است» يعني پشت سرهم گناه انجام مي دهند تا آنجا كه ديگر قلبشان كور مي گردد اما قلب سليم هرگاه گناهي انجام دهد به دنبال آن كار نيكي انجام مي دهد و براي گناه توبه مي نمايد.
از نشانه هاي مريضي قلب اين است كه جهلش در مقابل حق دردمند نمي گردد در حاليكه قلب سليم با ورود شبهات بر او دردمند مي گردد و جهلش در مقابل حق و به وسيله عقائد باطل به درد مي آيد. جهل از بزرگترين مصيبتهايي است كه قلبي كه در آن حيات وجود دارد را به درد مي آورد. بعضي از علما گفته اند:[ما عصى الله بذنب أقبح من الجهل ؟](آيا گناهي قبيحتر از جهل نسبت به خداوند وجود دارد؟) و به امام سهل گفته شد:[يا أبا محمد أي شيء أقبح من الجهل؟ قال " الجهل بالجهل " ،قيل : صدق لأنه يسد باب العلم بالكلية](اي ابا محمد آيا چيزي قبيحتر از جهل وجود دارد؟ گفت: جهل نسبت به جهل. گفته شد: راست گفتي زيرا درِ علم را بكلي مي بيندد.) گوينده مي گويد:
وفي الجهل قبل الموت موت لأهله وأجسامهم قبل القبور قبور
وأرواحهم في وحشةٍ من جسومهم وليس لهم حتى النشور نشور
[و جهل قبل از مردن براي اهلش مرگ است و جسمهايشان قبل از اينكه به خاك سپرده شود مرده اند و روحهايشان در وحشتي از جسمهايشان هستند كه برايشان در زندگي حياتي نيست.]
و از نشانه هاي مريضي قلب اين است كه صاحب آن از غذاهاي نافع دوري مي كند و به سوي سمهاي خطرناك مي رود كما اينكه بيشتر مردم از شنيدن قرآن كه الله عزوجل از آن خبر داده است اعراض مي كنند. خداوند مي فرمايد:﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآَنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[7]«و از قرآن آنچه براي مومنان شفابخش و رحمت است نازل مي كنيم» و به موسيقي گوش مي دهند كه دانه نفاق را در قلب مي روياند و شهوات را تحريك مي كند و در آن از آنچه كفر به الله عزوجل است وجود دارد. پس بنده به سوي گناهي كه دوست دارد و غضب الله عزوجل و رسول الله – صلي الله عليه و سلم- را به همراه دارد گام برمي دارد. پس گام برداشتن براي گناه باعث مريضي قلب و زيادشدن اين مريضي مي شود همانگونه كه قلب سالم و سليم دوست دارد آنچه كه خدا و رسولش – صلي الله عليه وسلم- دوست دارند. الله تعالي مي فرمايد:﴿وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْأِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ﴾[8]«ولي خداوند ايمان را خوشايند شما قرار داد و آن را در دلهايتان آراست، و كفر و فسق و عصيان را براي شما ناخوشايند ساخت، اينانند كه ره يافتگانند» و رسول الله - صلي الله عليه و سلم- مي فرمايد: ٭٭ذَاقَ طَعْمَ الْإِيمَانِ مَنْ رَضِيَ بِاللَّهِ رَبًّا وَبِالْإِسْلَامِ دِينًا وَبِمُحَمَّدٍ نَبِيًّا٭٭[9](كسي حلاوت و شيريني ايمان را چشيده كه راضي باشد به اينكه الله پروردگار، اسلام دينش و محمد صلی الله علیه وسلم پيامبرش باشد.) و مي فرمايد:٭٭لَا يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ من نفسه وَ وَلَدِهِ و الناس أجمعين٭٭[10](ايمان هيچكدام از شما كامل نيست تا اينكه مرا از خودتان، فرزندانتان و تمام مردم بيشتر دوست داشته باشيد.)
و از نشانه هاي مريضي قلب اين است كه شخص دنيا را وطن خود بداند و به آن راضي باشد و در آن احساس امنيت نمايد و احساس غريبي نكند و به آخرت اميدوار نباشد و براي آن سعي و تلاش ننمايد اما قلب سالم بر خلاف قلب مريض به آخرت كوچ مي كند پس ظاهرش را به مردم مي بخشد و با باطنش با آنها مخالفت مي نمايد آنچه آنها در آن هستند را مي بيند و آنها آنچه او در آن است را نمي بينند حالتش در دنيا همانگونه است كه رسول الله – صلي الله عليه و سلم- مي فرمايد:٭٭ كُنْ فِي الدُّنْيَا كَأَنَّكَ غَرِيبٌ أَوْ عَابِرُ سَبِيلٍ٭٭[11](در دنيا آنگونه باش گويي كه غريب يا مسافر هستي.)
و صلي الله علي نبينا محمد و علي آله و صحبه و سلم
منابع:
[1] فرقان 43
[2] محمد 12
[3] ابراهيم 17
[4] اعراف 201
[5] آل عمران 135
[6] مطففين 14
[7] اسراء 82
[8] حجرات 7
[9] مسلم و غيره
[10] بخاري و مسلم
[11] بخاري و غيره
 

Joe_Bel

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
رقيه‌ و دعاهاى شرعي از كتاب و سنت

شروط رقيه‌ شرعي
1- رقيه‌ بايد با كلام خداوند و صفاتش باشد.
2- رقيه‌ بايد به زبان عربى باشد و يا معناى آن به زبان ديگرى كه مفهوم باشد.
3- رقيه‌ كننده نبايد معتقد باشد كه خود رقيه‌ مؤثر هست، بلكه بايد اعتقاد داشته باشد كه تاثيرش توسط خداوند متعال هست.

آيات وارده‌ در قرآن كريم
• بسم الله الرحمن الرحيم { الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ * إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ * اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلا الضَّالِّينَ }
• بسم الله الرحمن الرحيم { الم * ذَلِكَ الْكِتَابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاة وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ * وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالآخرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ * أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ }

• { إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنْ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ لآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ }

• { اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ وَلا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ }

• { آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ * لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْراً كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلا تُحَمِّلْنَا مَا لا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ }

• { إِنَّ رَبَّكُمْ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ }

• { إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لأُولِي الأَلْبَابِ * الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَاماً وَقُعُوداً وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ }

• { أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لا تُرْجَعُونَ * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ * وَمَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ لا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ * وَقُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ }

• { وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ * فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ * فَغُلِبُوا هُنَالِكَ وَانقَلَبُوا صَاغِرِينَ }

• { وَقَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ * فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ * فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ * وَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ }

• { قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى * قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى * فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسَى * قُلْنَا لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الأَعْلَى * وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى }

• { وَالصَّافَّاتِ صَفّاً * فَالزَّاجِرَاتِ زَجْراً * فَالتَّالِيَاتِ ذِكْراً * إِنَّ إِلَهَكُمْ لَوَاحِدٌ * رَبُّ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ * إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ * وَحِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ مَارِدٍ * لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلإٍ الأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ * دُحُوراً وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ * إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ }

• { هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ * هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ * هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ }

• { وَنُنَزِّلُ مِنْ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَاراً }

• { وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ }

• { وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلا وَلَداً }

{ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ * لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ * وَلا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * وَلا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدتُّمْ * وَلا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ }

• { قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ * وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ }

• { قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ * وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ * وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ * وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ }

• { قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ * مِنْ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ }

دعاهاى وارده‌ در سنت
• (( أعوذ بكلمات الله التامات من شر ما خلق )).
• (( أعوذ بكلمات الله التامة من كل شيطان وهامة ، ومن كل عين لامة )).
• (( أعوذ بكلمات الله التامة التي لا يجاوزهن بر ولا فاجر من شر ما ينزل من السماء ، ومن شر ما يعرج فيها ، ومن شر ما ذرأ في الأرض ، ومن شر ما يخرج منها ، ومن فتن الليل والنهار ، ومن شر طوارق الليل والنهار إلا طارقاً يطرق بخير يا رحمن )) .
• (( أعوذ بكلمات الله التامة من غضبه وعقابه ، ومن شر عباده ومن شر همزات الشياطين وأن يحضرون )) .
• (( اللهم إني أعوذ بوجهك الكريم ، وكلماتك التامة من شر ما أنت آخذ بناصيته )) .
• (( اللهم أنت تكشف المأثم والمغرم ن ، اللهم إنه لا يهزم جندك ولا يخلف وعدك ، سبحانك وبحمدك )) .
• (( أعوذ بوجه الله العظيم الذي لا شيئ أعظم منه ، وبكلماته التامات التي لا يجاوزهن بر ولا فاجر وبأسماء الله الحسنى ما علمت منها وما لم أعلم من شر ما خلق و ذرأ و برأ ، ومن كل ذي شر لا أطيق شره ، ومن شر كل ذي شر أنت آخذ بناصيته،إن ربي على صراط مستقيم))
• (( اللهم أنت ربي لا إله إلا أنت عليك توكلت وأنت رب العرش العظيم ، ما شاء الله كان وما لم يكن ، ولا حول ولا قوة إلا بالله ، أعلم أن الله على كل شيئ قدير ، وأن الله قد أحاط بكل شيئ علماً ، وأحصى كل شيء عدداً ، اللهم إني أعوذ بك منه شر نفسي ، وشر الشيطان وشركه ، ومن شر كل دابة أنت آخذ بناصيتها ، إن ربي على صراط المستقيم )) .
• (( تحصنت بالله الذي لا إله إلا هو وإليه كل شيء ، وتوكلت على الحي الذي لا يموت ، و استدفعت الشر بلا حول ولا قوة إلا بالله ))
• (( حسبي الله ونعم الوكيل ، حسبي الرب من العباد ، حسبي الخالق من المخلوق ، حسبي الرزاق من المرزوق ، حسبي الله ، هو حسبي الذي بيده ملكوت كل شيئ وهو يجير ولا يجار عليه ، حسبي الله وكفى ، سمع الله من دعا ، وليس وراء الله مرمى ))
• (( حسبي الله لا إله إلا هو عليه توكلت وهو رب العرش العظيم ))
• (( بسم الله أرقيك من كل داء يؤذيك ومن شر كل نفس أو عين حاسد الله يشفيك،باسم الله أرقيك ))
• (( أسال الله العظيم رب العرش العظيم أن يشفيك ))

 

Joe_Bel

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز

روش شش گانه برای حضور قلب در نماز

یکی از مسایل مهم که در نماز برای نمازگزار مطرح می گردد و بر بیشتر آنها تسلط پیدا می کند غفلت و عدم حضور قلب در نماز است.

نمازگزاران با تمام مشکلات اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و شخصی وارد نماز می شوند. آنها را می بینی که به مشکلات و دغدغه های فکری خود مشغول هستند که هیچ خیری و نفعی برای آنها ندارد جز اینکه بر دردها و دغدغه های آنها می افزاید.

شیطان هم در این میان بیکار نمی نشیند و بلکه بر این غفلت و دل مشغولی ها می افزاید و مستمراً آنها را به این کار تشویق و ترغیب می کند که راه حلی برای مشکلات خود پیدا کنند ولی نتیجه ای حاصل نمی گردد.

روند این کار نتیجه ای جز این ندارد که قلب از نماز غایب و روح سرگردان و پریشان است و نفس در مسایل دیگر فرو می رود.

اما راه حل و راه درمان و نحوه فرار از این حالت چیست؟

بر نمازگزار واجب است که در نمازش از هنگام تکبیر الاحرام تا سلام نماز در مورد یکی از این مسائل فکر کند تا به چیزهای دیگر مشغول نشود.

نمازگزار در ذهن اش و قلب اش یکی از این مسائل ایمانی متصور شود تا از این عدم حضور قلب خلاصی یابد.

1- اولین و مهمترین چیز اینکه نمازگزار خود را در مقابل خداوند متصور نماید و در عظمت، اسماء و صفات خداوند تفکر نماید.

2- نمازگزار در مورد نمازش تفکر نماید اینکه در نماز به قرآن، معانی و مقاصد قرآن و حرکات و سکنات خود توجه نماید.

3- نمازگزار در ملکوت آسمان و زمین تفکر نماید و این احساس را در خود بوجود بیاورد که جایگاه ای که رکوع و سجود می کند تکه کوچکی از ملکوت خداوند است.

4- نمازگزار در مورد جهنم و بهشت تفکر نماید و روز محشر و حوادث سخت آن روز را بیاد آورد.

5- نمازگزار در غیب های که منتظر او است از قبیل زمان مرگ ، سوال و پرسش درون قبر و عالم برزخ تفکر نماید.

6- وششمین و آخرین راه حل اینکه راه موفقیت در زندگی و نجات از پریشانی و اضطراب های درونی فقط نماز و حضور حقیقی در مقابل درگاه احدیت است.

این راه حلی های بود که در اینجا بیان شد و هر کدام از آنها به ترتیب از اولویت های برخوردار هستند . پس براساس اولویت به آن عمل نمایم تا از این درد و ذهن مشغولی که نمازهایمان که اساس تمام عبادات است را ضایع کرده ، نجات پیدا کنیم.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا